پاسخ مثبت به نیاز ذاتی انسان با طراحی بیوفیلیک

امروزه بیشتر محیط‌های ساخت بشر فاقد نور کافی، تهویه طبیعی، مصالح پایدار، پوشش گیاهی و ساختارهای طبیعت‌گرا است؛ طراحی بیوفیلیک به دنبال پاسخ به نیاز ذاتی انسان برای پیوستن به طبیعت است.

به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، بر اساس تئوری بیوفیلی، بیش از ۹۹٪ از تاریخ تکامل بشر در وفق پذیری با جهان طبیعت و نه مصنوعات ساخت انسان بوده است؛ همچنین از بعد بیولوژیکی برای ارتباط با جنبه‌ها و فرآیندهای طبیعی کدگذاری شده‌ایم. از آنجا که زیستگاه طبیعی امروز یعنی جایی که اکنون ۹۰٪ از وقت خود را می‌گذرانیم عمدتاً محیط انسان‌ساخت است، طراحی بیوفیلیک دنبال ارضای نیاز ذاتی ما برای پیوستن به طبیعت در ساختمان‌ها و شهرهای مدرن است. بنابراین، هدف اساسی از طراحی بیوفیلیک ایجاد زیستگاه خوب برای انسان به عنوان موجودات زیستی ساکن سازه‌ها، محیط و جوامع مدرن است؛ برای نیل به این هدف باید به ویژگی‌های طراحی بیوفیلیک توجه شود.

از آنجا که بیوفیلی اساساً مرتبط با ویژگی‌های تکامل یافته انسانی است، طراحی بیوفیلیک بر آن دسته از جنبه‌های طبیعت متمرکز است که با گذشت عصر تکامل به سلامتی و کارایی انسان کمک کرده است؛ شفاف‌تر بگوییم هرگونه حضور طبیعت در محیط انسان‌ساخت را نمی‌توان طراحی بیوفیلیک نامید اگر تأثیری در رفع نیازهای ذاتی ما برای بقا و زنده ماندن نداشته باشد.

بنابراین، زیستگاه‌های بیابانی یا زیستگاه‌های قعر دریا یا میکروارگانیسم‌ها یا گونه‌های بیگانه یا منقرض‌ شده یا سایر جنبه‌های مبهم طبیعت ارتباطی به جنبه‌های طراحی بیوفیلیک ندارند زیرا اگر نگوییم هیچ، اما منافع کمی برای انسان فراهم کرده‌اند.

یکی دیگر از ویژگی‌های بارز طراحی بیوفیلیک تأکید آن بر محیط کلی یا زیستگاه و نه فقط یک اتفاق از طبیعت است. همه ارگانیسم‌ها در محیط‌های متصل و مرتبط در یک کل یا اکوسیستم یکپارچه به هم پیوسته‌اند. هنگامی که زیستگاه در بالاترین سطح سودرسانی به ارگانیسم است، اکوسیستم در سطحی بالاتر از مجموع اعضای مستقل خود عمل می‌کند.

در مقابل، زیستگاه‌های متشکل از بخش‌های نامربوط و مستقل منافع کمی برای اعضا ایجاد می‌کنند و حتی ممکن است به اعضای دیگر آسیب برسانند. به بیان ساده‌تر قرار دادن یک شئ از طبیعت در یک محیط انسان‌ساخت در صورت ارتباط نداشتن یا مغایرت با سایر خصوصیات غالب محیط تأثیر مثبت کمی بر سلامت و عملکرد افرادی که این فضاها را اشغال می‌کنند دارد. اثربخشی طراحی بیوفیلیک به مداخلاتی بستگی دارد که به هم مرتبط باشند، مکمل یکدیگر باشند و در محیط کلی تلفیق شوند نه اینکه منفرد یا گذرا باشند.

سومین ویژگی بارز طراحی بیوفیلیک تأکید آن بر درگیر شدن و تماس مکرر با طبیعت است. اگرچه ممکن است از نظر زیست‌شناختی گرایش به طبیعت داشته باشیم، اما برای اینکه این تماس مفید باشد باید مکرر و تقویت شونده باشد. مزایای طراحی بیوفیلیک بیشتر از آنکه به تجربه‌های گاه‌به‌گاه یا زودگذر وابسته باشد، به درگیر شدن با طبیعت بستگی دارد.

بنا بر موارد ذکرشده بالا، پنج شرط برای اجرای مؤثر طراحی بیوفیلیک می‌توان تبیین کرد؛

۱. طراحی بیوفیلی بر سازگاری‌های بشر با دنیای طبیعت تأکید دارد که با گذشت عصر تکامل در ارتقای سلامتی و کارایی انسان نقش اساسی دارد. قرار گرفتن در معرض طبیعت غیر مرتبط با بهره‌وری و بقای انسان، اقدام مؤثری در جهت طراحی بیوفیلیک نیست.

۲. طراحی بیوفیلیک به تعامل مکرر و پایدار با طبیعت بستگی دارد. یک تجربه گاه‌به‌گاه، گذرا یا مستقل از طبیعت فقط تأثیرات سطحی و زودگذری  روی افراد می‌گذارد و حتی می‌تواند در بعضی مواقع نتایج مفیدی نداشته باشد.

۳. طراحی بیوفیلیک نیاز به تقویت و تلفیق مداخلاتی در طراحی دارد که با فضای کلی ارتباط برقرار می‌کند. عملکرد مطلوب همه موجودات به عمق ارتباط با زیستگاه‌هایی بستگی دارد که عناصر مختلف، مکمل و تقویت‌ کننده یکدیگر و به هم پیوسته‌اند. قرار گرفتن در معرض طبیعت در یک فضای جدا شده (مانند یک گیاه جداشده یا یک تصویر خارج از بافت یا یک ماده طبیعی متناقض با سایر ویژگی‌های مکانی غالب) یک طراحی بیوفیلیک مؤثر نیست.

۴. طراحی بیوفیلیک پیوندهای عاطفی با فضا و مکان را پرورش می‌دهد؛ با ارضای تمایل ذاتی انسان برای پیوستن به طبیعت، طراحی بیوفیلیک دل‌بستگی عاطفی به فضا و مکان را ایجاد می‌کند. این وابستگی‌های عاطفی عملکرد و بهره‌وری افراد را تقویت می‌کند و فرد را وادار می‌کند تا مکان‌هایی که در آن زندگی می‌کند شناسایی و از آن محافظت کند.

۵. طراحی بیوفیلیک باعث ایجاد تعاملات و روابط مثبت و پایدار بین مردم و محیط طبیعی می‌شود. انسان گونه‌ای ذاتاً اجتماعی است که امنیت و بهره‌وری آن به تعاملات مثبت در یک فضا بستگی دارد. طراحی بیوفیلیک مؤثر باعث ایجاد ارتباط بین افراد و محیط آن‌ها می‌شود که احساسات، روابط و حس تعلق به جامعه را نیز تقویت می‌کند.

متأسفانه، جامعه مدرن با ایجاد موانع مختلف در برابر تجربه رضایت‌بخش دنیای طبیعی، از نیاز انسان برای پیوستن به طبیعت حمایت کافی نکرده است. اغلب با طبیعت به عنوان ماده اولیه کم‌ارزشی که می‌خواهد به تکنولوژی تبدیل شود یا یک مکان تفریحی و زیبا که وجود آن ضروری نیست برخورد می‌کنند. این جدایی فزاینده از طبیعت در بسیاری از بخش‌های کشاورزی مدرن، ساخت، آموزش، مراقبت‌های بهداشتی، توسعه شهری و طراحی معماری منعکس شده است.

این فرض مدرن که انسان دیگر نیاز به وابستگی به طبیعت ندارد، به طور گسترده‌ای مردم را در محیط‌های مصنوعی و خالی از حس مانند ساختمان‌های اداری، بیمارستان‌ها، مدارس، مراکز خرید قرار می‌دهد که تماس کمی با نیروها و محرک‌های طبیعی دارد. امروزه بیشتر محیط‌های ساخت بشر فاقد نور کافی، تهویه طبیعی، مصالح پایدار، پوشش گیاهی و ساختارهای دوستدار محیط زیست است.

از بسیاری جهات، این ساختارها ما را به یاد قفس‌های بی‌حس و ملال‌آور باغ‌وحش‌های قدیمی می‌اندازد که اکنون ممنوع است و "غیرانسانی" شناخته می‌شوند. اکنون بشر شروع به کشف این مسئله کرده که بسیاری از سکونتگاه‌های امروزی باعث خستگی، بیماری و کارایی ضعیف می‌شود و چند راهکار ساده استفاده از نور طبیعی، منظره بیرون و پوشش گیاهی می‌تواند باعث افزایش سلامتی و بهره‌وری شود. چالش اساسی طراحی بیوفیلیک رفع این کمبودها در محیط مدرن انسان‌ساخت با ایجاد یک چهارچوب جدید برای حضور مؤثر طبیعت است.

کاربرد مؤثر طراحی بیوفیلیک با رعایت اصول اساسی که در بالا شرح داده شده ایجاد می‌شود. با توجه به این توضیحات باید برای کمک به اجرای مؤثر و کسب نتایج کارآمد طراحی بیوفیلیک اقدامات ویژه‌ای کرد. برخی مؤلفه‌های طراحی بیوفیلیک در ادامه ذکر شده است، اگرچه توضیحات دقیق‌تری را می‌توان در کتاب کلرت و کالابرس با نام کاربرد طراحی بیوفیلیک یافت.

  • تجربه مستقیم طبیعت شامل نور، هوا، آب، گیاهان، حیوانات، مناظر طبیعی و اکوسیستم‌ها، آب‌وهوا
  • تجربه غیرمستقیم طبیعت شامل تصاویر طبیعت، مصالح طبیعی، رنگ‌های طبیعی، پویایی و راه‌یابی، تعلق فرهنگی و اکولوژیکی به مکان، شبیه‌سازی نور طبیعی و هوا، اشکال و قالب‌های طبیعت‌گرایانه، یادآوری طبیعت، غنای اطلاعاتی، نسل، تغییر و زنگار زمان، هندسه‌های طبیعی، الهام از طبیعت (Biomimicry)
  • تجربه فضا و مکان شامل منظره، پیچیدگی سازمان‌یافته، ادغام بخش‌ها در کل، فضاهای انتقالی
  • مهم است که بدانیم طراحی بیوفیلیک فراتر از یک روش جدید برای افزایش کارایی افراد با استفاده از یک ابزار فنی نوآور است. کاربرد موفقیت‌آمیز طراحی بیوفیلیک به وفق پذیری با یک فهم جدید از طبیعت بستگی دارد، شناخت اینکه چقدر سلامت جسمی و روحی ما همچنان به کیفیت ارتباطات ما با دنیای فراتر از خودمان که هنوز جزئی از آن هستیم وابسته است.

ترجمه از: حمید بهبهانی، خبرگزاری ایمنا

کد خبر 468480

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۰:۰۸ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۵
    0 0
    ساختمان جهان نما ظرفیت ادغام با پوشش گیاهی رو خیلی داره