سقوطِ پرواز

اخیرا در موسیقی ایران شاهد روند کاهشی کیفیت آثار منتشر شده از جانب هنرمندان خوشنامی هستیم که با ارائه چنین آثاری اعتبار خود را حداقل در بین موسیقیدانان خدشه‌دار کردند؛ موزیسین‌های زیادی در دام این جریان افتاده‌اند، اما این‌بار قرعه به نام پرواز همای خواننده مشهور و محبوب گیلان افتاده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، امروزه وقتی سخن از موسیقی تلفیقی یا فیوژن می‌شود می‌توانیم با رجوع به آثاری خوب در این زمینه ضمن لذت بردن مطالبی را هم از آن بیاموزیم. این نگاه که موسیقی تلفیقی را فاقد ارزش موسیقایی بدانیم و آن را ژانری به اصطلاح بازاری و مارکتی به حساب بیاوریم شاید کم لطفی‌ای باشد که نسبت به این سبک از موسیقی شده است؛ چراکه در این نوع موسیقی آثاری وجود دارد که بسیار ارزشمند و جریان ساز بوده است. اگرچه امروزه محدوده تعریف موسیقی معتبر تنها ژانر کلاسیک است، اما کلاسیک تنها ژانری نیست که در دسته بندی موسیقی‌های جدی قرار می‌گیرد. چه بسا سبک‌های دیگری هستند که علی‌رغم نداشتن موفقیت‌های اقتصادی از ارزش‌های موسیقایی فراوانی برخوردارند.

در واقع آنچه به عنوان دسته‌بندی سبک‌های مختلف موسیقی شناخته می‌شود حاصل نوعی تلفیق بوده که بنیان‌های فرهنگی و اجتماعی فراوانی داشته است. به عنوان مثال موسیقی جاز مصداق بارز آن است، موسیقی‌ای که از دل تبعیض‌های نژادی، اعتراضات، رنج‌ها و دردها، ترانه‌های محلی و میراث هنری سیاهپوستان آمریکا برآمده است. جدای از این مباحث نظری موسیقی تلفیقی می‌تواند جریان ساز هم باشد چنان که در طول تاریخ همین طور بوده است. در ایران اشخاص قابل احترامی همچون عباس مهرپویا از سردمداران این نوع موسیقی بوده‌اند که عمر خود را در این راه صرف کرده‌اند. در حال حاضر این نوع موسیقی طرفداران بسیاری پیدا کرده لذا به دست نااهلش افتاده است و دیگر خبری از عباس مهرپویاها نیست!

چیزی که این سبک از موسیقی را در میان جمع کثیری از منتقدان موسیقی منفور کرده آثار تولید شده‌ای است که صرفاً جنبه اقتصادی دارد. آثاری که هیچ نشانه‌ای از تلفیق در آن دیده نمی‌شود و تنها همنشینی نامانوس سبک‌های مختلف موسیقی است. برعکس دیدگاه بسیاری از آهنگسازان کم تجربه، تولید موسیقی تلفیقی کار هر کسی نیست و باید ظرایف بسیاری را در ساخت این نوع آثار رعایت کرد تا درنهایت تلفیقی درست از آب در بیاید.

آنچه امروز به نام موسیقی تلفیقی در ایران می‌شناسیم اغلب تلفیقی از موسیقی پاپ و موسیقی ایرانی است که اگر چه آثار خوبی هم در این زمینه وجود دارد، بیشتر آثار فاقد ارزش موسیقایی است. معلوم نیست بسیاری از این آثار با چه هدفی و برای چه کسانی خلق شده‌اند. البته روی بیشتر سخن با خوانندگان است که تن به همکاری با خوانندگان و موسیقیدانان داده‌اند که سبک کاری آنها فرسنگ‌ها با هم فاصله دارد.

چندی پیش بود که پرواز همای خواننده متبحر موسیقی اصیل ایرانی موزیک ویدئویی را با همکاری دو تن از خوانندگان پاپ منتشر کرد که شوکی برای طرفداران این خواننده توانمند و اهالی موسیقی بود. همچنین به فاصله چند روز چنین همکاری را سینا سرلک با یکی از خواننده‌های جدید و البته پرحاشیه پاپ نیز تکرار کرد. خواننده‌هایی که آثار درخشانی را در موسیقی ایرانی به خود اختصاص داده‌اند، ولی به نظر می‌رسد با این حرکت نقدهای زیادی را به سمت خود روانه کرده‌اند که اگر انصاف را رعایت کنیم نقدهای به جایی است.

البته کم نبوده‌اند خوانندگانی که دست به این همکاری‌های بعضاً متناقض زده‌اند و توجیهات عده قابل توجهی از آنها توجیهات اقتصادی و معضلی به نام "غم نان" بوده است. با واکاوی برخی از این همکاری‌ها شاید بتوان مقصر اصلی داستان را طبق روال همیشگی متولیان فرهنگی دانست ولی آنچه همواره جزء سوالاتی به قدمت تاریخ هنر بوده است این است که بدانیم مسئولیت هنرمند چیست؟ آیا جایز است هنرمند بخاطر مسائل اقتصادی زیر بار کارهایی برود که حتی مخالف میل شخصی خودش هست؟ و سوال بنیادی‌تر که بسیاری از فلاسفه همواره بر آن تاکید داشته‌اند یعنی اینکه ارتزاق از راه هنر درست است؟ همه این‌ها سوالاتی است که جواب دقیقی برای آن وجود ندارد و شاید هم تا ابد وجود نداشته باشد.

با این احوال این نکته را باید گوشزد کرد که هنرمند آزاد است هر اثری دلش می‌خواهد خلق کند حتی اگر آن اثر مطابق میل منتقدان و اهل فن نباشد و تنها به بعد اقتصادی آن نگاه شود. کما اینکه تکلیف بسیاری از خوانندگان پاپ از این حیث مشخص است و خودشان و تهیه کنندگانشان هم به این موضوع اقرار کرده‌اند؛ اما سوالی که اینجا باقی می‌ماند این است که هنرمندانی هستند که از یک طرف سخن از دغدغه‌های فرهنگی خویش می‌زنند و از طرفی دیگر در عمل در آثارشان و همکاری‌هایشان هیچ نشانی از این دغدغه‌ها وجود ندارد! و نتیجه‌اش می‌شود چیزی که هم اکنون در جامعه شاهد آن هستیم یعنی شعارهای فرهنگی پوچی که فقط در حافظه رسانه‌ها و تاریخچه شبکه‌های اجتماعی هنرمندان به یادگار می‌ماند و منجر به خلق آثاری پارادوکسیکال که دو روی یک سکه‌اند می‌شود.

ابهام و تناقض گویی‌ها راه را برای خصومت‌ها و کینه‌توزی می‌گشاید. هنرمندانی که صرفاً به دنبال شهرت و پول و اعتبار هستند تکلیف شان کاملاً مشخص است و چه بسا افرادی که رکورد دار کنسرت‌ها و فروش آلبوم بودند، ولی هم اکنون خبری از آن‌ها نیست؛ چراکه به غایت هدف خود رسیدند و پس از آن از صحنه حذف شدند. اما در این میان برخی هنرمندان بهتر است تکلیف خود را با طرفدارانشان مشخص کنند، البته باید در نظر گرفت که در پشت برخی تصمیمات علل بسیاری نهفته است و هیچگاه نمی‌توان یک طرفه به قاضی رفت.

کد خبر 434752

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.