به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، تمایل ذاتی انسان به ایجاد فضاهای سبز و شهرهای پایدارتر اغلب اجتماعات محلی را به سمت گسترش این فضاها در مکانهای اطراف محل سکونت خود جذب میکند. اما اخیراً بازاریابی شهری و سرمایهداران نیز خود را در جنبشهای سبز شهری سهیم کردهاند و هرچه بیشتر در تلاشند تا برای گسترش چنین فضاهایی از رقبای خود پیشی بگیرند. این روزها خصوصی سازی فضاهای سبز در میان معماران و سرمایهداران غیر دولتی رایج و باعث ایجاد فضاهایی سبز شده است که زیبایی خاصی به منطقه میبخشد اما از ارزش اجتماعی بسیار بالایی برخوردار نیست. البته تنها مشکل این فضاها، برآورده نکردن نیازهای اجتماعی مردم یک منطقه نیست بلکه این نوع پروژههای عظیم سبز معمولاً با توسعههای بزرگ شهری و نوسازیهای مناطق اطراف در ارتباط است که در نهایت منجر به جابجایی فرهنگی و فیزیکی بخشهای آسیبپذیر جامعه در آن منطقه میشود.
مدل بارسلونا؛ ایجاد فضای سبز برای برند سازی شهری
قبل و بعد از بازیهای المپیک بارسلونا در سال ۱۹۹۲ طراحی شهری از طریق مشارکت بخش خصوصی و عمومی صورت میگرفت. پس از اینکه دولت و مردم بخشهای بزرگی از میراث صنعتی را تخریب کردند تا دهکده المپیک را بسازند، استراتژی طراحی شهری تحول عظیمی را تجربه کرد. از آن پس، پارکها و فضاهای عمومی برای بازدیدکنندگان طراحی میشد، فضاهای سبز از اهمیت بیشتری برخوردار شد و برند سازی شهری برای جذب سرمایهگذاران در اولویت قرار گرفت. این استراتژی جدید مدل بارسلونا نام گرفت و در همان اوایل ظهور، درست پس از پایان بازیهای المپیک، طراحی پارک دیاگونال مار و پارک مرکزی Poble Nou هر دو در منطقه ۲۲ این کلانشهر را در بر گرفت.
شهرهای استرالیایی آسیبپذیر نسبت به سبز سازی
تا کنون تحقیقات زیادی در خصوص تأثیر فضاهای سبز شهری بر ارزش املاک صورت گرفته است که نتیجه اغلب آنها نشان داده است در مناطقی که فضاهای سبز به میزان کافی وجود دارد، ارزش زمینها و ساختمانها به مراتب بیشتر از سایر مناطق بوده است. اخیراً برنامهریزان شهری در ملبورن استرالیا به این نتیجه رسیدهاند که حضور یک زمین بازی در ۳۰۰ متری یک منطقه چیزی حدود ۲۰ هزار دلار استرالیا بر قیمت املاک منطقه میافزاید که البته این کار از ارزش زیرساختها در سایر مناطق کاسته است و آنها را در مقابل رونق اقتصادی آسیبپذیر کرده است.
سبز، اما گرانقیمت
گروهی از محققان زیستمحیطی اهل بارسلونا بر اساس بحث برند سازی فضای سبز تعداد ۹۹ شهر در آمریکای شمالی و اروپا را که از استراتژیهای جدید شهری بهره میگرفتند، مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که اگرچه همه این شهرها به واسطه فضاهای سبز رونق اقتصادی چشمگیری را تجربه کرده است اما ممکن است زندگی در آنها مقرون به صرفه نباشد. علاوه بر این، سبز سازی فضاها ضرورتاً تمام شهرها یا مناطق شهری را تحت تأثیر قرار نمیدهد بلکه تنها شهرهایی که برنامههای خود را با برابری اجتماعی هم سو کرده بودند، با موفقیتهای زیادی در خرید و فروش املاک مواجه شدند.
اما پرسشی که در اینجا ممکن است به ذهن همه خطور کند این که برنامهریزان شهری چگونه میتوانند فضاهای عموی سبز را طراحی کنند تا همه شهروندان به طور برابر از این مکانها بهره ببرند؟
مقامات رسمی باید شبکهای از فضاهای سبز و آبی را در سراسر شهرها ایجاد کنند تا در نتیجه همه شهروندان به طور برابر به یک فضا در نزدیکی محل سکونت خود دسترسی داشته باشند. شهر فرانسوی نانت با موفقیت تمام از طریق تخریب کارخانههای کشتی سازی در مرکز ساخت و ساز شهری، ترکیبی غیر طبقاتی از انواع مختلفی پارکهای کوچک و بزرگ در سراسر شهر احداث کرده است که این اقدام باعث شده است تمام شهروندان در نزدیکی محل سکونت خود به فضاهای سبز دسترسی کافی داشته باشند.
علاوه بر این برنامهریزان شهری باید بدانند که فضاهای سبز و پارکها را برای چه کسانی طراحی میکنند؛ چنانچه مخاطب آنها مقامات ارشد شهری باشد و کاربران واقعی پارکها نادیده گرفته شوند، آنگاه پارکها فقط با هزینههای بالا و امکانات پیشرفته طراحی میشود و توجهی به نیازها و خواستههای واقعی کاربران نمیشود. معماران باید حین طراحی یک فضای سبز نه تنها رویکردی تکنیکی و کمی را در پیش گیرند، بلکه باید معیار عاطفی و تجربی مردم منطقه را نیز به طور ویژهای مورد توجه قرار دهند.
چنانچه طراحان شهری در احداث یک فضای سبز شهروندان را سهیم سازند و آنها را به طرح ایدههای خود تشویق کنند، آنگاه بدون شک فضاهایی ایجاد خواهند کرد که جوابگوی خواستههای مردم منطقه خواهد بود و بیشترین رضایت شهروندی را به دنبال خواهد داشت.
نظر شما