قیام ۱۵خرداد؛ روز بذر افشانی انقلاب اسلامی

"علیه شخص اول کشور سخنی گفته نشود. علیه اسرائیل سخنی گفته نشود. مرتب در گوش مردم خوانده نشود که اسلام در خطر است. " این ها مفاد دستور العملی بود که ساواک و شهربانی با آغاز ماه محرم با احضار وعاظ با تهدید از آن ها می خواهند ملتزم به این فرامین باشند، اما عکس العمل آیت الله خمینی چه بود؟

به گزارش خبرنگار ایمنا، روز ۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ مصادف بود با عاشورای حسینی. از صبح آن روز تظاهرات گسترده‌ای همراه با مراسم عزاداری و عکس‌های امام خمینی (ره) در دستان مردم در خیابان‌های تهران آغاز شد. مسیر اصلی تظاهرات از مدرسه مسجد حاج ابوالفتح در میدان شاه به سمت بهارستان و سپس میدان فردوسی با حضور ۱۰ ها هزار نفر از مردم تا دانشگاه تهران ادامه یافت و پس عبور از مقابل کاخ شاه و شعارهای خشمگینانه مردم علیه دیکتاتور، به میدان توپخانه و سپس میدان ارگ منتهی شد.

در شهر قم نیز ۱۰ روز اول محرم، مراسم عزاداری باشکوه و متفاوت با سال‌های گذشته برگزار شد و همه منتظر نطق عاشورا امام (ره) بودند. تهدید مأمور ساواک از طرف شخص شاه برای منصرف ساختن امام (ره) از ایراد سخنرانی ثمری نداشت و ایشان به سوی فیضیه حرکت کردند و در حالی که هزاران تن از مردم ایشان را همراهی می‌کردند وارد مدرسه فیضیه شد.

حضرت امام خمینی (ره) مقارن ساعت هفت بعد از ظهر به منبر رفتند و بیانات تاریخی خود را ایراد کردند. با این سخنرانی رؤیا رویی قاطع و سازش ناپذیر امام (ره) در برابر شاه و رژیم سلطنتی به اوج خود رسید و روح انقلابی تازه‌ای در مردم مسلمان ایران دمیده شد.

محمدرضا شاه برای نخستین بار از سوی یک شخصیت مرجع روحانی مورد سوال، انتقاد، سرزنش و حمله قرار گرفته بود. آیت الله خمینی (ره) در حضور ده هزار تن مستمع، شاهنشاه را "آقای شاه"، "تو"، "بیچاره" و "بدبخت" خطاب کرده بود. بت بزرگ سخت ضربه خورده بود، اقتدار رژیم کودتا و ترس و وحشتی که از سازمان امنیت مخوف وی در اذهان وجود داشت آسیب دیده بود.

نطق روز ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ امام خمینی (ره) نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است؛ نمودی است از یک حرکت پهلوانی و واکنش شدیدی در برابر ستمگری‌های محمدرضا شاه است. بپذیریم یا نپذیریم سخنان آن روز امام خمینی (ره) رژیم شاه را تکان داد و شمارش معکوس از همان روز شروع شد.

ابعاد ماجرا وسیع‌تر از آن بود که از راه تهدید و وعده دادن با آن مقابله کرد. شاه با شیوه معمول و با اتکا به پشتیبانی آمریکا در برابر این تهدید به سیاست سرکوب و خشونت متوسل شد و دستور بازداشت امام خمینی (ره) را صادر کرد.

بر اساس گزارش‌های متعدد و شواهد موجود در کتب تاریخی، وضعیت تجمع مردم در سخنرانی عصر عاشورای امام (ره) به گونه‌ای بود که جمعیت تمام مدرسه فیضیه، صحن بزرگ حضرت، میدان جلوی صحن و صحن مسجد اعظم را گرفته بود. تمام پشت بام‌ها پر از جمعیت بود که غالباً از شهرستان‌ها آمده بودند. اسناد تاریخی موجود، جمعیت حاضر در سخنرانی امام (ره) را حدود ۲۰۰ هزار نفر تخمین زده‌اند.

نیمه شب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، پس از دستگیری‌های گسترده روحانیون هوادار امام خمینی (ره) در تهران و شهرستان‌ها، مأموران رژیم شاه با استفاده از تاریکی شب و خواب بودن مردم، امام (ره) را با به کار گیری ۱۰ ها کماندو و سرباز گارد شاهنشاهی و کنترل نظامی محله‌های اطراف منزل ایشان بازداشت کرده و به تهران منتقل کردند.. این دستگیری ۱۵ خرداد را آفرید.

از ابتدای صبح آن روز تجمع و تظاهرات گسترده و خون آلودی در شهرهای قم، تهران، ورامین، شیراز و کاشان و اعتصاب و واکنش‌های مردمی در مشهد، اصفهان، تبریز و بسیاری از شهرستان‌های کوچک و بزرگ کشور رخ داد. بیشترین کشتار مردم در تهران و ورامین صورت گرفت و هزاران تن از اقشار مختلف مردم کشته و زخمی شدند. روزنامه واشنگتن پست تلفات ۱۵ خرداد در تهران را هزار نفر اعلام کرد.

در تهران و چند شهر دیگر حکومت نظامی اعلام شد و موج دستگیری‌ها در مناطق مختلف گسترش یافت. خیابان‌ها مهم شهر توسط نیروهای نظامی از یکدیگر قطع شد و نیروی‌های نظامی همراه تانک و ابزار نظامی مردم تظاهر کننده را به گلوله بست. مردم از خیابان‌های مرکزی به خیابان‌های اطراف پخش شدند و جمعیتی که به صورت داوطلبانه و یا اجبار کار را تعطیل کرده بود هیجان زده در خیابان‌های اطراف شهر سنگر بندی کرده بودند.

نیروهای مسلح به خیابان‌های اطراف شهر اعزام شدند و در منطقه‌ای وسیع که از شرق به خیابان دلگشا و سه راه شکوفه می‌رسید و از غرب تا انتهای خیابان آذربایجان کشتار با ابعادی گسترده آغاز شد. چنین سرکوبی به هیچ وجه متناسب با امکانات و نیروی شورشیان نبود. شاه از خانه خاتمی، فرمانده نیروی هوایی در جریان امور قرار داشت و دستور حداکثر اعمال خشونت را صادر می‌کرد. مردم که جز چوب و سنگ سلاحی نداشتند، قادر به هیچ مقاومتی نبودند. اشغال نظامی شهر ادامه پیدا کرد. در روز ۱۶ خرداد نیز با کوچک‌ترین تجمعی، آتش نظامیان عده‌ای را از پای در می‌آورد.

جنبه مذهبی تظاهرات دهقانان اطراف تهران را نیز به حرکت در آورد. گروهی خود را به شهر رساندند و در تظاهرات شرکت کردند و عده‌ای نیز با نیروهای مسلح و ژاندارمری درگیر شدند. عصر ۱۵ خرداد بیمارستان و هر جای دیگر که نام درمانگاه و درمان‌های طبی و بهداشت داشت، انباشته از زخمی‌ها و کشته شدگان بود. این کشته شدگان کسانی بودند که زنده به این مراکز رسیده بودند؛ زیرا اجساد کشته شدگان در تظاهرات توسط ارتش جمع‌آوری می‌شد و به طور جمعی منهدم می‌گشت.

قیام ۱۵ خرداد نقطه عطفی بود در تاریخ معاصر ایران که جنبش سیاسی و انقلابی را به جنبش ایدئولوژیک سیاسی-مذهبی و مبارزه مسلحانه مبدل کرد. ظهور نیروهای چریکی و آغاز نبرد مسلحانه پیامد قیام ۱۵ خرداد و تداوم مبارزه ملت ایران تا انقلاب سال ۱۳۵۷ بود.

یرواند آبراهامیان در کتاب کودتا در مورد قیام ۱۵ خرداد می‌نویسد: " هرچند شاه توانست قدرتش را تثبیت کند اما خاطره کشتارهای خرداد ۱۳۴۲ آتش زیر خاکستر باقی ماند تا در فرصتی مناسب شعله ور شود. همچنان که بحران تنباکوی سال ۱۲۹۱ تمرینی برای انقلاب مشروطه بود، رویدادهای خرداد ۱۳۴۲ نیز تمرینی بود برای انقلاب اسلامی ۱۳۵۷.

قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ حرکتی اسلامی، ارزشی وو منبعث از چشمه‌های عظیم قرآنی و روایی بود. امام خمینی (ره) در این باره می‌فرمایند: " ۱۵‏‎ ‎‏خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدایت اسلام و راهنمایی روحانیت و‏‎ ‎‏همین جمعیت‌ها که الان اینجا هستند. اینها بودند که ۱۵ خرداد را به وجود آوردند. همین‏‎ ‎‏سنخ جمعیت بودند که ۱۵ خرداد را به وجود آوردند. و همین سنخ جمعیت بودند که‏‎ ‎‏کشته شدند. همین طبقه از افراد اسلامی بودند که برای اسلام قیام کردند و هیچ نظری جز‏‬ اسلام نداشتند ۱۵ خرداد را به وجود آوردند. همین جمعیتی که مقصدی غیر از اسلام‏‎ ‎‏ندارند در تعقیب ۱۵ خرداد تا حالا دنبال کردند. از همین جمعیت که مقصدی غیر از‏‎ اسلام ندارند امید آن است که تعقیب کنند و نهضت ما را به ثمر برسانند.‌"

کد خبر 427034

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.