به گزارش ایمنا به نقل از روابط عمومی ارتش، برنامه دستخط این هفته با حضور امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران به مناسبت هفته دفاع مقدس پخش شد که بخشی از این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
چقدر ما الان آماده هستیم؟ جملهای از شما خواندم که چند بار روی این تاکید کردید ما در خواب هم باید آماده عملیات باشیم.
بله. وظیفه ارتش جمهوری اسلامی ایران و سایر نیروهای مسلح، هرکدام ماموریتهای خاص خود را دارند، دفاع از نظام و استقلال کشور، حدود و ثغور کشور عزیز ایران است. بنابراین آنچه فکر میکنیم تهدیدات ماست، اشراف کامل داریم و برای یک مقابله احتمالی آن احتمالات مختلف یا سناریوهای مختلف را آماده کردهایم و برای همهاش فکر و طرح تنظیم کردهایم. بنابراین نگرانی از اینکه یک تقابل احتمالی صورت بگیرد نداریم ضمن اینکه به وعده خداوند که به نیروی مدافع حتماً پیروزی را عطا میکند، ایمان کامل داریم.
آقای رئیسجمهور سفری به تاجیکستان داشتند، رئیسجمهور روسیه و امیر قطر را آنجا دیده بودند، به ایشان پیغام از سوی امریکاییها داده بودند که میخواهند به صورت نقطهای حمله کنند و چند نقطه ما را بزنند. بعد به سرعت آمریکاییها عکسالعملی دیدند که غلاف کردند و خیلی هم توضیح داده نشد. صلاح میدانید توضیح بدهید که چطور شد و چه چیزی از نیروهای مسلح ما دیدند که آنقدر راحت صرفنظر کردند؟
تا جایی که به ما مربوط است، فرمانده معظم کل قوا وقتی یک مطلبی را بیان میکنند که این به ما مربوط است، ما باید سریع خودمان را برای آن شرایط آماده کنیم. از جمله فرمایشات حضرت آقا این بود که دوران بزن در رو گذشته است. یکی این مطلب است، یعنی بلافاصله بعد از این تدبیر - چون ما نظامیها اینها را به عنوان فرمان و تدبیر تلقی میکنیم - خود را برای این آماده کردیم که اگر ضربهای زده شد حتماً ضربات متقابل وارد شود، به نحوی که او نتواند خودش را از این درگیری خلاص کند.
آنها این را میفهمند.
بله. اصطلاحاً گرفتن دست اوست ولی رها کردن دست او نیست، یعنی این دوران گذشته است. ممکن است ورود دست او باشد، اما خروجش دیگر دست او نیست. ابتکار عمل در آنجا دست ماست که زمانی که تشخیص دهیم به این درگیری خاتمه میدهیم. به نظرم میرسد حرفی که شما بیان کردید این بود که مثلا یکی میزنیم و دیگر کاری نداریم.
و شما هم جوابی ندهید.
بله، شما هم کاری نداشته باشید تا این دعوا تمام شود. گفتیم یکی بزنید ۱۰ تا میزنیم. این را مطمئن باشید. حرف ما به عنوان نظامیها این بود که ما فرمان را دریافت کردیم و موظف هستیم، این فرمان را اجرا کنیم. هر دشمنی یکی بزند، ما ۱۰ تا میزنیم. به نظرم میرسد این به آنها منتقل شده بود و آنها میفهمند که ما جدی هستیم.
هدف قرار گرفتن پهپاد آمریکایی در همین پازل تعریف میشد؟
برای ما فرقی نمیکند که متجاوز چه کسی باشد. هر هواپیمایی که با نیت تخاصم یا با شکلی که از او احساس هجوم و تخاصم و ضرر کنیم، بخواهد از مرزهای ما عبور کند، قطعاً با آن برخورد خواهیم کرد؛ البته قاعده و قانون دارد. ابتدا اخطار میدهیم. نه اینکه تنها در این مورد باشد، بلکه دهها نوار مکالمه اخطار به هواپیماها را داریم از جمله هواپیماهای آمریکایی که همه ثبت شده و موجود است.
زمانی اگر لازم شد میتوانیم همه را در اختیار رادیو و تلویزیون بگذاریم که اینها را پخش کند و جالب است که شما ببینید که آن کسی که این اخطار را میدهد چه کسی است. این خیلی برای شما جالبتر است. یک جوان مثلا ۲۶-۲۵ ساله با درجه ستوانی است که وقتی هواپیما میآید، به آن اخطار میدهد که به مرز ما نزدیک میشوید و چه کسی هستید و میگوید من هواپیمای فلان هستم. خودش را چیز دیگری معرفی میکند. بلافاصله بدون کوچکترین مکث به آن میگوید هواپیمای U۲ آمریکایی که از فلانجا میآئید، به مرز جمهوری اسلامی نزدیک میشوی دور شو!
خود این شناخت فوری و استحکام کلام که خیلی جالب است، که برای من هم جالب بود و وقتی به آنجا رفتم آن افسر را تشویق کردم، به خاطر استحکام و اراده و عزمی که در کلام این جوان هست، خود همین باعث میشود که بگوید ما روی مسیر فلان از مرزهای شما دور میشویم. ما اخطار و هشدار میدهیم و به آنها میگوییم که کجا هستند. ممکن است هواپیمایی دچار خطای انسانی شود و نداند کجا است.
این مربوط به ۳۰ نظامی آمریکایی میشد که پنهان کردند؟
آن هم هست؛ از این اتفاقات زیاد میافتد. اصلا اگر فقط فعالیتهای پدافند هوایی قرار باشد بازگو شود، باید یکی از این شبکههایتان را اختصاص به پدافند هوایی دهید، چون این همه پرواز که به صدها پرواز میرسد، از فضای این کشور و مرزهای این کشور عبور میکنند، از مرزهای دریایی و هوایی و خشکی دائم عبور میکنند و هر کدام در یک سقف پروازی و هر کدام با یک مبدا و مقصدی و با یک شماره معرفی هستند و یک محمولهای هم دارند که اعم از مسافر یا بار است. همه اینها عبور میکنند و تمام اینها روی نمایشگر مرکز فرماندهی عملیات پدافند هوایی موجود است و یکی از اینها آنی که باید باشد، نباشد بلافاصله واکنش نشان میدهیم. مانند همین موردی که شما اشاره کردید.
یعنی هواپیما باید ثبت شده باشد که از کجا میآیم و چه نوع هواپیمایی هستم و چه معرفی دارم و از چه مسیری میروم و در چه سقفی میروم و با چه سرعتی میروم و چه آدمهایی در هواپیمای من هستند، نه اینکه اسمها را بیان کند ولی نوع افراد را بیان کند مثلاً مسافر عادی هستند و مقصد کجاست و چه زمانی از فلان نقطه شما عبور میکنم. یکی را جابجا بگوید سیستم پدافند هوایی ما هشدار میدهد و میگوید این کاسهای زیر نیمکاسه دارد.
این هواپیمایی که آمده بود، وقتی معرف خود را گفت مسافران را چیز دیگری معرفی کرد، برخلاف آنچه که ما بنا بر اطلاعات خودمان داشتیم. بلافاصله سیستم هشدار داد و آنها را نشاندند و دیدند خودشان را درست معرفی نکرده بودند و بارها هم این اتفاق رخ داده است. چند مورد تابحال خبری شده است. یک تعدادی خبری نمیشود و تعدادی برمیگردند، یعنی به محض اینکه به آنها میگویند شما این نیستید برمیگردند. بارها شاهد بودیم و حتی یکبار من به تصادف برای یکی از بخشهای راداری برای بازدید رفته بودم، همان زمان چنین اتفاقی رخ داد. وقتی به آن هواپیما گفتند آن هواپیما برگشت. این است که نمیتوانیم با کسی تعارف داشته باشیم، در مورد آن هم این اتفاق افتاد.
بعد از این همه اخطار، وقتی از مرز عبور کند هر کسی باشد، برای ما فرقی ندارد؛ از مرز عبور کند ابتدا روی او قفل میکنیم و او متوجه میشود، یعنی هواپیما متوجه میشود که یک سامانهای میخواهد به این شلیک کند. اگر بعد از اینکه این کار را کردیم تغییر مسیر داد، خب آن همانی است که میخواهیم و اگر تغییر مسیر نداد، میزنیم و با کسی تعارف نداریم.
در قضیه پهپاد امریکایی چه همافزایی بین شما و سپاه صورت گرفت؟
مقداری را اجازه بدهید بماند؛ مقداری از آن هنوز از طبقهبندی خارج نشده است اما کلاً شبکه پدافند هوایی یک شبکه یکپارچه است که تعداد زیادی سامانههای مختلف با هم کار میکنند تا یک اتفاق نهایتاً رخ میدهد.
درست است که گفته میشد برخی از کشورهای رقیب آمریکا پیغام فرستادند و خواستار این بودند که بخشهای از این پهپاد را ببینند تا برای کارهای خودشان باشد؟
طبیعی است. ما هم این کار را میکنیم. این چیز خیلی پیچیدهای نیست. میخواهند بدانند آنهایی را که خودشان اطلاعات نداشتهاند چگونه است. این یک تبادل اطلاعات در تمام حوزهها است که بین کشورهایی که با هم ارتباطاتی دارند و سعی میکنند از این چیزها مطلع شوند و ما هم این کار را میکنیم.
فرموده بودید در بحث تجهیزات نظامی مهمترین مسئله خودکفایی در ساخت و بکارگیری ترکیبی و ابداعی است که سبب شده ایران را به یکی از قدرتهای ناشناخته جهان تبدیل کند. قدری میتوانید این را باز کنید؟
تا جایی که بشود توضیح میدهم. ما اولاً یک کشور منحصر به فرد از نظر نیروی نظامی هستیم. یعنی ترکیب ارتش و سپاه که من به این ترکیب مقدس میگویم، یک مجموعه بدون روزنه برای کشور ما ایجاد کرده است، یعنی کاملاً مکمل است. خب وقتی مینشینیم در جلسات بازی جنگ متعدد فکر میکنیم که باید چه کنیم در همین که بهترین نوع ترکیب را انتخاب میکنیم که چه سلاحی را کجا و با چه روشی و چه کسانی بکار بگیرند و قبل از اینکه اقدامی صورت گیرد و بعد از اینکه اقدامی صورت بگیرد، اینها آن ترکیب پیچیده و مبهم برای دشمن را ایجاد میکند.
یک بخشی از آن موضوع پهپاد را گفتم برای بعد بماند، به این چیزها مربوط میشود که این ترکیب چطور بکار گرفته شد. این را باید بگردیم، بهترین ترکیب از نظر ترکیب سلاح با روشها، از نظر ترکیب توانائی نیروی انسانی با سلاح و با روشها، از نظر ترکیب سلاح با روشها و نیروی انسانی و محل جغرافیایی منتخب برای درگیری، از نظر انتخاب بهترین نقطه دشمن برای زدن موفقترین ضربه، همه را محاسبه کنیم آن وقت آن یک جملهای که هست، شکل میگیرد و یک مواردی دیگری که وجود دارد.
در جای دیگر درباره دفاع مصطلح و همه جانبه فرموده بودید که دفاع مصطلح در یک جبهه مشخص جنگ و با یک دشمن مشخص است و دفاع همهجانبه را اشاره کردید ورای مرزهای جغرافیایی است. الان در دفاع دومی هستیم؟
بله.
دشمن هم میداند ما در دفاع دوم هستیم.
بله. جنگ ما هم اینجوری است، یعنی الان تهدید ما هم الان با ما همینطور عمل میکند. او هم دارد یک ترکیبی از مولفههای سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی را اجرا میکند که در دل اینها هم عملیات روانی وجود دارد، یک مجموعهای از اینها را علیه ما اعمال میکند و واقعیت این است که در حال درگیری نظامی به معنای مصطلح نیستیم ولی در حالت جنگ هستیم. الان رودررو با هم سرشاخ میشویم و ما هم باید همینطور دفاع کنیم.
ما هم باید در مقابله با یک جنگ ترکیبی یا با هجوم همهجانبه که فقط بخش نظامی آن فعال و روشن نیست، پیدا نیست، ما هم باید آنطور عمل کنیم؛ یعنی باید همه مولفههای قدرت خود اعم از مولفه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، جغرافیایی و نظامی را پای کار بیاوریم و با یک مجموعه روبروی دشمن بایستیم.
در جغرافیای امروز جهان فرماندهای با این جامعیت نداریم. در تاریخ هم به جز معصومین (ع) نداشتهایم. حرف من از طریق مطالعات راهبردی اثبات و بسیار هم منتشر شده است.
بله؛ درباره حضرت آقاست. شاید فرصت بیشتری این موضوع بطلبد. ما اندیشمندان نظامی بسیاری داریم که نظریههای خوبی دادهاند، اما تقریباً هیچ کدام از اینها وصل به منبع وحی، یعنی آموزههای دینی، قرآن و کلام معصومین (ع) نبودهاند. یک چیزهایی بود که خودشان به تجربه و مطالعه و یا با استعداد ذاتی به دست آورده بودند اما فرمانده معظم کل قوای ما آنچه که برای ما صادر میفرمایند برآمده از آموزههای دینی است که وصل به کلام وحی است.
بسیاری از صاحبان اندیشه نظامی، در زندگینامه حرفهای خوبی زدهاند ولی از آنها بپرسید یک روز در یک گروهان بودهاید؟ یا آرپیجی دست گرفتهاید؟ زمانی که من فرمانده منطقه شرق کشور بودم، ایشان یک ۵ - ۶ خط برای شرق فرمانی را داده بودند و اگر لازم شد و از طبقهبندی خارج شد بیان میکنم، همان زمان که این فرمان را خواندم شاید تشبیه خیلی مودبانهای نباشد، ولی وقتی این را خواندم گفتم مثل این است که ۲۰ سال در این منطقه فرمانده گردانی کرده و فرمانده اطلاعات این منطقه بوده و بعد در سطوح عالی هم فرمان داده است. اینطور دقیق ایشان موارد مربوط به اینجا را برای ما ریز نوشته است که چه کاری باید انجام دهیم.
در جلسات مشاوره نظامی جالب است، غیر از اینکه کسی این را در عمل دیده باشد، متخصصین ما گاهی کم میآورند.
اگر رژیم صهیونیستی کوچکترین خطایی کند، مختار ایرانی ۲۵ سال فرصت او را به سرعت برق تمام خواهد کرد. اخیراً هم در قم صحبتی در این زمینه کرده بودید.
بر اساس سنت تاریخ و راهی که آنها پیش گرفتهاند و بر اساس وعدههای خداوند این اتفاق میافتد و حضرت آقا فرمودند ۲۵ سال آینده را نخواهد داد. ممکن است پنج سال دیگر یا دو سال دیگر یا هفت سال دیگر باشد، اما ۲۵ سال آینده را قطعاً نخواهد دید. آن جمله برای این بود که آنها قدری خط و نشان کشیده بودند که اینطور و آنطور میکنیم و حرف من این بود که به هر حال حداکثر ۲۵ سالی وقت دارید و از این ۲۵ سال استفاده کنید و زندگیتان را کنید.
اگر یک وقت دست از پا خطا کنید ما ناگزیر هستیم این ۲۵ سال را کوتاهتر کنیم. اشاره هم به داستان قرار و مدار اماننامهای بود که مختار به ابن سعد داد و همان زمان که به آن ایراد گرفتند و گفتند چرا به این اماننامه دادید، گفت به این پایبند نمیماند.
خبرهایی آمد که برخی از کشورهای منطقه میخواهند رزمایش مشترک با رژیم صهیونیستی در آبهای خلیج فارس و دریای عمان برگزار کنند؛ آیا این به قطعیت میرسد؟ عکسالعمل ما چه خواهد بود؟
بعید میدانم صهیونیستها جرأت این کار را داشته باشند. ممکن است به صورت نمادین و سمبلیک انجام دهند. مثلا در همین ماجرای ائتلاف گفته بودند ما هستیم ولی اطلاعاتی هستیم! این یعنی ما هم هستیم و اسم ما را در لیست خود بنویسید. بعید میدانم جرات کنند اینجا وارد شوند. خلیج فارس خانه ماست. ما به خانه خودمان اجازه نخواهیم داد یک رژیمی مانند رژیم صهیونیستی بخواهد آنجا فعالیتی انجام دهد.
وضعیت فناوریهای ما در ارتش و پیشرفتهای نظامی که داشتیم نسبت به سالیان قبل چطور است؟ اگر بخواهیم با زمان جنگ مقایسه کنیم اصلاً قابل قیاس نیست و حتی دهههای گذشته را چطور میبینید؟
واقعاً جنگ و این تحریم و محاصره اقتصادی برای ما یک نعمتی بود. واقعاً یک نعمت بود. اینکه میگویم کسی فکر نکند ما به استقبال جنگ و تحریم و محاصره اقتصادی میرویم، اما اینها باعث شد ما بگردیم و نخبگان خود را پیدا کنیم و همه را جمع کنیم و هر کسی به اندازه سر سوزنی فکر ابداع و اختراع، کشف دارد، در یک مجموعه جمع کنیم. همه نیروهای مسلح اینطور بوده و تنها ما نیستیم. بدانیم که کسی به ما کمک نمیکند الا خودمان و خداوند!
مثلاً تا این ۱۰ سال پیش واقعاً به جد دنبال این بودیم فلان سلاح را از فلان کشور بخریم و بگیریم و اگر این را نداشته باشیم فلانجا فلان خلاء را داریم. اینها را داشتیم. الان هیچ نگرانی از این بابت نداریم. بله، دنبال این میرویم که این سلاح و آن سلاح را بخریم ولی اینکه فکر کنیم اگر این سلاح را آن کشور به ما نداد ما باید رو به قبله دراز بکشیم، اصلا اینطور نیست. یعنی پیشرفتهترین سلاحهای مورد نیاز برای روش دفاع خودمان...
مثلاً کسی بگوید شما از پیشرفتهترین سلاحها صحبت میکنید آیا ناوشکن جماران از ناو هواپیمابر فلان پیشرفتهتر است؟ برخی فکر میکنند ما اینها را نمیدانیم، نمیدانیم این چقدر است و آن چقدر است و این چه کار میکند و آن چه کار میکند. (میخندد). ولی ما نیازی نداریم که ناو هواپیمابر داشته باشیم. برای دفاع از کشور خود آنچه را که نیاز داریم، میسازیم. مثلاً در قدرت برتر بودن برخی جاها از ما سوال میکنند، من متوجه میشوم و میگویم شما فکر کردید ما ریاضی بلد نیستیم و فرق ۱۰ و یک را نمیدانیم یا نمیتوانیم توان نسبی رزمی طرفین را محاسبه کنیم؟ همه اینها را بلد هستیم و میدانیم اما با مجموعه عوامل تاثیرگذار روی توانائی کشور ما میگوییم در مقابل هر مهاجمی قطعاً برنده میدان خواهیم بود و قطعاً در مقابله با ما شکست خواهند خورد.
وقتی همه این عوامل را جمع میکنیم که برخی از اینها وزن مانند یکدیگر ندارند. فرض کنید در پوشش راداری در زمان دفاع مقدس و چندین سال بعد از آن متکی به رادارهایی بودیم که از بیرون وارد شده بود و اینها به اندازه کافی نبود. اگر با یک کشور درگیر میشدیم همه را متمرکز بر آن کشور میکردیم و آن مرز را پوشش میدادیم. ولی الان اینچنین نیست. الان پوشش ما چندلایه است. یعنی شما اگر یک زمانی تشریف بیاورید، من شما را در اتاق عملیات میبرم و دایرههای پوشش راداری را نگاه کنید با رنگهای مختلف نشان داده میشود شاهد هستید یک جایی یک طیفی از رنگها وجود دارد. معنی این طیفی از این رنگها این است که اینجا رادارهای متعدد دارند پوشش میدهند، علاوه بر سایر سامانههای کشف است چون فقط رادار نیست.
یک نکته دیگری بیان کنم که الان به لحاظ نیروی هوایی، زمینی و دریایی ما چطور رشد کرده است و آیا همسان است یا یکی بالاتر از دیگری است؟ نیروهای ما در مقایسه با همدیگر؟
بله. خیلی نمیتوان با هم مقایسهشان کرد چون جنس آنها یکی نیست، ولی اصل همپا بودن را رعایت میکنیم. الحمدالله رب العالمین الان خوب است، یعنی سطح همه نیروهای ما سطحی است که میتوانند از پس ماموریتهای خود بربیایند. شاید سوال شما این باشد، یک جاهایی قدری فناوریاش دورتر از آن چیزی است که تا الان به آن رسیدهایم، قدری سختتر است. به نظرم میرسد شاید منظور شما ساخت هواپیما باشد.
یکی نیروی هوایی بود و یک جمله معروفی درباره نیروی دریایی دارید که گفتید در این مدتی که امیر سیاری بودند، یک زلزله هشت ریشتری در نیروی دریایی اتفاق افتاد و پیشرفت وسیعی رخ داد. آیا همین جهش را در نیروی هوایی داریم، داشتیم یا خواهیم داشت؟
اتفاقی که در نیروی هوایی افتاد این است که چیزهایی که الان دارند، حتماً برای سازنده اگر یک زمانی با اینها مقابل شوند تعجبآور خواهد بود. چون اینها تقریباً پوسته همین مانده و در داخلش همه چیز تغییر کرده است. بسیاری از چیزهایی که از گذشته در اینها بوده به روز شده و تغییر کرده، الگوریتمها همه جابجا شده است. نوع استفاده از آن عوض شده و سلاحها همه عوض شده و رادارها عوض شده و نوع کارکرد آنها تغییر کرده و تاکتیکها کلا تغییر کرده است و با هم متفاوت هستند.
ولی این در ساخت هواپیما مثلاً همپای با ساخت شناور پیش نرفتهایم. در شناور ناوشکن و زیردریایی، نمیدانم تا الان در یکی از اینها فرصت کردید بروید یا خیر ...
در ناوشکن رفتم ولی در زیردریایی نرفتم.
اینها یک دنیایی از فناوری هستند. اگر ما به اندازهای که آنجا فعالیت کرده بودیم اینجا هم فعالیت میکردیم اینجا هم پیشتر از این بودیم که الان هستیم اما در سالهای اخیر خیلی خوب عمل شد. این هواپیمای «کوثر» و پشت سر آن چند نمونه دیگر وجود دارد که یکی یکی پیدا خواهد شد...
گفتید تا پنج سال آینده خبرهای خوبی از نیروی هوایی میشنوید.
انشاالله. نیروی هوایی ما جهش مورد نظری را که شما قدری دغدغه آن را دارید، پیدا خواهد کرد.
میزان تاثیری که دیپلماسی انتخابی در کشور بر اقتدار نظامی میگذارد، چقدر است؟
معمول ما نظامیها این است که میگوییم قدرت نظامی دنبالهرو و پشتوانه قدرت سیاسی است. یعنی قدرت سیاسی با پشتوانه قدرت نظامی است که میتواند در مقابل بیگانگان محکم حرف بزند. اگر یک ملتی نتواند از خود دفاع کند در عرصه سیاسی آن نماینده ما یا بخش ما نمیتواند از آن کشور دفاع کند و مجبور است امتیاز بدهد، مجبور است باج بدهد، اما در نهایت این قدرت نظامی دنبالهروی قدرت سیاسی است؛ رهبران عالی یک کشور تصمیم میگیرند که این قدرت نظامی چه کاری را انجام دهد و چه کاری را انجام ندهد. یک رابطه اینچنینی را برای قدرت نظامی و تعامل آن با قدرت سیاسی قائل هستیم.
اگر بخواهیم وضعیت اخیر را مثال بزنیم اتفاق و همافزایی که بین این دو خوب شد، در ذهن مردم مانده است، قضیه نفتکشی بود که از جمهوری اسلامی انگلیسیها گرفتند و هم تلاشهای دیپلماتیک را شاهد بودیم و هم اینکه یک اقدام به موقعی که برای گرفتن نفتکش انگلیسی در اینجا بود. چقدر این همافزایی در این کار کمک کرد؟
اصل موضوع یک مسئله حقوقی بود و نباید اینطور میشد، منتهی چون آن طرف شروع کردند سیاسی کردند، قدرت دیپلماسی ما هم به میدان آمد و مقابله کرد وگرنه واقعیت این است که یک شناوری از آن سوی دنیا اینجا آمده و از کنار دیوار خانه ما دارد عبور میکند، اصل قاعده «عبور بیضرر» را رعایت نمیکند و به اخطارها هم توجه ندارد و آن کاری که نباید در دریا انجام دهد انجام میدهد بنابراین پلیس راهنمایی آن کشور به این میگوید از این خط ممتد نباید دور بزنید و نباید عبور کنید و نباید سبقت بگیرید، بنابراین باید جریمه شوید. به ضابط خود در آن دریا که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، میگوید این متخلف را بگیرید و بیاورید تا برابر قانون با آن برخورد کنیم.
ممکن بود در گذشته بر اساس اصل مهماننوازی و اصل مدارا کسی قدری از این خط اینطرفتر بیاید و فضولاتی هم در آب دریا بریزد و یا یک جایی قاعدهای را رعایت نکند و ما حداکثر اخطاری بدهیم و بگوییم رعایت کنید و اینجا نایستید، ولی وقتی آن اتفاق افتاد ما هم طبق قانون عمل کردیم. سازمان بنادر ما گفته است از یان جایی که باید بروید نمیروید، ما به شما اخطار میدهیم. اگر سرجایتان رفتید که هیچ، اگر نرفتید میگوییم شما را بگیرند و بیاورند که اینچنین شد. آنها که سیاسی کردند قدرت سیاسی ما هم پای کار آمد والا اصل یک موضوع حقوقی ساده بود.
از ابتدا هم معتقد بودم بزرگترین خسارت برجام مشروعیت بخشیدن به نشستن پشت یک میز و مذاکره با آمریکاییها است، اما بزرگترین سود برجام اثبات چندباره عدم پایبندی آنها به تعهدات است.
اول این را بگویم که من سیاسی نیستم، من سرباز هستم؛ یعنی این حرفهایی که بیان میکنم حرفهای شخصی من است. موضعگیری سیاسی نیست و حرفهای شخصی من است. واقعاً به اینها هیچ اعتمادی نمیتوان کرد. به هیچ قراری پایبند نیستند و اصلاً نمیتوان با اینها نشست و یک چیزی را امضا کرد و برای آنهایی که به ایستادگی و مقاومت جمهوری اسلامی امید بستند، برای آنهایی که جمهوری اسلامی را نگاه میکنند و الگوی خود قرار دادهاند و امید دارند به اینکه این راهی است که سرانجام ما را به آن نقطه مطلوب میرساند، برای آنها ناراحتی و کسالت ایجاد میکند. این باور شخصی من است. سیاسی هم نیستم و سرباز هستم. برخی مواقع از من میپرسند و من میگویم «طُغای مرد جنگ است و سیاست نمیداند»، از کس دیگری این را بپرسید.
نظر شما