چرا نباید همه تخم مرغ‌ها را در یک سبد گذاشت؟

با توجه به اینکه بیشتر مردم ریسک گریز بوده و از پذیرش آن دوری می‌کنند، تنوع بخشیدن به دارایی‌ها می‌تواند ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش دهد که ضرب‌المثل " نباید همه تخم مرغ‌ها را در یک سبد گذاشت" نیز بیان‌گر همین موضوع است، اما این مثل شاید برای همه بازارها و کالاها مصداق نداشته باشد!

به گزارش خبرنگار ایمنا، سه مقوله پول، ارز و بانکداری از جمله مهم‌ترین مباحث موجود در علم اقتصاد است که فهم آن در دنیای امروز یکی از نیازهای بشر محسوب می‌شود. در همین راستا، فردریک میشکین، یکی از سرشناس‌ترین اقتصاددانان آمریکایی، کتابی را به رشته تحریر درآورده که به کوشش علی جهانخانی و علی پارسائیان به فارسی برگردانده شده است و بخشی از مناسب‌ترین مطالب آن را در سلسله خلاصه کتاب‌های اقتصادی بیان خواهیم کرد.

در این بخش از کتاب که در ادامه بیان تئوری تقاضای دارایی نگاشته شده است به مزیت تنوع بخشیدن به دارایی‌ها و موارد مربوط به آن پرداخته می‌شود.

در ابتدا باید گفت بحث درباره تئوری تقاضای دارایی بیانگر این نکته است که بیشتر مردم ریسک گریز هستند یعنی از ریسک دوری می‌کنند. ضرب‌المثل " نباید همه تخم مرغ‌ها را در یک سبد گذاشت" بیان‌گر این موضوع است. از آنجا که داشتن چندین دارایی با میزان ریسک مختلف و تنوع بخشیدن به دارایی‌ها موجب می‌شود که سرمایه گذار در مجموع با ریسک کمتری رو به رو شود، نتیجه این اقدام سود بخش است.

برای درک بهتر این موضوع دو نوع دارایی را در نظر بگیرید. دارایی اول سهام عادی یک شرکت که کالاهای مجلل، عتیقه و گرانبها و دارایی دوم سهام عادی شرکتی که کالاهای عادی می‌فروشد. هنگامی که وضع اقتصادی خوب و پر رونق است (به فرض در نیمی از دوره زمانی وضع بدین گونه است)، فروش شرکتی که کالاهای مجلل، عتیقه و گرانبها می‌فروشد بسیار بالا می‌رود و بازده سهام به ۱۵ درصد می‌رسد. هنگامی که وضع اقتصاد کم رونق یا راکد است، فروش شرکت کاهش می‌یابد و بازده سهام به پنج درصد می‌رسد.

بر عکس هنگامی که سیستم اقتصادی کم رونق باشد، فروش محصولات شرکت با کالاهای عادی زیاد است و بازده آن به ۱۵ درصد می‌رسد، ولی هنگامی که رونق اقتصادی زیاد باشد، بازده این شرکت به پنج درصد می‌رسد. این دو شرکت در نیمی از دوره زمانی بازدهی ۱۵ درصدی و در نیم دیگر بازدهی پنج درصدی دارند و بنابراین بازدهی مورد انتظار آن‌ها به ۱۰ درصد می‌رسد.

حال فرض کنید سرمایه گذار نیمی از پول خود را در سهام یک شرکت و نیم دیگر را در سهام شرکت دیگر سرمایه گذاری کند. هنگامی که یک سیستم اقتصادی پر رونق است بازده سهام شرکتی که کالاهای مجلل می‌فروخت ۱۵ درصد و بازدهی سهام شرکت فروشنده کالاهای عادی پنج درصد است؛ در نتیجه بازدهی سرمایه گذار به ۱۰ درصد می‌رسد.

در عوض زمانی که وضع اقتصادی خوب نیست بازدهی سهام شرکت فروشنده کالاهای عادی برابر با ۱۵ درصد و بازدهی سهام شرکتی که کالاهای مجلل می‌فروشد برابر با پنج درصد خواهد بود که بازهم بازدهی نهایی ۱۰ درصد عاید سرمایه گذار می‌شود. بنابراین بدون توجه به وضعیت رونق یا رکود اقتصادی، کسی که به دارایی‌های خود تنوع بخشیده است به بازدهی ۱۰ درصدی دست پیدا می‌کند. در این زمان با توجه به اینکه بازده مورد انتظار این سرمایه گذار نیز ۱۰ درصد است، در مجموع شرایط او از نظر مالی بهتر می‌شود زیرا در معرض هیچ ریسکی قرار ندارد.

در نهایت می‌توان درباره تنوع بخشیدن به سرمایه‌گذاری‌ها به نکاتی دست یافت. اولین نکته این است که برای کسانی که ریسک گریز هستند، همیشه تنوع بخشیدن به دارایی‌ها سودمند است زیرا می‌توانند ریسک را کاهش دهند مگر در موارد بسیار استثنایی که بازدهی اوراق بهادار همبستگی کامل باهم داشته باشد. نکته دوم نیز این است که هر چه تغییرات بازده و نوع اوراق بهادار شباهت کمتری به یکدیگر داشته باشند، تنوع بخشیدن به دارایی‌ها سودمندتر خواهد بود زیرا ریسک بیشتری کاهش پیدا می‌کند.

ریسک سیستماتیک یک دارایی چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

با توجه به مزیت‌های تنوع بخشیدن به دارایی‌های شاید این نکته به ذهن خطور کند که با خرید چند اوراق بهادار می‌توان ریسک موجود را به کلی از بین برد اما متأسفانه این اندیشه درست نیست، زیرا اوراق بهادار دارای نوع دیگری از ریسک به نام ریسک سیستماتیک است. این ریسک را نمی‌توان از طریق تنوع بخشیدن به دارایی‌ها از بین برد بنابراین می‌توان گفت ریسک یک دارایی از جمع ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک آن به دست می‌آید.

ریسک غیر سیستماتیک برای یک قلم دارایی منحصر به فرد است زیرا ارتباطی با بازدهی سایر دارایی‌ها ندارد. بنابراین در مورد پرتفوی‌ای که متشکل از دارایی‌های بسیاری (از نظر انواع) است ریسک غیر سیستماتیک دارایی‌ها اهمیتی نخواهد داشت زیرا احتمالاً زمانی که بخش ریسک سیستماتیک بازدهی یک دارایی کاهش می‌یابد، بخش غیر سیستماتیک بازدهی دارایی‌های دیگر افزایش پیدا کرده و اثر آن را خنثی می‌کند. در نتیجه ریسک یک پرتفوی کاملاً متنوع، تابع ریسک سیستماتیک دارایی‌های موجود در آن است.

ریسک سیستماتیک یک دارایی با شاخصی به نام "بتا" یعنی حساسیت بازده یک دارایی به تغییرات ارزش کل دارایی‌های بازار، اندازه‌گیری می‌شود. اگر به طور متوسط ارزش پرتفوی بازار به میزان یک درصد افزایش پیدا کند و در همان زمان قیمت یک قلم دارایی به میزان دو درصد افزایش یابد، در آن صورت بتای این دارایی برابر با دو خواهد بود. بر عکس زمانی که ارزش دارایی‌های بازار یک درصد افزایش یابد و بازدهی دارایی دوم تنها نیم درصد رشد کند، می‌توان نتیجه گرفت که این دارایی ضریب بتای یک دوم (نیم) دارد.

باید توجه داشت که به طور کلی هرچه ضریب بتای یک دارایی افزایش یابد ریسک غیر سیستماتیک آن نیز افزایش و تقاضا برای آن کاهش پیدا می‌کند و بر عکس. برای محاسبه ضریب بتا باید حاصل تفاوت بین بازده مورد انتظار یک قلم دارایی و بازده بدون ریسک را بر حاصل تفاوت بازده بازار یا همان شاخص و بازده مورد انتظار همان دارایی تقسیم کرد.

خلاصه‌های بیشتر را از اینجا بخوانید:

کد خبر 417123

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.