به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، قرنطینه شدن با دیگران در یک محیط بسته، آزمایش نهایی سازگاری است. از این واقعیت حتی در طول جنگ جهانی دوم نیز استفاده شد تا جایی که ایالات متحده آمریکا تیمهای نیروی زیردریایی خود را بر اساس اینکه چقدر میتوانند نیازهای روانی یکدیگر را برآورده کنند تقسیمبندی و مشخص کرد.
ماندن ۲۴ ساعته چندین نفر در زیر یک سقف، چه افرادی که اعضای یک خانواده هستند، چه هماطاقیها و چه دوستان صمیمی یا غیرصمیمی، بدون شک با مشکلات بسیاری همراه است؛ چرا که در این شرایط فقط نیازها و استرسهای شخصی مورد توجه قرار ندارد و لازم است روحیات همه ساکنان یک خانه بدرستی مدیریت شود. این مدیریت شامل همه موارد مهم یا پیشپا افتاده همچون واکنش نشان دادن به برداشتن یک خمیردندان تا مسائل بزرگ و پیچیده است که منجر به تجربهای استرسزا، طاقتفرسا و حتی آسیبآفرین میشود.
از آنجاییکه انسان علاقه چندانی به خارج شدن از روال عادی زندگی ندارد، تغییر این عادات برای او به ایجاد احساس خفگی و دربند بودن منجر میشود و هرچند ماندن در قرنطینه ماندن برای برخی سهل و قابلتحمل است ولی افراد برونگرا در طول این مدت با شرایط دشواری مواجه خواهند شد و بنا بر تحقیقات این دوران را به بیحوصلگی، ناامیدی، تنهایی، عصبانیت و سرشار از اضطراب سپری میکنند.
علاوه بر این، تحقیقات نشان میدهد که ماندن طولانیمدت در حالت قرنطینه منجر به تغییر امواج مغزی و کند شدن عملکرد مغز بهمنظور مصرف کمتر انرژی میشود که تأثیری شبیه به خواب زمستانی حیوانات در طول فصل سرد دارد. همچنین اثبات شده است که در این دوران برخوردهای منفی عمیقتر میشود که طبق شواهد دارای آثاری بسیار ماندگارتر و طولانیمدتتر از موارد مثبت در روابط است.
این شرایط انسان را به سمت کمحرفی و گوشهگیری سوق میدهد که البته همکاری و همدلی سایر اعضای خانواده نقش بسزایی در بهبود اوضاع و پیشگیری از ایجاد حس ناامیدی و افسردگی دارد. به همین دلیل توصیه میشود تمامی افرادی که قرار است مدت زمانی طولانی را در کنار یکدیگر بگذرانند، با علم به اینکه این زمان باعث افزایش تعاملات و احساسات میشود، به انجام هرگونه فعالیتی روی آورند که شکافهای موجود را با مسائل مثبت و ارزشمند پر میکند.
در اولین گام داشتن نگاهی درونگرایانه از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا منجر به نوعی خودآگاهی میشود. برای مثال لازم است بخوبی درک کرد که در صورت بروز بحث یا درگیری با سایر اعضای خانواده واقعاً چه احساس یا تفکری در ذهن شکل میگیرد. در این مواقع باید بین علایق و احساسات سطحی و واقعی تفاوت گذاشته شود زیرا در اکثر مواقع احساس نادیده گرفته شدن، بیاهمیت بودن، تنفر از اطرافیان و مواردی از این قبیل به دنبال از دست دادن حیات اجتماعی بهوجود آمده است و در واقع درست و عمیق نیست.
حال از آنجاییکه افراد برونگرا و درونگرا هر دو تحتتأثیر تبعات این حصر خانگی قرار میگیرند، داشتن ساختاری برنامهریزیشده برای انجام اموری که در فضایی محدودمقدور است نقش بسزایی در تحمل شرایط دارد.
بنابراین لازم است پیش از قرنطینهشدن درباره چگونگی تقسیم زمان و مکان و انجام کارها مذاکره کرد، برای هر فرد حریم شخصی در نظر گرفت که مدت زمانی را در آن طی میکند و دورهمیها و فعالیتهای سرگرمکننده و لذتبخش جمعی که میتوان در دیگر مواقع روز به آن پرداخت مشخص شود. بدینترتیب میتوان فعالیتهای خلاقانه کرد، کارهای جدید یاد گرفت، ذهن خود و دیگران را به چالش کشید، اعضای خانواده را بیشتر و بهتر شناخت، با دیگران وقت گذراند و در عین حال حریم شخصی خود را داشت.
از سوی دیگر کلید حفظ سلامت عاطفی و پرهیز از تبعات دوران قرنطینه ، داشتن ارتباطات مجازی با دنیای خارج است. دانستن این نکته که در این شرایط هم میتوان با دیگران ارتباط داشت از اهمیت بسزایی برخوردار است که در این زمینه رسانههای اجتماعی کاربردی شگفتآور دارند.
نظر شما