به گزارش خبرنگار ایمنا، فیلم "راننده تاکسی" با بازی رابرت دنیرو، جودی فاستر، آلبرت بروکسل و سیبل شفرد درباره "تراویس" با بازی رابرت د نیرو است که از بی خوابی مضمن رنج میبرد؛ او که قبلاً تفنگدار نیروی دریایی بوده است، حالا برای رهایی از رنجی که از بی خوابی شبانهاش میبرد، به صورت شبانه با تاکسی کار میکند. مسیرهایی که تراویس کار میکند در خیابانها و میدانهای پایین شهر نیویورک است؛ جایی که محل تجمع افراد نا مناسب و وقوع جرم و جنایتهای بسیاری است.تروایس با دختری به نام بتسی با بازی سیبل شفرد آشنا میشود که در دفتر تبلیغاتی یکی از سناتورهای نامزد شده برای ریاست جمهوری آمریکا کار میکند.
اگرچه "راننده تاکسی" پیرامون معضلاتی است که در یک شهر میگذرد، اما این شهر بهانهای است تا میزان تاب و تحمل "نفس" آدمی را بسنجد. شهر نیویورک به عنوان یک منبع تغذیه برای رنجهای روانی تروایس است. تروایس انتخاب کرده است که در میان این حجم از خشونت، شیوه آرام و درستی را برای فرار از رنجهای روانی که دارد انتخاب کند، اما اینکه این شهر و مردمانش تا چه حد به او اجازه میدهند که او آرام بماند، مسئله اصلی فیلم است. نیویورک پر شده است از زنان و مردانی که هرکاری میکنند تا برای خودشان قدرت و لذتی را کسب کنند و هیچ اهمیتی به این نمیدهند که برای رسیدن به اهداف خود، چه اشخاصی نابود میشوند. تروایس مردی است که همرنگ جماعت نیست. هیچ کس به او توجهی نمیکند و این امر خشم او را بیشتر میکند تا جایی که او اساساً از "لذت بردن" متنفر میشود و قصد میکند مردم این شهر را به طرز خشونت باری از میان بردارد و منجی آدمهایی شود که حکم پلکان را برای رسیدن به اهداف دیگران بازی میکنند. اما تراویس تنهاست و از این تنهایی بدتر، این است که خودش هم قربانی این خشم ناشی از شهر میشود.
پل شریدر، نویسنده فیلم نامهی راننده تاکسی که، اخیراً مهمان جشنواره جهانی فیلم فجر بود، در این جشنواره مطرح کرد: «در حال حاضر دیگر نمیتوانم به آمریکایی بودن خودم افتخار کنم. در گذشته و حتی در زمان جنگ ویتنام به اینکه یک آمریکایی هستم مفتخر بودم اما در حال حاضر با وضعیتی که آمریکا پیدا کرده است، دیگر این موضوع، باعث افتخار من نیست. حتی مراسم اسکار نیز دیگر یک مراسم شایسته سالار نیست و اولویت بندیهای این مراسم، کاذب و بر اساس منافع تهیه کنندگان است.»
فیلم "راننده تاکسی" همانند یک کابوس دنبالهدار در چند شب است. ما نمیدانیم این کابوس چرا و از کجا آغاز شده است اما ناچاریم با آن همراه باشیم زیرا خودمان به سراغ آن نرفتیم. حتی با تمام شدن فیلم، که دارای پایان باز است، ما سرانجام این کابوس را نخواهیم فهمید و رنج آن باقی خواهد ماند. همانطور که تمام خشونت و جنایتها در نیویورک باقی میماند و تراویس، این منجی تنها، همچنان در این جهنم زندگی خواهد کرد.
نظر شما