از شارِ سلوک تا شهرِ اندیشه/مروری بر آثار پدر علم شهرسازی ایران

بسیاری از پروژه‌های شهری، تربیت چند نسل از اساتید دانشگاهی، طراحی ساختارهای اجرایی حوزه مدیریت شهری و نگارش کتب مرجع، وامدار سال‌ها تلاش او در نشر و تبیین مبانی دانشی است که امروزه از آن به علم شهرسازی یاد می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، محسن حبیبی در سال ۱۳۲۶ در کرمانشاه به دنیا آمد. او که دیپلم متوسطه را در رشته ریاضی از دبیرستان شاپور کرمانشاه اخذ کرد، دارای دو مدرک در مقطع فوق لیسانس در رشته‌های معماری و شهرسازی از دانشگاه تهران و دکترای شهرسازی از دانشگاه پاریس بود. حبیبی در ۱۳۶۰ از رساله دکتری خود با عنوان ترکیب شهری از «شهر سنتی» به «شهر نوین» دفاع کرد.

حبیبی در سال ۱۳۸۱ به عنوان استاد نمونه دانشگاه تهران شناخته شد. او بیش از ۶۰ مقاله در زمینه شهرسازی و معماری نوشت. او با توجه به رشته تحصیلی و تجربیات خود در بحث شهرسازی شهر تهران نیز فعالیت کرده که حضور در شورای راهبردی و هدایت طرح توسعه شهری (جامع) تهران، شورای تخصصی شهر تهران، مشاور معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران از آن جمله است.

حبیبی در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ در وزارت مسکن و شهرسازی میئولیت‌هایی همچون معاون تحقیقات مسکن، مرکز تحقیقات ساختمان مسکن، وزارت مسکن و شهرسازی، (۱۳۶۰–۱۳۶۲)، مشاور رئیس مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، (۱۳۶۸–۱۳۷۳)، شورای علمی مرکز مطالعات معماری و شهرسازی، وزارت مسکن و شهرسازی، (۱۳۷۴–۱۳۷۶)، شورای اجتماعی اقتصادی وزارت مسکن و شهرسازی، (۱۳۷۶–۱۳۷۳)، هیئت علمی سمینارهای توسعه مسکن وزارت مسکن و شهرسازی (۱۳۷۶–۱۳۷۲)، را پذیرفت.

او همچنین در سمت مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور، (۱۳۸۲–۱۳۷۶) - و رئیس بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، (۱۳۸۳–۱۳۶۸) حضور داشته‌است. اما بخش مهمی از فعالیت‌های او در زمینه حوزه علمی و دانشگاهی بوده که در این زمینه سمت‌های متعددی از قبیل مدیر گروه شهرسازی دانشگاه تهران (۱۳۶۸–۱۳۶۴)، سرپرست تحصیلات تکمیلی دانشکده هنرهای زیبا (۱۳۸۰–۱۳۷۶)، معاون آموزشی دانشکده هنرهای زیبا (از تیر ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۳) و رئیس دانشکده هنرهای زیبا (از خرداد ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸) در کارنامه وی به چشم می‌خورد. اما آنچه که اندیشه و اقدامات او را متمایز می‌کند و از او فردی برجسته در زمینه اندیشه شهرسازی ساخته است بدون شک آثار تأثیرگذار وی است. شاید همگان در نگاه اول وی را با کتاب از شار تا شهر بشناسند کتابی که بارها تجدید چاپ شده و یکی از کتاب‌های تأثیر گذار در اندیشه شهرسازی است. کاربرد لغات مفهومی و عمیق و ترسیم‌های متفاوت با متن روان و تأثیرگذار که در عین حال که همچون نثر مسجع و شاعرانه‌ای به دل می‌نشیند و به این مناسبت بی جهت نیست ایشان را شاعر شهرسازی نیز بنامیم، اما از چارچوب یک متن علمی نیز خارج نشده است. آنچه که این کتاب را توانسته متمایز کند با سایر کتب تاریخ شهرسازی همزمانی متن و نقل و قول با امر تحلیل و محتوا است که در گفتمان اندیشه‌ورز حبیبی این موضوع بسیار مشهود بود و تحلیل مکاتب شهرسازی و تجمیع آن در یک کتاب که پیش از این در حد اشارات و یا بیان موجز مطرح شده بود [از شار تا شهر].

او در مسیر بیان تاریخ همچون فوکو در شهرسازی گفتمان اندیشه خود را از بیان واقعیت تا تحلیل وضع موجود بسط و اشاعه دادند، در مقاله صور خیال مکتب شهرسازی اصفهان در نگاره‌ها (۱۳۸۷) و مکتب اصفهان در شهرسازی (۱۳۷۷) ایشان به تبیین مکتب شهرسازی در ابعاد مختلف می‌پردازند و مکتب شهرسازی را برای تحقق امر تعاون و توازن در شهرسازی می‌نامند که پیش از این مفهوم اول در این حوزه کاملاً ناآشنا بود و در کتاب مکتب اصفهان، زبان طراحی شهری در شهرهای کهن (۱۳۹۱) ضمن بیان مختصات و ویژگی‌های این مکتب در طراحی شهری، لایه‌های قدیمی آن را کشف می‌کند تا سنت و مدرن را به یکدیگر مرتبط کند؛ امری که در تحلیل گفتمان اندیشه او پیش از این بدان اشاره شد و در روش تحقیق بی شباهات به کتب فوکو در متن و تحلیل نیست.

در بیان دیگری و با توجه به سیر تطور در اندیشه‌های این استاد عالی مقام به این نکته می‌رسیم که او با تاکید بر مفاهیم سعی بر توسعه آن در بیان کلی داشت امری که پیش از این نیاز به تحقیق در منابع مختلف بود کتاب مرمت شهری (۱۳۸۱) بدون شک یک نمونه عالی در این زمینه است. تبیین مفاهیم و توسعه نظری و بسط علمی اندیشه از مؤلفه (Component ) به مفهوم (Concept) و تبیین ویژگی‌ها و فرآیند تحقق که بدون شک در زمینه مرمت شهری ضمن تحلیل بسیاری از مسائل و موضوعات مبهم در این حوزه، توانست از یک کتاب علمی صرف به یک کتاب دایره‌المعارف در این زمینه تبدیل شود که در این حوزه و با ویژگی‌های مطروح شده کتاب‌های "سرانه کاربری‌های شهری" (۱۳۷۸)، "اصول و ضوابط طراحی منطقه"، "روستا و واحد مسکونی" (۱۳۷۲)، "مسکن و معلولین" (۱۳۷۱) و موارد دیگر را می‌توان نام برد.

اما این تنها الگوی نوشتاری پدر علم شهرسازی ایران نبود؛ در عین حالی که استخوان بندی موضوعات او در تبیین مفاهیم شکل می‌یافت و در تدقیق سنت و مدرنیته تجلی پیدا کرده و بود، کتاب استخوان‌بندی شهر تهران (۱۳۷۶)، اطلس کلانشهر تهران (۱۳۸۴) و مقاله چگونگی الگوپذیری و تجدید سازمان استخوان بندی محله (۱۳۸۲) شهر بیش از بیش تبیین می‌شود و همانند گفتمان اسبق که در کتاب مرمت شهر استفاده شده و نظری بر سیر رجوع از مؤلفه به مفهوم بود در این کتب نیز بر این روش تحقیق تاکید شده بود و تبیین بسیار زیبایی در مفاهیم در مقیاس برنامه ریزی شهری و طراحی شهری انجام شده بود؛ روشی که در شهرسازی شاید برای اهل فن در این حوزه یادآور عملکرد کوین لینچ است در عین حال گسست نظری و التقاط مفاهیم در آن به شدت اندیشه‌های لینچ نیست و تا جایی پیش می‌رود که اندیشه حاکم را مسلم از فطرت انسانی برداشت می‌کند و باورهای انسانی را در تجلی کالبد مؤثر بیان می‌کند نظری که از نظر بیان با روح تفکرات کریستوفر الکساندر بسیار نزدیک شده و گاهی در خرد شرق مجسم می‌شود.

مسلماً تدوین کتاب شرح جریان‌های فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر (۱۳۸۹) که بیش از این مرسوم نبوده است موجی از سوالات و ابهام‌ها برای همگان ایجاد کرد بالاخص دانشجویان این رشته که با توجه به آنکه این رشته وارداتی از لحاظ علوم تبیینی در دانشگاه‌ها است و اندیشه‌های متفکران این حوزه در دانشگاه‌ها بسیار تأثیر پذیر از اندیشمندان خارجی است، آیا شرح مکاتب در ایران درست و به جا بوده است؟ در واقع تدوین این کتاب بالاتر از متن آن یک تابو شکنی اساسی در خصوص تبیین اندیشه‌های جاری در شهرسازی ایران است که پیش از آن کسی جرأت تدوین آن را بدون شک نداشت و ایشان توانست این تابو را بشکند و با یک تجمع نظری از مباحث اساتید مختلف به نوعی یک ترسیم عقاید را ایجاد نمود و دانشجویان را به این زمینه سوق داد که اساتید و اندیشمندانی هستند که دارای طرز فکر متمایز و یا در ادامه اندیشه‌های غرب هستند که هر کدام در حوزه نظری خاص صاحب نظر هستند. با این حال حبیبی با نوشتن کتاب‌های قصه شهر (۱۳۹۲) و خاطره شهر (۱۳۹۴) روح نوشتار ادبی و شاعرانه را مجدد وارد کرد و ارادت خود به ساحت ادب و شعر پارسی را نشان داد کتاب‌هایی با نثر زیبا و بیان آرام و در عین حال پر از لغات علمی و کلامی زیبا که می‌تواند اندیشه ورزی را در سیر سلوک معنوی نشان دهد.

بدون شک فقدان این استاد گرانقدر برای حوزه علمی شهرسازی بسیار سخت خواهد بود، اما همانطور که فوکو در کتاب اراده به درستی مطرح کرد و نیچه در کتاب اراده معطوف به قدرت گفته، دانش قدرت بلامنازع است و هیچ چیز نمی‌تواند دانستن را به تعویق بیاندازد.

مقاله از: حامد اخگر، دکترای شهرسازی

کد خبر 447172

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.