به گزارش خبرنگار ایمنا، زمانی که موسیقی پاپ داخل ایران کم کم پا گرفت، هر کسی دلش میخواست خواننده شود. خواننده ها و آهنگ سازانی جدید کار خود آغاز کردند اما کار خود را به درستی انجام نمیدادند. آهنگسازان آهنگشان را پر از ساز های الکترونیکی میکردند در حالی که جایگاه این ساز ها را نمیدانستند و این خوانندگان بعد از خواندن، صدای خود را با هزار افکت که در صدر این ها لیزری (تیون) کردن نامتناسب صدا بود، قابل تحملتر میکردند و اما بدتر از همه اینها اشعار بی سر و تهی بود که کلیت آنها به شکستهای عشقی ختم میشد و ادامه آن مرگ موسیقی ایران بود؛ اما در اواخر دهه ۷۰ این سبکهای موسیقی با حضور خوانندگان تکنیکی جان تازه گرفت. پس از آن در اوایل دهه ۸۰ نیز یک موج جدید در موسیقی ایرانی به نام رپ فارسی راه افتاد؛ سبکی از موسیقی که تا به امروز به صورت رسمی مجوز فعالیت نگرفته است.
اتفاقاتیدر تاریخ معاصر موسیقی ایران افتاده است که امروز در یک برهه حساس قرار دارد و به اعتقاد برخی متخصصین حوزه موسیقی "اگر قرار باشد با همین منوال ادامه پیدا کند تقریبا دیگر هیچ چیز از موسیقی ایران باقی نمی ماند." در حالی که رشد هنر موسیقی در کشور ما روزگار خوشی ندارد، هنر موسیقی را در بسیاری از نقاط جهان به عنوان صنعت میشناسند و از آن در آمدی هنگفت دارند. گاهی سختیها و مشکلاتی فراروی فعالان عرصه موسیقی وجود دارد که عدهای از هنرمندان را مجبور به تحمل شرایط ناگوار میکند و عدهای را به فعالیت زیر زمین یا مهاجرت وا میدارد.
علیرضا عارف مهر، آهنگساز، نوازنده و مدرس گیتار معتقد است که حال موسیقی ایران خوب نیست. از همین رو، خبرنگار ایمنا به گفت و گو با وی نشسته تا حال این روزهای موسیقی ایران را دریابد.
صنعت موسیقی چیست؟
موسیقی صنعتی است که چرخ اصلی آن با اجرای موسیقی میچرخد. اجرای موسیقی باعث جذب مخاطب و پس از آن احساس نیاز به آموزش ایجاد میشود. آموزش احساس نیاز به پژوهش و کارهای تبلیغاتی را به وجود میآورد. حاصل این تحقیقات تولید موسیقی است و موسیقی تولید شده به اجرا میرود و چرخه همیشه ادامه دارد و چرخ این صنعت را اجرا میچرخاند و اگر اجرا به هر دلیلی دچار مشکل شود کل این چرخه میایستد.
وضعیت این صنعت در کشور در حال حاضر چگونه است؟
اجرا در موسیقیهای مختلف در ایران به طور دائم کم و زیاد میشود. اجرا کننده موسیقی نیاز دارد که پیش از اجرا خیلی از مسائل را به تصمیم گیرندگان ثابت کند. باید به مرحلهای برسیم که اراده هنرمند برای اجرا کافی باشد، اما به دلیل کافی نبودن اراده هنرمند این فرایند معمولاً دچار مشکل میشود و در بسیاری از مواقع هنرمند از اجرا کردن پشیمان میشود. به همین دلیل حال صنعت موسیقی هیچ وقت در ایران خوب نبوده است. مدت زیادی است که صنعت موسیقی در ایران با روند بدی کار میکند، اما در برخی مقاطع زمانی یا مکانهای مشخص حال موسیقی خوب میشود، اما به طور کلی شرایط برای موسیقیهای مختلف مساعد نبوده است.
آیا نبود فعالیت یکسان سبک های مختلف موسیقی در اجرا ایجاد مشکل می کند؟
گاهی یک سبک از موسیقی اجازه اجرا ندارد و سبک دیگری اجرا میرود. این مسئله باعث ایجاد عدم تعادل میشود و هنرمندان برای اجرا راحت نیستند.
وضعیت آموزش در این حوزه چگونه است؟
حوزه آموزش نیز شرایط خوبی ندارد. بسیاری از مدرسین موسیقی از کیفیت بالای آموزشی برخوردار نیستند و مناسبات پشت پرده نیز در امر آموزش از توانایی تدریس مربیان بیشتر میشود. در زمینه تألیف نیز اوضاع نابسامان است، گاهی شاهد تألیفهایی هستیم که از نظر فنی و حتی ویراستاری دچار مشکل است. طی چندسال گذشته پدیدهای به نام ناشر مؤلف در زمینه نشر به وجود آمد. این پدیده اجازه انتشار کتاب را به نویسندگان بدون نیاز به موسسههای انتشاراتی میدهد. این پدیده از جهاتی به نویسندگان کمک کرد، اما مسئله کنترل کیفی و ویراستاری از بین رفت و کتابهایی ناکارآمد منتشر شد. این پدیده در حوزههای تخصصی و آموزشی مشکلات بسیاری دارد.
فعالیت هنرمندان زیرزمینی را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی دیگر از معضلاتی که در اثر اجرا نکردن به وجود میآید هنرمندان زیرزمینی هستند. نظام اداری حواسش نیست که زمانی که اجازه اجرای موسیقی خوب از یک ژانر خاص را نمیدهد موسیقی زیر زمین میرود و این موسیقی هیچگونه نظارت و ارزشیابی ندارد. هرنوعی از موسیقی اگر با کیفیت باشد ارزشمند است. نمیتوانیم بگوییم یک ژانر از موسیقی بد است یا خوب است. زمانی که افرادی معتقدند که یک ژانر موسیقی بد است دیگر قادر به تفکیک خوب و بد در آن نوع موسیقی نیستیم. اگر موسیقی زیر زمین نباشد مردم در طول یک زمان خوب و بد را جدا خواهند کرد.
چگونه می توان به تجاری سازی صنعت موسیقی در ایران کمک کرد؟
تا زمانی که ما قواعد قانون کپی رایت را رعایت نکنیم هنرمندان نمیتوانند پول در بیاورند و هزاران مشکل اجتماعی دیگر به دنبال دارد. اگر کپی رایت را بپذیریم هرکسی در قبال اثری که خلق میکند منافع اقتصادیش را کسب میکند. اما ما کپی رایت را نمیپذیریم به این دلیل که رسانههای دولتی میخواهند موسیقی را پخش کنند و حاضر نیستند هزینه آن موسیقی را بدهند. از همین رو یک قشر را از در آمد میاندازند و آن قشر فاقد در آمد مشکلات بسیاری برای جامعه ایجاد میکنند.
حرف آخر؟
دیگر به بی مهریها و بیتوجهی ها عادت کردهایم اما اگر اجازه بدهند که سیستم هنری کار خودش را انجام دهد و در آن دخالت نکنند اوضاع میتواند در طول زمان بهتر شود و به تعادل برسد. تا زمانی که برخی فکر میکنند باید قسمتهایی را ببندند و قسمتهایی را باز بگذارند این مشکلات ادامه خواهد داشت.
نظر شما