حلبچه غرق در دود زرد

هجومی بی رحمانه، کشنده و شیمیایی به حلبچه، هجومی که جان حدود ۵۰۰۰ نفر را گرفت و حدود ۱۰۰۰۰ هزار نفر را زخمی کرد. افرادی که اکثرشان غیر نظامی بودند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، بمباران شیمیایی حلبچه در ۲۵ اسفند ماه سال ۶۶ و با مسئولیت علی حسن المجید معروف به علی شیمیایی، پسرعموی صدام حسین، طی عملیات انفال صورت گرفت. دقیقاً دو روز پس از اینکه ایرانیان، حلبچه را به تصرف درآوردند. این حمله سمی به بهانه "انتقام" یا شاید هم "تنبیه" مردم کرد منطقه توسط صدام بود؛ به دلیل استقبال و همکاری‌ای که با رزمندگان ایرانی برای آزادی داشتند. آزادی از سیاهی، نفرت و اسارتی که مردم کُرد دچارش بودند. این بمباران، بزرگ‌ترین حمله شیمیایی به یک منطقه شهر نشین در تاریخ است.

پیش از بمباران شیمیایی، شهر به مدت دو روز، با بمب‌های متعارف بمباران می‌شد. علت این اقدام ترسناک‌تر از آن بود که حتی به ذهن دشمنان برسد، چه برسد به ذهن علی حسن المجید، آن هم بر علیه مردم خود. او با این بمباران قصد شکستن شیشه‌ها و به حداکثر رساندن آسیب پذیری مردم را داشت. مردمِ "خیانتکار" نامیده شده، فقط برای رسیدن به آزادی؛ و نفس بریده، فقط برای کشیدن نفسی راحت.

علی حسن‌المجید، فرمانده حمله ،۲۰ سال بعد از این فاجعه، با حکم دادگاه اعدام شد. او در این باره، با حضور در همان دادگاه، این اقدام را، اقدامی در جهت دفاع از امنیت ملی عراق می‌خواند. فاجعه و نسل کشی‌ای که جان ملتی را گرفت و برای دفاع از امنیت همان ملت بود..

پس از این دو روز، ساعت دو بعد از ظهر، ۵۰ فروند هواپیمای ویژه ارتش عراق که هر یک به چهار عدد بمب شیمیایی ۵۰۰ کیلویی مجهز بودند، در آسمان جولان دادند و با ریختن ۲۰۰ بمب حاوی مواد شیمیایی جان مردم را گرفتند. رژیم بعث، گازهایی همچون گاز خردل، گازهای اعصاب یا گاز سیانوژن بر علیه مردم استفاده کرد.

در این بین، مرد خلبان عراقی، با نام "ایدن مصطفی حمید" علیرغم اینکه در ارتش بعث کار می‌کرد، حاضر به پذیرفتن مسئولیت این نسل کشی نشد و عشق به هموطنان خود را در اولویت قرار داد. مردی که آشنایانش او را صبور می‌خواندند. همین کار، این خلبان را به فرمان صدام، به پای طناب دار برد. به خانواده ایدن، حتی اجازه برگزاری مراسم تشییع و یادبود او هم داده نشد. خلبانی که آخرین جمله‌اش این بود: " آیا ملت ایران و کرد، سال‌ها بعد از من یاد می‌کنند؟ "

روایت‌ها از شهری منجمد می‌گوید. از مردمی بی جان با چشمانی خیره که چرکی خاکستری از دهانشان بیرون زده. از پوستی که دیگر نه رنگ حیات، بلکه رنگی مرگ به خود گرفته. رنگی عجیب، سراسر ترس، وحشت و سم. و در آخر، از خوابی ابدی می‌گوید. خواب ابدی بچه‌ای در آغوش پدر و پدری در آغوش خاک. خیلی‌ها ابعاد این فاجعه شیمیایی، این خواب عمیق ابدی را قابل قیاس با بمباران اتمی هیروشیما ناکازاکی می‌دانند.

ایرانیان برای جهانی و رسانه‌ای ساختن این فاجعه، تلاش بسیاری کردند. تلاشی که روح‌ها متلاطم و دگرگون کرد و چهره رژیم صدام حسین را در چشم جهانیان و حتی حامیانش، منفور. عکس‌هایی که توسط عکاسان ایرانی از جان باختگان گرفته شده بود، تن‌ها را لرزاند. به دنبال این تلاش‌ها، کارشناسان سازمان ملل، پزشکان بدون مرز کارشناسان و روزنامه نگاران بین‌المللی به ایران سفر می‌کنند. حتی طی بررسی دقیق پزشکان بدون مرز، آمار شهدای این فاجعه، به ۴۰ هزار نفر نیز می‌رسد.
این روز و این فاجعه، تنها یکی از کشتارهایی است که در طول تاریخ به فرمان انسان‌ها، بر علیه انسان‌ها انجام گرفته. فقط به خاطر طمع در به دست آوردن زمین و زمان، جان و مال، چه خون‌ها که ریخته نشده؛ و امروز، تنها یاد آن باقی مانده است.

کد خبر 481341

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.