روایت نجفی از روز حادثه/ سومین دادگاه نجفی ۳۱ تیر برگزار می‌شود

دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد همسر دوم شهردار پیشین تهران صبح امروز چهارشنبه ۲۶ تیرماه به صورت علنی و به ریاست قاضی محمدی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک تهران در حال برگزاری است.

به گزارش ایمنا، دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد در حالی آغاز شد که پسر میترا استاد در دادگاه حضور دارد.

در ابتدای دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد قاضی محمدی کشکولی رئیس دادگاه پیش از اعلام رسمیت جلسه دادگاه در توضیحاتی، اظهار کرد: جلسه دادگاه با مجوز ریاست قوه قضائیه به موجب مقررات قانون آیین دادرسی کیفری علنی است و انتشار مشروح جلسات دادگاه با رعایت محدودیت‌های مندرج در ماده ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری آزاد است.

قاضی محمدی کشکولی، گفت: با توجه به اینکه مطالبی در فضای مجازی به روایت از خبرنگاران محترمی که در دادگاه حضور دارند منتشر می‌شود لازم می دانم مقررات ماده ۳۵۴ و ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری را در خصوص اخلال در نظم دادگاه تذکر دهم.

در ادامه جلسه مستشار دادگاه مفاد این دو ماده را قرائت کرد.

در این لحظه قاضی کشکولی با اعلام رسمیت جلسه تاکید کرد: پیرو جلسه قبل، جلسه امروز را در وقت مقرر برگزار می‌شود.

وی ادامه داد: محمد علی نجفی، دوتن از وکلای مدافع او و وکلای اولیای دم و همچنین مهیار صفری و نماینده دادستان هم درجلسه حضور دارند.

رئیس دادگاه افزود: کارشناسانی که در صحنه جرم حضور داشتند و همچنین کارشناسان اسلحه و پزشک معاینه جسد در جلسه امروز حضور دارند که در صورت لزوم از آنها اخذ توضیح خواهد شد.

قاضی محمدی کشکولی گفت: ورود و خروج افراد از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۱۲:۴۰ که آخرین خروج آقای نجفی بوده است پخش خواهد شد. در این مرحله از رسیدگی به پرونده پیرو مطالب قبلی دادگاه احدی از وکلای اولیای دم می‌توانند در جایگاه حضور یابند.

در ادامه جلسه حاجی لویی یکی از وکلای مدافع اولیای دم با حضور در جایگاه، گفت: در جلسه قبل شما در رابطه با حواشی که پیش آمده بود تذکر دادید ولی بعد از جلسه موضوع مهدور الدم بودن تیتر روزنامه‌ها شد که حرمت اولیای دم خدشه دار شد و اینجانب به همراهی همکارم بعد از مطالعه پرونده دفاعیات ناجوانمردانه متهم حاضر را دیدیم که جا دارد مواردی را ذکر کنم.

برگزاری دومین جلسه دادگاه نجفی

وی افزود: این دفاعیات بسیار متعارض بود و به صورت تیتر اول روزنامه‌ها در آمد. اقاریر متهم در پرونده این بود که مقتوله ابتدا وارد زندگی او شده و بعد گفته من اشتباهاً ازدواج کردم. ما می‌دانیم متهم چه هزینه‌هایی کرده تا نظامات را زیر پا بگذارد و ازدواج را ثبت کند. بعد متهم گفته که من طلاقش ندادم و از آنجا که حق طلاق با مرد است می‌توانسته حق و حقوق او را بدهد و بعد متهم گفته که او را کشتم و اشتباه کردم.

وی افزود: آقای نجفی شما وزیر سابق آموزش و پرورش بودید، نوک مداد را نشکسته‌اید که می‌گویید اشتباه کردم؛ شما آدم کشتید. اینجا صحنه سیاست نیست که به راحتی کنار بکشید شما مرتکب قتل عمد شده‌اید. بعد گفتید که او پرستو است و با نهادهای امنیتی در ارتباط است.

قاضی کشکولی در این هنگام به وکیل مدافع اولیای دم تذکر داد و گفت: ما مقررات آیین دادرسی کیفری را قرائت کردیم و توقع این است که شما وکلا که حقوقدان هستید دقت کنید و بیان الفاط ناجوانمردانه درشان دادگاه نیست.

وکیل مدافع اولیای دم ادامه داد: متهم یکبار گفته می‌خواسته میترا استاد اطلاعات شخصی من را به خبرنگار بدهد، ایشان ۴۰ سال است که در سیاست مملکت است و از ما بهتر می‌داند نهادهای امنیتی کارشان طبقه‌بندی اطلاعات است. مقتوله می‌خواسته با خبرنگار حرف بزند و کار خبرنگار انتشار است. می‌دانیم به خبرنگار چه می‌خواسته بگوید چون انگیزه شخصی در ماهیت ماجرا تأثیری ندارد.

وی افزود: بهتر است یکبار برای همیشه متهم اعتراف کند و بگوید مرتکب قتل عمد شده و تقاضای بخشش کند.

قاضی در همین‌جا تذکر داد به جای متهم صحبت نکنید.

وکیل میترا استاد گفت: باید حرف اولیای دم را بزنم، پدر و مادرش به دلیل اوضاع بد روحی نتوانستند بیایند و در این مدت یکبار به پسر او سر نزدند و از نظر روحی حال خوبی ندارد. مادر عریان خود را خون‌آلود دیده، به ناحق به مادرش شلیک و او کشته شده است. خانواده متهم حق و حقوق مقتول را مطالبه کرده، ماشین لکسوز وی را فروخته و از طریق افراد خانواده پول‌ها خالی شده است. اجازه می‌دادید پولی می‌رسید تا حداقل مهیار را به روانپزشکی می‌بردند. اتهامات اصالتاً بوده یا وکالتاً. باید در این مورد پاسخ دهد.

قاضی کشکولی در این لحظه با اشاره به عدم حضور یکی از وکلای متهم، گفت: مراتب عزل آقای علیزاده طباطبایی دیروز بعدازظهر اعلام شده در نتیجه امروز متهم با دو وکیل ادامه می‌دهد.

همچنین قاضی کشکولی اعلام کرد که جهانشاه صفری پدر مهیار صفری نیز به همراه او در دادگاه حاضر است و مهیار خواسته که هیچ عکسی از او گرفته نشود. در همین لحظه از ولی مهیار خواسته شد تا به جایگاه بیاید.

پدر مهیار در جایگاه قرار گرفت، قاضی از او پرسید مهیار چند ساله است، گفت متولد ۱۱ شهریور ۸۲ است. سپس قاضی از مهیار صفری خواست تا در جایگاه حاضر و خود را معرفی کند.

او گفت: من متولد ۱۱ شهریور ۸۲ هستم، فرزند جهانشاه صفری، قاضی پرسید تحصیلات شما چقدر است؟ مهیار گفت: سیکل هستم.

قاضی پرسید شکایتی دارید، مهیار گفت تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.

قاضی از مهیار خواست تا مشاهدات خود را از نحوه به قتل رسیدن مادرش بگوید.

مهیار گفت: ۹ صبح از خانه خارج شدم و ساعت ۱۲:۱۰ وارد خانه شدم و دیدم دو فرد غریبه در خانه هستند، با کمک آقای آقازاده (راننده نجفی) وارد حمام شدم و مادرم را در آنجا دیدم.

قاضی از او پرسید دقیقاً بگویید چه دیده‌اید.

مهیار به دلیل شرایط بد روحی نتوانست پاسخ دهد و قاضی گفت ایرادی ندارد، پاسخ ندهید.

چند بار تهدید کرد که با همین اسلحه مادرم را خواهد کشت

وی در پاسخ به سؤال رییس دادگاه درباره اختلاف مادرش با متهم نجفی گفت: بله آنها اختلاف داشتند و چند بار تهدید کرد که با همین اسلحه مادرم را خواهد کشت.

قاضی کشکولی از او پرسید آیا شما اسلحه را در منزل دیدید که مهیار صفری گفت: خیر. آقای نجفی گفتند که اسلحه را در منزل همسر اولش نگهداری می‌کند.

رییس دادگاه درباره اختلاف شب قبل از قتل مادرش با متهم نجفی پرسید که او گفت: بله شب قبل از ساعت ۹ و نیم تا ۲ و نیم شب با هم درگیری داشتند و دایی‌ام مسعود استاد نیز تا ۱۲ شب منزل ما بود.

صفری گفت: روز حادثه ساعت ۸ و نیم صبح آقای نجفی مرا با عصبانیت بیدار کرد و گفت به مدرسه بروم.

قاضی از او پرسید آقای نجفی در کیفرخواست گفته است که مادرت بارها با شما نیز درگیر شده و چند نوبت شما را از منزل بیرون کرده است که مهیار صفری در پاسخ این موضوع را رد کرد و گفت که همواره با مادرش رابطه خوبی داشته است.

مهیار صفری پسر میترا استاد در پاسخ به این سؤال که مادرت چند بار با اقای نجفی درگیری داشته است گفت این موضوع به ماه‌ها پیش بر می‌گردد.

پدر مهیار صفری نیز گفت: با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص دارد ما هم تقاضای قصاص داریم.

در ادامه قاضی اتهامات محمدعلی نجفی را به او تفهیم کرد و از او خواست از خود دفاع کند.

نجفی: اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم

در ادامه جلسه دادگاه نجفی با حضور در جایگاه و پس از معرفی خود در پاسخ به سؤال قاضی درباره اینکه آیا اتهامات خود را قبول دارید یا خیر؟ در دفاع از خود گفت: آنچه که اتفاق افتاده را قبول دارم و توضیح می‌دهم اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم و دلایل خود را عرض می‌کنم.

وی گفت: خدمت ریاست محترم دادگاه و مستشاران و حضار محترم عرض سلام دارم و تشکر می‌کنم از این وقتی که به من دادید. در ابتدای سخن می‌گویم از این حادثه دردناک بنده هم بسیار متأثر هستم و مجدداً به خانواده استاد تسلیت عرض می‌کنم.

وی افزود: امیدوارم آنچه اینجا می‌گویم موجب روشن‌تر شدن ماجرا شود تا قضات بتوانند بر اساس شرع و قانون حکم عادلانه‌ای صادر کنند.

تا حدی خودم را در این قضیه مقصر می‌دانم

متهم تاکید کرد: هدف بنده فقط روشن شدن حقایق است و تا یک حدی خودم را در این قضیه مقصر می‌دانم و امیدوارم خداوند از تقصیر و گناهی که از سوی من به وقوع پیوسته من را مورد رحمت قرار دهد. من در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم.

می‌گفت عاشق من است، من هم ایشان را دوست داشتم

نجفی افزود: ۶ ماه قبل از حادثه به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما با توجه به عمق اختلافات نمی‌تواند ادامه یابد. پیشنهاد دادم با توافق جدا شویم و حتی گفتم فرصت بدهد دو یا سه ماه تمام مهریه‌اش را می‌دهم اما قبول نکرد و می‌گفت عاشق من است. من هم ایشان را دوست داشتم ولی با این حجم اختلافات ترسم این بود به نفرت تبدیل شود و سعی شد با برخی از ریش سفیدان و افرادی تماس گرفته و ایشان را به طلاق تشویق کنم اما تعهدی در روز عقد داده بودم که خواست از من اختیار طلاق را به ایشان بدهم که ندادم اما در مقابل دو تعهد دادم و گفتم هر وقت خواستی جدا شوی قبول می‌کنم و هر وقت به این نتیجه رسیدم که جدا شویم با توافق شما انجام شود و نمی‌خواستم زیر قولم بزنم.

در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم

این متهم افزود: یک ماه قبل از حادثه به من گفت حق نداری راجع به طلاق حرف بزنی و ارتباطم بیشتر با برادرش بود که اکنون در جلسه حاضر است اما مرحومه تاکید داشت که نه با من و نه با کس دیگری در مورد طلاق حرف نزنم. یک هفته قبل از حادثه تصمیم گرفتیم به خانه بزرگتری برویم و حتی روز اسباب کشی جر و بحث بالا گرفت و رابطه سرد بود. حتی شب قبل از حادثه برادرش در خانه ما دعوت بود و فهمید رابطه ما سرد است. حتی دید که مطالب دوستانه‌ای بین ما رد و بدل نمی‌شود. پس از رفتن آنها دوباره ناسزاگفتن را شروع کرد و حتی ۴ تا ۵ بار در این مدت برخورد فیزیکی داشتیم، در حالی که در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و این اتفاق مرا متأثر و افسرده می‌کرد. سعی کردم جواب ندهم و به بهانه خوابیدن حدود ساعت ۱۱ و نیم شب به اتاق خواب رفتم اما ایشان تا ساعت ۳ نیمه شب نمی‌گذاشت من بخوابم و خشمگین بود و ناسزا می‌گفت. همان حوالی بود که به اتاقش رفت تا بخوابد.

روایت نجفی از روز وقوع قتل

نجفی در مورد روز حادثه گفت: ساعت ۸ صبح بود که بیدار شدم و حدود ۸ و نیم مهیار را بیدار کردم که به مدرسه برود و در طول یکسال سعی کردم وظایف پدری‌ام را انجام دهم. حتی مرحومه جلوی من به خانواده‌اش می‌گفت کارهایی که می‌کند بیشتر و سنگین‌تر از پدر اصلی‌اش است. ساعت ۹ شده بود که مهیار رفت و ایشان بیدار شد و مجدد ادامه بحث‌های شب قبل را مطرح کرد. خواستم پاسخ ندهم و ساعت ۹ و نیم شده بود که گفت می‌روم به حمام و پس از آن بیرون می‌روم. گفتم کجا؟ گفت خودم می‌دانم. این موضوعی بود که خیلی بین ما بحث شده بود. از آن لحظه به بعد خیلی عصبانی شدم و همه ماجرا دو تا سه دقیقه طول کشید و نفهمیدم چه شد. عصبانیت و خشم مرا فرا گرفت.

اسلحه مجاز بود

نجفی افزود: در مورد نگهداری و غیرمجاز بودن اسلحه بعداً توضیح می‌دهم زیرا مجاز بوده و آنرا تمدید کرده بودم.

وی افزود: پشت سر میترا استاد رفتم. فکر کردم از درب حمام تا وان یک متر فاصله است. فکر می‌کردم ایشان در وان است و می‌توانم بنشینم و با او حرف بزنم و قطعی روی طلاق تصمیم بگیرم. پشت سرش وارد شدم. در کمد نیمه باز و اسلحه آنجا بود. آن را برداشتم و بالش را روی آن گذاشتم تا اسلحه را نبیند و نگران نشود. چون یکبار گفته بود بیا و روش استفاده اسلحه را به من یاد بده. وقتی وارد حمام شدم متاسفانه ایشان وارد وان نشده بود و ما سینه به سینه هم شدیم. بالش را کنار زدم تا اسلحه را ببیند و به او بگویم که کارمان به جای باریک می‌کشد اگر با گفت‌وگو مسائل را حل نکنیم اما ایشان وقتی اسلحه را دید نمی‌دانم چه شد که هول شد.

متهم ادامه داد: دو دستش را روی شانه‌های من گذاشت، به عقب رفتم دستم روی ماشه بود یک گلوله شلیک شد بالش به زمین افتاد بعد از آن ابتکار عمل از دستم خارج شد. نوک اسلحه را بالا بردم تا به سمت او نباشد و به او آسیب نرسد.

وی اضافه کرد: او دو دستی دست راستم را گرفت، گفتم ول کن، و چهار تیر شلیک شد. من قصد شلیک نداشتم تا اینکه آخرین تیر به او اصابت کرد که به اعتقاد من غیر مستقیم شلیک شده است. او عقب رفت از پشت سر در عرض وان افتاد مقداری از بدن داخل و مقداری بیرون ماند. بعد از آن دیگر تیری شلیک نشد.

نجفی افزود: شوکه شده بودم جلو رفتم دیدم حرکتی ندارد و بالای سینه‌اش سوراخ شده، تا ۴ و ۵ دقیقه بدون حرکت آنجا ایستاده بودم. چند بار قصد کردم با همان اسلحه خودم را بکشم. کنار او در وان نشستم و شلوار و قوزک پایم خونی بود به نظرم آمد آن دو بار که کنار او نشسته بودم اینطور شده بود.

وی گفت: بعد از چند دقیقه از حمام بیرون آمدم و نمی‌دانستم چه کنم. نهایتا به راننده‌ام زنگ زدم. دو کیف با اسناد خصوصی و موبایل و مدارک پزشکی و کپی قباله ازدواج در آن بود. نمی‌دانستم چه اتفاقی برایم می‌افتد به راننده‌ام گفتم این‌ها را به دخترم بده. تا این مدارک گم نشود.

به دستور مرحومه شش ماه با خانواده‌ام تماس نداشتم

نجفی گفت: بعد به نظرم رسید از داستان زندگی مشترکم با مرحومه نامه‌ای بنویسم، چون که به دستور مرحومه با خانواده‌ام شش ماه بود تماس نداشتم، البته دو سه بار با حضور خودش تماس تلفنی داشتم.

متهم نجفی ادامه داد: از خطم معلوم بود نامه را با عجله نوشته‌ام عنوان مهدورالدم را اصلا مطرح نکردم در بازجویی هم نگفتم حتی بازپرس بارها می‌خواست آن را در دهان من بگذارد، اما من نگفتم.

وی ادامه داد: آن نامه را نوشتم داخل کیف گذاشتم و به راننده دادم. بعد از آن به زیارت حضرت معصومه (س) در قم و قبور پدر و مادرم رفتم تا آنجا تصمیم بگیرم که چه اقدامی انجام بدهم. اسلحه را با خودم بردم. فکر می‌کردم شاید در محل مزار پدرم خودکشی کنم.

این متهم گفت: کارت حمل سلاح را در کمد قسمت جعبه داورها گذاشته بودم آن را برداشتم دیدم زمان آن تا سال ۹۴ است بعد از مدت‌ها تازه فهمیدم تاریخ اعتبار آن تمام شده است.

متهم نجفی افزود: از ترمینال بیهقی با اتوبوس به قم و سر مزار پدر و مادرم رفتم. تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم و با کرایه خطی به ترمینال و به اداره آگاهی مرکزی رفتم. در راه تلفن همراه راننده را گرفتم و نمی‌دانم به همسر اولم یا به دخترم زنگ زدم، البته دخترم جواب داد. گفتم نگران نباشید به اداره آگاهی می‌روم. به اداره آگاهی رفتم یکی دو ساعت قبل از پوشیدن لباس بازداشتی‌ها با ریاست آگاهی صحبت کردم که آن عکس منتشر شده بود.

وی افزود: بعد از احضار، لباس بازداشتی پوشیدم و به پزشکی قانونی رفتیم. درباره اینکه من قصد قبلی برای قتل داشته باشم به هیچ عنوان درست نیست، من قصد قبلی نداشتم. البته اشتباه کردم که اسلحه همراهم بود یا دستم روی ماشه بود. قصد نداشتم، چون فاصله من با او زیاد نبود اگر قصد قبلی داشتم یک تیر کفایت می‌کرد ۵ گلوله شلیک شد. محل اصابت گلوله به بدن او از نظر فنی نشان می‌دهد مستقیم نبوده است.

متهم نجفی ادامه داد: من قبل از انقلاب در کلاس اسلحه شرکت کرده بودم و آشنایی داشتم. اینکه در فاصله یک متری ۵ گلوله به سقف و ... بخورد، نشان می‌دهد شلیک‌ها غیر ارادی بود.

وی افزود: در فضای مجازی این مطلب را که شوخی به نظر می‌رسد جدی نوشته بودند و سه نفر در بازداشتگاه از من پرسیدند که شما دستتان باز بود چرا این کار را به کسی دیگر واگذار نکردید، واقعا من قصد قبلی برای قتل نداشتم که این کارها را بکنم. تا شب آخر مشغول کارهای زندگی‌ام بودم. اما اختلافات آنقدر زیاد شده بود که می‌خواستم او را به طلاق قانع کنم. درباره اسلحه باید بگویم در سال ۶۰ که ترور خیابانی توسط گروه‌های منافقین و ... انجام می‌شد در زمان مرحوم شهید رجایی من وزیر فرهنگ و آموزش عالی شدم آن زمان در شورای عالی امنیت تصمیم گیری شد مسئولینی که در معرض ترور هستند سلاح داشته باشند و به من هم دادند چند ماه همراهم بود.

وی گفت: بعد از آرام شدن فضای کشور هیچ گاه اسلحه همراهم نبود من کارت حمل سلاح را کنترل نمی‌کردم، اما از طریق حراست دستگاه مورد خدمت یا سرتیم محافظین خود به خود تمدید می‌شد تا آخرین بار که شاید در حراست ریاست جمهوری بود که کارت من تمدید شده بود.

این متهم گفت: بارها خواستم اسلحه را برگردانم. در سال ۱۳۷۰ وزارت دفاع اسلحه مسلسل جدید که خودش تولید کرده بود به وزرا و مسئولین هدیه داد. من دو سه ماه بعد دیدم به دردم نمی‌خورد تحویل دادم در کنار آن اسلحه کلتم را هم تحویل دادم. اما آن‌ها گفتند اسلحه کلت را نگه دار من هم گرفتم.

متهم نجفی افزود: اسلحه غیر مجاز نبود، اما من در تمدید کارت بی دقتی و قصور کرده‌ام که تمدید نشده است. اسلحه در منزل قبلی ام دور از دسترس بود، اما بعد از انتقال به منزلی که برای مرحومه گرفته بودم اسلحه را در چمدان لباس‌های تابستانی‌ام گذاشته بودم. دو سه بار مرحومه پرسید اسلحه را آورده‌ای گفتم آورده‌ام می‌خواست طرز کار آن را یاد بگیرد. یکی دو بار در کیفرخواست درباره خودکشی با اسلحه مواردی مطرح شده در حالی که اینطور نبود ما با هم شوخی می‌کردیم که با اسلحه همدیگر را بکشیم فقط شوخی بود.

وی ادامه داد: تا دو شب قبل از واقعه چمدان را آوردم و می‌خواستم لباسهایم را بچینم. مرحومه وسایلم را در می‌آورد به من می‌داد من می‌چیدم، اسلحه را دید از او گرفتم و در یکی از قفسه‌های کمد کنار داروهایم گذاشتم با این هدف که بعد از انجام کار خشاب‌های آن را دربیاورم و در جایی مخفی کنم.

متهم نجفی در ادامه دفاعیات خود گفت: متاسفانه آن شب زمانی که کار چیدن لباس‌ها تمام شد گفت که برویم شام بخوریم که در همین حین من یادم رفت بعد از آن اسلحه را بردارم و خشاب را خارج کنم و در جای امن‌تری نگه دارم.

وی در ادامه با اشاره به روز جنایت افزود: روز درگیری پشت سر وی رفتم که چشمم به اسلحه افتاد و قصد داشتم که با اسلحه او را بترسانم و بگویم که کار ما به جای باریک می‌رسد و بیا این مشکلات را حل کنیم.

این متهم در ادامه ضمن قدردانی از ریاست دادگاه گفت: امیدوارم توضیحاتی که دادم در خصوص ابهاماتی که در این حادثه وجود داشته بکاهد و من توضیح دادم که این ازدواج متاسفانه با دقت و حوصله کافی انجام نشده بود، البته نمی‌خواهم تقصیر را گردن آن مرحومه بیندازم چرا که من سنم بیشتر بود.

متهم نجفی با بیان اینکه برگشت روزگار سهل است، یا رب نظر تو برنگردد، گفت: امیدوارم خداوند از گناهان هر دوی ما درگذرد چرا که این مصیبت‌ها در زندگی هر کس ممکن است پیش آید و توصیه من به خودم و خانواده آن مرحوم این است که "بَشِّرِ الصَّابِرینَ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ"

در ادامه قاضی کشکولی خطاب به مهیار صفری اظهار کرد: گذشت می‌تواند از آثار اجتماعی جرایمی که خیلی مهم هستند و زندگی را دگرگون کند و بخشی را جبران کند وظیفه دادگاه و اولیای دم این است که سازش و گذشت کنند. چرا که قصاص یک فرد نمی‌تواند جایگزین قتل مقتوله باشد و این فرهنگ بسیار مثبت می‌تواند توجه جامعه ما را به جرایم جنایی سوق دهد تا بیشتر مراقب رفتار خود باشند.

قاضی کشکولی خطاب به متهم نجفی گفت: شما در مرحله بازجویی پلیس و نزد بازپرس اظهارات فراوانی را در خصوص نحوه قتل، دست نوشته، سلاح و استفاده از آن داشته‌اید که در ادامه گفته‌اید که بخشی از آن‌ها را قبول ندارید.

متهم نجفی گفت: روز اول و دوم من خیلی به خود تسلط نداشتم و مرتب با خود کلنجار می‌رفتم که چه شده، همان روز که خود را به اداره آگاهی معرفی کردم از من خواستند تا با صدا و سیما مصاحبه کنم که من مخالف بودم که گفتند شایعه شده به خارج از کشور فرار کرده‌ام و من واقعا با آن نیت صحبت کردم.

وی در ادامه با اشاره به اظهارات وکیل اولیای دم گفت: وکیل گفت که مهدورالدم بودن مقتول جزو دفاعیات من بوده است، اما چنین چیزی وجود ندارد و بارها از من سوال شد. حتی اگر من معتقد به مهدورالدم بودن باشم قرار نیست حکم قتل را اجرا کنم از طرفی من در کجای بازجویی گفتم در خصوص کشتن اشتباه کردم بلکه اشتباه کردن به معنای مجموعه اتفاقات و آنچه بود که در روز حادثه اتفاق افتاد. من لفظ پرستو را به کار نبردم و اینکه می‌گویند ماشین را فروختم و پول را خارج کردم اصلا چنین چیزی نیست، من ماشین را ۲۰۰ تومان بابت رهن منزلی که برای وی گرفتم بدهی داشتم که آن را دادم و با وی برای فروش ماشین توافق کرده بودم تا اینکه ببینیم می‌توانیم خانه‌ای بخریم یا نه که البته وسع ما به جایی که ایشان مدنظر داشت، نمی‌رسید.

این متهم گفت: پس از آنکه دوره شوک گذشت دائما آنچه که گفتم و می‌گویم برای تبرئه خودم نیست و البته گفته‌ام که دوست دارم قصاص شوم تا این احساس بد وجدانی و گناه در محضر خداوند بخشیده شود.

قصدی برای کشتن نداشتم

وی در ادامه در خصوص نیت خود از قتل میترا استاد گفت: در مورد قصد قتل واقعا بدون قصد رفتم و در فاصله یک متری ۴ تیر به دیوار و سقف برخورد کرد و من حتی نمی‌دانسنم تیری به دست وی برخورد کرده است. در اداره آگاهی به من گفتند که شما گلوله خوردید مشکلی ندارید گفتم نه و به من گفتند که چرا پای شما خونی است که گفتم احتمالا خون مقتوله بوده است. در ادامه گفتند شما به دست مقتول نیز شلیک کردید گفتم نه فکر نمی‌کنم. یعنی من قصد قتل نداشتم؛ چرا که او را دوست داشتم و ایشان هم همینطور. در رابطه با آنچه که با عجله نوشتم باید بگویم من نمی‌دانستم چه بگویم و چه شده.

در ادامه قاضی کشکولی ضمن قرائت بخش‌هایی از اظهارات متهم نجفی در مرحله تحقیقات مقدماتی گفت: بخش‌هایی از صحبت‌های شما در اولین بازجویی و در رابطه با اصل قتل قرائت می‌کنم. خشاب از قبل در سلاح بود و مسلح نبود، اشتباه کردم و اقدام به قتل نمودم، اما وقتی که سلاح مسلح نباشد دلیل ندارد روی ضامن قرار داشته باشد آیا اظهارات خود را قبول دارید؟

متهم نجفی در پاسخ گفت: نه واقعا نمی‌دانستم چه شد و چکار کردم، هر چه فکر کردم که در فاصله اتاق خواب تا حمام اقدام دیگری به جز برداشتن بالش کرده باشم به این نتیجه رسیدم که کاری نکردم و سلاح از قبل مسلح بوده است.

قاضی کشکولی خطاب به متهم نجفی گفت: با توجه به اینکه فقط شما به سلاح دسترسی داشتید چطور مسلح بوده؟

این متهم گفت: در منزل قبلی مسلح بوده و من دقت کافی نکردم چرا که اگر می‌خواستم مسلح بودن آن را چک کنم باید خشاب را درمی آوردم و گلنگدن را می‌کشیدم و به همان شکل مسلح به منزل جدید منقل شد.

قاضی کشکولی در ادامه از متهم نجفی پرسید: دقیقا در چه ساعتی آقا مهیار از خانه خارج شد و این واقعه در چه زمانی رخ داد؟

متهم نجفی در پاسخ گفت: آژانسی که برای آقا مهیار رزرو کردیم برای ساعت ۹ بود که همان ساعت ۹:۰۴ و یا ۵ دقیقه از خانه خارج شد و واقعه حول و حوش ساعت نه و نیم رخ داد.

قاضی کشکولی در ادامه از متهم پرسید: با آن شرایط روحی و روانی چگونه آن مسائل حقوقی را دسته بندی کردید و در چه زمانی نامه‌ها را نوشتید؟

متهم نجفی در پاسخ گفت: من نمی‌دانستم که بار حقوقی دارد یا خیر و از یک ربع تا بیست دقیقه بعد از واقعه نمی‌دانستم چکار کنم و قدم می‌زدم. سپس به ذهنم رسید که باید خود را تنبیه و خودکشی کنم و آن نامه را با سرعت نوشتم و آن چیزی بود که به ذهنم رسیده بود، البته من ذهن دسته بندی شده‌ای دارم و نامه‌ای به سازمان بازرسی شب قبل از حادثه نوشته بودم که خدمت آقای شهریاری هست می‌توانید آن را مشاهده و نگاه کنید. من فکر نکردم و با سرعت آن نامه را نوشتم و حتی زمانی که راننده رسید نامه تمام نشده بود.

قاضی کشکولی گفت: شما این نامه را چه زمانی شروع به نگارش آن کردید؟ قبل از تماس با راننده یا بعد از آن؟

متهم نجفی در پاسخ گفت: زنگ زدم به راننده که گفت بنیاد هستم، چرا که ما یک بنیاد خیریه داریم. به وی گفتم بیا منزل و شروع به نوشتن کردم زمانی که رسید نامه تمام نشده بود. کیف‌ها را به او دادم و گفتم که صدایت می‌زنم در ادامه وی را صدا کردم و نامه را در کیف گذاشتم و به او دادم. حدود ساعت ۱۰ به وی زنگ زدم و حدود ساعت ۱۰:۳۰ نامه تمام شد و شاید بیست الی بیست و پنج دقیقه طول کشیده باشد.

قاضی کشکولی خطاب به متهم نجفی گفت: پرینت زمانی که از تلفن همراه آقای آقا زاده تماس گرفته شد در ابتدا ساعت ۹:۳۶ که در ادامه وی با شما ساعت ۹:۴۷ و ۹:۵۵ تماس گرفتند که پاسخگو نبودید که بالا آمدند و زنگ طبقه را زدند که شما در را باز کردید.

متهم نجفی گفت: این یک مقدار عجیب است، اما همان حدود بود.

قاضی خطاب به متهم نجفی گفت: آیا زمانی که وی (راننده) با شما تماس گرفتند و نامه را تحویل گرفتند ۳۸ دقیقه طول کشیده است؟

متهم نجفی در پاسخ گفت: احتمالا شاید یک مقدار درنگ کرده باشند، اما همان حدود ۲۵ تا ۳۰ دقیقه طول کشید، اما همه آن بعد از قتل بود.

قاضی کشکولی اظهار کرد: این نامه داخل کیف و در منزل دختر شما زهرا کشف شد، دست نوشته کوتاهی نیز روی میز ناهارخوری داخل منزل کشف شد.

متهم نجفی گفت: بله یک چیزی نوشتم.

در ادامه دست نوشته مذکور به متهم نجفی نشان داده شد و وی پس از مشاهده دست نوشته گفت: نه این آن دست نوشته نیست و این مربوط به خیلی وقت پیش است، مربوط به تاریخ ۲۰.۱۲ است و مطالبی است که وی (میترا استاد) به من گفته بود و من نوشته بودم.

قاضی کشکولی از متهم نجفی پرسید: چرا روی میز مانده بود؟

متهم نجفی گفت: نمی‌دانم که از کجا آقای شهریاری این را پیدا کردند چرا که این از یادداشت‌های خاص من بود و مطالبی است که وی (میترا استاد) به من گفته بود. آن یادداشت چیز دیگری بود.

قاضی کشکولی خطاب به متهم گفت: آن دو برگ در پرونده موجود است که در رابطه با سازمان بازرسی و هیئت امنای صندوق ذخیره است.

قاضی کشکولی در ادامه با اشاره به گزارش پلیس ۱۱۰ اظهار کرد: در تاریخ ۱۶.۱۰.۹۷ بر اساس گزارش پلیس ۱۱۰ فردی با هویت محمدعلی نجفی مراجعه و اظهار داشته که فردی به هویت میترا استاد که مدت یکسال است همسر بنده است به او اعتماد ندارم و از او شاکی هستم. مفاد این گزارش چیست؟

متهم نجفی در پاسخ گفت: طی درگیری‌های میان من و مقتوله دو بار اورژانس را خبر کردم چرا که در درگیری‌ها به صورت خیلی سطحی دست خود را با تیغ بریده بود و اورژانس آمد و در تلفن گفته بودند که خودزنی است که اورژانس در ادامه پلیس ۱۱۰ را خبر کرده بود.

قاضی کشکولی در ادامه از متهم نجفی در خصوص ساعت خروج وی از منزل پس از قتل میترا استاد پرسید که متهم در پاسخ گفت: دقیق نمی‌دانم به نظرم قبل از ساعت ۱۲ بود و من تا آن موقع در حالت بلاتکلیفی بودم، نهایتا تصمیم به رفتن به قم گرفتم. در ادامه پایم را تمیز کردم و ساعت ۱۲ از خانه بیرون رفتم و به ترمینال رفتم. ساعت را نگاه نکرده بودم و موبایلم را نیز فرستاده بودم رفته بود.

قاضی کشکولی در ادامه از متهم نجفی پرسید: درروز حادثه پس از ترک منزل چه لباسی به تن داشتید؟

متهم نجفی گفت: تی شرتی که به تن داشتم همان تی شرتی بود که شب قبل به تن داشتم و در موقع درگیری نیز همان را به تن داشتم. روی آن یک پیراهن پوشیدم و روی آن کت و شلوار تیره رنگی پوشیدم و با همان لباس به پلیس آگاهی و بازداشتگاه اوین رفتم. یک کیف برزنتی کوچک را که متعلق به آن مرحومه بود و کنار تخت بود برداشتم که در آن چیزهایی مانند لوازم آرایش بود که آن را روی تخت خالی کردم و اسلحه را لای جانماز و داخل آن گذاشتم و از آن زمان تا آگاهی در دستم بود.

قاضی کشکولی از متهم پرسید: آیا زمانی که قصد داشتید از ساختمان خارج شوید فردی شما را ندید؟

متهم نجفی در پاسخ گفت: نه فکر نمی‌کنم کسی مرا دیده باشد.

در ادامه به دستور قاضی کشکولی فیلمی از نحوه خروج متهم نجفی نشان داده شد که خلاف ادعای وی را ثابت می‌کرد چرا که هنگام خروج وی از ساختمان و در آسانسور فرد دیگری نیز در آنجا بود.

متهم نجفی پس از مشاهده فیلم مذکور گفت: بله من وارد طبقه پارکینگ شدم و چون از پارکینگ دری به خیابان ایران زمین داشت از در پارکینگ بیرون رفتم.

وی در ادامه و در خصوص علت سفرش به قم اظهار کرد: من گاهی اوقات در حالت‌های خاص روحی و یا زمان‌هایی که مسئولیت داشتم به قم می‌رفتم و با نیت زیارت و حلالیت طلبیدن به قم و مزار پدر و پدربزرگم رفتم تا پس از آن تصمیم خود را هر آنچه که بود اجرایی کنم.

قاضی کشکولی خطاب به متهم نجفی گفت: زمانی که وارد حرم حضرت معصومه (ع) شدید مطالبی عنوان کردید در این خصوص توضیح دهید؟

متهم نجفی گفت: بله وارد صحن که شدم آقای جوانی به سمت من آمد و تسلیت گفت که آنجا بود که فهمیدم موضوع پخش شده، زمانی که وارد حرم شدم آقای جوان دیگری جلوی مرا گرفت و گفت که می‌خواهد عکس سلفی بیاندازد که گفتم نه نمی‌شود که در ادامه گفت که در تهران دنبال شما می‌گردند که به وی گفتم بله بعد از زیارت به تهران می‌روم، ظاهرا آن آقا از پشت سر از من عکس گرفت. دم در نیز به من گفت بیا عکسی بگیریم که من قبول نکردم.

وی ادامه داد: در بازداشتگاه به من گفتند عکس شما را در حرم پخش کردند و فکر می‌کنم حدود ساعت ۴:۳۰ بود که از حرم به سمت تهران راه افتادم و جلوی در سوار تاکسی شدم از آنجا به جای دیگری و از آنجا بعد از نیم ساعت معطلی به تهران آمدم.

قاضی کشکولی به متهم نجفی گفت: آیا شما از تلفن همراه راننده استفاده کردید؟

متهم نجفی گفت: بله، نزدیک اداره آگاهی تصمیم گرفتم تا به خانواده‌ام اطلاع دهم تا از نگرانی خارج شوند خاطرم نیست که به تلفن همسرم یا دخترم زنگ زدم، اما دخترم جواب داد گفتم که دارم به اداره آگاهی تهران می‌روم.

وی افزود: در نزدیکی پلیس آگاهی یک افسر آگاهی مرا شناخته بود که در ادامه از من پرسید که به اداره آگاهی می‌روی که گفتم بله و سوار موتور وی شدم و با موتور وی به داخل پلیس آگاهی رفتم و آن ماموری که دم در بود از این جهت که با موتور وارد شدم، اسم مرا نداشت.

متهم نجفی افزود: زمانی که سوار موتور افسر آگاهی شده بودم کیفی که در آن اسلحه بود توجه مامور را جلب کرد که گفت آن چیست گفتم اسلحه است که در ادامه کنار زد و خشاب را درآوردم و تحویل دادم.

قاضی کشکولی در ادامه ضمن اعلام تنفس به مدت ۲ دقیقه گفت: پس از تنفس سوالات اصلی شروع خواهد شد.

در ادامه پس از تنفس قاضی کشکولی از سرگرد عزتی راد کارشناس بخش فیزیک جنایی و اسلحه خواست تا در جایگاه قرار گیرد.

رئیس دادگاه در ادامه از کارشناس اسلحه خواست تا در خصوص بررسی صحنه جرم اظهار نظر کارشناسی، نحوه قتل، اصالت سلاح و پوکه‌های به دست آمده توضیح دهد.

در ادامه قاضی کشکولی خطاب به متهم نجفی گفت: تعداد سه سلاح در دادگاه وجود دارد آن سلاحی که متعلق به شماست شناسایی کنید. در ادامه قاضی کشکولی از کارشناس سلاح خواست تا اسلحه را کنترل کند تا مسلح نباشد.

متهم نجفی گفت: بله این همان سلاح است که در سال ۶۰ به من تحویل داده بودند.

قاضی کشکولی از متهم پرسید: کدام سازمان سلاح را به وی تحویل داده است؟

متهم نجفی گفت: فکر می‌کنم که کمیته انقلاب اسلامی یا سپاه تحویل داده بود، چون آن زمان تیم حفاظت من از کمیته بود و احتمالا کمیته آن را داده بود.

در ادامه قاضی کشکولی از متهم نجفی خواست تا مجوز حمل سلاح را رویت کند و خطاب به متهم نجفی گفت: این مجوز را سازمان حفاظت اطلاعات ارتش صادر کرده است.

نجفی در پاسخ گفت: بله همینطور است.

رئیس دادگاه گفت: با توجه به اینکه وکلای شما ایرداتی در رابطه با مشخصات سلاح مطرح کرده بودند دادگاه جهت اطمینان در این خصوص استعلامی انجام داد که بر اساس پاسخ، سلاح سال ۷۷ توسط حراست سازمان برنامه و بودجه در اختیار شما قرار گرفته و تاریخ ۲۷.۹.۹۴ مجوز آن اعتبار داشته که جهت تمدید پروانه آن مراجعه نشده است که البته کالیبر سلاح در تاریخ مذکور اشتباها ذکر شده، اما سایر مشخصات مغایرت ندارد.

متهم نجفی گفت: سلاح از اول سال ۶۰ پیش من بوده و این مربوط به وقتی بوده که من رئیس سازمان برنامه و بودجه بوده‌ام.

قاضی کشکولی در ادامه از کارشناس سلاح خواست تا در خصوص مشخصات سلاح و کالیبر آن توضیح دهد که سرگرد عزتی راد در پاسخ گفت: سلاح از نوع برتا و کالیبر آن ۹ میلیمتر و داخل خشاب آن ۱۳ تیر بوده سلاح جنگی و ساخت ایتالیا است.

قاضی کشکولی از متهم نجفی پرسید: اسلحه شما چند گلوله داشته است؟

اسلحه ۱۳ گلوله داشت

متهم نجفی گفت: به نظرم همین ۱۳ گلوله بوده که ۵ تا شلیک و ۸ تا در خشاب بوده است.

قاضی کشکولی در ادامه از کارشناس سلاح خواست تا در خصوص تیرهای شلیک شده، مرمی و فشنگ‌های کشف شده در صحنه جرم و تیرهای آزمایش شده، نحوه قتل و شلیک گلوله توضیح دهد.

سرگرد عزتی راد گفت: سلاحی که برای ما آوردند سلاح برتا با همین شماره ۵ پوکه جنایی و یک گلوله جنایی که از بدن مقتوله خارج شده است بود و آزمایش زمان تیر اندازی مثبت بود و ۵ پوکه جنایی از داخل حمام کشف شد.

کارشناس اسلحه ضمن تشریح حمام گفت: وان در سمت چپ و روشویی دست راست قرار دارد، روی روشویی سمت راست یک پوکه پیدا شد یک گلوله دفورمه، لبه وان حمام بر اثر برخورد گلوله آَسیب دیده بود سه آثار گلوله در سقف و دیوار به صورت جزئی وجود داشت.

قاضی کشکولی گفت: نظر کارشناسی درباره اصابت گلوله به بدن مرحومه چیست؟

کارشناس اسلحه گفت: از ۵ گلوله سه گلوله به دیوار، چهارمی به داخل کمد در قسمت ورودی و پنجمی به مقتوله اصابت کرده شاید گلوله همان باشد که از بالش خارج شده است. یک گلوله تقریبا به کف دست خورده و به سینه اصابت کرده است.

قاضی پرسید: نظر شما با دفاع متهم تعارض دارد او گفته کمانه کرده است.

کارشناس اسلحه گفت: نه، کمانه مستقیم نیست.

قاضی خطاب به متهم نجفی گفت: با توجه به توضیحات عزتی راد کارشناس اسلحه و اینکه گفتید دست‌های مرا گرفته بود و اسلحه دست راست شما بوده چطور تیر اول و دوم به بدن مرحومه اصابت کرده است؟

متهم نجفی جواب داد: مطالب کارشناس اسلحه تقریبا تأیید مطالب من است، چون گفتند ۴ تیر به او اصابت نکرده و سه گلوله به او خورده و ۴ گلوله از ۵ تا نشانه گیری به سمت اونبوده و یک گلوله به سمت او خورده که گلوله آخر بود.

این متهم گفت: آنچه به یاد دارم در گلوله اول دست او در دست من نبود او مرا هول داد و به عقب رفتم گلوله شلیک شد در آن حد به یاد دارم فکر می‌کنم او دستش به گلوله خورده و تیر به سینه او خورده تیر مستقیم به او نخورد اگر این طور بود باید از پشت او در می‌آمد این تیر مایل رفته و در بدن حرکت کرده یا در پهلو گیر کرده است.

قاضی کشکولی گفت: با توجه به اتهامات کیفرخواست برای مشخص شدن محل اصابت گلوله اتهام ایراد صدمات عمدی منجر به فوت هم وجود دارد کارشناس اسلحه اگر مطلبی دارید بفرمایید؟

عزتی راد کارشناس اسلحه گفت: گلوله‌های روی دیوار هر سه به هم نزدیک بود آقای نجفی شما در تیراندازی تعادل نداشتید او دست شما را گرفته بود، اما یک دست او و شما آزاد بود.

قاضی گفت: با توجه به نظر کارشناسی دو نظریه متفاوت از نظر کارشناسی اسلحه مطرح شده بود آیا نظر اول درست است؟

کارشناس اسلحه گفت: استنباط می‌کنیم دست او تعادل در تیراندازی نداشته و اولین تیر رو به روی در ورودی بود و بالشت هم در فاصله نزدیک قرار داشت.

قاضی گفت: با توجه به آثار باروت هم در بالشت و اینکه گفتید حداکثر یک تیر بوده این نظرات و دفاعیات همخوانی ندارد اگر لول اسلحه به بدن چسبیده باشد باید هاله‌ای وجود داشته باشد، اما نیست. توضیح بدهید.

کارشناس اسلحه گفت: ما در ۸ خرداد جسد را بررسی کردیم و ۹ خرداد نظریه جسد را نوشتم، در خصوص فاصله روی بالشت روکش داشتیم همان که الان سفید در محضر شما است. آن روکش به دلیل خون و آلودگی در صحنه رها شد و اگر آثار باروت و هاله باشد همان جا است.

وی ادامه داد: قدر مسلم اسلحه به دست او نچسبیده است شما در کشاکش و درگیری بودید در صحنه چند پیراهن پاره شده پیدا شده است فاصله یک تا پنج متر می‌تواند باشد در فاصله یک متری گلوله باید از بدن خارج بشود.

این کارشناس افزود: در فرضیه اول یک گلوله منجر به فوت شده و در فرضیه دوم دو گلوله منجر به فوت شده است حال که یک گلوله منجر به فوت مرحومه شده استنباط می‌کنم، متوفی عضلات قوی داشته یا ورزشکار بوده است گلوله از طرف سر سالم است.

قاضی گفت: گلوله در صحنه است رؤیت کنید و توضیح بدهید.

گلوله‌ها در اختیار کارشناس اسلحه قرار گرفت و کارشناس بعد از بازدید گفت: گلوله‌های اصابت و تجزیه شده به سقف و دیوار موجود است درباره گلوله‌ای از بدن متوفی خارج شده سر آن سالم، اما بدنه فرورفته است مثل اینکه بدن مقتوله عضلانی بوده نیم متر طی مسیر کرده از اندام‌های مختلف عبور کرده است.

قاضی گفت: نظر قطعی خود را بگویید.

کارشناس اسلحه تصریح کرد: گلوله‌ای که به بدن مرحومه اصابت کرده یک گلوله بوده بعد خارج شده است. ۵ گلوله شلیکی داریم یکی به کمد، ۳ گلوله به دیوار و یک گلوله به دست.

قاضی خطاب به متهم نجفی گفت: شما گفتید موقع ورود به حمام از بالشت استفاده کردید تا او اسلحه را نبیند با چه انگیزه‌ای از بالشت استفاده کردید؟

متهم نجفی اضافه کرد: فکر قبلی نداشتم همینطور بالشت را برداشتم که در بدو ورود او با اسلحه مواجه نشود گلوله از بالشت عبور کرد بعد بالشت از دستم افتاد. فقط می‌خواستم بالشت را جلوی اسلحه بگیرم.

قاضی کشکولی گفت: در موقع مشاهده جسد توسط دختر و راننده شما حوله سفیدی بر روی او بوده است، توضیح بدهید؟

متهم نجفی پاسخ داد: حوله را من انداختم بعد از حادثه دیدم که حرکتی ندارد بیرون آمدم بعد داخل شدم حوله را برداشتم و خودم روی او انداختم.

قاضی کشکولی ادامه داد: چرا به حمام رفتید؟

متهم نجفی پاسخ داد: خواستم با او حرف بزنم، چون صحبت‌های شب قبل ما خارج از خط قرمزهای هر دوی ما بود می‌خواستم برای طلاق توافق کنیم.

قاضی گفت: در رفتار متعارف برای نصیحت کردن اسلحه نمی‌برند.

متهم نجفی افزود: کار من متعارف نبود، اما عصبانی بودم او گفته بود آخر راه ما به خون می‌انجامد و می‌خواستم به او بگویم آنچه می‌گوید ممکن است اتفاق بیفتد.

قاضی گفت: احتیاجی به بالشت نبود.

متهم نجفی ادامه داد: وقتی بالشت را برداشتم فکر کردم شاید زیر دوش باشد اول اسلحه را نبیند بهتر است.

قاضی گفت: آن لحظه که وارد شدید چه گفتگویی با هم داشتید؟

متهم نجفی پاسخ داد: کوتاه بود وقتی رفتم گفتم میترا کار ما به جای باریک می‌کشد، اسلحه را دید خیلی هول شد گفتم کی می‌خواهی این وضع را تمام کنی؟ گفت علی غلط کردم به خدا حل می‌کنم. به من فشار آورد که یک گلوله شلیک شد.

قاضی گفت: در آن شرایط متوجه کار خود بودید؟

متهم نجفی پاسخ داد: خیر حتی بعدها نمی‌توانستم صحنه را بازسازی کنم.

رئیس دادگاه گفت: شما با مطالبی که گفتید آیا مطالب دیگری هم داشتید؟

متهم نجفی افزود: می‌خواستم او طلاق را قبول کند.

رئیس دادگاه گفت: محل طلاق دفترخانه است نه وان حمام.

متهم نجفی گفت: می‌خواستم به او بگویم که کار به جاهای باریک می‌کشد بیا خودمان حل کنیم.

قاضی گفت: عوامل بررسی صحنه جرم داخل حمام تا لحظه جا به جا شدن جسد خون ندیدند در کف اتاق لکه‌های خشک شده خون دیده شده آن خون‌ها متعلق به کیست؟

متهم نجفی پاسخ داد: قطعا متعلق به مرحومه بوده، چون از من نبود.

قاضی گفت: لباس‌های شما خونی بوده است.

متهم نجفی افزود: وقتی کنار او نشستم شلوارک من و قوزک پای چپم خونی شد، من متوجه آن نبودم تا راننده‌ام آمد و در دور دوم متوجه آن شد.

قاضی گفت: چه زمانی فوت کردن خانم استاد را متوجه شدید؟ دو بار که کنار او نشستید متوجه شدید چه اتفاقی افتاده است؟

متهم نجفی گفت: ۳۰ ثانیه اول منگ بودم روی صورت او دست کشیدم دیدم مرده است.

کارشناس اسلحه در این هنگام گفت: از دستان متوفی در دو صورت‌ تر و خشک، گاز باروت برداشت شده و نتیجه اینکه متوفی به او نزدیک بود و گاز باروت روی دستانش نشسته است. اسلحه را برای قسمت آرسنال فرستادیم و سابقه‌ای که جایی با این اسلحه استفاده شده در نیامد.

کارشناس اسلحه خطاب به دادگاه پرسید: گروه خونی متهم چیست؟

قاضی این موضوع را از متهم پرسید و متهم گفت: B+

قاضی گفت: پرونده بالینی بیمارستانی مبنی بر خودکشی شما و جود دارد توضیح بدهید؟

متهم نجفی افزود: در آبان سال ۹۷ به دلیل اختلاف با مرحومه که راه خطا رفته‌ام، خودم را تنبیه کردم و تحقیق درباره مسائل شرعی خود به آن پی بردم به همین دلیل دوباره خودکشی نکردم.

قاضی پرسید: وسیله خودکشی شما آن زمان چه بود؟

متهم نجفی گفت: در یکی از هتل‌های تهران تعدادی قرص خوردم و می‌خواستم رگ دستم را بزنم، اما دیگر بی هوش شدم.

قاضی گفت: بریدگی روی دست همسر شما بود توضیح بدهید؟

متهم نجفی گفت: آنچه من در جریان هستم همسر دومم سه بار خودکشی کرده بود.

قاضی کشکولی در این هنگام خطاب به گودرزی احدی از وکلای متهم گفت: در مقام دفاع به شرح کیفرخواست حاضر شوید.

گودرزی وکیل متهم گفت: با تشکر از پیگیری دادگاه درباره این پرونده مهم باید بگویم موکل اگر امروز متهم است باید محاکمه شود، اما سال‌هایی که او خدمت کرده باید به نیکی یاد کنیم. این متهم چند سال گذشته بنیاد خیریه بنا کرده یا مدرسه‌ای برای دانش آموزان معلول ساخته است.

قاضی کشکولی ضمن تذکر به وکیل گفت: در چارچوب دلایل اتهام دفاع بفرمایید؟

گودرزی وکیل متهم گفت: همه چیز از زمانی شروع شد که زنی برای کاندیدای شهر به موکلم مراجعه کرده، موکلم او را عقد کرده، اما اخلاق این خانم زندگی موکل را در تنگنا قرار داده بود، خانم استاد گرفتار ذهنی متوهم بود، توهم از او دست بر نمی‌داشت.

وی افزود: موکلم تحت فشار روحی است و خودکشی می‌کند هر چند که خانم استاد هم سابقه خودکشی دارد این مسئله باید مورد توجه روانپزشکان قرار بگیرد.

گودرزی وکیل متهم ادامه داد: پرونده از نقایص زیادی رنج می‌برد که با تدبیر شما قسمت‌هایی رفع شده است و استدعا دارم نقایص دیگر هم برطرف شود تا معلوم شود که موکل قاتل حرفه‌ای بوده یا رخداد غیر ارادی اتفاق افتاده است.

وکیل متهم افزود: در نقایص این پرونده شماره و نام اسلحه است که در جاهایی متفاوت بیان شده است همچنین در صحنه جنایت ۵ پوکه است، اما تیم بررسی ۹ مورد را می‌گوید.

وی ادامه داد: احتمال دارد سلاح دیگری وجود داشته باشد ما می‌گوییم احتمال وجود یک ضارب دیگر است، چون محل ضرب ۹ گلوله هست. این نقایص اگر رفع شود مواردی هم روشن خواهد شد.

گودرزی وکیل متهم بیان کرد: نظر پزشکی قانونی و بخش اسلحه و ورودی گلوله و سوراخ مدور و بیضوی و دیگر اظهار نظرها متفاوت است. یک رخداد مهم حادث شده و تضادهایی در اظهار نظرها است که شاید محصول عجله باشد. می‌خواهم همه چیز روشن شود. این پرونده شهامت دادرسان را می‌طلبد.

وکیل ادامه داد: در صحنه تعدادی دکمه از پیراهن مردانه کنده شده وجود دارد در حالی که موکل می‌گوید من تیشرت بر تن داشتم این‌ها تضاد است و فاصله شلیک یک تا ۵ متر را مردود می‌کند این دست به سلاح چسبیده بود و دست خانم استاد است که اسلحه را گرفته و شلیک غیر ارادی کرده است.

گودرزی وکیل متهم گفت: در بازسازی صحنه کارشناسی دادسرا وجود ندارد دست مرحومه گلوله خورده و بازسازی صحنه فاقد این است و صورت جلسه را ابطال می‌کند ما باید بدانیم ورود و خروج گلوله چگونه و چه زمانی رخ داده من این موضوع را از یکی از کارشناساان رسمی دادگستری در پزشکی قانونی پرسیده‌ام.

قاضی کشکولی در این لحظه گفت: در آستانه اذان ظهر هستیم ایراداتی مطرح کردید که مستلزم تدارک جلسه دیگری است و باید مستدل به ایرادات پاسخ بدهیم، اما توقع من است وکلا مستند صحبت کنند.

قاضی کشکولی خطاب به وکیل متهم نجفی ادامه داد: منابع شما نباید افکار عمومی یا فضای مجازی باشد ایرادات از حیث شکلی و ماهوی طبیعی است اقدامات دادسرا به موجب موازین قانونی بوده است و اختیار قانونی را به بازپرس داده بدون فوت وقت نسبت به جمع آوری مدارک اقدام کند.

رئیس دادگاه ادامه داد: دفاعیات متهم نجفی منطبق بر واقعیات پرونده است هر قتلی واقع می‌شود شرایط یکسانی با قانون و کتب ندارد از حیث نظر به دکترین علوم جنایی و دانشکده حقوق است و هر قتل شرایط خاص خود را دارد.

قاضی کشکولی در پایان گفت: شما به نحوی دفاع نکنید که شائبه ایجاد شود ما به صورت مستند با ذکر دلایل در زمان مناسب به این مسائل می‌پردازیم در این لحظه اعلام تنفس می‌کنم و جلسه بعدی ۳۱ تیرماه سال جاری به ساعت ۹ صبح موکول می‌شود شما دفاعیات خود را در آن زمان مطرح کنید اگر لازم شد پزشکی که شما از او استعلام گرفته‌اید دعوت خواهد شد به خبرنگاران و رسانه‌ها هم توصیه می‌کنم از آقای مهیار صفری به دلیل اینکه راضی نیست عکس و تصویر نگیرید.

منبع: میزان

کد خبر 382764

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.