رویکردهای فرهنگی شهر در ۴ سال گذشته

یکی از مهم‌ترین ویژگی های پویایی شهر مشارکت مردم در برنامه های فرهنگی و حمایت از اجرای آن‌هاست. به اعتقاد معاون شهردار این مساله باعث می شود مردم مولد فرهنگ و نه صرفاً مصرف کننده آن باشند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، رویکردهای فرهنگی هر کلانشهر برآمده از نوع نگاه مسئولان آن به مقوله فرهنگ است. اگر توسعه ابعاد مختلف فرهنگی مد نظر قرار گیرد به مرور نشانه‌های رشد فرهنگی و اجتماعی در شهر ظاهر می‌شود. محمد عیدی رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان و معاون شهردار در ادامه گفت و گوی خود با خبرنگار ایمنا از رویکردهای فرهنگی شهر در زمان مدیریتش گفته است که در ادامه می‌خوانید:

گزینه قبل از شما یک گزینه کاملاً سیاسی و حزبی بود، آیا این نگاه سیاسی در زمان مسئولیت شما نیز از سوی احزاب مختلف وجود داشت؟

من منصوب آقای شهردار بودم و باید برنامه‌های شهردار و سیاست‌های شورایی که اصلاح‌طلب بود را پیاده می‌کردم به همین دلیل به عنوان یک عنصر فرهنگی پیگیری کردم که سیاست‌های شورا و برنامه ابلاغی آقای شهردار را به نحو احسن اجرا کنم.

اتفاقی که در حوزه فرهنگی افتاد این بود که در بدو ورود ما ساختارها به هم ریخت. یعنی حوزه مدیریت سازمان ورزش و دو مدیرکل همه تجمیع شدند که من معتقدم بزرگترین ضربه‌ای بود که این ابلاغ وزارت کشور به ساختارهای فرهنگی در شهر زده است.

اساساً ساختار، ما را "حوزه پروژه‌ای" دیده در صورتی که انتظار از ما پروسه‌ای است. اگر بخواهیم به حوزه فرهنگ نگاه جدیدی داشته باشیم باید آن را دموکراتیزه کنیم. اجازه بدهیم سیستم با سهولت بیشتری به پیش رود یعنی در ابتدا که ورود پیدا کردیم این معضل را داشتیم و با یک ساختار درهم ریخته مواجه شدیم. حدود یک‌هزار نیرو را که پست‌هایشان مشخص نبود ۲۶۰ پست برایشان در نظر گرفتیم به عنوان مثال دبیرخانه در چارت مشخصی نیست. مدیر آموزش در چارت سازمان فرهنگی جدید و ربط آن با مناطق هم دیده نشده است. ببینید چقدر ما باید اهتمام، تلاش و انرژی‌مان صرف این می‌شد که این مشکلات داخلی را حل و فصل کنیم.

برای حل این موضوع کارهای بزرگی انجام دادیم که به اعتقاد من حتی در سطح کشور هم انجام نشده است و اکنون همه از ما تقلید می‌کنند. یکی اینکه گفتیم تک هدفی شویم و تا امروز بر اساس سیاست ابلاغی شورای شهر و شهرداری عمل کرده‌ایم.

از زمانی که منصوب شدید تاکنون همیشه حواشی به سمت سازمان فرهنگی بسیار زیاد بوده است. جایی صحبتی کرده بودید مبنی بر اینکه ما نباید در حوزه فرهنگی شهر اشتباه کنیم، اولاً چقدر از این فشارها و حواشی مطلع بودید و ثانیاً ریشه آن‌ها از کجا بود؟

یک امر را باید برایتان تبیین کنم که همه حوزه‌های سیاسی در همه جهان بر امر فرهنگ انگشت تأکید می‌گذارند و برایشان مهم است به همین دلیل من کاملاً از اینکه فرهنگ نقطه تنش دو جبهه سیاسی خواهد بود، اطلاع داشتم و می‌دانستم که فرهنگ ممکن است در رقابت سیاسی شهر باشد. آن زمان یک حزب رأی آورده و محق بود و دیگری هم فعلاً از ساختار قدرت در مدیریت شهری کنار گذاشته شده بود، بنابراین اگر ما در حوزه فرهنگ بخواهیم تنشی ایجاد کنیم به هیچ تغییر تدریجی، مسالمت‌آمیز و دموکراتیک که منش اصلاح‌طلبی است نمی‌رسیم، ضمن اینکه این موضوع بر سایر حوزه‌های مدیریتی هم سایه می‌افکند.

باید یادآور شد که پروژه‌های شهری در شهر الزاماً در حوزه عمرانی ارتباط زیادی با ساختارهای بیرونی ندارند. در شهر می‌توانند پروژه‌های عمرانی را در شهرداری مصوب و اجرا کنند و با هماهنگی کمیسیون‌هایی که در استانداری وجود دارد انجام شود و نهایتاً به پیش رود اما در حوزه فرهنگ این طور نیست.

اولاً همه دایه دار حوزه فرهنگ هستند و هر کدام تعریفی برای خودشان دارند. اینها حوزه‌های غیررسمی مداخله‌گر در امر فرهنگ هستند. در حوزه‌های رسمی فرهنگ، شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیانیه گام دوم، فرایندهای اداره ارشاد و مصوبات مجلس وجود دارد که همه اینها قانون‌های بالادستی شما هستند یعنی شما به راحتی نمی‌توانید امروز تصمیم بگیرید و فردا اجرا کنید. چهارچوبی وجود دارد که طبق آن باید رفتار شود.

از طرف دیگر می‌دانید که برای تمام فعالیت‌های ما اخذ مجوز لازم است یعنی شما چه ورزشی برنامه‌ریزی کنید، چه فرهنگی، چه هنری و چه اجتماعی، برای سخنرانش، تجمعش و هر چیزی که به آن مربوط است باید تاییدیه بگیرید. تئاترهایی که روی صحنه می‌بریم چون حوزه تخصصی است و مرکز صدور مجوز آن ما نیستیم باید از قبل، وزارت ارشاد مجوز آن را صادر کرده باشد.

مسئله دومی که معمولاً به آن انتقاد می‌شود، موضوع نیرو است. چارتی از طرف وزارت کشور به شهرداری ابلاغ کردند که طبق این چارت سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری، باید ۲۶۵ نفر نیرو داشته باشد. در ابتدا که آمدم از یک طرف درخواست‌های به کارگیری جدید در سازمان و از طرف دیگر به هم ریختگی ساختار سیستمی بود که ۲۰ سال کار کرده و طی این فرایند، خودش ساختارهایی را ایجاد کرده بود.

یادمان نرود که ما باید پاسخگوی نیازهای فرهنگی شهر باشیم و این پاسخگویی باید همزمان با احترام به حقوق تمام کنشگران فرهنگی باشد و باید آن تکثر و احترام به دگرگونگی اندیشه‌ها در حوزه فرهنگ را رعایت کنیم. به نوعی می‌توانستیم یا به سوی تعارض برویم یا در عین تفاوت، اجماع کنیم. به همین منظور بر آن شدیم که اولین اقدامی که انجام می‌دهیم این باشد که شهر فارغ از همه اینها، چه اصلاح طلب چه اصولگرا باید در زمینه فرهنگی فعالیت کند و اساسش پاسخگویی به نیاز انسان و شهروند است، این بدیهی‌ترین اقدام است.

سازمان برای تبیین یا اجرا کردن سیاست‌های ابلاغی شورا و برنامه‌های شهردار دو کار می‌توانست انجام دهد؛ اول اینکه راهی را برود که برای ما راحت‌تر بود یعنی اجرای برنامه‌های مناسبتی که خیلی هم خوب بود. بودجه‌ای برایمان می‌آمد و سرمان را بالا می‌گرفتیم که در پایان دوره ۲۰ هزار اجرا داشتیم و یک راه دیگر این بود که شهر را فهم پذیر کنیم و با این دیدگاه ببینیم که کنشگر فرهنگی ما در شهر که همان شهروند است، اساساً چه نیازها و چه مشکلاتی دارد تا بتوانیم پروژه‌های فرهنگی‌مان را متناسب با پروسه‌های فرهنگی طراحی کنیم.

رویکرد های فرهنگی شهر در ۴ سال گذشته

نیازی که برای شهروندان احساس کردید چه بود؟ چه اقداماتی در رابطه با این موضوع انجام دادید؟ آیا با فضایی که در اصفهان حکمفرما است و حوزه سیاسی و فرهنگی آن با هم گره خورده است این اقدامات موفق بوده است؟

ما اساساً در حوزه فرهنگ سابقه خوبی در کشور نداریم به این معنا که برای پویایی فرهنگ بیشتر ساختارهای دولتی ایجاد کرده‌ایم بدون اینکه به ساختارهای مدنی اعتماد و اکتفا کنیم به این معنا که در کل کشور رویکرد به فرهنگ این بود که فرهنگ فرآورده نوع انسان است. این تعریف فرآورده نوع انسان در ۱۲۰۰ تعریفی که از فرهنگ وجود دارد یک توهم برای دستگاه‌های متولی ایجاد کرد که به نوعی فرهنگ یک عروسک در دست‌های ما است گویی که هر لحظه می‌توانیم گوشه‌ای از آن را تغییر دهیم در صورتی که خاستگاه فرهنگ و تولید فرهنگی فضاهای مدنی است. اگر ما مردم را متولی فرهنگ ندانیم با پدیده‌ای تحت عنوان شکاف فرهنگ رسمی با فرهنگ غیررسمی رو به رو می‌شویم. یعنی فرهنگ یک سمت و مردم هم سمت دیگر.

به تعبیر دیگر نظر شهردار اصفهان را قبول دارم که ما بیشتر یک نهاد اجتماعی تسهیلگر هستیم تا متولی. باید تلاش کنیم که مردم مولد فرهنگ باشند. اینکه مردم صرفاً مصرف کننده فرهنگ باشند خیلی خوب نیست. چون قدرت انتقادی آنها در برابر رویارویی با پدیده‌های فرهنگی را کاهش می‌دهد به همین دلیل است که الان نگران سواد رسانه‌ای مردم هستیم چون مردم را به تفکر انتقادی عادت نداده‌ایم و این نقد من به کل سیستم است.

با برنامه ابلاغی آقای دکتر نوروزی، به جای اینکه رویکرد انسان‌مدارانه به حوزه فرهنگ داشته باشیم، رویکرد انسان‌وارانه به آن داشتیم و این رویکرد غالب در جهان به غیر از ایران است یعنی فرهنگ فرآورده نوع انسان نیست. فرهنگ بین انسان و ناانسان شکل می‌گیرد و این توهم است که من فرهنگ را تولید می‌کنم.

بر اساس تمام اسناد بالادستی از مصوبات ابلاغی شورای عالی انقلاب فرهنگی تا بیانیه گام دوم انقلاب، همه را تجزیه و تحلیل کردیم و درواقع یک کار کارشناسی کاملاً مستدل را انجام دادیم. هدف معاونت فرهنگی را به استناد مأموریت‌های محوله به حوزه‌های فرهنگی بر بهره‌وری اجتماعی گذاشتیم و این اقدامات به نظرم تا به حال در هیچ کجای ایران با این روش اتفاق نیفتاده است. بهره‌وری اجتماعی را به دو دسته تقسیم کردیم؛ اینکه هم باید کارایی داشته باشیم و هم اثربخشی را بهبود ببخشیم.

این سوال برایمان مطرح بود که مسئله ما در شهر چیست؟ آقای دکتر نوروزی یک برنامه‌ای را تحت عنوان شهر فرهنگی نوشته و ارائه داده بود بر این مبنا که شهر فرهنگی سه مؤلفه دارد. در برنامه ۱۴۰۵ بعضی از مؤلفه‌های آن ذکر شده است و این اهم از جناح بندی‌های سیاسی و ناشی از فکر توسعه یافته است.

اینکه شهر باید زیست‌پذیر، انسان محور و معناگرا باشد. اگر در یک مجموعه این سه مورد وجود نداشته باشد هر کنشی از جمله کنش‌های سیاسی به تعارضات غیرهدفمند می‌انجامد یعنی باید بستری فراهم کنید که با اخلاق مردم سالارانه یا دموکراتیک به رقابت بپردازید و به تفاوت‌ها احترام بگذارید.

بعدها شهردار اصفهان مؤلفه انسان محوری را به اخلاق حیات محور تعبیر کرد و به درستی هم این کار انجام شد. چون در شهر فقط انسان نبود. زاینده رود، درخت، حیوانات و هر موجود زنده‌ای که در شهر نفس می‌کشد، محترم بود.

بیشتر بخوانید در:

سپس ما برنامه‌ای به نام برنامه شهروندی فرهنگی که خیلی هم زمان برد نوشتیم. شش ماه شبانه روز همکارانمان و هیئت مدیره درگیر این مسئله بودند. برنامه شهروندی فرهنگی چند هدف را دنبال می‌کرد. اینکه اگر بخواهیم به شهر زیست پذیر، شهر حیات محور و معنا گرا برسیم قاعدتاً باید شهروند مطالبه گر، مشارکت جو، سالم، اخلاق مدار و هویت مدار داشته باشیم.

شهروندی فرهنگی نیز علاوه بر فرهنگ شهروندی یک اصطلاح مردمی و جدید است که اتفاقاً در کشورهای پیشرفته نیز روی آن کار می‌کنند و ما در اصفهان به آن پرداختیم. شهروندی فرهنگی را می‌توانیم متناسب با شاخص‌های خودمان بومی سازی کنیم.

همکاران ما با مستندات علمی به ۲۰۱ مسئله شهری پرداختند، یعنی هیچکدام سلیقه‌ای نیست. در واقع پشتوانه این شهروندی فرهنگی ۲۰۰، ۳۰۰ صفحه مبانی نظری اطلاعات و داده‌ها است.

پیرو جلسات متعددی که کارشناسان سازمان و هیئت مدیره با کارشناسان انجام دادند به ۱۶ مسئله پرداختند. بر اساس واقعیت‌های معطوف به جامعه، در حال حاضر ۲۶ مسئله داریم که این ۲۶ مسئله به دلیل اینکه ما در یک بستر کاملاً گسترده عمل می‌کنیم و همه مسائل یک دست نیست، ایجاد شده است.

اولین اقدامی که بعد از این اتفاق صورت گرفت، این بود که بر اساس واقعیت‌های موجود در هر نقطه از شهر یا منطقه یا محله‌ای، به کانون‌ها و مراکز فرهنگی مأموریت دادیم. اساساً این مسائل سیاسی نیست، اما بر امر سیاست تأثیرگذار است. چه برای اصلاح طلب و چه اصولگرا، مسائلی مانند سلامت، بی هویتی، کیفیت فرزندپروری، بسیار مهم است که من به عنوان رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی بدانم که از مدیرم در فلان منطقه چه می‌خواهم و او بداند که سیستم معاونت فرهنگی از او دقیقاً چه می‌خواهد و کار سلیقه‌ای نکند و یا هر قالبی که بخواهد انتخاب نکند. از نظر محتوایی باید به سمتی برود که مشکلی را حل و یا شاخصی را تغییر دهد.

در حوزه ارتباطی ما با سایر بخش‌ها هم این مشکل وجود داشت. به نظر من در هیچ دوره‌ای به اندازه این دوره تلاش برای هم افزایی با سایر ساختارهای رسمی و غیر رسمی، به منظور اهداف اجتماعی صورت نگرفته است.

در حال حاضر ما شش عنوان اطلس داریم. ۹۶ اطلس بر مبنای این شش عنوان نوشته شده است که هر مدیر شهری و هر کنشگر فرهنگی و اجتماعی می‌تواند در هر جایی از کشور که بخواهد عملیات فرهنگی و اجتماعی انجام دهد، بر اساس واقعیت‌های موجود فرهنگی و اجتماعی از آن استفاده کند. از این رو هم هزینه‌های تعاملی کاهش پیدا می‌کند و هم هزینه‌های اقتصادی و هر بخشی، چه سپاه، چه ارشاد و چه حوزه هنری آن را از ما درخواست کرد در اختیارشان قرار خواهیم داد.

به طور مثال در اطلس شهروندی باید ببینیم انجام کار چه ارزش اقتصادی و چه ارزش تعاملی برای ما و کنشگر دارد چون ما هزینه‌های تعاملی و اقتصادی در جایی می‌کنیم که اساساً مشکل نیستند. این فهم پذیر کردن شهر بزرگترین کاری بود که فکر می‌کنم در این دوره انجام شد.

رویکرد های فرهنگی شهر در ۴ سال گذشته

به این هدف رسیدید؟

بله به عنوان مثال با استفاده از این اطلس‌ها تا حد زیادی می‌توانیم معضل گاز گرفتگی در مناطق مختلف در فصل زمستان را رفع کنیم. در حوزه سلامت هم همینطور. در حوزه سالمندی می‌دانیم در کدام یک از ۲۰۱ محله اکثریت مطلق با سالمندی است.

سال ۹۷ که آسیب شناسی آمایش مسائل اجتماعی را انجام می‌دادیم، در جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان اتفاق بسیار ناگواری افتاد و در یکی از محلات منطقه ۱۰، نوزادی را بی‌جان یافتند که در رسانه‌ها هم بازتاب زیادی داشت. درست در همان منطقه ۱۰ بود که در سال ۹۷ عین این آمایش را در اطلسمان نشان دادیم که کیفیت فرزندپروری و فرزندآوری یکی از اولویت‌های آن منطقه است. یعنی این کار را کردیم و کمک بسیار خوبی به کنشگران دولتی و غیردولتی دادیم که در کجا، چه کاری و با چه کیفیت و چه تخصصی باید انجام شود.

در حوزه حاشیه نشینی بهترین اقدام در کشور را اصفهان با یک پژوهش ۴۵۰ صفحه‌ای انجام داد و در شورای اجتماعی وزارت کشور، تنها گزارش اصفهان ارائه شد. در حالی که بعضی از شهرهایی که با مشکل حاشیه‌نشینی رو به رو بودند حتی ۱۵ صفحه گزارش هم نداشتند.

ما می‌توانستیم با نگاه کارکردگرایانه وارد کار شویم، اما اگر مسائلی در شهر رخ دهد، اولین تبعاتش شامل مدیریت شهری است. اگر بناست این مشکلات وجود داشته باشد ما عدول کردیم. یعنی با نگاه ساخت مند یا ساخت گرایانه به آن‌ها نگاه کرده‌ایم. در همین برنامه حاشیه نشینی ما فقط وظایف خودمان را نگفتیم، وظایف تمام دستگاه‌ها را بر اساس مدل‌های نظری گفتیم. مثلاً گفتیم آموزش و پرورش باید چه کارهایی را انجام دهد و تشکل‌ها باید چه کنند. دستگاه‌ها اعم از نظامی و غیر نظامی، نیروی انتظامی باید چه کنند. یعنی در عین حال که وظیفه خودمان را مشخص کردیم، وظیفه همه دستگاه‌ها را نیز مشخص کردیم. چون معتقدیم در منظومه تعاملی فرهنگ، شهرداری کنشگر تنها نیست اگر شهرداری کاری را انجام دهد و دستگاه دیگری به موازاتش کار دیگری انجام دهد تمام کارها خنثی می‌شود، کما اینکه تا الان شده است.

یکی از کارهای خوبی که ما کردیم این بود که در تفاهم نامه‌ای افق‌های مشترک برای آموزش و پرورش ترسیم کردیم. به همین دلیل در کلاس شهر ۷۰ هزار دانش‌آموز را با کمک آموزش و پرورش تحت پوشش آموزش‌های شهروندی قرار دادیم و با مصوبه وزارت کشور، نه فقط اصفهان بلکه کل استان اصفهان را پوشش دادیم.

اکنون به این حد رسیده‌ایم که در حوزه اکوسیستم کار آفرینی نیز فعالیت کنیم و در عوض اینکه در شرایطی قرار بگیریم که بسترهای تعارض را زیاد و سد ایجاد کنیم، تلاش کردیم فهم مشترک و واقعیت‌های شهر را ایجاد کنیم.

وقتی دستگاه‌ها انتظار دارند کارکردهایشان را انجام دهیم و ما واقعیت‌های موجود شهر را جلویشان می‌گذاریم، می‌گوئیم این کارکردها چه مسئله‌ای را پوشش می‌دهد و وقتی مسائل شهر را می‌بینند، با ما هم جهت می‌شوند و برای رفع مسائل شهری، دیگر هرکس پاندولی و سلیقه‌ای عمل نمی‌کند.

به گمانم یکی از دستاوردهای بزرگ شهرداری در این دوره علی رغم تنش‌هایی که همیشه در سطح شهر وجود داشت، این بود که فهم مشترک ایجاد کرد.

با هسته پژوهشی تلاش کردیم پژوهش‌هایی بر فهم پذیر کردن شهر ناظر بشود. ما ۴۰ پژوهش کاربردی داریم و برای اولین بار در کشور معاونت فرهنگی شهرداری اصفهان در فروردین ۱۳۹۹ یعنی در آغازین روزهای شیوع کرونا، جامعه شناسی کرونا را منتشر کرد و از طریق وزارت کشور به تمام شهرها ابلاغ شد و کرونا را برای اولین بار شهرداری اصفهان به عنوان یک پدیده اجتماعی دید.

در اتفاقاتی که در آبان ماه ۱۳۹۸ اتفاق افتاد، تنها شهری که پس از یک هفته تحلیل اجتماعی در ۲۰۰ صفحه ارائه داد شهرداری اصفهان بود و بعداً مبنای کشوری قرار گرفت، چون بنایمان بر این بود که تا پدیده‌ای را نشناسیم راه حل سلیقه‌ای ارائه ندهیم.

اطلس‌های ما یک فرایند پژوهشی است که تازه از آن رونمایی کردیم. الان اداره ثبت احوال به سراغ ما می‌آید. در حوزه سلامت، آقای دکتر حیدری، مدیر مرکز بهداشت استان از ما درخواست می‌کند اطلس سلامت را معرفی کنیم تا دقیقاً بداند در کدام محله چه کارهایی انجام شده است.

ما برای دستگاه‌هایی مرجع شده‌ایم که اگر می‌خواهند کاری کنند بدانند که در چه شهری می‌خواهند کار کنند و با چه دسته مسائلی رو به رو هستند و اینکه مدیران را آرام آرام از حوزه‌های سلیقه‌ای فارغ کنیم.

در پژوهشی با همراهی اتاق بازرگانی معضل صنایع دستی و کرونا و راهکارهای مواجه با این معضل را در ۱۲۰ آلترناتیو ارائه دادیم که همه در حد فرایندهای خود، کنشگران این موضوع هستند. این بسیار مهم است که شما شهر و کنشگران را به جایی برسانید که معطوف به واقعیت‌هایی سیاست گذاری کنند و ارائه راهکار دهند و من فکر می‌کنم این اتفاق بزرگی است.

ما دست نیازهایمان گسترده است، محله به محله، منطقه به منطقه می‌توان ساعت‌ها در موردش صحبت کرد. به طور مثال؛ مهاجرت پدیده بدی نیست، انتظار کسی که دست به مهاجرت می‌زند این است که وضعیت موجود را تبدیل به وضعیت مطلوب کند. اما ما چون نمی‌توانیم از این فرصت و این ظرفیت استفاده کنیم به مسئله حاشیه‌ای تبدیلش می‌کنیم.

به طور مثال در بحث حاشیه نشینی ما از سه زاویه این مقوله را دیدیم که سطح خطایمان را کاهش بدهیم که حتی نگویند از یک زاویه این مسئله را دیدید. شاخص جامع شناسی تعارض گرا، تعامل گرا و کارکردگرا را باهم نشاندیم و با یک پدیده از سه زاویه روبه‌رو شدیم. تا دیروز فکر می‌کردند ما تنها حاشیه نشینی جغرافیایی داریم و الان ثابت کردیم حاشیه نشینی فرهنگی هم داریم. یعنی شما در ظاهر جغرافیایی در متن شهر هستید، اما عملکرد، باورها و فرهنگتان می‌تواند در حاشیه قرار داشته باشد. این به نوع رویکرد ما برمی‌گردد در صورتی که می‌توانستیم با بسترسازی از ظرفیت مدنی جامعه برای رفع همه مشکلات آن استفاده کنیم. کما اینکه در تمام دنیا این کار را می‌کنند.

ادامه این گفت و گو را روز آینده از سرویس فرهنگ ایمنا دنبال کنید.

کد خبر 505648

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.