نقاشی کنشی؛ هنر استفاده خودانگیز از رنگ و قلم‌مو

نقاشی کنشی که به آن نقاشی اطواری یا اکشن هم گفته می‌شود، از چرخش بی‌قاعده قلم‌مو روی بوم نقاشی و بازی با رنگ‌ها پدید می‌آید.

به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، نقاشی کنشی، اکشن یا اطواری، هنری صریح، غریزی و کاملاً پویا است که شامل استفاده بی‌قاعده و کاملاً خودانگیز هنرمند از قلم‌موهای سفت و پهن، ضربه‌زدن سریع با آن‌ها روی بوم و چکه کردن و پاشیدن رنگ‌ها پدید می‌آید. این اصطلاح برای نخستین بار توسط منتقد هنری آمریکایی، «هارولد روزنبرگ» و به منظور توصیف کار گروهی از اکسپرسیونیست‌ها یا گروه‌های هیجان‌نمایی انتزاعی آمریکایی مطرح شد که در حدود سال ۱۹۵۰ از آن استفاده کردند. رویکرد نقاشان کنشی در این سبک نقاشی بر عمل فیزیکی نقاشی کشیدن به‌عنوان بخشی اساسی از کار تمام شده تأکید دارد.

نقاشی کنشی؛ هنر استفاده خودانگیز از رنگ و قلمو

اکسپرسیونیسم انتزاعی چیست؟

اکسپرسیونیسم انتزاعی که با عنوان «مکتب نیویورک» نیز از آن یاد می‌شود یک شیوه هنری نوین است که با تأثیر از دو شیوه سورئالیسم (فراواقع‌گرایی) و اکسپرسیونیسم (هیجان‌نمایی) از دهه ۱۹۴۰ در نیویورک آغاز شد و در آن تلاش می‌شود اشکال و فضاها از قیود و تکنیک‌های دستوری و سنتی همچنین بازنمایی عینی رها شود، رنگ‌ها و آثار هیجان نمایانه در ترکیب با لحظات فراواقع‌گرایانه روی بوم‌های بزرگ نقاشی نمود پیدا کنند.

سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی نمودی از نگاره‌های ساده ابتدایی و تجربه‌ای از نوعی نظم در قالب بی‌نظمی است که ضوابط کهن و سنتی زیبایی‌شناختی را زیر پا می‌گذارد. نخستین آموزه‌های این هنر توسط هنرمند مهاجر آلمانی، «هانس هافمن» ساختاربندی شد. پیشوایان این سبک هنری «پل کله»، «فرانز مارک» و «واسیلی کاندینسکی» هستند. از معروف‌ترین هنرمندان آن نیز می‌توان به «هانری ماتیس»، «مارک توبی»، «جکسون پولاک»، «مارک روتکو»، «ویلم دکونینگ» و «آرشیل گورکی» نام برد.

نقاشی کنشی؛ هنر استفاده خودانگیز از رنگ و قلمو

نقاشی کنشی چیست؟

نقاشی کنشی در اصل عملیاتی از پیش طراحی شده توسط «تصویرگران انتزاعی» و «نقاشان سبک نقاشی میدان رنگ» (colour-field painters) است. در نقاشی میدان رنگ که با اسامی دیگری هم‌چون نقاشی رنگ‌پهنه یا زمینه‌رنگ نیز شناخته می‌شود، گستره‌های بزرگی از رنگ‌های مسطح، فارغ از هرگونه شکل و خط، خارج از میزان مشخص، در ترکیب‌بندی‌های بسیار ساده با ابعادی بسیار بزرگ روی سطح بوم کشیده می‌شود.

نقاشی میدان رنگ توسط «هلن فرانکن تالر» و با روش جذب (لکه‌گذاری رنگ‌های بسیار کم‌رنگ روی سطح بوم‌های آستره) در سال ۱۹۵۲ تکامل یافت. در روش جذب، رنگ به جای پخش شدن کاملاً با سطح بوم یکدست می‌شود. در اصل آثار نقاشان سبک میدان رنگ، پهنه‌هایی وسیعی از رنگ هستند که بیانگر اکسپرسیونیسم انتزاعی و انتزاع حرکتی هنرمندانی است که آن را پیاده‌سازی می‌کنند.

هارولد روزنبرگ ایده‌های نقاشی را به‌عنوان عملی توضیح داد که در استودیوهای هنرمندان با آن آشنا شده بود و آن‌ها را با نظریه مارکسیستی، فلسفه اگزیستانسیال و افکار خود در زمینه نمایش ترکیب کرد تا توصیف جدیدی از نقاشی آمریکایی ارائه دهد که نتیجه آن روی بوم نقاشی، نه یک تصویر که یک رویداد بود. نقاشان کنشی علاقه‌ای برای به تصویر کشیدن صحنه‌های توهمی نداشتند آن‌ها انرژی و حرکت زندگی را به روشنی روی بوم به تصویر می‌کشیدند.

اقدامات شخصی نقاشان کنشی قرار نبود تبدیل به جرقه‌ای برای تغییرات انقلابی شود با این حال هنرمندان در این اقدامات همزمان با ایجاد فضایی برای تلفیق خلاقیت با مواد و ابزار مورد استفاده‌شان، در فرهنگ مطابقت طلبانه جنگ سرد شروع به سرکشی کردند، سبک نقاشی کنشی را به عنوان جایگزینی برای اکسپرسیونیسم انتزاعی ابداع و بر ماهیت انقلابی تصمیم شخص هنرمند برای نقاشی خود تأکید کردند.

آثار نقاشان کنشی هم‌چون «جکسون پولاک»، «ویلم دکونینگ»، «فرانز کلاین»، «بردلی واکر تاملین»، «کارل اپل» و «جک ترکوف» در اصل منعکس‌ کننده تأثیر تکنیک‌های «غیرارادی یا اتوماتیک» است که در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ توسط سوررئالیست‌ها در اروپا توسعه یافت. در حالی که خود کارگرایی سورئالیستی (که شامل نگارش‌های خطی بدون کنترل آگاهانه هنرمند می‌شد) در وهله اول برای بیدار کردن ارتباطات ناخودآگاه در بیننده طراحی شده بود رویکرد خودکار یا غیرارادی نقاشان کنشی در اصل به‌عنوان ابزاری برای اجرای آزادانه نیروهای خلاق هنرمند و آشکارسازی مستقیم این نیروها برای بیننده نمود یافت.

نقاشی کنشی، خود عمل نقاشی کشیدن را به‌عنوان لحظه تعامل خلاقانه هنرمند با رنگ‌ها، بوم و قلم‌موها، به اندازه کار تمام شده مورد توجه قرار می‌دهد و آن را بسیار مهم تلقی می‌کند. نقاشی کنشی که در ارتباط نزدیکی با نقاشی‌های انتزاعی و احساسی قرار دارد دربردارنده طیف وسیعی از هنرمندان است. نقاشی‌های انتزاعی «جکسون پولاک» که از سال ۱۹۴۷ کشیده شده است، عموماً به‌عنوان هموار کننده مسیر برای تکنیک‌های جسورانه‌تر و حرکات ترسیم‌ کننده نقاشی کنشی شناخته می‌شود. ضربات قوی قلم‌موهای «دکونینگ» در نقاشی» زن» در اوایل دهه ۱۹۵۰، با موفقیت سبک بیان‌گرای احساسی را توسعه داد.

نقاشی کنشی در اکسپرسیونیسم انتزاعی دهه ۱۹۵۰، به‌عنوان تأثیرگذارترین جنبش هنری آن زمان ایالات‌ متحده‌ آمریکا اهمیت زیادی داشت. با این حال در پایان دهه مذکور، رهبری این جنبش هنری به نقاشان انتزاعی و میدان رنگ واگذار شد که طرفداران آن‌ها در دهه ۱۹۶۰ بر ضد غیرمنطقی بودن نقاشان کنشی قیام کردند.

نقاشی کنشی؛ هنر استفاده خودانگیز از رنگ و قلمو

جنبش هنری چیست؟

جنبش هنری عبارت است از جریانی هنری که به دنبال تحولات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مواردی از این قبیل شکل می‌گیرد و در طول آن برای مدت زمانی مشخص گروهی از هنرمندان با عملکرد و طرز فکری مشابه کنار هم قرار می‌گیرند. طول این دوره بسته به زمینه‌های پیدایش و عوامل توسعه‌ دهنده می‌تواند کوتاه‌مدت، بلندمدت یا پایدار باشد. جنبش‌های هنری یا درون مرزهای یک منطقه و در یک رشته هنری خاص رخ می‌دهد یا با عبور از مرزها به نواحی مجاور خود و حتی بخش وسیعی از دنیا نفوذ کرده و می‌تواند مناطق جغرافیایی گوناگون با فرهنگ‌های مختلف را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

کد خبر 517490

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.