به گزارش ایمنا، محمد عیدی، رییس سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان به مناسبت سالروز وفات حضرت فاطمه زهرا(س) تحلیل منطق حاکم بر دو خطبه این حضرت را در یادداشتی منتشر کرده اند که روز پنجشنبه _۱۸ بهمن ماه_ در روزنامه اصفهان زیبا منتشر شد و اکنون خبرگزاری ایمنا آن را باز نشر کرده است.
آنچه در ادامه می خوانید شرح کامل این یادداشت است:
کاویدن اندیشه و بررسی تجربههای درونی و بیرونی اشخاص و تعیین منزلت و نقش آنها در سیر تحولات تاریخی و اجتماعی، بیش و پیش از تجلیل، منطق تحلیل گفتمان را میطلبد. این روش یاریرسان ماست تا بتوانیم از زاویه تأویل فراگرد ارتباطی و بیان نوع ارتباط فرد با خود و با دیگران، تلقی و تعریف فرد را از خدا، جهان و انسان درک کنیم و بفهمیم. به گمان ما در قالب این فراگرد میانکنشی، انسان متناسب با شناخت و به طور کلی پیش زمینههای معرفتیاش، معانی را خلق و با انتقال مفاهیم از طریق نمادها (چون خط و زبان که ترجمان خرد اوست) میکوشد حیات جمعی را از حضور خویش متأثر سازد و به عزم ایجاد تحول مطابق با باورهایش، به تسهیم تجارب بپردازد.
جهد ما در این وجیزه آن است که درخصوص حضرت زهرا (س) به تحلیل منطق حاکم بر گفتاری اهتمام کنیم که درون آن حیثیتی از جامعه موضوعیت یافته و آن حضرت در تلاش است با توجه به تجربههای درونی و بیرونی خویش، در مقام فهم و تفسیر شریعت، در فرایند ارتباط با دیگران، نقش هدایتگری خود را در دفاع از مبانی ارزشی و مدیریت تغییر در مواجهه با کژتابیهای موجود بهخوبی ایفا کند. بدیهی است تجاربی که او عزم انتقال آن را به جامعه دارد بهطور مستقیم و بیواسطه برگرفته از تعالیم پیامبری است که امین وحی و مطمئنترین منبع تفسیر کلام الهی به شمار میرود. به هر روی، برای نیل به این هدف یعنی تحلیل منطق حاکم بر گفتار آن حضرت، استناد ما در این نوشتار به دو خطبه ماندگار از ایشان خواهد بود که یکی در مسجدالنبی و در اجتماع مسلمین ایراد شده و آن دیگری خطاب به زنان مهاجر وانصاری است که به عیادتش رفته بودند .
مقابله فاطمه (س) با احیای سنن جاهلی
ساختار منسجم و اسلوب خاص هر دو خطبه در ارائه گزارههای منطقی و توسل به مستندات تاریخی و تجارب اجتماعی، در کنار بهرهگیری دقیق و عمیق از کلام وحیانی، در مقام دفاع از مواضع خویش و رد آرای غیر، خود حکایت از آن دارد که صاحب این گفتار نه پردهنشینی عزلت گزین و منفعل، بلکه بانویی فعال، تیزبین و حساس بوده که موشکافانه رویدادهای زمانه و به تبع، جهتگیریها و رویکردهای جدید پس از رحلت را دنبال و در مقام مقابله با احیای سنن جاهلی و انحرافات شکل گرفته در جامعه اسلامی سخت مصر و بی باک بوده است تا جایی که به سبب انتساب با حضرت نبی (ص) و با اتکای به آموزه های دین مبین در ارائه تعریف نو از انسان، بانو خود را محق میداند که مهر سکوت بشکند و بر خیل اهل سکوت نیز که سر در جیب مراقبت فرو برده و زاویه عافیت گزیدهاند، غریو برکشد که « ... اکنون پس از آن همه زبانآوری دم فروبستید و پس از پیشروی واپس نشستید آن هم برای مردمی که پیمان خود را گسستند و حکم خدا را به کار نبستند. از اینان بیم مدارید، تا هستید. از خدا بترسید اگر حقپرستید! اما جز این نیست که به تنآسانی خو کردهاید و به سایه امن و خوشی رخت بردهاید. از دین خستهاید و از جهاد در راه خدا نشسته و آنچه را شنیده به کار نبسته ... ».
حقیقت پوشی، موجد موریانه فساد است
این سخنان عتابآلود حاصل دغدغهای است که تالی یک حقیقت تاریخی است. حقیقتی که در دفترچه خاطرات گذشتگان ثبت و در قرآن نیز با آوردن نمونههای متعدد، به هدف تجربهآموزی بشر مضبوط است و آن اینکه حقیقت پوشی و دینفروشی؛ حقستیزی و مسئولیت گریزی، عقبگردی و واپسنشینی؛ تنآسانی و رفاه گزینی، خود موجد موریانه فساد میشود که بن استخوان جوامع انسانی را میخاید و طومار دستاوردهای مدنی و فرهنگی ایشان را در هم میپیچد. پس علم بر این نکته است که نقد صریح و بیپرده اجتماعی، آن هم در خیل عظیم مهاجر و انصار ازنظر فاطمه (س) تجویز و بلکه واجب میشود. بانو بیشک منتقد بزرگی است که میکوشد در آن جو عوامزده و در میان مشتی مردم سطحینگر ساده، به مبارزه با اعوجاجاتی برخیزد که میرود چون رفتاری هنجارمند در جامعه نهادینه شود. پس در مواجهه با این بدعتها، به جای اعتراض موقتی و دفعی، در حرکتی حساب شده و دقیق، گفتمان حاکم بر جامعه را به چالش کشیده، آن را مورد نقد قرار می دهد.
ویژگی نقد فاطمه (س)
نقد، اندیشه و تفکر نظاممندی است که با تکیه بر نمونههای هنجاری و ارزشی (نهاده) ترسیم کننده وضع مطلوب است و با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی بیانگر وضع موجود. با فرض این دو ساحت است که در حوزه اجتماعی، مقایسه بین دو وضعیت موضوعیت مییابد و فرد یا جامعه میتواند با آسیبشناسی موقعیت کنونی، راهبردهایی برای انتقال به وضع آرمانی ارائه کند. به ظن ما، نقد فاطمه (س) از چنین ویژگی ای برخوردار است. اندیشمندی چنین قلمی میکند که «حوزه مطالعات هنجاری، غایات و مطلوبیتها و مبانی ارزشی توسعه سیاسی را معلوم و سلسله مراتب ارزشی آنها را (اگر همزمان قابل حصول نباشد) تعیین میکند. نظام مطلوب اجتماعی در راستای بنیادهای برگزیده معرفت شناسانه و هماهنگ با مبانی نظری و فلسفی یاد شده شکل میگیرد.» هم او اضافه میکند که «آن مقدار از تعالیم بانو که توصیفکننده اوصاف انسان و جامعه آرمانی است در این لایه قرار میگیرد.»
در این مرحله، امالائمه با حضوری مؤثر میکوشد تجربههای خویش را از راه و رسم دینداری به جامعه آفتزده منتقل کند و با یادآوری آموزههای ناب آیین محمدی، اضلاع آن را متاثر سازد. از این رو، پس از اقرار به وحدانیت خداوندی و حمد و ثنای حضرت باری، به علت بعثت انبیای الهی اشارت کرده و فلسفه احکام شریعت را باتوجه به تعالیم قرآنی(در بعد فردی و اجتماعی) بیان میدارد. شاهد بر این مدعا، این عبارات است: «و با نماز خودپرستی را از شما دور نموده، روزه را نشان دهنده دوستی بیآمیغ ساخت و زکات را مایه افزایش روزی بیدریغ و حج را آزماینده درجت دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق ...»
«جهاد را دربردارنده عزت اسلام و ذلت کفر و نفاق ساخت و امر به معروف را تضمین کننده مصلحت اجتماع»
روش راهبردی زهرا (س) برای گریز از بحران
اما در مرحله دوم، بانو در مقام توصیف و تحلیل اوضاع، نخست، خفت دیروز قوم را فراروی آنان مینهد که چگونه در ایام جاهلیت به عسرت میزیستند و اینک به یمن دین مبین عزت یافتند: «در آن هنگام شما مردم بر کنار مغاکی از آتش بودید خوار و در دیده همگان بیمقدار ... تا آنکه خدا با فرستادن پیغمبر خود شما را از خاک مذلت برداشت و سرتان را به اوج رفعت برافراشت.»
در ادامه نیز، با اشاره به رنج پیامبر در ساماندهی به قوم پریشان روزگار و آشفته احوال عرب، رویدادهای چهره گرفته پس از رحلت پدر را به دیده دقت از نظر گذرانیده، آن را اینگونه توصیف میکند: «چون خدای تعالی همسایگی پیامبران را برای رسول خویش گزید دورویی آشکار شد و کالای دین بی خریدار، هر گمراهی دعوی دار و هر گمنامی سالار. هر یاوهگویی در هر کوی و برزن در پی گرمی بازار ... آنچه نبایست کردید و آنچه آنتان نبود بردید و بدعتی بزرگ پدید آوردید. به گمان خود خواستید فتنه برنخیزد و خونی نریزد، اما در آتش فتنه افتادید و آنچه کشتید به باد دادید ...»
این تحلیل از وضع موجود، در کنار ترسیم وضع مطلوب، روشی راهبردی برای گریز از بحران را نیز میطلبید که آب رفته را به جوی آورد. پیشتر فاطمه درضمن ایراد خطبهاش همگان را اندرز داده بود که برای اینکه به آرای گوناگون تأویل گران گرفتار نیایند و دشمنی حادث نگردد؛ تفسیر کلام وحیانی را فقط از زبان اهل بیت (ع) بشنوند و آن را به کار گیرند: « [خدا] ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تأویل کتاب الله [را] به عهده ما گذاشت»
پس از آن نیزسرمشقی ارائه میکند و راه برون رفت از معضلات پیشآمده را در قالب جملات شرطیه اینگونه بیان میدارد: «به خدا سوگنداگر پای درمیان مینهادند و علی را بر کاری که پیغمبر به عهده او نهاد میگذاردند، آسان ایشان را به راه راست میبرد وحق هریک را بدو میسپرد، چنانکه کسی زیانی نبیند و هر کسی میوه آنچه کشته است بچیند. تشنگان عدالت از چشمه معدلت او سیر و زبونان در پناه صولت او دلیر میگشتند. اگر چنین میکردند درهای رحمت از زمین و آسمان به روی آنان میگشود ...»
اما حال که روی برتافتند البته قانون تاریخ نه تعطیل بردار است و نه تغییر پذیر. به عبارت دیگر جبر تاریخ چیزی جز نتیجه ضروری عملکردهای انسان نیست: « [پس] آماده باشید! که گرد بلا انگیخته شدو تیغ خشم خدا از نیام انتقام آهیخته. شما را نگذارد تا دمار از روزگارتان برآرد. آنگاه دریغ سودی ندارد. جمع شما را بپراکند و بیخ و بنتان را برکند. دریغا که دیده حقیقت بین ندارید. برما هم تاوانی نیست که داشتن حق را ناخوش میدارید»
صحت این گفتار را آینده نیک هویدا ساخت. خطبه شقشقیه سرور خداگرایان علی(ع) دلیلی است آشکار بر این مدعا.
سه ساحت فراروی مسلمانان
در خاتمه از مباحثی که رفت نتایجی چنین حاصل میآید که زهرای بتول (س) در خطبه معروف خویش با درنظر گرفتن جامعه آن روز و درک صحیح از تحولات موجود و البته درحال شکلگیری، سه ساحت را فراروی مسلمانان نهاده و آن را برایشان تبیین و تحلیل میکند که در زیر به آن اشاره میکنیم:
ساحت اول: یادآوری ارزشها و هنجارهای ناب شریعت محمدی و تاکید بر نهادهها. در این نگاه بر دو مطلب اساسی انگشت تاکید نهاده میشود:
الف - بیان فلسفه احکامی چون نماز، روزه، زکات و حج. گمان ما آن است که در این مرحله مراد ایشان صرف بیان تاثیر این احکام در تنزیه فردی نبوده، بلکه این احکام تضمین کننده صلاحیت و سلامت فرد برای حضور در اجتماع است.
ب - به دنبال مورد پیش گفته، تلاش برای تبیین مقولههایی چون عدالت، امامت، جهاد و امر به معروف موضوعیت مییابد که ضامن بقای جامعه و در بردارنده مصلحت اجتماع است.
بیشک برای نیل به وضعیت آرمانی، انجام احکام ملحوظ در مورد الف، مقدمهای است برای رسیدن به جامعهای خالی از افتراق و سرشار از وفاق.
ساحت دوم: توصیف و تحلیل شرایط موجود است در مقام مقایسه با جامعه آرمانی موردنظر بانو. برای رسیدن به این هدف، استناد به رخدادهای گذشته و تحولات درحال وقوع الزامی است از این رو فاطمه (س) در مقام تبیین گذشته و حال به شیوه زیر اقدام میکند.
الف - به رخ کشیدن جاهلیت گذشته عرب که این قوم را چگونه در چاه ویل گرفتار و در قعر بوار فروبرده بود.
ب - یادآوری مجاهدتهای فراوان حضرت نبی اکرم (ص) و به تبع علی(ع) در عزتبخشی به قوم عرب از قبل دین اسلام و شرح مشقتها و مصایب آن بزرگواران، در کنار بیان احوال عافیتجویان دیروز و فرصتطلبان امروز.
ج - تشریح و تحلیل وضعیت کنونی و رویدادهای شکلگرفته پس از وفات رسول بزرگوار (ص) و آشکار ساختن تلاش عدهای در به انزوا کشاندن هادیان راستین.
ساحت سوم: ارائه رهیافتی به جامعه برای برون رفت از بحرانهای شکل گرفته ویا در شرف وقوع.
الف- برجسته سازی نقطه چرخش راهبرد در فراگرد نیل به هدف مطلوب وانذار قوم برای اصلاح خط مشی ها وسوگیری های انحرافی.
ب - تشویق و ترغیب مسلمانان درتبعیت و حمایت از گفتمانی که تضمین کننده تحقق ایستارها ونهادههای اصیل است با کمترین هزینه ممکن.
نظر شما