از مشروطیت ناموفق تا سقوط ملی گرایی در ۲۸مرداد۱۳۳۲

در تاریخ معاصر و نه چندان دور ایران، دولت قانونی و مردمی دکتر محمد مصدق با همکاری سه راس مثلت منحوس ایادی و عناصر مزدور، جیره خواران داخلی خاندان پهلوی و خیانت خودی‌های نزدیک به دولت دکتر مصدق در ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۳۲ ساقط شد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، دکتر محمد مصدق در هفتم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ دولت ملی را تشکیل  داد ولی با کارشنکی و مداخلات هیئت حاکمه وابسته که تحمل حکومت ملی، آزادی خواه و استقلال طلب را نداشت و آن را برنمی تابید مواجه شد؛ هیئت حاکمه به طور مدام آنقدر در کار دولت قانونی دکتر مصدق سنگ اندازی و کار شکنی کرد تا نهایتا این دولت مشروع و قانونی را با حمایت آمریکا و اگلیس ساقط و سرنگون کند. این کارشکنی تاریخی و از هم پاشیده شدن دولت قانون و اعدام مغرضانه دکترحسین فاطمی، تاریخ دموکراسی را در ایران دچار تحول و سر درگمی کرد به طوری که برخی از کارشناسان تاریخ و سیاست، یکی از زمینه های شکل گیری انقلاب سال ۱۳۵۷ را نتیجه فروپاشی دولت قانون یا به عبارتی باز شدن بغض خفته در گلوی ایرانیان بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ می دانند؛ در مورد این برهه مهم از تاریخ سیاسی، اجتماعی ایران؛ گفت وگویی با پروفسور محسن فرشاد، فعال سیاسی، پژوهشگر تاریخ سیاسی و نویسنده داشتیم و نظر وی را پیرامون موارد مذکور جویا شدیم که پیش رو دارید:

بشر همیشه به دنبال تغییر در ساختارها ونگرش های کهنه بوده است، این تحولات را در زندگی اجتماعی ایرانیان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در تاریخ تحول زندگی اجتماعی، انسان همیشه از انجماد و رکود خسته و به دنبال تغییر در شرایط موجود خویش است، تاریخ بشر همیشه شاهد انقلاب ها، قیام ها، کودتاها و تغییرات بوده، به طورکلی در هر زمانی که اجتماعات بشری در مقابل استبداد، سرکوبی و قدرت نمایی حاکمیت ایستادگی کرده‌اند به پیروزی قابل توجهی هم رسیده اند، مارکس در تقسیم بندی تاریخ اقتصادی به چهار دوره برده‌داری، فئودالیسم، فرمانداری صنعتی و سوسیالیسم علمی معتقد است که در هر دوره، انقلاب و یا حرکت ها، نوعی تغییرات زیر بنایی و ساختاری برای حرکت های بعدی جامعه به وجود آورده است؛ در دوره برده‌داری و فئودالیسم، جوامع انسانی با حقوق اولیه و انسانی خود آشنا نبودند، ولی پس رنسانس از قرن یازدهم تا چهاردهم میلادی با ورود نویسندگان و هنرمندان برجسته، آثار این تغییرات بسیار ژرف و عمیق در اندیشه و افکار اجتماعات بشری به وجود آمد.

با توجه به رشد دانش، داشتن آگاهی و نگرش در طی زمان، انسان به جایی می رسد که نمی تواند با وضع و شرایط موجود خود کنار آمده و آنرا تحمل کند و به جد خواستار ایجاد تغییرات در بستر اجتماع است، در حالی که تغییر شرایط برای انسان معاصر در اثر تحولات و انقلاب های فرانسه، روسیه و مشروطه خواهی ایرانیان با تغییرات خونین در ساختارها به وجود آمد؛

دگرگونی در بینش مردم نسبت به حکومت در ایران در زمان مظفرالدین شاه و قبل از آن که مشروطه خواهی شروع شود؛ پدیدار شده بود و حتی باید گفت در زمان ناصرالدین شاه مردم آرام، آرام خواستار تغییر در حکومت و ساختارحکومت شدند، اینکه نمی توانند با  وضعیت استبدادی موجود در کشور، که همه مردم برای خدمت به یک نفر باشند، کنار بیایند و همان یک نفر را هم به عنوان پادشاه تحمل کنند، به همین دلیل مهم و بنیادی، مردم خواستار مجلس، حق رأی و حق انتخاب حاکمان خود شدند.

فرمان مشروطه

آنها به جای اینکه فقط خود پادشاه، قاضی عدلیه، قانون گذار و مجری قانون باشد، به دنبال عدالتخواهی و تشکیل عدالت خانه بودند. روشنفکران و قلم بدستان در آن دوره نمی توانستند و نمی خواستند با توجه به تاریخ تحولات معاصر در جهان آن عصر، این وضعیت را که تنها یک نفر در کشور تصمیم گیرنده و مجری همه امور باشد، تحمل کنند و به جد سعی در ایجاد تغییرات شگرف در ساختارهای بنیادی اجتماع داشتند.

منتسکیو در قرن هجدهم در کتاب روح القوانین، وجود سه قوه را برای حکمرانی پیشنهاد می دهد، (که برگرفته از تفکر انگلیسی است و باید با قاطعیت گفت انگلستان نخستین کشوری بود که تفکیک قوا در آن به وجود آمد و بعدها به طور نسبی به تکامل رسید) وی معتقد است که در جامعه باید سه قوه از هم منفک و مردم نیز باید دارای حق رأی و حق انتخاب نمایندگان در مجلس باشند، چون مجلس یک قوه قانونگذار مستقل است و قوه مجریه و یا پادشاه حق دخالت در این  قوه را ندارد و باید حقوق مردم حفظ  شود.

 بعد از بیان این گونه مسائل، آرام آرام مسئله حقوق بشر به وجود آمد و با انقلاب کبیر فرانسه، برادری و برابری و قانون مداری به نضج و رشد رسید و این سه شعار مبتنی بر تفکیک کامل قوا هدف و منظور شعارها بود که پادشاه نتواند همه قوا را در اختیار داشته باشد و همه  تصمیمات مهم ملت و مملکتی را به تنهایی اتخاذ و به دیگران دستور دهد و یا خود را سایه خدا بر روی زمین بداند.

دکتر مصدق در دادگاه جهانی سازمان ملل متحد (لاهه)

اگر مشروطه خواهی در ایران دوام داشت، آیا به کودتای سیاه و ننگین ۲۸ مردادماه می رسیدیم؟

تاثیر تحولات اجتماعی بعد از انقلاب کبیر فرانسه در ایران مشهود بود و در این بین تلاش دولت انگلیس در مقابل فشار تفکر و بینش چپگرای روسی مارکسیستی برای نیفتادن روشنفکران ایرانی در دام هم آوایی و هم سویی با تفکرات شوروی و کاستن از استبداد قاجاری بود. همین موضوع باعث تحرک روشنفکران ایرانی به سوی جنبش آزادیخواهی و مشروطه خواهی شد.

وقتی که روشنفکران ایرانی جنبش و تحرک مشروطه خواهی را به راه انداختند، هدفشان این بود که به مانند اروپایی‌ها تغییراتی را در نظام استبدادی کشور انجام دهند که متأسفانه دوام پیدا نکرد و شاید اگرجنبش مشروطه خواهی در ایران دوام داشت، مشکل دموکراسی برای همیشه حل و صنعت ملی شدن نفت ادامه همان تحولات مبارک برای داشتن دموکراسی در کشور به سبک مدرن بود؛

وقتی بعداز تشکیل مجلس، مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد کشور باید آرام، آرام به سمت دموکراسی پیش می رفت چرا که در تعریف دموکراسی باید مجلس، احزاب و انتخابات آزاد و جمعیت و انجمن ها و احزاب باعث تقویت، نهادهای مدنی شوند و این گروه‌های مدنی و اجتماعی باید بتوانند نمایندگان خود را به مجلس بفرستند.

در سیر تحولات تاریخ سیاسی ایران، باید مشروطیت و کودتای ننگین ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲ را، الگو قرارداده که اگر پادشاه در ادامه مشروطه نبود، رییس جمهور باید نماد آزادی خواهی و حق طلبی و عدالت محوری می بود و مانند نخست وزیر انگلستان از دل مجلس و نمایندگان مردم انتخاب می شد، تا دموکراسی شکل گرفته، حقوق بشر اعتلا و احزاب رشد می کردنند. اگر جمعیت ها و احزاب، کانون وکلا و رسانه‌ها آزاد باشند، می توان اذعان کرد که دموکراسی در ایران ادامه مشروطه و آزادیخواهی و به دنبال تحولات ملی گرایی صنعت نفت و ادامه راه مصدق است.

مبارزه با استبداد، تغییر زیر بناهای جامعه از فئودالیته به سوی دموکراسی در جامعه ای است  که خودش می خواهد نمایندگانش را انتخاب کند و از طرف مردمش سخن بگوید و فقط یک نفر برای همه مردم حرف نزند، آنچنان که "ژان ژاک روسو" در کتاب  قرارداد های اجتماعی نوشت: «این مردم هستند که حکومت را انتخاب و حکومت را تغییر می دهند، همه چیز بر اساس تصمیمات مردم است و دموکراسی موجب پیشرفت های صنعتی، اقتصادی و اجتماعی کشورها می شود.»

شعبان جعفری از ارکان اجرایی کودتای۲۸مرداد

چرا مشروطه موفق نبود و دوام نیاورد و آیا با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ روحیه آزادیخواهی و ملی گرایی ایرانیان سرکوب شد؟

باید درد ایران داشت تا برای منافع ملی احساس درد کرد، اینکه چرا مشروطه دوام نیاورد؟ چون در استبداد صغیر، محمد علی شاه مجلس را با توپ های روسی به گلوله بست و آزادی خواهان را کشت و بعد از استبداد صغیر نوبت به پادشاهی احمد شاه رسید در حالی که در آن زمان ایران ساختارهای اجتماعی و اقتصادی قوی نداشت؛ بعد از طی شدن دوره‌ی منحوس قجری، رضاخان میر پنج سکان حکومت را در دست گرفت، وی در ابتدا خود را سردار سپه نامید و بعد نخست وزیر و سپس پادشاه شد.

رضاشاه با همه خدماتی که انجام داد، نگذاشت مشروطه ادامه یابد و آنرا در نطفه خفه کرد و برای اینکه مشروطیت را تعطیل کند، نمایندگان مجلس و نخست وزیر را هم خودش انتخاب می کرد؛ باکودتای ۲۸ مردادسال ۱۳۳۲ بعد از سقوط  دولت قانونی دکتر مصدق و اعدام دکتر فاطمی باز هم مشروطه از میان رفت و دوباره استبداد بر ایران حاکم شد. شاید بتوان گفت در طی سال های بعد از کودتا، ایران از لحاظ اقتصادی در وضعیت خوبی بسر می برد و دیپلماسی قوی داشت، اما دموکراسی در کشور وجود نداشت و به نظر کارشناسان و تاریخ پژوهان سیاسی  زمینه برای ایران پس از انقلاب سال ۵۷ برای گشودن دروازه‌های دموکراسی باز شده است.

رضاخان میر پنج 

با توجه به تحولات تاریخ معاصر در کشورمان و به دنبال اهداف مشروع مشروطه خواهان و گرایشات ملی گرایان در دولت  قانونی و مردمی دکتر مصدق، و تاکید بر تشکیل و استقرار جمهوری در انقلاب ۵۷، اگر خواهان پیاده شدن کامل دموکراسی در کشور هستیم، باید چه راهکاری ارائه شود؟

باید این واقعیت گفته شود که شکل حکومت ها مهم نیست، بلکه باید بتوان برای منافع ملی و ملت تلاش کرد؛ کشورهای ژاپن، انگلستان، سوئد و ... دارای شکل و نظام سلطنتی هستند ولی مشروطه و دموکراسی دارند، در حالی که کشور عربستان دارای نظام حکومتی پادشاهی توام با دیکتاتوری است، بنابراین شکل حکومت ها چندان مهم نیست چون ساختار اجتماعی  بسیار مهمتر است، درحالی که در کشورهای فرانسه و آلمان حکومت ها به صورت و شکل جمهوری و دموکراتیک هستند، اما در مصر و ترکیه، علی رغم وجود نظام و شکل جمهوری، حکومت عملا تا حدی دارای رفتار دیکتاتوری است.

اگر در ساختارهای اجتماعی، خواهان دموکراسی هستیم باید به آزادی مطبوعات، آزادی رسانه‌ها و تلویزیون، آزادی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، آزادی انجمن ها و احزاب به دیده مثبت نگاه شود چون به اعتقاد بعضی از سیاسیون وقتی که جامعه به طرف آزادی ودموکراسی برود، اجتماع دچار هرج و مرج شده در حالی که این سیاسیون باید پاسخگو به این سوال  مهم باشند که آیا واقعا با آزادی دادن به نهادهای مدنی و اجتماعی، جامعه دچار هرج و مرج خواهد شد؟

گفت‌وگو از: آناهید بیدکانی بختیاروند- خبرنگار سیاسی ایمنا

کد خبر 386311

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.