هنرمندی که باور خود را به نمایش گذاشت

«خسرو شکیبایی» جزء بازیگرهایی محسوب می‌شود که برای حرفه خود، رسالت و مفهومی خاص قائل می‌شد. او به معنای واقعی کلمه، هنرمند بود و در تاریخ سینمای ایران کم‌نظیر ظاهر شد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، شکیبایی از شاگردی کردن در عرصه تئاتر و سینما به نوعی پختگی رسیده بود که کمتر هنرمندی در عرصه بازیگری توانسته است به آن جایگاه دست یابد. برای او، بازیگری و ایفای نقش تقدس و حرمت داشت چرا که وی به نسلی تعلق داشت که بازیگری را با تمرین فراوان و مرارت‌های زیاد آموخته‌اند. بنابراین وقتی از تقدس و حرمت داشتن این حرفه سخن می‌گفت، شعار نمی‌داد. او وقتی مقابل دوربین، تمام درد جسمی را فراموش می‌کرد، باور خود را به نمایش می‌گذاشت.

شکیبایی تنها بازیگر نبود هنرمندی تمام عیار بود که نه تنها در حیطه بازیگری بلکه در زمینه‌های دیگر از جمله صداپیشگی و نویسندگی هم دستی بر آتش داشت. علاوه بر تمام این‌ها، سابقه کار جدی و طولانی وی در عرصه نمایش موجب شده بود تا اصول بازیگری مانند فن بیان، میمیک و امثال آن را به خوبی بیاموزد. از این رو است که نقش‌آفرینی‌های وی در میان مخاطبان آثار سینمایی ایران تاکنون ماندگار شده است.

رسالت شکیبایی در حرفه نمایش

شکیبایی به خوبی به این نکته واقف بود که حرفه بازیگری و نمایش، با اندیشه و تفکر مردم سر و کار دارد و می‌تواند سلیقه اجتماع را شکل دهد یا تغییر دهد به همین دلیل برای خود و کاری که انجام می‌داد، تعهد و رسالتی خاص قائل بود همین رسالت نیز موجب شده بود که وی در نقش‌آفرینی‌های خود بسیار گزیده‌کار باشد و هر نقشی را نپذیرد. این هنرمند فقید چنان در حرفه خود مهارت داشت که حتی نقش‌هایی را که روی کاغذ، گیرایی زیادی نداشتند به بهترین شکل ایفا می‌کرد.

هامون؛ نقطه عطف کارنامه هنری خسرو شکیبایی

شکیبایی سال‌ها پیش در پاسخ به پرسش خبرنگاری که فیلم «هامون» را نقطه عطفی در کارنامه هنری وی می‌دانست، گفته بود: «در سینما حس بازیگر مانند کپسول است و مثل این می‌ماند که دوربین به کار می‌افتد، تو هم شیر کپسول را بازی می‌کنی و حس خود را بیرون می‌ریزی. دوربین از حرکت باز می‌ماند و تو مجدداً شیر را می‌بندی. برای روشن‌تر کردن مطلب اجازه بدهید سری به صحنه تئاتر بزنیم. در آنجا پرده که باز می‌شود چیزی که حاکم است تمرکز است و درست مثل این است که موتوری روشن می‌شود و برخلاف سینما که پشت دوربین هزار اتفاق می‌افتد، در تئاتر فقط صحنه است که تپش دارد و بازیگر است که اصلاً اسیر قراردادهای تصویری و ژست‌های بی‌پشتوانه که در لحظه ساخته می‌شود نیست. یک لحظه کوتاه در نقش قرار می‌گیری، دوربین قطع می‌شود و این دور شدن و نزدیک شدن به شخصیت آدمی، مثل بادکنکی است که نخ آن رها شده باشد و نکته مهم و اساسی اینجاست که باید بتوانی کنترل بیشتری از روی صحنه تئاتر داشته باشی و کنترل این قضیه هیچ راهی ندارد به غیر از نیروی ویژه‌ای مثل کارگردان که آن را رهبری کند. در «هامون» این توانایی در رهبری وجود داشت با سهم بسیار کارگردان و باید بگویم، بهترین ویژگی کار ایشان با بازیگر، آزاد گذاشتن در نحوه ارائه بازی است بنابراین این نقش باید خوب می‌شد. به هر حال سینما یک کار دسته جمعی است و کار گروهی نیاز به مدیریت صحیح بر تمام عوامل دارد و از این نظر فیلم «هامون» مدیون مهرجویی است.»

بازی ماندگار شکیبایی در نقش شهید مدرس نیز از به یاد ماندنی‌ترین حضورهای تلویزیونی این بازیگر تواناست. شکیبایی بازی در بیش از ۲۳ فیلم سینمایی و نیز مجموعه‌های تلویزیونی متعددی را در کارنامه خود دارد. «اتوبوس شب» یکی دیگر از فیلم‌هایی است که شکیبایی امکان حضوری متفاوت در آن را یافت و به خوبی قدرش را دانست حضوری که برای او دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد را در جشنواره فیلم فجر به ارمغان آورد.

راز ماندگار شدن خسرو شکیبایی

مسعود کیمیایی، کارگردان برجسته سینما درباره دلیل ماندگار ماندن خسرو شکیبایی گفته است: «شکیبایی یکی از بهترین‌ها بود. دلیل اصلی ماندگاری او استعداد نبود بلکه درون این بازیگر بود. بعضی چهره‌ها در سینما هستند که هیچ‌گاه از یاد مخاطب و خانواده سینما نمی‌روند. شکیبایی یکی از آن انسان‌هاست. شرافت خسرو زبانزد خاص و عام بود. امکان نداشت کاری را برخلاف اعتقادات یا میل باطنی خود انجام دهد. او خصلت‌های زیبای انسانی عجیبی داشت.»سینماگرانی که شکیبایی را از دور و نزدیک می‌شناسند، درباره راز ماندگاری اغلب کارهای این بازیگر می‌گویند: «او نقش را مال خودش می‌کرد».

تأثیر شکیبایی در سینما و تلویزیون

شکیبایی مورد اقبال عام بود و چهره‌ای محبوب در میان مخاطبان سینما و تلویزیون محسوب می‌شد به همین دلیل بسیاری از فیلم‌ها فقط و فقط به لطف بازی او مورد پذیرش مردم قرار می‌گرفت. این موضوع علاوه بر مهارت شکیبایی در ایفای نقش، برآمده از حس تواضع و فروتنی این هنرمند فقید بود که هنر و مردمی بودن را توأمان داشت. شکیبایی به‌رغم گزیده کار بودن، مانند هر هنرمندی فیلم‌های متوسط و گاه ضعیف هم در کارنامه کاری خود دارد؛ اما نقاط اوج کارنامه وی چنان درخشان و تحسین‌برانگیز است که جایگاه او را به عنوان یکی از بازیگران برتر تاریخ سینمای ایران تثبیت کرد.

صدای گیرا و تسلط شکیبایی در دکلمه شعر

هنر شکیبایی را نمی‌توان منحصر به حرفه بازیگری کرد. وی علاوه بر گویندگی و دوبله، در دکلمه کردن اشعار شاعران بزرگ نیز مهارت خاصی داشت و چنان این کار را استادانه و زیبا انجام داده که هر مخاطب آگاهی، می‌تواند منظور شاعر را که در پس واژه‌ها مخفی شده است، به راحتی دریابد و تحت تأثیر قرار گیرد. شکیبایی شعر را باور کرده بود در نتیجه صمیمیت شعر به صدای او و ارتباط وی با شعر کمک کرده بود و از طرف دیگر منجر به ارتباط بیشتر مخاطب با شعر شده بود.

به راستی که طنین دل‌نشین صدای وی، قلب هر انسانی را به وجد می‌آورد. احسان رضایی، کارشناس حوزه کتاب در این باره می‌گوید: «اصلی‌ترین ویژگی بازی شکیبایی صدای منحصر به فرد او بود. وی در سال‌های کار تئاتر و دوبله، این صدا را حسابی تمرین داده بود. سال ۱۳۷۳ بود که کاستی از شعرهای سهراب سپهری با صدای شکیبایی به بازار آمد که خیلی زود تبدیل به موج شد.

آن‌قدر شعرها با حس خوانده شده بود که شایعه شد که این، صدای خود سپهری است تا اینکه کاست‌های دیگری هم از شعرخوانی شکیبایی آمد و تسلط او را در این زمینه هم نشان داد. مانایاد شکیبایی دکلمه شعرهایی از سهراب سپهری (آلبوم‌های «حجم سبز»، «صدای پای آب» و «مسافر»)، افسانه شعبان‌نژاد (دو قطعه در آلبوم «سخاوت»، سیدعلی صالحی (آلبوم‌های «نامه‌ها» و «نشانی‌ها»)، محمدرضا عبدالملکیان (آلبوم «مهربانی»)، فروغ فرخزاد (آلبوم «پری‌خوانی»)، گلچین گیلانی (یک قطعه در آلبوم «سخاوت»)، سهیل محمودی (یک قطعه در آلبوم «سخاوت»)، یوسفعلی میر شکاک (دو قطعه در آلبوم «سخاوت»)، نیما یوشیج (آلبوم «شباهنگام») را دکلمه کرده و از «گلستان سعدی» هم بخش‌هایی را (دو آلبوم «۴۰ حکایت از گلستان سعدی» و «۱۲ حکایت از گلستان سعدی») خوانده است.

کد خبر 508193

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.