جلیل شهناز،‌ هنرمندی عاشق و شیرین طبع

جلیل شهناز را به هنرمندی تشبیه کرده‌اند که هرگز تکرار نخواهد شد،‌ منبع الهامی برای موسیقی‌دانان که اگرچه هیچ شاگردی نداشت،‌ اما بسیاری از بزرگان را در دامان خود پرورش داد؛‌ شهناز تار می‌نواخت و شور تار را در بداهه‌نوازی خود به اوج رساند، شهنار،‌ شاه نواز تار بود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، ۲۷ خرداد، سالروز درگذشت استاد جلیل شهناز از طلایه داران مکتب اصفهان و اسطوره تار نوازی ایران است. استادی که کمتر سخن می‌گفت و بیشتر عمل می‌کرد و حتی شاگردی هم نداشت. تنها برخی افراد بوده‌اند که از ایشان الهام گرفته‌اند یا صرفاً درس‌های مختصری از ایشان فرا آموختند و سبک نوازندگی استاد شهناز را تقلید کرده‌اند. با این وجود باز هم نمی‌توان کسی را پیدا کرد که مقلد کامل ایشان باشد، چراکه استاد شهناز هنرمندی بود که هرگز تکرار نخواهد شد.

علی رستمیان از معدود خوانندگان با سابقه‌ای است که افتخار همکاری با بسیاری از اساتید موسیقی اصیل ایرانی هم چون هوشنگ ظریف، فرامرز پایور، محمد موسوی و استاد جلیل شهناز را داشته است. همکاری او با استاد شهناز با عنوان آلبوم‌های "چهارباغ"، "مویه"، "نوبهار"، "نغمه نوروزی"، "دل من" و مجموعه دفتر "تار و آواز" در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت و گوی تفصیلی خبرنگار ایمنا با علی رستمیان خواننده و آهنگساز برجسته موسیقی ایرانی است.

شما از جمله هنرمندانی هستید که تجربه‌های خوبی در همکاری با استاد شهناز و همچنین دوستی طولانی با ایشان داشته‌اند نظر شما درباره هنر نوازندگی استاد شهناز چیست؟

استاد شهناز در تار نوازی و بخصوص بداهه اسطوره هستند. خاطرم هست روزی خدمت آقای یاحقی بودیم و ایشان می‌گفتند اگر می‌خواهید کار تکنوازی به همراهی دیگر سازها را شروع کنید، حتماً از استاد شهناز بخواهید که ایشان شروع کنند؛ چراکه همان طور که می‌دانید استاد شهناز در بداهه نوازی فوق‌العاده بودند و هنگامی که می‌نواختند آن چنان ما را تحت تأثیر قرار می‌دادند که بقیه با الهام از او به نوازندگی می‌پرداختند. استاد مثل چشمه‌ای جوشان بودند که همه از آن استفاده می‌کردند و هرگز چیزی از ایشان کم نمی‌شد.

به نظر شما مشخصه اصلی بداهه نوازی های استاد شهناز چیست؟

بداهه‌هایی که استاد شهناز می‌نواخت کاملاً دلی بود و انگار به او الهام می‌شد و مناسب با حال آن زمان به نوازندگی می‌پرداخت، بطوری که اگر دفعه دیگری از ایشان می‌خواستیم بنوازند چیز دیگری از آب درمیامد. استاد وقتی در حس و حال نوازندگی فرو می‌رفت انگار به دنیای شیرین دیگری وارد می‌شد که گذر زمان در آن دنیا مطرح نبود. واقعاً رسیدن به این درجه در نوازندگی و بداهه نوازی بسیار ارزشمند و آرزوی هر نوازنده‌ای است.

خاطره‌ای از ایشان در این مورد دارید؟

روزی به یاد دارم که در استودیو و سر ضبط آلبوم "مویه" از استاد خواهش کردیم که قطعه‌اش سه یا چهاردقیقه‌ای را بنوازند. ایشان شروع به نواختن چهار مضرابی کردند و چیزی حدود ۱۰ دقیقه طول کشید!. بعد از آن از استاد خواهش کردم که اگر می‌شود قطعه‌ای کوتاه‌تر بنوازند، ولی این بار قطعه چیزی حدود ۱۲ دقیقه شد. در این باره آقای پایور همیشه به ما پیشنهاد می‌کرد که اگر قصد دارید آلبومی را با جلیل شهناز ضبط کنید اصلاً با ایشان نگویید چند دقیقه بزنند؛ چرا که ایشان را محدود می‌کنید و آن چیزی که باید به درستی ضبط نخواهد شد. بعد می‌توانید متناسب با آلبوم قطعه را کوتاه‌تر کنید که واقعاً این قدر این ملودی‌ها زیبا بودند که هر چقدر هم از آنها کم می‌شد از زیبایی شأن چیزی کم نمی‌شد.

آیا آلبومی از استاد شهناز بوده که به این سبک و سیاق ضبط نشده باشد؟

آلبوم‌های "دفتر تار و آواز" دیگر به آن شکل و فرم ضبط نشدند. در این آلبوم‌ها کمتر چیزی حذف شده است و می‌توان گفت آلبومی تقریباً بداهه است.

ماجرای اجرای شما با استاد شهناز در تلویزیون چه بود؟

بنا بر پیشنهادی که پسر استاد شهناز به ما کرده بودند؛ یعنی ضبط تصویری و پیشنهادی که آن موقع از شبکه چهار به بنده شده بود، این موضوع را با استاد در میان گذاشتم. استاد میل زیادی به این موضوع نداشتند و می‌گفتند من بعد از اجرایی که با ایرج در دستگاه ماهور داشته‌ام دیگر اجرایی در تلویزیون نداشتم و علاقه زیادی هم ندارم. ولی به علت دوستی که بین ما بر قرار بود استاد این پیشنهاد را پذیرفتند و همکاری ما با شبکه چهار رقم خورد.

تجربه همکاری با استاد شهناز چگونه بود؟

ما در طی ضبط آلبوم‌ها، به خصوص آلبوم "دفتر تار و آواز" (که پشت صحنه هم دارد) با هم درباره قطعات صحبت می‌کردیم و به تبادل اطلاعات می‌پرداختیم و بنده از تجربه‌های استاد بسیار بهره می‌بردم. خاطرم هست که در طی ضبط آلبوم "دل من"، آوازی تحت عنوان "مثنوی نیستان" اجرا کردم که این را از مثنوی در بیات اصفهان به نام "درویش حسن" الهام گرفته بودم و هنگامی که وارد اوج می‌شدم و گوشه عشاق را خواندم تحریر جدیدی زدم؛ در همان لحظه استاد شهناز که من را همراهی می‌کردند به وجد آمدند و گفتند از خود بی خودم کردی و همانا این مهر تأییدی بود بر این آلبوم و نوآوری‌هایی این چنینی.

به نظر شما چه چیزی استاد شهناز را تبدیل به اسطوره بزرگ موسیقی کرد؟

استاد شهناز بیش از همه چیز عاشق موسیقی بود. به یاد دارم که سال ۶۸ برای ضبط آلبوم "مویه" به منزل ایشان رفتم و شب را آنجا سپری کردم. یادم هست زمانی که من قصد داشتم بخوابم یعنی ساعت دوازده شب به بعد ایشان سه تار را به دست گرفت و تا چندین ساعت بدون اینکه خواب به چشمش بیاید فقط ساز میزد. ایشان آن چنان شیفته موسیقی بود که اگر صبح تا شب هم ساز میزد که واقعاً هم همین طور بود اصلاً خسته نمی‌شد برای همین ایشان به همه کس استاد نمی‌گفت و اعتقاد داشت عده‌ای اگر چه معلم خوبی هستند، ولی استاد نیستند چون آن قدر تمرین و ممارست نداشته‌اند که به آن پختگی و سبک شخصی برسند و این حرف سنجیده و درستی است. صرف اینکه بنده دو ساعتی ساز بزنم و تدریسی هم بکنم استاد نمی‌شوم و این نیاز به سال‌ها تمرین و ممارست و عشق به موسیقی دارد. کسی که عاشق موسیقی نباشد نمی‌تواند این راه پر پیچ و خم را برود.

خلقیات و روحیات استاد شهناز چگونه بود؟

به نظر من هنر یعنی عشق، انسانیت، از خود گذشتن، کمال، مهربانی، پاکی و خیلی چیزهای دیگر که من همه اینها را در استاد می‌دیدم. استاد شهناز به معنی واقعی کلمه یک هنرمند بود. ایشان اصلاً به پول اهمیت نمی‌داد و هنر را معادل پول نمی‌دانست. همچنین استاد به غیر از اینکه نوازندگی شیرینی داشت بسیار شیرین زبان و شوخ طبع بود و و با شوخی‌هایی که می‌کرد انسان را به خنده وامی‌داشت. به یاد دارم روزی با استاد شهناز در ماشین در حال حرکت به استودیو برای ضبط آلبوم بودیم و ایشان تا موقع رسیدن به استودیو اینقدر شیرین زبانی کرد و بنده را به خنده واداشت که بنده نگران بودم صدایم برای خواندن در ضبط آلبوم خراب شود!

متأسفانه امروزه شاهدیم که توجهات به سبک نوازندگی استاد شهناز و یادگیری این سبک کم شده است. نظر شما در این باره چیست؟

متأسفانه امروزه خیلی کم به این سبک توجه می‌شود و بیشتر هنرجوها به سبک‌های آقای علیزاده و لطفی گرایش پیدا می‌کنند. متأسفانه امروزه نوازندگی در بین جوانان به "سرعت" محدود می‌شود. یعنی هر چه قدر سریع‌تر بنوازید، استادتر هستید. در حالی که در سبک استاد شهناز ملاک، سرعت نیست ملاک، شیرین نوازی و درک صحیح از ردیف است که نیاز به تمرین بسیار دارد و واقعاً کسی را می‌خواهد که عاشق موسیقی باشد و بخاطر همین کمتر به این سبک جذب می‌شوند.

چندین بار به "بداهه پردازی" در موسیقی ایرانی اشاره کردید. چرا این امر این قدر مهم است؟

موسیقی ما اصولاً موسیقی بداهه است. همان طور که قبلاً هم گفتم استاد یاحقی اگر چه واقعاً خلاق بودند و تک‌نواز خوبی هم بودند ولی علت اینکه تاکید داشتند ابتدا استاد شهناز شروع به نوازندگی کند و بقیه ایشان را همراهی کنند این بود که در موسیقی ما بداهه پردازی است که می‌تواند ما را به خلاقیت و نوآوری برساند و درهای جدیدی به روی ما بگشاید به همین جهت بداهه نوازی استاد شهناز ایده‌های جدید را به بقیه می‌داد که دست به خلاقیت و نوآوری بزنند.

فرمودید نوآوری. نظر شما درباره نوآوری در موسیقی دستگاهی چیست؟

اگر ما بخواهیم یک موسیقیدان خوب بشویم اول باید سنت را خوب بشناسیم و بر اساس آن دست به خلاقیت بزنیم سنت ما همین ردیف‌ها هستند بعد از آن موسیقی که شاهد آن هستیم موسیقی با اصالتی است مانند موسیقی گل‌ها که از آقای خالقی شنیدیم که واقعاً بهترین آثار موسیقی سنتی ما در همین دوران تولید شده است.

آیا شما همه این اصول را در نوازندگی استاد شهناز می‌بینید؟

بله، کاملاً استاد شهناز نابغه بودند و نه تنها خلاقیت‌های فراوانی داشتند بلکه منبع الهام و ایده دادن به بقیه هم بودند.

آیا شما در آثارتان از استاد شهناز الهام گرفته‌اید؟

بله، شما اگر به مجموعه آلبوم‌های "حافظ خوانی" مراجعه کنید این نکته را خواهید دید که در این آلبوم از استاد شهناز الهام گرفته‌ام. در آلبوم حافظ خوانی من شعری را به صورت کامل انتخاب و بر اساس ردیف و گوشه‌ها بیت به بیت آن را آهنگسازی کرده‌ام؛ چیزی که امروزه کم به آن توجه می‌شود و اگر شخصی بخواهد بر اساس شعری ملودی‌ای بسازد تنها چهار یا پنج بیت آن را انتخاب می‌کند و بقیه ابیات را رها می‌کند.

با این حال عده‌ای هستند که نوازندگی استاد شهناز را فاقد خلاقیت و کاملاً خشک و سنتی می‌دانند نظر شما چیست؟

شما در وهله اول باید ببینید این حرف را چه کسی میزند. به اصطلاح شنونده باید عاقل باشد. کسی که این جور حرف‌ها را میزند اندک شناختی از موسیقی و نوازندگی ندارد و نظر کسی که بدون شناخت باشد نه تنها مفید نیست بلکه مخرب است. جایگاه آقای شهناز همیشه محفوظ است و کسی دیگر هم مثل ایشان نخواهد آمد.

هم اکنون در موسیقی مشغول چه فعالیت‌هایی هستید؟

من در موسیقی به جایی رسیدم که خودم هم اکنون مشغول به آهنگسازی هستم، چراکه امروزه آهنگساز داریم و خیلی هم داریم که اکثرشان هم از قشر جوان هستند ولی آثارشان مورد پسند من نیست. تقریباً هشت سال ویولن میزدم و به علاوه مدتی تحت نظر آقای سینکی تار کار کردم و همچنین سه تار را هم نزد اساتید ذوالفنون و مشکاتیان آموخته‌ام. در واقع علاقه به آهنگسازی را بنده از دوران جوانی داشتم و در کنار آواز خواندن فعالیت‌هایی هم در این زمینه داشته‌ام.

دیدگاه شما به مقوله آهنگسازی چیست؟

ببینید؛ شما نمی‌توانید یک شخصی را پیدا کنید و از او شاعر بسازید به این دلیل که توانایی شعر گفتن در وجود افراد قرار دارد و از درون فرد می‌جوشد. برای من هم آهنگسازی به همین صورت است شما اگر همین الان هر شعری را بدهید قادرم خیلی ساده آن شعر را در آهنگسازی به کار ببرم و قطعه‌ای را بسازم البته ادعای این را ندارم که بهترین قطعه خواهد شد ولی جای کار کردن و بسط و گسترش دادن آن وجود دارد. در واقع این همان بداهه‌ای است که قبلاً هم گفتم من در آهنگسازی به همین شکل عمل می‌کنم یعنی بداهه و بعد بسط و گسترش ملودی و بررسی و اصلاح آن.

مشوقی هم در آهنگسازی هایتان داشتید که از شما استقبال کند؟

بله، آقای پایور من را خیلی تشویق می‌کردند و اصلاً این طرز فکر را نداشتند که بگویند هر کس آواز می‌خواند حق ندارد آهنگسازی بکند و تاکید داشتند آهنگ‌هایی که ساخته‌ام را در اختیارشان بگذارم تا من را راهنمایی کنند.

و در آخر، آیا اثر جدیدی دارید که قصد انتشارش را داشته باشید؟

هم اکنون مشغول ضبط و انتشار ادامه آلبوم‌های حافظ خوانی هستیم که فرزندان من هم در این آلبوم من را یاری می‌کنند. در این آلبوم‌ها از غزلیاتی استفاده شده که کمتر به آنها پرداخته شده است و حتی غزل‌هایی وجود دارد که هیچکس تا به حال آنها را اجرا نکرده است.

گفت و گو از: ابوالفضل رستگاری - خبرنگار ایمنا

کد خبر 429000

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.