به گزارش خبرنگار ایمنا، احمد رضا احمدی در سال ۱۳۱۹ در کرمان زاده شد، دوره آموزشهای ابتدایی را در آنجا گذراند و هفت سال بعد به همراه خانواده خود راهی تهران شد. ذوق کودکی او را علت شاعری او در بزرگسالی دانستهاند. احمدی در عرصه شعر و ادبیات کودک حضوری فعال داشت و همین امر منجر به چهره شدن وی در ادبیات معاصر شد. همچنین وی بانی "موج نو" و جریانی با رویکرد شعر- نثر است، در ابتدا گمان میشد شعر و نثر از هم متمایزند و به همین دلیل این جریان چندان مورد استقبال واقع نشد.
وی خود در این خصوص گفته است: بسیاری از شاعران معتقدند که "موج نو" وزن و قافیه ندارد، ولی به نظر من "موج نو" نوع خاصی از نگاه کردن به جهان است که با نگاه شاعران نسل قبل فرق میکند. "اخوان" فکر میکرد "نیما" تنها آمد تا وزن و قافیه را به هم بریزد، اما در واقع نیما نوع دیگری از نگاه کردن را به ما آموخت و تفاوت "موج نو" نیز در همین نگاه است. در واقع "موج نو" گسستن کامل از ادبیات کلاسیک و شعر نیمایی را در پی داشت. دغدغه شاعر "موج نو" دیگر مسائل اجتماعی و سیاسی نیست بلکه شاعر بیشتر در شعرش سعی دارد از مسائل شخصی خود بگوید.
شعر احمدی سرشار از احساس، ادراک و یادبود کاراکترهای محبوب است، وی هیچگاه دغدغه وزن و قافیه نداشت و از شاعرانی دانسته میشود که نوستالژی و حسرت گذشته به فراوانی در شعرهایش یافت میشود و تعداد چنین سرودههایی با کهولت سن او افزایش یافته است. احمدی غصه و درد را عنصر اساسی شعر خود شمرده است اما به دلیل اینکه در دهه چهل "هنر برای هنر" را در مقابل "هنر برای مردم" مطرح کرد وی را فردی بی درد قلمداد میکردند.
وی در رأس شعری قرار گرفت که به وسیله هوشنگ ایرانی مطرح شده بود، سرودههای وی سلیقه زیبا شناختی خاصی را در حافظه تاریخی مخاطب ایجاد میکند؛ همچنین پر تصویر بودن نیز در اشعار وی نمود دارد. احمدی را نخستین شاعر سور رئالیست زبان فارسی دانستهاند که اشعاری هنجار گریز دارد، هنجار گریزی در مقابل هنجار گرایی به معنای رعایت اصول، متون و قواعد زبان متعارف، مرسوم و معیار شعر و گفتار است.
داستان نویسی کودک
احمدی فعالیت مربوط به ادبیات کودک را از سال ۴۸ وبا نوشتن کتاب "من حرفهایی دارم که فقط شما بچهها باور میکنید" آغاز کرد. یکی از اساسیترین مسائلی که یک نویسنده کودک باید در نظر بگیرد توجه به ویژگیهای روحی و روانی، توانایی درک و دریافت نیازها و دنیای کودک است.
تنوع را میتوان مهمترین ویژگی داستانهای کودکانه احمدی دانست. وی جلوهای تازه از طبیعت و آفرینش را در اختیار کودکان قرار میدهد، اما واقعیت این است که درک تمامی درون مایههای داستان او برای کودکان میسر نیست چراکه از زبان نماد برای بیان داستانهای خود استفاده میکند.
نگرش او به پدیدههایی چون گردش فصول، شکلگیری رنگین کمان، چرخه آب و غیره از دریچه ذهن کودک و به صورت تخیلی است؛ همچنین او برای پرسشگری و کنجکاوی کودکان نیز بسیار اهمیت قائل است، آن را راهی برای شناخت بهتر جهان دانسته و در آثار خود به آن پرداخته است.
احمدی در کتاب "نوشتم باران، باران بارید" به مساله انتظار اشاره میکند و کودکان را با این مفهوم کمی مأنوس میسازد. در این داستان کودکی به دلیل غیاب پدر مجبور به تحمل انتظاری طولانی مدت میشود.
غنیمت شمردن فرصتها دیگر درون مایه داستانهای وی است که میتوان مشخصاً آن را در داستان" عصر هفت چوب کبریت" یافت. وی به اهمیت تصویر برای کودک و نوجوان پی برده بود و همواره بخشی از پیام و احساس خود را به کمک تصویر بیان میکرد.
نظر شما