به گزارش ایمنا و بر اساس چکیده یک مقاله، مشارکت جامعه در چرایی و چگونگی فعالیتهای مدیریت پسماند و توسعه پایدار کاملاً در گرو نفوذ آموزشهای همگانی مناسب در کالبد جامعه بوده به گونهای که اجرای برنامههای آموزشی غیر مؤثر و ناکارآمد علاوه بر دلسرد کردن و ایجاد سردرگمی در مردم، با کاهش دادن اطمینان عمومی، موجبات مقاومت جامعه را در برابر برنامههای مدیریت پسماند و توسعه پایدار فراهم و آن را ناموفق خواهد کرد.
یک برنامه آموزشی باید پایدار و مستمر باشد چرا که استمرار نداشتن و پایدار نبودن آن نیز بازخورد نامطلوبی را در جامعه موجب می شود؛ زمانی که عموم مردم از تصمیمات و برنامه های مدیریت پسماند و توسعه پایدار آگاه باشند، ضمن حمایت از این تصمیمات، تمام سعی و تلاش خود را در جهت اجرای برنامههای آن متمرکز می کنند.
در کلانشهر اصفهان آموزش مباحث مدیریت پسماند که مرتبط با آموزش شهروندی است توسط واحد آموزش سازمان مدیریت پسماند شهرداری اصفهان انجام میشود که آموزش گسترده، مدون و هدفدار شهروندان در ارتباط با مسایل مدیریت پسماند و توسعه پایدار به ویژه طرح تفکیک مواد زاید در مبدأ تولید از سال ۱۳۷۴انجام گرفته است.
از زمانی که جوامع بدوی سیر تکامل خود را پشت سر گذاشته و وارد مراحل نوینی شدند با خود قوانین و هنجارهای جدیدی را نیز شکل دادند که یکی از روشنترین این تغییرات، فرآیند اول نظمپذیری بود که در روابط اجتماعی افراد نمود پیدا کرد؛ چراکه در جوامع بدوی، فقدان نظم چندان لطمهای به مناسبات اجتماعی وارد نمیکرد، اما در جوامع نوین این نظمپذیری عاملی شد برای اینکه انسانها به طور منطقی، قانونمند و با شرایطی که تغییرات اجتماعی ایجاد میکرد، زندگی کنند.
فرایند دوم؛ قانونمداری بود به این معنی که به شهروندان تأکید میکرد که از آزادیهای بدوی کم کرده و آزادیهای اجتماعی را به رسمیت شناخته و از آنها تخطی نکنند و در نهایت فرایند سوم تشکیل دولت بود به این معنی که یک نظم، قانون و هنجار اجتماعی را بر جامعه شهری تحمیل کرده و روابط سنتی، قوانین و اصول حاکم بر مناسبات قبیلهای جای خود را به قوانین مدنی و شهری داده و بدین ترتیب دولتها جای شیوخ، قبایل و سنتها را گرفته و روابط اجتماعی را شکل دادند.
این یک فرایند کلی در تشکیل شهرها است و به همین دلیل بهتدریج با گذشت زمان و برحسب نیاز شهرها، قوانین راهنمایی و رانندگی، مناسبات اجتماعی، حقوق اساسی و حقوق شهروندی و ... نیز تشکیل شد و افراد متخلف از طرف مراجع قانونی مورد تعقیب و مجازات قرار گرفتند. بنابر نظر کارشناسان علوم اجتماعی در سال ۱۷۸۹ که انقلاب فرانسه به پیروزی رسید، پدیدهای به نام "شهروندی" در فرانسه شکل گرفت. در آن زمان فرانسویها قانونی مربوط به محلات و شهر پاریس را تدوین کرده و شهرداری پاریس نیز نخستین نمونه از تنظیم قانون شهری برای زندگی اجتماعی بوده است و پس از آن شهرها و شهرداریها در دیگر نقاط جهان پدید آمدند.
در جامعه ما نیز از دوره قاجار که فرایند جدید شهرنشینی آغاز شد؛ این دسته از قوانین و سنن بر مناسبات شهری حاکم شد، متاسفانه جامعه ما دچار چندین مشکل ساختاری بود؛ از آنجا که در طول تاریخ، افراد احساس میکردند قانون وسیلهای از طرف حکام و پادشاهان جهت چپاول و غارت سرمایههای آنها است، لذا روحیه ضدقانون و ضد نظم در جامعه ایرانی شکل گرفت و جامعه از این جهت آسیبهای زیادی دید و همواره شهروندان بهدنبال توجیه رفتارهای غیر قانونی و مناسبات اجتماعی خودشان بودند، لذا جامعه ایران در طول صد سال گذشته با وضعیت آشفتهای در زمینه آداب و رسوم شهرنشینی مواجه بوده است.
توسعه شهری که به دنبال توسعه صنعت و تکنولوژی و روند بیوقفه شهرنشینی و نوسازی اجتماعی در قرن بیستم ادامه داشته است، قوانین، آداب، روشها، شیوه زندگی و هنجارهای خاص خود را میطلبد که مجموعه این مفاهیم به عنوان "قوانین شهروندی" معرفی شده است.
زندگی در عصر حاضر که از نوع شهری است نیاز به قوانین، ارتباطات و تعاملات خاص خود را دارد. هر گونه وقفه، کوتاهی و نادیده گرفتن قوانین مربوطه، موجبات بسیاری از تنشها، خشونتها و ناملایمات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را فراهم میکند به نحوی که این حرکت خود بر شرایط روانی، عصبی و رفتاری افراد نیز تأثیر گذارده و در نتیجه این تأثیر از فردی به فرد دیگر منتقل میشود در بسیاری از کشورهای رو به توسعه از جمله ایران، گسترش فرهنگ شهرنشینی با سرعتی بیسابقه و حتی سریعتر از کشورهای صنعتی اتفاق افتاده است و از آنجا که بسیاری از افراد و به طریقی شهروندان آمادگی لازم برای ورود به این نوع از زندگی را پیدا نکردند این خود بسیاری از چالشها و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی را به دنبال آورده است.
آموزش شهروندی
بیشک رابطه عمیق و تنگاتنگی بین شهروند و آموزشهای شهروندی وجود دارد. اگر بخواهیم این شناخت را به خوبی انجام دهیم، باید شیوههای آموزش شهروندان را به خوبی دریابیم تا بتوانیم در زمینه مدیریت بر پسماندهای شهر از این شیوهها با استفاده از ابزارهای مناسب استفاده کنیم.
در یک بررسی اجمالی باید گفت که آموزش شهروندی مقولهای است که بامفهوم فرهنگ هر جامعه گره خورده است و هر فرهنگی نیز شهروند ویژه خود را می طلبد. در جامعه فرهنگی لازم است که به شیوههای آموزش شهروندی متناسب با نیاز روز و همسطح با فرهنگ مردم همان شهر توجه شود. مهمترین شیوههای آموزشی شامل آموزش چهره به چهره، استفاده از فیلمهای انیمیشین، مطبوعات، صدا و سیما و مسابقات فرهنگی، دانشآموزان، خانوادهها و استفاده از تلویزیون و پوسترهای تبلیغاتی، فرهنگسراها و خانههای فرهنگ، بروشور و تراکت، رادیو، رابطین بهداشتی محلات و ... است.
براساس یافتههای انجام شده در داخل کشور تلویزیون به عنوان مهمترین ابزار برای آموزش به شمار میآید و این آموزش باید از سنین کودکی آغاز شود؛ فرهنگ و رفتار مناسب شهروندان در زمینه مدیریت بر پسماندهای شهری تا بع عوامل زیادی است که مهمترین آنها، آموزش، به عنوان رکن اصلی توسعه شهری و منابع انسانی به شمار میآید.
یکی از مفاهیم عمده در ادبیات آموزشی، تدوین محتوای آموزشی منطبق با نیاز شهر و شهروند است که حاوی موضوعات اساسی چون هدفهای نهایی و کلی با توجه به فلسفه آموزش، اهداف و راهبردهای لازم برای رفع نیاز است؛ همانند موضوع ترافیک، بازیافت، حفظ فضای سبز، حفظ نظافت شهر و...؛ تعیین محتوای آموزشی فرایندی است مستمر که بهصورت مجموعهای از مفاهیم متشکل و کلی، مجموعه نیازهای آموزشی را برای تدبیری راهبردی و موضوعی هدایت میکند که شامل تمامی نیازهای آموزشی جامعه و اولویتها و مقاصد و اهداف براساس سیاستها و خطمشیهای مورد نظر، اطلاعات و دانش مطابق با نیازها، وسایل و ابزارهای لازم برای تحقق اهداف است.
در آموزشهای شهروندی به چند نکته مهم باید توجه کرد؛ ابتدا باید به فعالیتهای شهروندی، ساخت و ساز شهری، رشد جمعیت مناطق شهری پرداخت و سپس با در نظر داشتن مباحث جمعیت شناسی، به ساختار فرهنگی، قومیتی و اجتماعی شهر توجه کرد.
مطلوبترین روش آموزش و تفهیم معنای عمیق شهروندی و مشارکتپذیری، آموزش توسط متخصصان و کارشناسان حوزههای مختلف شهرداری است که از طریق ابزارهای آموزشی منطبق با اهداف میتوانند به اقشار اجتماعی جامعه بهخصوص کودکان و نوجوانان این آموزشها را ارائه کنند چرا که با انتقال آموزشهای شهری و شهروندی به قشر دانشآموز، این امکان مهیا میشود که آنان با شالودههای اصلی شهرداری آشنا و از وظایف شهروندی آگاه شوند و با آگاهی کامل بهعنوان شهروند متعهد، مسئولیت خود را نسبت به جامعه و شهر برعهده گرفته و ابزارهای اصلی مشارکتپذیری را بهعنوان یک شهروند بیاموزند، اما در این میان آموزش مدیران شهری و ارتقای بینش آنان جهت آموزش شهروندی ضروری است.
امروزه شهرداری، یکی از متولیان اصلی آموزش شهروندان است. آموزش مستمر جامعه برای شهرداری ضروری است چرا که در اثرات منفی ناآگاهی مردم از فرهنگ شهرنشینی و شهروندی مستقیماً به شهرداری باز میگردد، بنابراین متولی اصلی آموزشهای شهری و شهروندی، شهرداری بوده و در این میان با تعامل درونسازمانی و برون سازمانی میتواند در حوزه خدماترسانی خود به شهروندان، بااطلاعرسانی صحیح، شهروندان را به مشارکت سوق دهد.
مقصد اصلی آموزش شهروندی چیست؟ نبود فلسفه مناسب در شهر، با هدف بسترسازی مطلوب مشارکتجویانه، ضرورت نیاز به آموزشهای شهروندی را ایجاب میکند. مشارکت پدیدهای ذهنی است که بدون فلسفه مطلوب و آموزش نمیتواند بهصورت جزئی از فرهنگ شهروندان پدیدار شود. نهادینه شدن مشارکت در سطح شهر مستلزم ارائه آموزشهای لازم است.
تشویق شهروندان برای مشارکت در امور شهری از راههای بهبود زندگی شهروندان به شمار میآید. در واقع مقصد اصلی آموزشهای شهروندی، ایجاد مشارکت است و مهمترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهرهگیری از مشارکت مردم است، اما برای رسیدن به این مقصود چه باید کرد؟ گسترش و تقویت اداره کل آموزش و مشارکتهای شهروندی شهرداری، گسترش پایگاههای آموزش شهری در محلات و نواحی شهر و تشکیل این پایگاه در سطح شهر مهمترین گام در راه گسترش فرهنگ مشارکت بوده و فرصت مغتنمی در جهت نهادینه کردن مشارکتهای مردمی و حضور فعال شهروندان در فعالیتهای توسعه و مدیریت شهری بهشمار میرود.
با استفاده بهینه از تمامی ظرفیتهای موجود در عرصههای مختلف و بهرهمندی از امکانات علمی و عملی سایر نهادها و سازمانها در فرایند مشارکت همگانی، مدیریت شهری میتواند با بهرهگیری از تخصصها و دانشها در راستای تأمین نیازهای مردم و انجام ماموریتهای سازمانی خود به ارائه آموزشهای هدفمند بپردازد. آموزش شهروندی در اصل حرکتی از نقص به سمت کمال است که با رعایت اصل تطابق درون سازمانها قطعاً به تکامل خواهد رسید.
برنامهریزی جهت آموزش شهروندی به منظور حرکت از وضع موجود شهر و شهروندان به سمت وضعیت مطلوب است. که این مهم مستلزم تدوین برنامههای تدریجی و اجرا و ارزیابی مطلوب است. رشد و توسعه مطلوب شهری به تغییرات و دگرگونیهایی نیاز دارد که در آن باید مسئولان آموزشهای شهری از تمامی قدرت خود جهت تحرک شهروندان و مشارکتپذیری آنان استفاده کنند. محققان برای تصمیمگیریهای پیچیده از مدلهای چند معیاره، استفاده میکنند در این تصمیمگیریها، به جای استفاده از یک معیار سنجش بهینگی، از چند معیار ممکن است استفاده شود. در مدلهای تصمیمگیریهای چند شاخصه، انتخاب یک گزینه از بین گزینههای موجود مدنظر است. در یک تعریف کلی، تصمیمگیری چند شاخصه به تصمیمات خاصی(از نوع ترجیحی) مانند ارزیابی، اولویتگذاری و یا انتخاب از بین گزینههای موجود که گاه باید بین چند شاخص متضاد انجام شود، اطلاق میشود.
روشهای پیشنهادی برای آموزش شهروندی
با توجه به جلسات مختلف برگزار شده در این زمینه و نظرات خبرگان درون و برون سازمانی گام های زیر جهت تعیین روش های پیشنهادی و اولویتبندی هر یک از آن ها به منظور دستیابی به روشهای بهینه آموزش شهروندی مصوب شد که پس از معرفی هر یک از آنها، به صورت مبسوط به هر یک پرداخته میشود. نخستین گام استخراج روشهای مرتبط با آموزش و فرهنگسازی است در این گام به ارائه روش های مرتبط با آموزش و فرهنگسازی در چهار گروه اصلی آموزش در مدارس، آموزش مردمی، آموزش مسئولان و قانون گذاران و آموزش بخش صنعت پرداخته میشود.
از آنجا که کودکان، نوجوانان و جوانان بخش عمدهای از جامعه ما را تشکیل میدهند و از سوی دیگر اکثر وقت مفید این جوانان به عنوان دانشآموز در مدارس سپری میشود. لذا یکی از مکانهای مهم برای فراهم آوردن آموزشهای شهروندی مدارس است. آموزش مردمی دارای حیطه گستردهای است که شامل افراد بیسواد تا قشر تحصیل کرده و اساتید دانشگاهی می شود.
دستهبندیهای مختلفی را برای شهروندان میتوان ارائه داد. عامه مردم با سطح سواد پایین، عامه مردم با سطح سواد متوسط، قشر دانشجو، اساتید و فرهیختگان جامعه؛ بنابراین مخاطب شناسی و برنامهریزی بر اساس مخاطبان نقش اساسی را در آموزش مردمی ایفا میکنند. در بخش مربوط به آموزش صنعت، با شنیدن کلمه بازیافت توجه ما بیشتر به زبالههای شهری جلب شده و همه چشمها به سوی شهرداری دوخته میشود. غافل از این که زبالههایی با حجم بزرگتر بدون هیچ گونه تغییری، روزانه از صنایع مختلف وارد محیط زیست میشود. فرآیند بازیافت میتواند محیط زیست را از خطرات مربوط به این زبالهها مبرا کند. با استفاده از روشهای بازیافت زبالههای صنعتی و استفاده از مواد دورریز حاصل از صنایع مانند انواع کاتالیتها، تایرها، شیشههای ضایعاتی، قوه و باتری و... میتوان از آن ها بار دیگر استفاده کرده و آن ها را با کمترین هزینهها به موادی قابل مصرف تبدیل کرد.
نتیجهگیری
در این گزارش سعی شده راهکارهای آموزشی جهت آموزش گروههای مختلف ارائه شود، همچنین ویژگیهای مناطق مختلف از جمله نیازها و انتظارات، ساختار جمعیتی و شرایط اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به نتایج حاصله اولویتی از روشها ارائه شود، اما به نظر میرسد در این میان میبایست به صورت خاص به ایجاد زیرساختهای لازم جهت افزایش تمایل مردم به امر تفکیک و تجهیز کردن مکان های مختلف(منازل، ادارات، مجتمعهای اداری و ...) به وسیله ظروف، مراجعات منظم و متناسب با حجم تولید مواد بازیافتی، ابزارهای تشویقی متناسب با میزان همکاری شهروندان،آموزش مستمر و هدفمند و وجود قانون جهت برخورد با متخلفان توجه کرد.
مقاله از المیرا فیض الهی و علی رحیمی
نظر شما