گفت و گوی انسان با خود در میان داستان‌ها

داستان اساطیر بیش از آنکه بیانگر مفاهیم فلسفی، اعتقادی و حتی تاریخی و اجتماعی باشد درواقع گفت و گوی انسان با خودش است. در میان این گفت و گوها گاهی انسان خودش را نکوهش می‌کند و برای خودش نمونه‌ای برتر خلق می‌کند تا راهنمایش باشد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در میان فرهنگ‌هایی که دارای داستان‌های اسطوره‌ای هستند، اساطیر یونان بنا به اقتضای آن جامعه، دارای ابعاد گسترده‌تری هستند؛ همچنین انواع و اقسام اساطیر در تاریخ اسطوره‌ای یونان وجود دارد. یونان باستان، جامعه‌ای بود که قصد خلق آرمانشهر را داشت؛ جامعه‌ای که مدعی بود در پرتوی فلسفه و علوم بسیاری دیگر، دموکراسی را به وجود آورده است.

تمدنی که یونان باستان قصد خلق آن را داشت، مستلزم تدوین همه‌ علوم به صورت گام به گام بود. فیلسوفان، سیاستمداران، نویسندگان و همه‌ی افرادی که به نوعی با تدوین این جامعه آرمانی در ارتباط بودند، هم مخالف خلق آن و هم موافق آن بودند. از همین رو، نمونه‌هایی تمثیلی که خلق می‌کردند، هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی داشت.

شخصیت‌های اسطوره‌ای و داستان‌های آنها، عمدتاً دارای اصالت یونانی نیستند، بلکه در یونان تدوین و ثبت شدند. به همین خاطر بسیاری از آنها ما به ازای تفکر اندیشمندان و یا حتی مردم عادی هستند که دیدگاهی برای به وجود آوردن آن آرمانشهر داشتند.

داستان آفرینش در اساطیر یونان، یکی از کامل‌ترین مجموعه داستان‌های آفرینش است که پیچیدگی‌های فراوانی هم دارد. پس از آنکه از "خائوس" یا همان بی نظمی مطلق، زمین به وجود آمد و پس از زمین، آسمان زاده شد و از تبار خدایان آسمان و زمین، موجودات اسطوره‌ای دیگری پدید آمدند، میان آنها اختلافاتی به وجود آمد. تیتان‌ها موجوداتی بودند که خدای زمین و آسمان بودند که توسط فرزند یکی از خود تیتان‌ها، یعنی زئوس سرکوب شد.

پس از آنکه زئوس تیتان‌ها را سرکوب کرد، پادشاهی خدایان کوه المپ، کوه اسطوره و تخیلی خدایان یونان که در آسمان‌ها بود، به وجود آمد."پرومته" تنها تیتانی بود که اعتماد زئوس را جلب کرد و در کنار ساکنین المپ جای داده شد. زئوس، پرومته را در عصر آفرینش آدمین برگزید تا به آنان همه چیز به جز آتش بدهد .

طغیان مطلق خرد

پرومته در لغت به معنای دور اندیشی است. اهمت داستان پرومته بیشتر برای کاری است که انجام داد نه جایگاه و مقامی در طبقه بندی اساطیر دارد. پرومته، عاشق انسان‌ها بود و تحمل نداشت که آن‌ها را در رنج ببیند. هنگامی که زئوس تصمیم به نابودی گونه بشر گرفت، این پرومته بود که علیه استبداد زئوس شورش کرد و حتی آتش ممنوعه را دزدید و به آدمیان داد تا آنها در رفاه کامل باشند.

این عمل، خشم زئوس را برانگیخت و دستور داد تا پرومته بر قله کوه قاف زنجیر کنند و عقابی را مأمور کرد تا هر روز جگر پرومته بخورد. پرومته که از گونه موجودات نامیرا بود، هرشب جگرش هر شب‌ترمیم می‌شد و هر روز عذابش ادامه می‌یافت. این عذاب، سزای خدمتی بود که به آدمیان کرده بود.

مفهوم فلسفی داستان پرومته، روح عصیانگر بشر در برابر قوانین است. پرومته حس لجاجت و آزاداندیشی بشر است که باعث می‌شود زجر و سختی را تحمل کند و تنها امید به آزادی، او را زنده نگهدارد.

اما علت رنج پرومته با تمام فداکاری‌هایش چه بود؟ پرومته، همه چیز را به انسان‌ها آموخت. به آنان علم شفا داد، آن‌ها را با صنعت آشنا کرد و ازهمه مهم‌تر، آتش را که نماد خرد است به موجودات زمینی داد اما چیزی که او به انسان‌ها نبخشید، زندگی مدنی بود. هنر زندگی مدنی در اختیار زئوس بود و بشر بدون توانایی زندگی اجتماعی، با وجود تمام مهارت‌هایش، هم برای خودش و هم برای طبیعت.

در نمایشنامه "پرومته در زنجیر" نوشته آشیل پرومته نماد دانایی است و زئوس نماد ظلم. هر دوی این شخصیت‌ها رو به افراط می‌روند و همین افراط گرایی همواره باعث نابودی اسطوره‌های یونانی بوده است.

اگرچه بعدها هم پرومته از زنجیر رها شد و هم زئوس او را بخشید، اما بهای این بخشش، از دست رفتن زندگی جاودانه پرومته بود. رنج‌های پرومته برای انسان‌ها بی نتیجه بود. آن‌ها رفته رفته از خرد و دانشی که پرومته در ازای زندگی‌اش به آنها داده بود دور شدند و به یاری پرومته برنخواستند.

پرومته راهنمای انسان‌هایی است که خرد را فدای همه چیز می‌کنند و برای گونه‌ای که سرنوشتش نامعلوم است، زندگی خود را از دست می‌دهند. پرومته در برابر زئوس، راهنمایی است تا آدمیان درک کنند ستم و خرد با افراط به جایی نخواهند رسید حتی اگر با فداکاری محض باشد.

کد خبر 382600

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.