به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس چکیده یک مقاله شهر همواره در بین دیدگاههای مختلف محل بحث و تبادل نظر بوده است؛ گروهی با نگاهی آرمانخواهانه شهری در نهایت برای آن «اتوپیا» ترسیم میکردند، ترسیم اتوپیا در واقع حرکت از موجود به سمت آرمان مطلوب بود، آرمانی که تحقق آن در ناکجاآباد محقق میشد در این بیان و در آنچه که از نگاههای مختلف چه نگاههای دینی و فقهی یا نگاههای فلسفی، اجتماعی و روانشناسی در آرمانشهر مطلوب میشد تفاوتهایی را نسبت به شهر موجود بیان میکرد.
بسیاری از نظریهپردازان در حوزه شهرسازی این تفاوت، یعنی تفاوت بین آرمان مطلوب و وضع موجود را مسئله شهر میپنداشتند، مسئلهای که بیشتر در نگاه ایجابی به شهر به تبیین نظریات مختلف میپرداخت و گاه در نگاه کالبدی، جسمی و فیزیکی به شهر پرداخته میشد و گاه روح شهر و هویت و جریانهای موجود در آن مورد بررسی و تدقیق قرار میگرفت و گاه هم موضوع مکان مورد بررسی قرار میگرفت.
«توماس مور» در کتاب اتوپیای شهری با بیان و ترسیم نوشتاری اولین اتوپیا با نگاه آرمانی مطلق به این موضوع این مسیر را هموار کرد البته باید گفت پیش از این نیز در گذشته علما به این موضوع پرداخته اند، از مدینه فاضله فارابی تا مدینه عاقله ابنسینا و از شهر خدای آگوستین و یا موضوعات دیگری که مطرح بود، از نگاه متکلمین و یا نگاه فلاسفهای که همواره شهر را مورد بررسی قرار میدهد آنجا که افلاطون شهر آرمان خود را با نگاه جمعیتی و بلوکبندی ترسیم میکرد و یا ارسطو که نگاههای فلسفی داشت؛ افلاطون معتقد بود شهر را باید فلاسفه مدیریت بکنند و ارسطو اعتقاد داشت که در شهر جایی برای شاعران و موسیقیدانان نیست.
بدون شک تفاوت نظری و دیدگاهی بین علمای مختلف، راه را برای ترسیم آرمانشهر از نگاه اندیشمندان مختلف مبتنی بر تفکر نسبت اندیشهها مبتنی بر نگاههای زمانی و مکانی به موضوع شهر شکل داد به نوعی که بعضاً با در کنار هم قرار دادن این نظرات و با نگاه طولی به مفهوم آرمانشهر در طول زمان به نوعی میتوان تفکرات و تفاوت اندیشهها را دریافت.
حال اگر مانند بسیاری از نظریهپردازان تفاوت بین آرمان مطلوب و شهر موجود را به عنوان مسئله در نظر بگیریم چنان که «دکتر دانش پور» در کتاب نظریههای برنامهریزی شهری بهعنوان تعریف مسئله مطرح میکند با این سوال اساسی رو به رو میشویم که در این نگاه با نگاه نسبیگرایی اندیشمندان که مسلماً مخاط در مکان و زمان خواهد بود که آیا این اندیشه و این مسئله میتواند منجر به ایجاد پارادایم و یا منجر به ایجاد راهبرد اساسی در موضوع شهر شود؟ برخی به این سوال اینگونه جواب دادند که مسئله امروز برخاسته از اندیشه امروز است و اندیشه امروز جوابگوی مسئله لذا میتوان از تفاوت بین آرمان مطلوب و شهر موجود، مسئله و مشکل را رفع کرد،
در اواسط قرن بیستم تئوری سیستمها که برخی آن را با نظریه سیستماتیک میشناسند توسط اندیشمندان مختلف تبیین شد و نقش به سزایی در حوزههای مختلف داشت و بالاخص در حوزه شهرسازی که مفهومهای متفاوتی بر اساس این نظریه تعریف دوباره شد، بدون شک این بازتعریف از مفاهیم، بسیاری از موضوعات جدید را نیز دستخوش تغییرات خواهد کرد؛ حال آنکه نظریه سیستماتیک یک نگاه عمیقتری به همه موضوعات داشت که از آن جمله میتوان به تبیین مسئله بر اساس این نظریه پرداخت «دکتر نورمحمد زاده» در مقاله هدف و تبیین آن در حوزه برنامهریزی شهری مطرح میکند که تعریف مسئله بر اساس نظریه سیستماتیک، به برهم خوردن رابطه بین دو جز از یک سیستم گفته میشود، در واقع میتوان گفت در شهرسازی بهعنوان مثال دو جز از یک سیستم مانند ترافیک یا مسئله حملونقل شهری اگر رابطه بین آنها که همواره رابطه تعادلی است برهم بخورد مساله ایجاد میشود.
اگر بخواهیم مثالی را در این زمینه تبیین کنیم بهعنوان نمونه میتوان به تولید بیش از حد ماشین و تعداد کم معابر و حجم کم معابر اشاره کرد که در نهایت منجر به مسئله ترافیک خواهد شد، در اینجا شکل یا مشکل به معنی شکل برهم خوردگی این ارتباط است که در همین مثال میتوان گفت ترافیک و ایجاد ساعتهای طولانی انتظار در خیابان و یا کاهش سطح دسترسی معابر شهری شکل این برهم خوردگی رابطه بین دو جز شده است.
همانطور که مشخص است تفاوت اساسی بین دو نظریه مطرح شده وجود دارد نظریه اول با نگاه نسبی و ایجابی به شهر و مسئله پرداخته است و در نظریه دوم با نگاه ایجادی و فارغ از موضوع نسبت با تبیین مفهوم جزٕ و مفهوم مؤلفه در شهر به آن پرداخته شده است.
نظر شما