همسان سازی فرهنگی نتیجه زوال گویش‌ها

شیمی احوال خوب ایسه؟ حالُ خاصَه؟ نئجه سن؟ همه این جملات حال شما چطور است؟ را بیان می کند اما با گویش نقاط مختلف ایران، حال باید پرسید چه تعداد از مردم نقاط مختلف کشور برای احوال پرسی از گویش بومی خود استفاده می کنند؟ چه تعداد از گویش های ایران نابود شده یا در معرض نابودی اند؟ تبعات مرگ گویش چیست؟

به گزارش خبرنگار ایمنا، نخستین ابزار برای برقرای ارتباط، درمیان گذاشتن افکار و دانش خود با دیگران از طریق زبان است. هر زبان گنجینه ای از ادبیات، تاریخ، خرد و فرهنگ بوده و تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مهم ترین عوامل مرگ یک زبان است. مرگ زبان زمانی رخ می دهد که هیچ گویشوری وجود نداشته باشد که آن زبان را بداند یا مورد استفاده قرار دهد. باید توجه داشت که زبان هر قوم دربردارنده روحیات، فرهنگ و آداب و رسوم  آن قوم است وبا از بین رفتن هر زبان محلی بخشی از فرهنگ یک کشور نابود گشته است. ایران از تنوع گویشی بسیارخوبی برخوردار است اما متاسفانه برخی از این گویش ها درحال فرسایش و یا حتی نابودی اند.

اسفندیار طاهری استاد گروه زبان شناسی دانشگاه اصفهان در خصوص نابودی گویش‌های زبان فارسی معتقد است "یکی از فاکتورهایی که باعث می شود یک زبان به طور کلی در معرض خطر قرار بگیرد وجود واژه هایی است که از زبان رسمی وارد آن گویش می شود و به این لحاظ همه گویش های ایرانی در خطر واژگان زبان رسمی هستند."

خبرنگار ایمنا با این استاد گفت و گو کرده که در ادامه می‌خوانید:

ایران در بردارنده چه گویش هایی است؟

آنچه ما از نظر زبان شناختی به اسم گویش های ایرانی می شناسیم زبان محسوب می شوند و به دلیل اینکه این زبان ها عموما رسمی نیستند در مقابل زبان فارسی که زبان رسمی کشور است به آن ها گویش اطلاق می شود. در واقع ازدید زبان شناسی گویش های ایرانی یعنی مجموعه ای از زبان های ایرانی که در کشور رسمی نیستند و به لحاظ اجتماعی، پایگاه پایین تری نسبت به زبان رسمی دارند. گویش های ایرانی در دو شاخه قرار می گیرند.

به یک شاخه از آن ها گویش های جنوب غربی گفته می شود که ویژگی های زبانی آنها همچون زبان فارسی است واز نظر تاریخی مانند فارسی میانه است. این شاخه شامل گویش های مختلفی می شوند که در جنوب وجنوب غرب ایران با آن ها صحبت می شود برای مثال گویش های لری، فارس(که در برخی مناطق فارس چون سپیدان واطراف کازرون مورد استفاده قرار می گیرد)، لارستانی(در جنوب استان فارس)، بشگردی یا بندری(در استان هرمزگان) و...از این دسته محسوب می شوند.

شاخه دیگر گویش های ایرانی که تنوع بیشتری دارد وشامل گویش های بیشتری می شود شاخه شمال غربی است که درخود چند گروه گویش دارد. این گروه ها شامل کردی وهورامی، تاتی(که مجموعه ای از گویش های پراکنده است که در مناطق ترک زبان استان های آذربایجان، اردبیل وقزوین با آن صحبت می شود) وتالشی(که در کرانه های غربی دریای خزر مورد استفاده قرار می گیرد)، گیلکی ومازندرانی(که با نام گویش های خزر شناخته می شود)، گویش های سمنانی (که در نقاط مختلف استان سمنان مورد استفاده قرار می گیرد)، مرکزی ایران(که گویش های پراکنده ای هستند که در استان اصفهان واطراف آن قرار دارند مانند خوانساری، محلاتی، کهکی، نائینی، اردستانی، انارکی، ورزنه ای، نیک آبادی و ...) و بلوچی (که در جنوب شرق ایران صحبت می شود که شامل گویش های ساحلی، سراوانی، رخشانی و...)می شود. این شاخه به لحاظ ویژگی های زبانی شبیه زبان پارتی و از نظر تاریخی بازمانده زبان مادی است.

طبق تحقیقات یونسکو اکثر گویش های ایرانی رو به نابودی است چنین مسئله ای واقعیت دارد؟

بله، مطابق پدیده جهانی شدن و گسترش رسانه های جمعی مانند موبایل، تلویزیون و ... شرایطی ایجاد شده است که نه تنها در ایران که در کل جهان بیشتر زبان ها از سوی زبان رسمی که معمولا در این کشور ها مورد استفاده قرارمی گیرد، در معرض خطر قرار گرفته چراکه به نسل بعد منتقل نمی شوند. برای نمونه در کشور ما والدین در اکثر موارد با کودکان خود با گویش های محلی صحبت نمی کنند و ترجیح می دهند با آن ها به زبان فارسی صحبت کنند چراکه فکر می کنند برای آینده تحصیلی و شغلی آنان بیشتر مورد نیاز است، از طرفی زبان رسمی پایگاه اجتماعی بالاتری دارد که خود دلیلی است برای اینکه گویشوران به این سمت سوق یابند که با این زبان صحبت کنند و گویش اصلی خود را کنار بگذارند. ایران به دلیل تنوع زبانی در جهان موقعیت خاصی دارد و شاید بیش از صد گویش زبانی درآن وجود داشته باشد، اما عوامل یاد شده دلیل از بین رفتن گویش ها در کشور است.

چگونه مانع نابودی گویش ها شویم؟

باید نهاد هایی در داخل کشور ایجاد شوند که به موضوع در خطر بودن گویش ها توجه کنند، بودجه ای برای این کار در نظر گرفته شود و پژوهشگران را به سمت مستند سازی ثبت گویش های در خطر ببرند همانطور که این کار در جهان از بیست سال پیش انجام گرفته است و همچنین ضروری است نهادهایی که متولی گویش های ایرانی هستند همچون فرهنگستان زبان فارسی و میراث فرهنگی وارد این موضوع شوند، به آن توجه و پایگاهی ایجاد کنند که داده های این گویش ها پیش از این که از بین بروند آرشیو وضبط شوند و باید توجه داشت که تمامی برنامه هایی که برای ثبت این گویش ها انجام می شود باید جامعه زبانی گویشوران را نیز مد نظرداشته باشد یعنی داده ها باید به گونه ای تنظیم شوند که به اعضای آن جامعه زبانی کمک کند تا تشویق شوند که به گویش خودشان سخن بگویند از طرفی ثبت فرهنگ جامعه زبانی نیز اهمیت بسیار دارد به این دلیل  داده های زبانی باید ازجمع آوری صرفا تعدادی واژه و نوشتن دستور به این سمت برود که در آن ها ثبت فرهنگ نیز انجام شود زیرا با از بین رفتن هر نوع زبانی، فرهنگی که حامل آن زبان بوده نیز از بین می رود.

کدام گویش ایرانی را خطر بیشتری تهدید می کند؟

در معرض خطر بودن درجات مختلفی دارد زیرا پدیده ای نسبی است، یونسکو هم به این مساله توجه نشان داده است و بر این اساس که چه تعداد افراد از جامعه زبانی به آن گویش صحبت کنند درجاتی از در خطر بودن را در نظر گرفته است.

در ایران هم گویش هایی داریم که از بین رفته اند و دیگر کسی با آن ها سخن نمی گوید، گویش هایی که در خطر نیستند و آن هایی که در مرز نابودی هستند.

برای مثال گویش های تاتی منطقه آذربایجان بیشترین خطر پذیری را دارند گویشی به اسم هرزنی داریم که تا ۵۰ سال پیش افراد بسیاری در روستاها به این زبان سخن می گفتند اما در حال حاضر که من با شما گفتگو می کنم فقط یک فرد مسن ۸۸ساله گویشور این زبان است که با فوت این فرد می توانم به شما بگویم که گویش هرزنی از بین رفته است.

همچنین در شهرستان کلیور در چند روستا به گویش هایی صحبت می شد که همگی از بین رفته اند و فقط در روستایی به اسم خویین رود زبانی است که فقط هشت نفر گویشور دارد که این افراد هم به این گویش سخن نمی گویند بلکه فقط آن را می دانند

همچنین گویش آشتیانی که تا ۵۰-۶۰ سال پیش در شهر آشتیان با آن سخن می گفتند در حال حاضر در خود آشتیان از بین رفته است ودر دو روستای آشتیان به اسم های شوره بالا و پایین ۱۴ نفر این زبان را می دانند.

گویش خوانساری را نیز داریم که در شهری بیست هزار نفری هزار نفر با آن زبان صحبت می کنند ما این زبان را نیز در معرض خطرنابودی با میزان بالا در نظر می گیریم زیرا نسبت کسانی که با این زبان سخن می گویند نسبت به همه افراد آن جامعه زبانی بسیار کم است.

از طرفی گویش هایی مانند کردی یا بلوچی را ما گویش در معرض خطردر نظر نمی گیریم هرچند این زبان ها هم به میزان نسبتا کمی از سوی زبان رسمی در خطر قرار گرفته اند.

واژهای بیگانه ای که وارد گویش ها می شود چه نقشی در زوال آن ها بازی می کنند؟

یکی از فاکتورهایی که باعث می شود یک زبان به طور کلی در معرض خطر قرار بگیرد وجود واژه هایی است که از زبان رسمی وارد آن گویش می شود و به این لحاظ همه گویش های ایرانی در خطر واژگان زبان رسمی هستند. وقتی در یک گویش گفتار نسل جوان را با نسل گذشته مقایسه می کنید خواهید دید که آن ها گونه ای از زبان را مورد استفاده قرار می دهند که واژه های فارسی بیشتری دارند.

از بین رفتن یک یا چند گویش در یک کشور چه لطمه ای ممکن است به هویت آن کشور وارد کند؟

بدیهی ترین تاثیری که از بین رفتن یک گویش در یک جامعه به جا می گذارد از بین رفتن فرهنگ آن جامعه زبانی است واین باعث می شود که تنوعات فرهنگی وزبانی که در یک کشوروجود دارد با از بین رفتن گویش ها از بین برود و این روند منجر به یک همسان سازی فرهنگی در آینده خواهد شد وهمه به این سمت خواهند رفت که فرهنگ خود را شبیه به فرهنگ شهری کنند.

محققین وپژوهشگران زبانی در ایران نقش خود را به خوبی ایفا می کنند؟

متاسفانه در ایران سازوکاری نه در نهاد های دولتی ونه در برنامه ریزی دولت و نه در جوامع دانشگاهی برای ثبت و حفظ گویش های ایرانی طراحی نشده است.

قبل از اینکه گویشی از بین برود باید داده های آن را ثبت کنیم تا در اختیار جامعه علمی و زبانی آن گویش باشد. زنده نگه داشتن گویش فرایندی است که راه کار های مخصوص به خود را دارد از جمله این که باید سعی کرد پایگاه های اجتماعی این گویش ها را تقویت کرد تا گویشوران  از اینکه از گویش مادری خود برای سخن گفتن استفاده کنند شرم نداشته باشند این امر پدیده ای است که نیاز به طرح ملی دارد.

کد خبر 396967

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.