از گدایی و موادفروشی تا سرقت بی‌ام‌و و عتیقه

زنی برای انتقام از مرد عتیقه‌فروش، وی را شکنجه کرد و دست به سرقت زد.

به گزارش ایمنا روزنامه همشهری نوشت: زنی معتاد برای انتقام از عتیقه فروش ثروتمند، نقشه سرقتی به سبک فیلم‌های هالیوودی کشید، اما فکرش را نمی‌کرد که ردیاب خودروی بی‌ام دبلیو باعث دستگیری او و همدستانش شود.

چند روز قبل مردی ثروتمند که فروشنده عتیقه و لوازم آنتیک بود، قدم در کلانتری شهرک قدس گذاشت و از دستبرد سارقان خشن به خانه‌اش خبر داد. وی در توضیح ماجرا گفت: سال‌ها قبل همسرم فوت شد و فرزندانم نیز در خارج از کشور زندگی می‌کنند. بعد از مرگ همسرم، تنها شدم و در یک خانه ویلایی در شمال غرب تهران زندگی می‌کنم.

برای انجام کارهای امور منزل زنی به نام مهین را استخدام کرده بودم. او هرازگاهی به خانه‌ام می‌آمد و کارهایی مانند نظافت خانه، آشپزی و خرید را انجام می‌داد. آخرین بار او به همراه ۲پ سرش و دوست یکی از پسرانش مهمان خانه من بودند و بعد از انجام کارها رفتند. من هم به رستوران زنگ زدم و سفارش پیتزا دادم.

وقتی زنگ خانه‌ام را زدند به خیال اینکه پیک رستوران، غذایم را آورده است در را باز کردم، اما ناگهان با دو پسر جوان و زنی روبه‌رو شدم که صورت‌هایشان را پوشانده بودند. افراد نقابدار اگرچه سعی داشتند چهره خود را از من مخفی کنند، اما من احتمال می‌دهم که آنها مهین همان زنی که برای نظافت خانه‌ام می‌آمد به همراه پسر بزرگش و دوست او بودند که به خانه‌ام هجوم آوردند.

از گدایی و موادفروشی تا سرقت بی‌ام‌و و عتیقه

وی ادامه داد: افراد نقابدار، با تهدید دستانم را بستند و به دهانم چسب زدند. بعد من را به باد کتک گرفتند و به شدت مصدوم شدم. آنها به سمت اتاق خواب رفتند و داخل گاوصندوقم که با تهدید رمزش را گرفته بودند، تمام اموال قیمتی‌ام را که شامل طلا، سکه، دلار و درهم بود، سرقت کردند. اگرچه ارزش اموالی که داخل گاوصندوقم قرار داشت بسیار زیاد بود، اما سارقان خشن به سرقت این اموال راضی نشدند و سراغ عتیقه‌هایم رفتند. آنها تمام عتیقه‌ها و مجسمه‌های نقره‌ام را سرقت کردند و سرانجام با برداشتن سوئیچ ماشین بی‌ام دبلیوی شاسی بلندم متواری شدند. بعد از فرار آنها به سختی دستانم را باز کردم تا برای شکایت خودم را به اداره پلیس برسانم.

شاکی در ادامه گفت: ماشین من مجهز به جی پی اس است و از این طریق به راحتی می‌شود دزدان را به دام انداخت.

ردیابی بی‌ام‌و

با شکایت این مرد، گروهی از مأموران پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی عبدالسعید مدرس، دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت ردیابی‌ها را برای شناسایی سارقان خشن آغاز کردند و در کمتر از ۵ ساعت موفق شدند ردپای آنها را در حوالی فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) به‌دست آورند. همین کافی بود تا اکیپی از مأموران راهی محل مورد نظر شوند و متهمان را که سوار بر خودروی شاکی بودند، دستگیر کنند.

متهمان دستگیر شده زنی ۴۰ ساله به همراه پسری ۲۳ ساله بودند که شاکی در مواجهه حضوری آنها را شناسایی کرد. طراح نقشه سرقت همان زنی بود که برای انجام کارهای نظافت به خانه شاکی می‌رفت. تحقیقات حاکی از این بود که او به همراه پسر ۲۰ ساله خود و دوست پسرش که ۲۳ ساله بود نقشه سرقت را عملی کرده بودند که پسر او نیز همان روز دستگیر شد.

آنها در بازجویی‌ها به سرقت از خانه شاکی و شکنجه او اقرار کردند و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.

گفت‌وگو با طراح نقشه سرقت

مهین، زنی ۴۰ ساله و طراح نقشه سرقت است. او مجرمی سابقه دار بوده که پیش از این به اتهام فروش موادمخدر زندان را تجربه کرده است. این زن می‌گوید: از مالباخته کینه به دل داشت و برای انتقام‌جویی و رسیدن به پول به سبک فیلم‌های خارجی دست به سرقت زده است، اما حالا که دستگیر شده به‌شدت پشیمان است و دلش نمی‌خواهد در زندان زندگی کند.

چطور جرأت کردی با وجود اینکه شاکی تو را می‌شناخت نقشه سرقت بکشی؟

صورتم را پوشانده بودم و اصلاً فکر نمی‌کردم شناسایی‌ام کند. حتی خبر نداشتم که ماشین او مجهز به سیستم ردیاب است و در کمتر از ۶-۵ ساعت شناسایی و دستگیر می‌شوم.

چه شد که نقشه سرقت کشیدی؟

۲ انگیزه دارم؛ اولی رسیدن به پول و دومی کینه‌ای که از شاکی داشتم و می‌خواستم از او انتقام بگیرم.

چرا از او کینه به دل داشتی؟

چون او همیشه تحقیرم می‌کرد و مرا مورد تمسخر قرار می‌داد. می‌گفت تو یک زن گدای مواد فروش و معتاد هستی. همیشه پول زیادش را به رخم می‌کشید و همه این حرف‌هایش باعث می‌شد تا روح و روانم به هم بریزد. یک جورایی با روانم بازی می‌کرد و باعث می‌شد کینه‌ام نسبت به او بیشتر شود. همیشه به‌دنبال راهی بودم تا از او انتقام بگیرم تا اینکه سرانجام نقشه‌ام را عملی کردم.

سابقه گدایی و مواد فروشی داری؟

من بعد از طلاق از همسرم، برای به‌دست آوردن پول در زندگیم دست به هرکاری زدم. از گدایی گرفته تا فروش مواد و دستفروشی. در خانه‌های مردم کار می‌کردم تا خرج زندگی خودم و پسرانم را به‌دست آورم، شاکی هم خبر داشت که من یک زمانی گدایی می‌کردم.

از جزئیات نقشه‌ات بگو؟

چند ساعت قبل از اجرای نقشه به خانه مالباخته رفتم. به همراه پسر ۱۶ ساله و ۲۰ ساله‌ام و دوست پسر بزرگم بودم. به مرد عتیقه فروش که می‌دانستم میلیاردها تومان پول در حسابش است و اموال قیمتی زیادی دارد، گفتم که پول نیاز دارم تا خانه‌ای اجاره کنم. راستش چند ماه قبل صاحبخانه‌ام حکم تخلیه خانه‌ام را گرفته بود. به‌دلیل اینکه نمی‌توانستم اجاره سنگین را بپردازم و جایی را نداشتم، ناچار بودم به خانه خواهرانم، دوستانم و بستگانم بروم. از این وضعیت خسته شده بودم چون آواره بودم.

دو پسر دارم که تحمل این شرایط برای آنها هم خیلی سخت بود. دلم می‌خواست خانه‌ای اجاره کنم و سرپناهی داشته باشم. به همین دلیل سراغ مرد مالباخته که در خانه‌اش کار می‌کردم رفتم. او تنها زندگی می‌کرد و خیلی پولدار بود. وقتی درخواست پول از او کردم و حتی گفتم به شکل وام به من بدهد و به جای اقساطش می‌توانم به خانه‌اش بروم و کارهایش را انجام بدهم او باز تحقیرم کرد.

به اتاق رفت و ۵۰۰ هزار تومان پول نقد از داخل گاوصندوقش برایم آورد و با بی‌احترامی به سمت من پرت کرد. به او گفتم آیا با ۵۰۰ هزار تومان می‌توانم خانه اجاره کنم؟ او خندید و بار دیگر مرا مورد تمسخر قرار داد. این رفتارهایش آزارم می‌داد و همان لحظه تصمیم گرفتم نقشه سرقت را عملی کنم، اما فکر نمی‌کردم لو بروم.

به همین دلیل وقتی خانه او را ترک کردیم، در کوچه به دوست پسر بزرگم پیشنهاد سرقت دادم. او هم قبول کرد و بعد از آنکه صورت‌هایمان را پوشاندیم، وارد خانه مالباخته شدیم. حتی سعی داشتیم صداهایمان را تغییر دهیم تا لو نرویم، اما خیلی زود دستمان رو شد.

سابقه سرقت داری؟

نه. البته بارها فکر سرقت از خانه مالباخته به ذهنم خطور کرده بود، اما از زندان رفتن می‌ترسیدم. هر بار که فیلم‌های اکشن می‌دیدم به سرم می‌زد که به سبک همین فیلم‌های هالیوودی، دست و پای مرد عتیقه فروش را ببندم و پس از کتک زدن او دست به سرقت بزنم، اما وقتی یاد زندگی در زندان می‌افتادم بی‌خیال نقشه‌ام می‌شدم. چون مدتی به اتهام فروش مواد در زندان بودم و زندانیان خیلی مرا اذیت می‌کردند. از سوی دیگر پسرانم نیز در خانه بستگانم می‌ماندند و تحقیر می‌شدند. به همین دلایل از زندان رفتن وحشت داشتم، ولی رفتار مالباخته باعث شد تا دلم را به دریا بزنم و خطر کنم.

اعتیاد داری؟

شیشه و گل می‌کشم. روزی که نقشه سرقت را اجرا کردم مواد کشیده بودم و دچار توهم شدید بودم. این را هم بگویم که پسرم نقشی در سرقت نداشت و من نقشه دزدی را با همدستی دوست او انجام دادم. پسرم در واقع نظاره گر بود و فقط در آنجا حضور داشت.

فکرش را می‌کردی به این سرعت دستگیر شوی

نه اصلاً. واقعاً نمی‌دانستم ماشین مالباخته سیستم ردیاب دارد. قصدم این بود از تهران خارج شوم و ماشین را در جاده‌ای در حوالی تهران رها کنم. می‌خواستم اموال سرقتی را بفروشم و در شهرستان خانه‌ای اجاره کرده و به همراه بچه‌هایم زندگی کنم، اما ۵ ساعت بعد از سرقت گیر افتادم و همه نقشه‌هایم نافرجام باقی ماند. حالا هم باید به زندان بروم؛ در حالی که از زندگی در زندان بیزارم.

کد خبر 525716

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.