باز این چه شورش است که در خلق عالم است

امروز ۱۹ شهریورماه مصادف با ۱۰ محرم و روز "عاشورا" است.

به گزارش ایمنا، عاشورا به دهم محرم گفته می‌شود. روز عاشورا، دهمین روز ماه محرم در گاهشمار هجری قمری، روز شهادت سومین امام شیعیان امام حسین‌(ع) ملقب به اباعبدالله (ع) و سیدالشهدا (ع) و یاران باوفای ایشان است.

در روز عاشورا حضرت ابوالفضل العباس(ع)  برادر سیدالشهدا فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) هم به شهادت رسیدند. کنیه ایشان "ابوالفضل" و "ابوفاضل" است و از معروف‌ترین لقب‌های حضرت ابوالفضل (ع)، قمربنی‌هاشم و سقا است. به خاطر سیمای جذابشان، ایشان را "قمربنی هاشم" می‌گفتند. در حادثه کربلا پرچمداری سپاه امام حسین(ع) را بر عهده داشتند و در رکاب برادر، غیر از آوردن آب از نهرهای تحت محاصره دشمن، نگهبانی خیمه‌ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان امام حسین(ع) نیز بر عهده ایشان بود.

نبرد کربلا جنگی بود که در دهم محرم ۶۱ هجری قمری اتفاق افتاد. این روز به عاشورا معروف است. واقعه کربلا یا عاشورا، نبرد امام حسین(ع) و یارانش در کربلا با سپاه کوفه یاران یزیدبن‌معاویه دومین حاکم اموی است. این واقعه به دنبال زیر بار بیعت با یزید نرفتن امام حسین(ع) رخ داد. کربلا مرکز استان کربلا، از شهرهای جنوبی کشور عراق است. حرم امام حسین(ع) و برادر ایشان حضرت ابوالفضل(ع) در شهر کربلا از مکان‌های مقدس اسلامی و زیارتگاه مسلمانان شیعه است.

واقعه‌ عاشورا یکی از مهم‌ترین رخدادهای تاریخی در مذهب شیعه است که به سبب اهمیت تاریخی و اجتماعیش، تاثیر عمیقی بر فرهنگ و ادبیات شیعیان گذاشته است. ظهور و بروز تاثیر واقعه عاشورا و قیام کربلا در شعر شاعران شیعه و حتی سنی فارسی‌زبان تا حدی بوده که "مکتب و شعر عاشورایی در ادبیات فارسی" شکل گرفته و از دوره شعر کلاسیک تا شعر معاصر فارسی نمود داشته است. در این نوشتار به برخی از این اشعار کلاسیک و معاصر اشاره‌ای داریم:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو

کار جهان و خلق جهان جمله درهم است

گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب

کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست

این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین

پرورده‌ی کنار رسول خدا، حسین

محتشم کاشانی

روز عاشورا نمی‌دانی که هست

ماتم جانی، که از قرنی به ست

پیش مومن کی بود این قصه، خوار؟

قدر عشق گوش، عشق گوشوار

پیش مومن، ماتم آن پاک روح

شهره‌تر باشد ز صد طوفان نوح

چون که ایشان، خسرو دین بوده‌اند

وقت شادی گشت، بگسستند بند

سوی شادروان دولت تاختند

کنده و زنجیر را، انداختند

مولانا

آن امام عاشقان، پور بتول

سرو آزادی ز بستان رسول

الله الله بای بسم الله، پدر

معنی ذبح عظیم، آمد پسر

چون خلافت رشته از قرآن گسیخت

حریت را زهر اندرکام ریخت

خون آن سر، جلوه خیرالامم

چون سحاب قبله باران در قدم

بر زمین کربلا بارید و رفت

لاله در ویرانه‌ها کارید و رفت

تا قیامت قطع استبداد کرد

موج خون او چمن ایجاد کرد

بهر حق در خاک و خون گردیده است

پس بنای "لا اله" گردیده است

مدعایش سلطنت بودی اگر

خود نکردی با چنین سامان سفر

دشمنان چون ریگ صحرا، لا تعد

دوستان او به یزدان هم عدد

سر ابراهیم و اسماعیل بود

یعنی آن اجمال را تفصیل بود

عزم او چون کوهساران استوار

پایدار و تند سیر و کامکار

تیغ بهر عزت دین است و بس

مقصد او حفظ آیین است و بس

خون او تفسیر این اسرار کرد

ملت خوابیده را بیدار کرد

تیغ "لا" چون از میان برون کشید

از رگ ارباب باطل، خون کشید

نقش "الا الله" بر صحرا نوشت

سطر عنوان نجات ما نوشت

رمز قرآن از حسین آموختیم

ز آتش او شعله‌ها افروختیم

شوکت نام و فر بغداد رفت

سطوت غرناطه هم از یاد رفت

تار ما از زخمه اش لرزان هنوز

تازه از تکبیر او ایمان هنوز

‌ای صبا! ‌ای پیک دور افتادگان!

اشک ما بر خاک پاک او رسان

اقبال لاهوری

کد خبر 388983

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.