ساختار اجتماعی الگوی حکمرانی خوب چگونه است؟

حکمروایی و مدیریت یکی از فعالیت‌های اثرگذار در روند توسعه جوامع است که در طول تاریخ همگام بشر بوده، حکمروایی خوب مفهومی است که در دهه‌های اخیر در ادبیات مدیریت جهان مطرح شده و به عنوان مرز بین حکومت و جامعه مدنی مطرح است.

به گزارش ایمنا، حکمروایی فرایند نوینی است که با اصول، معیارها و شاخص‌های متفاوت از رویکردهای مطرح‌شده در نظام مدیریت پیش از خود، باعث توانمندسازی جامعه و فرآیند توسعه ملی می‌شود.

حکمروایی به معنای اداره و تنظیم کارها بوده و به رابطه میان شهروندان و حکومت اطلاق می‌گردد و به مثابه سلسله‌ مراتبی شدن قدرت دولت و تقسیم آن در سطوح ملی، منطقه‌ای و محلی است. همچنین به مفهوم مشارکت توأمان مردم، نهادهای محلی و سازمان‌های دولتی و غیردولتی بیان شده است.

"حکمروایی خوب" کوششی برای حاکمیت قانون، شفافیت، مسئولیت‌پذیری، مشارکت، برابری، کارایی و اثربخشی، پاسخگویی و دیدگاه راهبردی در اعمال قدرت سیاسی، اقتصادی و اداری جامعه است.

توسعه به عنوان مفهومی کلیدی که بعد از جنگ جهانی دوم و از دهه ۱۹۶۰ به بعد مطرح شده است و از آن زمان به بعد برنامه‌ریزی‌ها، فرآیندها و روش‌ها چه در سطح خرد و چه در کلان در هر کشوری با هدف رسیدن به توسعه تنظیم می‌شود. در این ارتباط رویکردها و الگوهای متعددی توسط نظریه‌پردازان مدیریت، علوم اجتماعی و توسعه‌ای مطرح شده‌اند. از جدیدترین رویکردها به توسعه، استقرار شاخص‌های الگوی حکمرانی خوب است. شاخص‌هایی که سازماندهی نظام اجتماعی و سیاسی بر قالب خاصی و با سامانه ویژه‌ای که تنظیمات خود را بر دو وجه سلبی و ایجابی استوار می‌کند.

نقش دولت و جامعه در توسعه بدین گونه است که نوع ارتباط بین جامعه و دولت به عنوان یکی از مؤلفه‌های اصلی تعیین کننده در میزان تأثیرگذاری هریک از نیروهای اجتماعی در فرآیند توسعه سرزمین است.

در تحولات اجتماعی نقش دولت و گروه‌های اجتماعی اصلی و نوع جدایی و استقلال یا وابستگی و اتکا دولت نسبت به جامعه به شکل یک موضوع مورد توجه قرار می‌گیرد. در این جهت کل نظام اجتماعی (سازمان) به دو حوزه دولت و غیر دولت تقسیم می‌شود که حوزه غیر دولت در بر گیرنده همه گروه‌های اجتماعی سازمان‌یافته و غیر سازمان‌یافته که تحت عنوان جامعه مدنی و بخش خصوصی نیز از آن یاد می‌شود. که این گفتمان شامل دیدگاه‌های:

۱) جامعه فعال- دولت محدود
۲) جامعه فعال - دولت فعال این گفتمان بر استقلال نسبی و نقش زیر بنایی دولت نسبت به جامعه و روابط اجتماعی تاکید می‌شود. دولت با وسایل و ویژگی‌های خود این کارویژه ها را انجام می‌دهد. در این گفتمان بر مسئولیت دولت در مقابل جامعه تاکید دارد.
۳) جامعه منفعل -دولت فعال
۴) جامعه فعال- دولت محدود این گفتمان بر تمرکز زدایی در همه حوزه‌ها تاکید دارد.

در واقع می‌توان گفت با ظهور هر گفتمان، نقش‌ها، هویت‌ها و اشکال مدیریت دولت و جامعه تحول می‌یابد و نهادها تغییر شکل می‌دهند و جامعه سیاسی برحسب مقتضیات گفتمان سیاسی مسلط شکل می‌گیرد. بر این اساس بسیاری از نظریه‌پردازان سیاسی تاکید دارند دولت در طول تاریخ خود هیچ‌گاه ثابت نبوده، بلکه همواره در حال تحرک، تحول، تعدیل، الحاق و همواره در حال نوعی گذار است. مبانی هر کدام از این گفتمان‌ها نقش و جایگاه خاصی برای دولت یا جامعه در فرآیند توسعه ملی و سرزمینی قائل هستند.

حکمرانی خوب به عنوان پاردایم جدید در اداره بخش عمومی نقطه تلاقی و تعامل بین رشته‌های مختلف علوم انسانی مانند مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی، جامعه شناسی، حقوق، سیاستگذاری عمومی و روابط بین‌الملل است. این الگو به‌خصوص از دهه ۱۹۸۰ به بعد توسط نهادهای بین‌المللی و در پاسخ به اوضاع نامطلوب جوامع در حال توسعه و حرکت آنها به سوی توسعه ارائه شد. در تعریف حکمرانی سه اصطلاح پاسخگویی و حساب پس دهی، مشروعیت و شفافیت مورد توجه قرار می‌گیرد.

شاخص‌های حکمرانی خوب عبارتند از: حق اظهار نظر و پاسخگویی، ثبات سیاسی و عدم خشونت، بار مالی مقررات: بر روی سیاست‌های ناسازگار با بازار تمرکز دارد. سیاست‌هایی از قبیل: کنترل قیمت‌ها، نبود نظارت کافی بر سیستم بانکی و همچنین هزینه وضع قوانین برای محدودیت پیش از اندازه تجارت خارجی، حاکمیت قانون، کنترل فساد، کارایی و اثربخشی دولت.

ساختار اجتماعی الگوی حکمرانی خوب بدین گونه است که با جهانی شدن عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به ظرفیت‌های ویژه ای در حوزه‌های سیاست گذاری و مدیریتی نیاز است که الگوی حکمرانی خوب با مشارکت نهادها حکومتی و بخش‌های خارج از آن در این جهت مطرح می‌شود. حکمرانی خوب در حقیقت دارای دو بخش است که در بخش اول حکمرانی خوب مشارکت بین سه رکن اصلی در جامعه یعنی دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی نشان می‌دهد. ارتباط صحیح و تعاملی سه بخش یاد شده زمینه تحقق حکمرانی خوب در ابعاد مختلف فراهم می‌سازد. نماد دولت حاکمیت، نماد بخش خصوصی ایجاد مازاد، کار آفرینی و سوددهی و نماد جامعه مدنی سازمان‌های غیردولتی است.

پیوند میان دولت و جامعه و شکل‌گیری جامعه همکار و هم افزا به صورت اجزا هم ارز و هم سطح هستند. اجزا دارای ارتباط متقابل با همدیگر هستند و ارتباط به این گونه است که موجب هم افزایی و اتحاد میان بازیگران در ترسیم استراتژی‌های کلان و اصلی برقرار می‌شود. الگوی حکمرانی خوب هنر سازوکار و تعامل میان نیروهای اجتماعی یعنی بازار، دولت و جامعه مدنی است.

نقش و جایگاه دولت در الگوی حکمرانی خوب بسیار مهم است. در حکمرانی خوب، دولت ساخت آفرینی است که به جای آنکه فقط خود را فعال در همه امور تلقی کند و متصدی همه امور شود به یکی از شرکای اداره امور مبدل می‌کند. دولت‌ها با دمیدن جان تازه در نهادهایش توانمندیشان را بهبود می‌بخشند. بنابراین دولت فرآیندها را هم در سطح ساختار و تشکیلات کلان و هم در جز به گونه‌ای پیاده سازی می‌کنند که شهروندان می‌توانند از خدمات بهتر و با کیفیت مناسب بهره‌مند شوند.

نقش دولت در شکل‌گیری زمینه‌های ساختی، نهادی و همچنین پیش بینی سیاست‌ها و راهبردهای کلان در الگوی حکمرانی خوب بسیار قاطع و برجسته است. لذا در جهت تحقق این موضوع کارکرد و ساختار دولت به طراحی فرآیندهایی نیاز مند است که عبارتند از: دولت ظرفیت ساز، دولت انطباق گرا، دولت رفاه‌گرا (عدالت محور) و دولت شهروندمدار- نهادگرا.

بخش خصوصی و جامعه مدنی (همکار دولت) در حکمرانی خوب است، بر این اساس حکمرانی خوب نیز مستلزم فرآیندها و نهادهایی است که حاصل آن تأمین نیازهای جامعه، توأم با بهترین استفاده از منابع در دسترس است. در حقیقت اولین مرحله در حکمرانی خوب نظام اداری و مدیریتی شایسته و توانمند است. نظام اداری و تناسب منطقی آن موجب می‌شود که دولت قدرت پاسخگویی و اثربخشی خود را افزایش دهد. نقش دولت در حکمرانی ابعاد مدیریتی خوب و شایسته به صورت سیاسی (مشارکت فراگیر)، اقتصادی (تسهیل کنندگی)، اجتماعی (خدمت بهینه) و فرهنگی (اعتماد نفس فردی و همبستگی ملی) است.

حکمروایی خوب بیانگر رابطه درست بین حکومت‌کنندگان و شهروندان که هدف آن به بیشینه رساندن بهزیستی عمومی، توجه به برخورداری مادی و معنوی انسان‌ها و رضایت‌های مادی و معنوی آنها، رفع نیازها و حمایت از حقوق اساسی و آزادی شهروندان است؛ به بیان دیگر موضوع حکمروایی خوب بر چگونگی دستیابی به حکومتی تأکید دارد که زمینه‌ساز توسعه‌ای مردم‌سالار و برابرخواهانه باشد، حکمروایی خوب، مدل انعطاف‌پذیر تصمیم‌گیری بازیگران متنوع (همانند سازمان‌های غیردولتی، تجاری، بخش دولتی و …) است.

حکمروایی به پاسخگویی به مشارکت گستردة مردم، احزاب و رسانه‌ها در فرایند حکومت‌داری تاکید دارد و در این معنا پاسخگویی با مؤلفه‌های اطلاع‌رسانی عمومی قراردادها، ارائه معیار و ملاکی مکتوب برای مقایسه عملکرد مسئولان با وظایفشان، وجود مؤسسه‌ای برای رسیدگی به شکایات اداری، پاسخگویی مدیریت به وظایف خود، برگزاری جلسات عمومی برای تشریح اقدامات، ایجاد سازوکاری برای انتقال نیازها و خواسته‌های اهالی به مسئولان رده بالا، پاسخ قانع‌کننده مدیران به مردم، تشکیل جلسات عمومی برای در جریان قراردادن شهروندان، پاسخگو بودن مدیران به مثابه یک اصل و باور، جذب مشارکت با پاسخگویی مدیران، همبستگی بین مردم و مسئولان با پاسخگویی مدیران سنجیده شده است.

در مجموع حکمروایی خوب یعنی راهبری و مدیریت جامعه به گونه‌ای سنجیده، درست و کارآمد و در چهارچوب حاکمیت قانون، تصمیم‌گیری منطقی و عادلانه همراه با پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری، مشارکت عمومی و راهبردهایی از این دست که در گرو تعامل درست شهروندان و نیروهای سیاسی - اجتماعی جامعة مدنی با دولت است. بدین ترتیب در حکمروایی خوب فقط دولت مسئول نیست؛ بلکه تعامل حکومت، جامعة مدنی، بخش خصوصی و شهروندان با یکدیگر برای تحقق آن ضرورت دارد؛ زیرا مرزهای جامعه (نظام سیاسی و اجتماعی) نفوذپذیر، متقاطع و در تعامل با یکدیگرند. بدون تعامل درست شهروندان و جامعة مدنی و انجمن‌های اجتماعی و سیاسی با حکومت، حکمروایی خوب تحقق نمی‌یابد و سنگ‌بنای حکمروایی خوب، خدمات‌رسانی با کیفیت زیاد، مکانیسم پاسخگویی اثربخش و سریع، دسترسی آسان به منابع ضروری و تعهدات مدنی است که تحقق این مؤلفه‌ها در گرو بسط و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات است. البته در این زمینه به حکمروایی الکترونیکی اشاره می‌شود و حکمروایی الکترونیکی، بهره‌وری بهینه فناوری اطلاعات و ارتباطات در چهارچوب حکمروایی خوب برای تضمین تعامل اثربخش بین بازوهای متنوع دولت و محیط آن (شهروندان، جامعة مدنی، بخش خصوصی و…) است.

پیشرفت، تعالی و ترقی و یا توسعه مقصود و سرمنزل بسیاری از برنامه‌ریزی ها و جهت‌گیری‌ها در سطح فردی، گروهی و ملی است. اصولاً توسعه در تمام سطوح نیازمند به برنامه‌ریزی، سیاستگذاری و مدیریت بهینه و مؤثر است. یکی از منازعات اصلی که در این میان مطرح می‌شود اینکه توسعه در سطح ملی از دولت یا از جامعه شروع خواهد شد. اما بنظر می‌رسد دیگر این مجادلات به پایان رسیده و دولت به تنهایی نمی‌تواند صدرات تمام امور را برعهده بگیرد.

امروزه در روند اجتماعی نیازمند به دولت با ویژگی‌های خاص و جامعه‌ای که بین اعضای آن همراهی و همکاری باشد. الگوی حکمرانی خوب و شاخص‌های آن عرصه جدیدی در نوع سیاستگذاری، ماهیت دولت و همچنین کنش نیروهای اجتماعی خواهد گشود که در آن توسعه بر پایه سازماندهی و مدیریت کیفی و کارآمد دولت و شراکت تمام نیروهای اجتماعی استوار است. بر این اساس امور اجتماعی با جهت مشخص و بر مبنای مصالح خصوصی و عمومی نهادینه می‌شود.

شفافیت به معنای گردش آزاد اطلاعات و آسانی دسترسی به آنها، وضوح اقدامات و آگاهی پیوسته شهروندان از روندهای موجود است؛ در این معنا شفافیت با مؤلفه‌های شفافیت در تصمیم‌گیری، شفافیت در ارائه عملکرد، صداقت در دادن اطلاعات، نظرخواهی از مردم در زمینه طرح‌های توسعه، مصمم‌ بودن به اجرای تصمیمات گرفته‌ شده و اظهار نظر درباره عملکرد مدیریت توسعه سنجیده می‌شود.

مشارکت اجتماعی، مشارکت کم‌وبیش آشکار جوامع روستایی در حیات اقتصادی، گذران اوقات فراغت، فرهنگ، تقبل مسئولیت‌های سیاسی و مدنی و … در مناطق روستایی و شهری است. در این معنا مشارکت اجتماعی با مؤلفه‌های مهارت برقراری روابط انسانی، استقبال از مشارکت در فرایند بازسازی زیرساخت‌ها، تمایل به مشارکت در دوره‌های آموزشی، میزان مشارکت در طرح‌های عمرانی، میزان شرکت در انتخابات شوراهای اسلامی روستا، تمایل به عضویت در پایگاه بسیج، انجمن‌های مردم نهاد و تمایل به همکاری با مدیریت محلی سنجیده می‌شود.

عدالت و برابری به معنی ایجاد فرصت‌های مناسب و برابر برای همه شهروندان به‌منظور ارتقای وضعیت رفاهی خود، تلاش برای تخصیص و توزیع عادلانه منابع و مشارکت قشرهایی است که در فرایند اعلام نظر و تصمیم‌گیری نقشی ندارند.

در این معنا عدالت و برابری با مؤلفه‌های وجود سند یا منشوری مکتوب برای آگاهی جامعه از حقوق خود، زمینه‌سازی برای ایفای نقش زنان در فعالیت‌های گوناگون، چگونگی حمایت از قشرهای فقیر و آسیب‌پذیر، عدالت در توزیع برابر و عادلانه امکانات، دسترسی به فرصت‌های برابر و یکسان، توجه به منافع جمعی، فراهم‌شدن حقوق شهروندی، عضویت زنان در مدیریت محلی و ملی، استفاده معقولانه از منابع و امکانات و عدالت جنسیتی سنجیده شده می‌شود. در کشور ما ظرفیت‌های مختلف مانند قانون اساسی، چشم انداز ۲۰ ساله و حتی برنامه‌های توسعه برای هدایت نظام سیاست گذاری به سمت برقراری الگوی حکمرانی خوب وجود دارد که با ابلاغ سیاست کلی نظام اداری و اخیراً سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی رویه‌ها و فرآیندهای استراتژیک و راهبردی در جهت حرکت به مسیر الگوی حکمرانی خوب طراحی شده است. البته همان‌طور که گفته شد باید ابتدا دولت یا همان سه قوه با تمام زیر مجموعه‌های خود ضمن اتحاد و انسجام در بین خود وظایف محوله را به‌طور کامل و بر اساس منطق اولیه ساختار حکمرانی خوب انجام دهد و زمینه را برای ایفای نقش بخش‌های دیگر فراهم کند.

** کنشگر برنامه ریزی و توسعه منطقه‌ای

کد خبر 439053

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.