سیمین بهبهانی؛ منتقدی اجتماعی فرهنگی

ادبیات تابلوی اندیشه‌ و احساسات شاعر نسبت به رویدادهایی است که پیرامون او رخ می‌دهد. شاعران وقایع موجود جامعه خود را تجربه و احساس کرده و سپس به کمک ذوق و تخیل آن را به تصویر می کشند تا خوانندگان را به درک درستی از آن فضا برسانند. سیمین بهبهانی یکی از شاعرانی است که در این زمینه موفق ظاهر شده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، سیمین بهبهانی شاعر، نویسنده، مترجم و محقق، زاده سال ۱۳۰۶ در تهران است. وی در خانواده‌ای اهل علم و دین پرورش یافت. پدر او عباس خلیلی و مادرش فخر عظمی ارغون هر دو از برجستگان علم و ادب، صاحب چندین اثر و آشنا با زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسوی بودند. ذوق و قریحه خدادادی و تلاش و کوشش سیمین، وی را به چهره‌ای ماندگار در ادب فارسی تبدیل کرد. سیمین نخستین شعر خود با موضوع فقر را در ۱۳ سالگی برای پروین اعتصامی خواند.

خود او می‌گوید: "من کارم را از ۱۴ سالگی با توجه به مسائل اجتماعی آغاز کرده‌ام و هرگز به مسائل عاطفی بی توجه نبوده ام، شعرم تجربه لحظه‌هاست؛ گویی زمان و لحظه‌ها را جرعه جرعه نوشیدم، گاه تلخ و گاه شیرین..با جوانی ام، جوانی کردم، شور برآوردم و با خشمم به خروش آمدم. "

سیمین در میان شاعران بزرگ معاصر چهره‌ای درخشان دارد. در واقع او تنها شاعری است که با وجود اهمیت و احترامی که برای نیما قائل بود در شعر به راه او نرفت و همچنان غزل سرا باقی ماند. اما در عین حال نمی‌توان او را شاعری سنت گرا نامید، چراکه با شورش علیه معیارهای غزل کلاسیک، نوعی از غزل را در ادبیات فارسی خلق کرد که ویژه خود اوست. غزل او از نظر وزن و درون مایه با غزل قدیم متفاوت است، بهبهانی در آن به فرم و زبانی رسید که به او اجازه می‌داد به راحتی در خصوص معضلات اجتماعی جامعه سخن بگوید.

او همچنین شاعری است که توانست مفهوم امید را در شعر خود ارتقا دهد و آن را از احساسات تازه و روایت شخصی به مفاهیم بلند و عمومی برساند. اشعار سیمین چون درخت سرسبز بهار، روح خسته آدمی را سرشار از نشاط، شادمانی و امید می‌کند و دل‌های خسته را طراوت می‌بخشد. در واقع در اشعار او امید به زندگی، وصال معشوق، رهایی، شادی، شور و نشاط دیده می‌شود.

محبوبه خراسانی، عضو هیأت علمی گروه ادبیات و زبان فارسی دانشگاه آزاد نجف آباد در خصوص مضمون امید در اشعار این شاعر به خبرنگار ایمنا می‌گوید: مهمترین تجلی امید در شعر سیمین در پناه مفهوم عشق به وجود می‌آید؛ چرا که با نخستین سوسوهای عشق در دل عاشق امید به وصال در دلش جوانه می‌زند. بیت بسیار معروف "مرا هزار امید است و هر هزار تویی / شروع شادی و پایان انتظار تویی" گواه این مدعاست. به قول شفیعی کدکنی اگر شعری در حافظه مردم بماند، رسالت خود را به انجام رسانده است و این بیت سیمین به تنهایی می‌تواند نام او را در حافظه فرهنگ ایرانی جاودانه کند.

وی می‌افزاید: از رهگذر همین مفهوم تلمیحات و نمادهای مرتبط با امید نیز در شعر بهبهانی حضور می‌یابند که مهم‌ترین آنها نقش مسیح است که در کسوت موعودی کوله بار امید امیدواران را بر دوش می‌کشد. آنجا که می‌گوید: "شاید که مسیحاست که در حال عبور است / این چیست امید است نشاط است هوا نیست".

سیمین استاد عاشقانه سرایی

این استاد ادبیات ادامه می‌دهد: بخت بلند سیمین زندگی طولانی اوست که موجب شده تا بتواند رویدادهای بسیاری را در طول عمر خود ببیند و جریانات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی و هنری را در شعر خود بازتاب دهد؛ زندگی در منشور هزار جلوه خود با هزاران رنگ در شعر سیمین رخ نموده و به جرأت می‌توان گفت که شعر وی آئینه تمام‌نمای زندگی معاصر از نگاه یک شاعر است.

خراسانی در خصوص مضامین اشعار سیمین اضافه می‌کند: در شعر وی از ظریف‌ترین امور زنانه چون آرایش کردن تا واکنش نشان دادن به خشونت علیه زنان، یعنی از خصوصی‌ترین امور تا اجتماعی‌ترین زمینه‌های شعری، حضور دارد و این مطالعه شعر وی را در جایگاه شاعری حساس به تمام وجوه زندگی جذاب می‌کند.

وی با بیان اینکه "سیمین استاد عاشقانه سرایی در شعر معاصر است"، تصریح می‌کند: عمر دراز سیمین موجب شده تا وی عشق را در موقعیت‌های مختلف و شرایط سنی متفاوت درک کرده و در شعر خود بازنمایی کند، سیمینِ معشوق و سیمینِ عاشق دو شخصیت پربسامد غزل‌های وی هستند که هم بعد شخصی و هم اجتماعی دارد.

این عضو هیأت علمی ادامه می‌دهد: سیمین در مقوله بازنمایی عشق همچون فروغ فرخزاد دقایق و ظرایف عشق در بعد جسمانی را گاه به روشنی و صراحت و گاه با زبان استعاری توصیف می‌کند و این در تاریخ ادبیات زن نوشته‌های فارسی تقریباً بی سابقه بوده است.

مخالف نیمای غزل نامیدن سیمین هستم‌

بی گمان از شاعری که در دوران معاصر زندگی می‌کند انتظار می‌رود که شعرش در پیوند با جلوه‌های جهان امروز و پدیده‌های زندگی معاصر باشد تا از این طریق بتواند ارتباط عاطفی بهتری با مخاطب برقرار کند. معاصر بودن در زبان، بیان، ساختار، اندیشه و معنا ظهور می‌یابد. سیمین از غزل سرایان نوگرایی است که ضمن تأثیر پذیرفتن از جریان شعر معاصر، ادبیات سنتی را نیز مایه بخش ادبیات مدرن می‌داند. علاوه بر این سیمین برخلاف کسانی که غزل را داری محدودیت واژگانی می‌دانستند، واژگان بسیاری را وارد غزل ساخت و روح تازه‌ای در آن دمید. همین نوآوری در قالب سنتی باعث شد او را نیمای غزل بخوانند.

خراسانی در این خصوص می‌گوید: من با نیمای غزل نامیدن سیمین مخالف هستم از این لحاظ که وی خود جایگاه خاص و ویژه‌ای در شعر و بخصوص در قالب غزل دارد. باید وی را سیمین غزل، بانوی غزل و یا گل بانوی غزل خواند و در مقام مقایسه و تشبیه نبود.

بهبهانی مبدع یک نظریه ادبی نو بود

در نخستین مواجهه با اشعار سیمین کاربرد اوزان تازه و بی سابقه چشمگیر است. وی با پرداختن به مفاهیم و مضامین روز در قالب اوزان تازه شیوه‌ای جدید و ناآزموده را در شعر فارسی پدید آورده است. بیش از ۹۰ درصد از اشعار او که در بین سال‌های ۵۲ تا ۸۱ سروده شده‌اند، دارای اوزان تازه و نادر است. همین امر منجر شد تا وی و فروغ را خالق نظریه ادبی نو بدانند. علاوه بر این سیمین در طول زندگی پرفراز و نشیب خود، شاعری متعهد بوده است که همیشه از شعر برای افشای ظلم و ستم، فقر، رواج مفاسد اخلاقی، چهره درد کشیده مردم، بیان جنایات مستبدان داخلی و خارجی و شرح خیانت آنان بهره برده است. اشعار اجتماعی او دیدگاهی قابل تأمل در خصوص مسائل مختلف روزمره به مخاطب منتقل می‌کند. همچنین اشعار سیمین از مضامینی چون ستایش آزادی، تجلیل از رزمندگان، حمایت از دفاع مقدس و همدردی با آوارگان جنگی و ذم وطن فروشان خالی نماند و در آن نیز موفق ظاهر شد.

این استاد ادبیات در پاسخ به این پرسش که آیا سیمین خالق یک نظریه ادبی نو بود، می‌گوید: بله، اما بهتر است آن را نگاه خاص، نوآوری و ابداع بدانیم تا نظریه؛ چراکه خوشبختانه تعریف‌ها در این حوزه به اندازه‌ای به ابعاد دقیق خود نزدیک شده است که بتوان این موارد را از هم تفکیک کنیم. سیمین در اوزان عروضی شعر فارسی تجربیات بسیار شاد و منحصر به فردی داشته و توانسته چند وزن ابداع کند که منطبق با طبیعت و ماهیت زبان شکل گرفته‌اند و به این طریق به عروض فارسی غنا بخشیده است.

خراسانی با اشاره به نگاه سیمین به ادبیات پایداری، تصریح می‌کند: سخن سیمین از نوع ادبیات پایداری است نه ادبیات مقاومت اولی دفاع از میهن با نگاهی ملی‌گرایانه و دومی با نگاه ایدئولوژیک است و سیمین به مقوله جنگ ایران و عراق نگاه ملی دارد و چندین مصرع درخشان و ماندگار در این خصوص در حافظه شعری مردم آفریده است. جایی که می‌گوید: "شلوار تاخورده دارد مردی که یک پا ندارد / خشم است و طوفان نگاهش یعنی تماشا ندارد! " و یا "او قلب تاریخ است محتاج دفتر نیست / او روح ایمان است جز عین باور نیست" که اشاره به سخن دکتر شریعتی درباره شهداست.

سیمین چند همسری، کودک آزاری و خشونت علیه زنان را نقد کرد

وی با منتقد اجتماعی فرهنگی خواندن سیمین، ادامه می‌دهد: بهبهانی در شعر خود در جایگاه منتقد اجتماعی و فرهنگی نیز ظاهر می‌شود، در کنفرانسی که در سال ۹۴ در یونان داشتم در باب این نقش سیمین بهبهانی در شعرهایش سخن گفتم. انتقاد از چندهمسری، کودک آزاری، خشونت علیه زنان و اعتراضات اجتماعی به منظور تلاش برای تغییر نگاه جامعه به زنان از جمله موارد طرح شده بود.

این عضو هیأت علمی می‌افزاید: مثلاً موردی که در خاطر دارم و توجه حاضران کنفرانس را به شدت به خود جلب کرد، روایت شعر "هوو" سیمین بود که به زبان انگلیسی ترجمه کرده بودم و موجب شد در پایان سخنرانی پژوهشگران آمریکایی، برزیلی و ایتالیا بخواهند که دیوان سیمین را ترجمه کنم!

خراسانی تصریح می‌کند: قصه شعر "هوو" اینگونه است که مردی پس از مدتی تجدید فراش می‌کند. همسر اول که از آمدن مهمان ناخوانده در زندگی خود ناراحت است، تصمیم می‌گیرد که شبانه شوهر و یا زن جدید را از بین ببرد؛ بنابراین سمی کشنده در جام می‌ریزد تا یکی از آن دو آب را نوشیده و از دنیا برود. نیمه شب صدای نوشیدن آب به گوش او می‌رسد و می‌بیند که در کمال بخت برگشتگی کودکش آب را خورده است.

وی می‌افزاید: مادر باقی مانده آب جام را بی درنگ سر می‌کشد و کودک بر دوش می‌دود و کمک می‌طلبد: "وای مردم مادری فرزند کشت! / رحم بر چشمان گریانش کنید! * طفل من نوشیده زهری هولناک / همتی! شاید که درمانش کنید" بدین طریق سیمین از این بی عدالتی و فقر فرهنگی انتقاد کرده و توجه مخاطب را به این مسأله جلب می‌کند.

این استاد ادبیات با اشاره به اهمیت مضامین اشعار سیمین و جایگاه خود وی در ادبیات فارسی عنوان می‌کند: در آخر فقط می‌خواهم بگویم که سیمین را بخوانید!

گزارش از: صدیقه کهیانی- خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 434166

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.