۳۰ تیر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۳
دختران زنده‌رود

این روزها به خیابان آبشار سوم که بروید، روی جریان موقت رودخانه که قرار است باغات و مزارع شرق را سیراب کنند، ورزشکارهایی را می‌بینید که اگر شوق‌شان از کشاورزان برای باز شدن زاینده رود بیشتر نباشد، کمتر نیست.

به گزارش خبرنگار ایمنا، شاید کمی دورتر قابی از کانو سوارها بر مسیر زاینده رود داشته باشیم؛ از دروازه‌های کانوپولو که درست مثل تابلو "شنا ممنوع" در خشک راه زاینده رود بلا استفاده شدند و کمی بعد، دیگر اثری از آن‌ها نبود. جریان ۱۰ روزه زاینده رود دوباره قایق‌های کوچک و تک سوار را با ملوانان ورزشکارش به میان اصفهان کشانده است. این روزها در آخرین نقاط هم مسیری رودخانه در کلان شهر اصفهان و پیش از گسیل آن به سوی مزارع تشنه شرق استان، در جوار نمایشگاه بین‌المللی و پردیس هنر نمایش عصرگاهی کانوسوارها برپا است.

حدود ساعت شش عصر که به پردیس هنر می‌رسیم، آفتاب سوزنده تیرماه اصفهان هنوز قوت دارد. کناره‌های زاینده رود که در این چند روزه مملو از جمعیت است، خلوت شده و کمتر عابرانی در پارک و پیاده روها به چشم می‌خورد. این واقعیت برای همه میهمانان زنده رود صدق نمی‌کند؛ کمی آن طرف تر کانوهای زیادی روی آب خودنمایی می‌کند. انعکاس نور خورشید روی تلاطم‌های اندک زاینده رود همچون روکش طلایی برق می‌زند و حکایت از گرمای ۳۵ درجه‌ای بعدازظهر اصفهان دارد.

این گرما برای ما هم که فقط نظاره‌گر هستیم طاقت‌فرسا است اما آن‌ها که روی قایق‌هایشان نشسته‌اند می‌دانند چه فرصتی به دست آمده؛ می‌دانند تکرار نمی‌شود و لااقل تمرین در این هوا می‌ارزد به طی مسیر ۳۰ کیلومتری تا نجف‌آباد؛ مسیری که روزهای دیگر باید بروند تا کانوهایشان را به آب بیاندازند.

ابتدا نوبت تمرین تیم بانوان است و بعد آقایان؛ تیم دختران اصفهان سخت مشغول تمرین و پارو زدن هستند گویی که می‌خواهند از این فرصت طلایی زاینده رود بهترین بهره را ببرند، آن هم با لباس‌هایی اغلب سبز و آبی‌رنگ که چندان خنک به نظر نمی‌رسد و تازه جلیقه نجاتی را رویش به تن کرده‌اند. سن کمی هم دارند و در میانه مسیر رودخانه که هیچ ساختمان بلند و درختی نیست تا بر سرشان سایه افکند و اندکی از این حر گرما در امان بمانند، زیر آفتاب به پیش می‌روند.

دو عکاس برای گرفتن فریم به فریم لحظات مختلف دوربین به دست به سمت آب می‌آیند، گروهی از کانو سوارها تمرین را رها کرده و به سمت ساحل پارو می‌زنند. همان لحظه مربی سر می‌رسد و با نگاهی چپ چپ اما لحنی دلسوزانه، می‌گوید: "مگه چقدر وقته شروع کردین که تمرین رو ول می‌کنین؟ " و بعد رو به ما می‌گوید که امروز کمی دیر تمرین را شروع کرده‌اند؛ انگار که دقیقه به دقیقه و ثانیه به ثانیه این ۱۰ روز مهم است و مربی قدرش را بیشتر از همه می‌داند.

دختران زنده‌رود

او را خانم توکلی صدا می‌زنند اما "فاطمه توکلی" مربی جوان و بانشاط تیم بانوان اصفهان است که خودش می‌گوید از سال ۸۱ در این حرفه فعالیت می‌کند. او کلاه نقاب داری گذاشته و زیر آفتاب سوزان تیر ماه فاصله نسبتاً طولانی میان پل غدیر تا شهرستان را پیاده مرتب می‌رود و بر می‌گردد تا شاگردانش که در مساحتی طولانی مشغول تمرین هستند را زیر نظر بگیرد؛ مسیری که با ماشین و موتور لااقل پنج دقیقه‌ای طول می‌کشد! توکلی سال‌های خوش این رشته در اصفهان را به خاطر دارد؛ همان زمان که بازگشایی زاینده رود جایی در تیتر روزنامه‌ها نداشت.

او با حسرت و ته مایه‌ای از افتخار به گذشته، چند دقیقه‌ای با ما هم کلام می‌شود و تعریف می‌کند: "آن زمان اصفهان یکی از قطب‌های قایقرانی در کشور بود و مدال‌آوران آسیایی و جهانی اغلب از استان اصفهان بودند. حتی در سال‌های خیلی دور و زمانی که تیم کانوپولو اصفهان فعالیت داشت، ۸ الی ۹ بازیکن از اصفهان در تیم ملی داشتیم و مربی تیم ملی هم اصفهانی بود! ". سپس توکلی از بلایی می‌گوید که خشکی زاینده رود به سر رشته قایقرانی آورده و حرف‌هایش را این طور ادامه می‌دهد: "رودخانه که خشک شد و شرایط آبی به این وضعیت درآمد، به مرور تعداد بچه‌هایی که در این رشته فعالیت می‌کردند کمتر شدند چرا که مسافت زیادی را باید تا دریاچه نجف آباد برویم و دریاچه نیز کمی کوچک است. همین موضوع محدودیت‌ها را برایمان زیاد کرد".

دختران قایقران اصفهانی با وجود محدودیت‌ها ستاره شدند؛ این حرف را مربی‌شان تأیید می‌کند که با وجود تمام شرایط خشکسالی که اصفهان سپری کرده اما ۴-۵ نفر از دختران ما مدال‌های آسیایی و جهانی دارند. او اگر چه از استعدادهایی که در دیار زاینده رود پرورش داده می‌گوید، ولی معتقد است پیشرفت قایقرانی در اصفهان بدون آب معنی ندارد. وقتی از او درباره خواسته‌اش می‌پرسیم، بدون معطلی و با لبخندی تلخ که گویی از همین حرف‌ها است که همیشه گفته‌ایم و اثری ندارد، جواب می‌دهد: "یکی از بارزترین خواسته‌هایمان از مسئولین اصفهان این است که آب باز بماند. خشک شدن رودخانه تأثیر مستقیمی روی قایقرانی گذاشته و از این بابت ناراحتیم".

مربی بعد از بازگو کردن این چند کلام، دوباره با همان شور و حرارت مسیرش را در پیاده‌روها ادامه می‌دهد و با فریادهایش، نکات لازم را به شاگردانش گوشزد می‌کند. کنارش "آرزو مهنا" حضور دارد که تاکید می‌کند فامیلی او مٌهّنا است، نایب رئیس هیئت قایقرانی استان نیز حضور دارد. مهنا از برنامه‌ریزی‌های هیئت برای این گذر کوتاه ده روزه زاینده رود پیش از رهاسازی آب می‌گوید و توضیح می‌دهد: "قبل از جاری شدن آب برنامه‌ریزی کرده بودیم که تمرین‌هایمان را شروع کنیم و با گذشت دو روز که کمی گل رودخانه نشست کرد، تمرینات‌مان در بخش بانوان و آقایان آغاز کردیم."

او از تلاش هیئت می‌گوید برای گرفتن محل تمرینی جدید در داخل شهر اصفهان که بعد از بسته شدن زاینده رود گزینه مناسبی برای تمرین کانوسوارها باشد و ادامه می‌دهد: "امیدواریم با همکاری اداره ورزش و جوانان و شهرداری بتوانیم دریاچه فدک را برای تمرین بگیریم که حداقل در شهر اصفهان است". دریاچه‌ای میان مجموعه بزرگ باغ فدک که احتمالاً شهرداری منطقه ۷ باید اجازه آن را صادر کند و برای بیشتر قایقرانان ساکن شهرستان اصفهان نسبت به محل تمرین قبلی که در نجف آباد واقع است، ۳۰ کیلومتری نزدیک‌تر است.

در همین بین مربی از کانوسوارهایش می‌خواهد تا شروع به حرکت زیک زاک کنند؛ به نظر می‌رسد حرکت زیک زاک علاوه بر پارو زدن در مسیر مستقیم، نیازمند استفاده قایقران‌ها از تمام قوا برای تغییر جهت‌ها دارد و این کار را سخت‌تر می‌کند. به همراه مربی و نایب رئیس هیئت کمی جلوتر و به سمت پل غدیر می‌رویم. تعداد قایق‌ها بیشتر می‌شود و برخی والدین نظاره گر حرکات فرزندان‌شان در مسیر زاینده رود هستند.

دختران زنده‌رود

رفته رفته هوا خنک‌تر شده و آفتاب قوت قبلی را از دست می‌دهد که زیبایی دو چندانی را بر تن نیمه جان زاینده رود می‌اندازد. در همین لحظه نسیم خنکی شروع به وزیدن می‌کند و هوا برای ما که در ساحل نظاره‌گریم، مطبوع و قابل تحمل شده ولی ناگهان چند دختر کانوسوار به مربی‌شان می‌گوید باد شدید شده و انگار این باد خنک برای هدایت قایق‌هایشان مناسب نیست. مربی از آن‌ها می‌خواهد در محدوده مشخصی که جلو چشمان او است، پارو بزنند.

کانوسوارها کناره زاینده رود پهلو می‌گیرند و بعد مربی اسامی تک تک قایقران‌های کم سن و سالش را می‌خواند. اسم هر یک که خوانده می‌شود، همچون یک رزمنده آماده به جنگ که اسلحه‌اش را بالا می‌آورد، پارویش را بالای سر می‌برد و سال تولدش را می‌گوید و مربی افتخارات کسب کرده او را شرح می‌دهد. جالب است. سال‌های تولدشان از دهه هشتاد تجاوز نمی‌کند اما دستاوردهای آسیایی‌شان همه شنوندگان را به وجد می‌آورد.

در همین حال مادری به همراه فرزندش به شلوغی ایجاد شده در پیاده رو می‌رسند و از مربی می‌پرسد کودکش می‌تواند سوار قایق‌ها شود؟! او اینجا را با قایق‌های تفریحی حوالی سی و سه پل اشتباه گرفته و نمی‌داند راندن هر یک از این کایاک‌ها، مستلزم چه مهارتی است. البته شاید هم مردم اصفهان حق دارند چرا که سال‌ها است تصاویر پارو زدن این ورزشکاران را موقتی و هر از گاهی دیده‌اند.

حالا ساعت حدود هفت و نیم است و اثری از اشعه‌های تند و سوزان خورشید دیده نمی‌شود و به سوی غروب پیش می‌رود. تازه مربی آقایان برای شروع تمرینات، قایقش را به آب انداخته، جلیقه نجات نپوشیده و با پیراهن آستین کوتاه احتمالاً با گرمای کمتری می‌تواند شاگردانش را تمرین دهد. قایقران‌های تیم دختران اصفهان تمرین‌شان به پایان رسید و بعد از قریب به دو ساعت پارو زدن، مربی از آن‌ها می‌خواهد که بعد از خروج از قایق‌ها، در خشکی شروع به شنا رفتن کنند! خستگی امان‌شان را بریده اما اعتمادی که حرف‌های مربی‌شان دارد، باعث می‌شود کم نیاورند.

دختران زنده‌رود

از آب با لباس‌هایی که خیس به نظر می‌رسد خارج می‌شوند. پارو زدن نمی‌گذارد کسی در این ورزش خشک بماند. البته اکنون تابستان است ولی تصور آنکه در سوز سرما فصل‌های دیگر موقع خارج شدن چه می‌کنند، دشوارتر است. بعد از انجام حرکات شنا، کانوهایشان که لااقل دوبرابر جثه‌شان اندازه دارد و اصلاً از درون آب تا این اندازه بزرگ و جادار به نظر نمی‌رسد را زیر بغل می‌زنند و می‌روند تا در جایی که برای نگه داری از قایق‌هایشان فراهم شده قرار دهند؛ برای فردا...

پارو زدن دو ساعته حسابی انرژی می‌خواهد اما چهره این دختران خندان است و گویی خوشحال‌ترند. رود به آن‌ها امید داده و از سختی‌های کشاندن خودشان به شهرستان‌های هم جوار کاسته است. به راستی که آن‌ها "دختران زنده رودند"؛ با جریانش امید می‌یابند و با خشک شدن دوباره آن، شاید در ذهن‌هایشان فکر تسلیم شدن و کنار کشیدن شکل بگیرد تا نخواهد برای تمرین آن همه سختی را به جان بخرند. زاینده رود بخواهیم و نخواهیم چند روز دیگر بسته می‌شود اما معلوم نیست دوباره که باز شود، چند نفر از این دخترها دست به پارو باشند و چند نفرشان از ساحل، با حسرت به رودخانه‌ای نگاه کنند که شاید اگر جریان داشت، سکوهای بسیاری را در قایقرانی فتح می‌کردند.

گزارش از: سروش فدایی _ خبرنگار سرویس ورزش ایمنا

کد خبر 507934

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.