به گزارش خبرنگار ایمنا، روزی رضاشاه تصمیم میگیرد برای رفت آمد از کاخ مرمر به کاخ سعادت آباد جادهای بسازد که امروزه به خیابان ولیعصر معروف است. خانه تاریخی مینایی موزهای مبتنی بر روایتهای خیابان ولیعصر است که هفت قصه را برای بازدید کننده در هفت اتاق تعریف میکند.
اتاق معروفی
اولین اتاق خانه، اتاق معرفی است که گاه شمار خیابان ولیعصر، روند تمام اتفاقات، شکلگیری و احداث آن را از دهه ۱۳۰۰ تا دهه ۱۴۰۰ نمایش میدهد. اتاق دوم، اتاق اسناد است که یکی از آنها مربوط به بلدیه تهران و در واقع اخطارهای برای کسانی است که در خیابان ولیعصر ساخت و ساز غیرقانونی میکردند. در راهروی خانه مینایی نقشه خیابان ولی عصر حکاکی شده و در کنار هر کدام گوشی تلفنی قرار داده شده تا بازدید کننده روایت آن قسمت را بشنود.
صفحه "فرهنگ موزه" در پخش زنده اینستاگرامی (Live) پنجشنبه، ۱۸ اردیبهشتماه سراغ خانه مینایی رفت و قصههای آن را از زبان سالار رفیعیان و ماهور داراب زاده روایت کرد.
سالار رفیعیان، در ابتدای این نشست درباره نحوه شکلگیری خیابان ولیعصر توضیح داد. به گفته رفیعیان کاخ مرمر یکی از دلایل شکلگیری و شاید مهمترین انگیزه برای ساخت بزرگترین خیابان خاورمیانه یعنی ولیعصر بوده است، "رضاشاه پهلوی برای رفت آمد به کاخ سعد آباد خیابان ولی عصر را احداث میکند، در گذشته از خیابان سپه به دروازه دولت و از جاده شمیران دور میزدند تا به کاخ سعد آباد برسند. "
همچنین ماهور داراب زاده توضیحاتی در مورد درباره چگونگی شکلگیری خیابان ولیعصر داد:: این خیابان، خندق شمالی پایتخت ناصری بود، در آن زمان فرانسویها میخواستند ۱۲ دروازه برای تهران بسازند. خیابان ولیعصر از دروازه شمیران تا غرب تهران ادامه پیدا میکرد. در دوره پهلوی که کاخ مرمر به سعد آباد وصل شده این خیابان ساخته و تکمیل شد و اکنون به خیابان ولیعصر شناخته میشود. در کنار این خیابان یک زمین خالی وجود داشته که شهرداری در آن زمان آن را به عنوان مهمانسرای بلدیه میسازد و بعدها به کافه شهرداری تغییر اسم میدهد و اکنون تئاتر شهر است. "
قصه میدان منیریه
یکی از قصههای خانه مینایی درباره میدان منیریه خیابان ولیعصر است که سالار رفیعیان درباره شکلگیری آن میگوید: میدان منیریه در ۱۸ کیلومتری موزه قرار دارد. ناصرالدین شاه تصمیم میگیرد پایتخت خود را گسترش دهد و از خیابان وحدت اسلامی تا خیابان ابوسعید امروزی تهران را گسترش میدهد که میدان منیریه در میان این طرح قرار دارد.
قصه مسجد فخریه
رفیعیان درباره مسجد فخریه، میافزاید: این مسجد موقوف حاجیه خانم فخریه است که با معماری و طراحی یکی از معماران سنتی معاصر ایران ساخته شده است، این مسجد به سبک دوره قاجاریه طراحی شده و استاد لرزاده سازنده آن در طراحی استهلاک انحراف قبله تبحر داشته و انحراف قبله را مستهلک کرده است.
قصه خیابان رشت، خانه سرکیسیان
یکی از بخشهای موزه مینایی به قصه خانه سرکیسیان مربوط میشود، داراب زاده در این باره توضیح میدهد: خانه سرکیسیان در بالای خندق شمالی تهران که اکنون خیابان انقلاب نام دارد قرار داشت. پایههای گروه تئاتر ملی در خانه سرکیسیان ساخته میشود. آقای سرکیسیان درسال ۱۲۸۹ در بلغارستان متولد شده و در فرانسه تحصیل میکنند، او در سال ۳۱ با احمد شاملو آشنا میشود و این آشنایی منجر به ملاقات با فهیمه راستگار شده و در نتیجه هر روز جلسه تئاتر در خانه آقای سرکیسیان برگزار میشود.
داراب زاده تاکید میکند: آنها بیشتر تئاتر "جنوب" را تمرین میکردند و بعد از اینکه تئاتر جنوب اجرا نمیشود به پیشنهاد جلال آل احمد یک نمایش ایرانی را تمرین و اجرا میکنند و این باعث تشکیل گروه ملی میشود.
قصه فروشگاه قدس
فروشگاه قدس، قصه بعدی خیابان ولیعصر است. داراب زاده میگوید: زمانی تجار فرش کاشان یک فروشگاه ساختند و بنیانگذار فروشگاههای زنجیرهای در ایران شدند. در سال ۱۳۵۰ این فروشگاه افتتاح و به نماد مدرنیته خیابان ولی عصر در زمان خود تبدیل شد. شعبه دیگر این فروشگاه که کوروش نام داشت در پارک وی قرار گرفته بود و به کوروش چادری معروف بوده است، چراکه با پاچههای برزنتی مسقف شده بودهاند.
او ادامه میدهد: فروشگاه کوروش تا زمان انقلاب فعالیت داشت و پس از انقلاب به بنیاد مستضعفان واگذار شد. این فروشگاه به اسم قدس در سال ۱۳۵۸ بار دیگر افتتاح و تا اواسط دهه ۱۳۷۰ مشغول به کار بود. بعدها به کارخانه زمزم تبدیل شد و چندسالی فعالیت میکرد، اما بار دیگر تعطیل و تا امروز بلااستفاده مانده است.
نظر شما