شکوه خاطره در خانه استاد مصورالملکی

خانه استاد حاج مصورالملکی در چهار راه زاهد و کوی محله نو خاطراتی را زنده می کند که از هنر هنرمندان دیار سپاهان حکایت دارند، مکانی که سال های طولانی است از قلم قدرتمند و سحرآمیز استاد مصورالملکی سخن می گوید و انتظار می کشد تا روزی خانه موزه ای باشد به نام این استاد...

به گزارش خبرنگار ایمنا، حسین مصورالملکی مشهور به مصورالملک و حاج مصور، طراح، نقاش، نگارگر، تذهیب کار، هنرمند جامع، ادیب و شاعر ایرانی متخلص به «مصور» در سال ۱۲۶۹ هجری شمسی در محله درکوشک اصفهان متولد شد. او فرزند محمدحسن فرزند زین‌العابدین فرزند محمدکریم بود که همگی نسل اندر نسل تا زمان صفویه در صنعت نقاشی شهرتی داشتند و وی نیز هنر پیشنیان خود را به خوبی حفظ کرده و ادامه داد. حاج مصور ۲۴ دی‌ماه ۱۳۵۶ در اصفهان درگذشت و در تکیه لسان الارض در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.

در این گزارش شخصیت استاد حاج حسین مصورالملکی و توصیف خانه وی از زبان حسن مصورالملکی فرزند استاد حاج حسین مصورالملکی، حسین یقینی از شاگردان استاد مصورالملکی، هوشنگ پوریای ولی اصفهان شناس و پژوهشگر تاریخ و زینت السادات امامی هنرمند هنر سوخت چرم ارائه شده است.

خانه استاد حاج حسین مصورالملکی با ۷۴۰ متر مساحت به شیوۀ بناهای دوران صفویه ساخته شده و شامل فضاهای متنوعی است که در چهار سوی حیاطی مستطیل شکلی در مرکز خانه قرار گرفته اند. ورودی اصلی خانه از راه دالانی در گوشۀ جنوبی حیاط قابل دسترسی است و به این صورت قرار گرفته که درِ ورودی به روی هشتیِ مشترک با خانه های مجاور باز می شود.

از در وارد می شویم و با گذر از یک دالان که در خانه های تاریخی بسیار آشناست از سمت شمال خانه به اتاق شاه نشین خانه وارد می شویم، اتاقی که حاج مصورالملکی با دستان هنرمند و قدرتمندش نقش‌های بسیاری بر کاغذ زد و تابلوهای بسیاری را از خود بر جای گذاشت. اتاق شاه نشین مزین به ارسی پنج دهنه مشبک کاری شده و همچنین انواع آرایه‌های مقرنس کاری، قطاربندی، گره چینی، نقاشی دیواری و آیینه کاری است. دو اتاق گوشواره که در کناره‌های شاه‌نشین قرار دارند هر دو از یک طرف رو به حیاط، ارسی دارند و از طرف دیگر با ارسی‌های مشبک کاری شدۀ ظریفی به درون تالار اشراف دارند.

در گوشۀ ضلع شمالی خانه حوضخانه‌ای صلیبی شکل به ارتفاع دو طبقه با حوضی هشت گوشه در میانه و نورگیر زیبایی بر فراز سقف آن قرار دارد که سرتاسر دارای تزیینات گچبری و مقرنس‌های چشم نواز است. در سمت جنوب، تالاری سه دری به همراه مهتابی وسیعی در طبقۀ دوم آن وجود دارد که با وجود دو اتاق در آن و همچنین ایوان کم عمق ستونداری که خود مانند شاه نشینی برای این فضا است، همچون حیاط دومی برای خانه بوده و میتوانسته به عنوان بهار خواب این خانه مورد استفاده قرار گیرد. همچنین هر یک از دو ضلع شرقی و غربی خانه هم دارای یک تالار است که با ارسی چوبی رو به حیاط قرار گرفته و دو اتاق سه دری است.

خانه مصورالملکی در نوع خود موزه ای از صنایع دستی است و با داشتن آینه کاری ها و پنجره ها و شیشه های رنگین دم طاووسی و نقاشی های دیواری و درهای چشم نواز از شاهکارهای هنری دوران قاجار به شمار می‌رود و همگی خاطره هنرمندی را زنده می کند که در میدان هنرهای گوناگون یکه تاز بود.

در آموزش هنرهایش بُخل نداشت

حسین یقینی پزشک، داروساز، نقاش، عکاس و اصفهان شناس و از شاگردان استاد حاج حسین مصورالملکی می گوید: «من از سال ۱۳۴۰ با استاد مصورالملکی آشنا بودم و کم و بیش به منزلشان می‌رفتم. یادم است سال ۱۳۴۳ که من در هتل عباسی کار می کردم برای نقاشی های گل و بوته های قاجاری آن، استاد هم بالای سر من آمدند و یک ایراد گرفتند و گفتند گلی که تو داری می سازی هوا ندارد و نقاشی به هوا نیاز دارد و هرچه عقب تر برویم چون تراکم هوا رویش است رنگ های آبی بیشتر خودنمایی می‌کنند و درنتیجه اگر بخواهی کارت هوا داشته باشد دو پلان باید در هم محو شود و این درس بزرگی برای من بود.»

وی با اشاره به شخصیت استاد مصورالملکی ادامه می‌دهد: «آدم قدرتمندی ازنظر ارتباطاتش با دیگران بود و وقتی ما از او سوالی می‌کردیم نه تنها با کلام به خوبی جواب می‌داد بلکه با قلم و کاغذ به صورت عملی هم جواب می‌دادند. آدم با دیانت هنری بود و همه ارادتمند این بزرگ بودند. او در کارش بسیار نترس بود. بزرگ ترین ویژگی این مرد بزرگ این بود که بخیل نبود که اگر من یا هر کس دیگر از او سوالی می پرسیدیم بُخل نداشت و کامل جواب می‌داد و این بزرگ ترین حُسن اخلاقی است که یک هنرمد باید داشته باشد.»

یقینی با بیان اینکه خانه استاد مصورالملکی از افتخارات اصفهان است، تاکید می کند: «خانۀ این استاد باید مرمت و نگهداری شود و موزه ای به نام استاد مصورالملکی در این خانه راه اندازی شود درحالی که امروز درهای اُرُسی آن به علت باران و آفتاب تاحدی تخریب شده و اگر ازبین برود سرمایه ملی ما از میان رفته است و باید حفظ و ساماندهی شود.»

این نقاش و اصفهان شناس با اشاره به سبک های نقاشی استاد مصورالملکی می گوید: «اینطور که استاد مصورالملکی برای من تعریف کردند ابتدا هنر قلمدان سازی را آغاز کردند که از پدرشان آموخته بودند و بعد کارهای دیگری را شروع کردند و به گفته خودشان پرده قلمکار هم می ساختند و سپس به مینیاتورسازی روی آوردند که هم مینیاتور صفوی و هم قاجار و هم ایرانی سازی انجام می‌دادند. در قلم گیری بسیار قدرتمند بودند، در تذهیب و تشعیر به بهترین شکل کار می کردند وبا ظرافت تمام پرداز می کردند. به خوبی از رنگ های روحی و جسمی استفاده می کردند و رنگ های گیاهی را به خوبی می‌شناختند، استاد همچنین طلاسازی انجام میدادند و یکی از اسامی که در بازار به ایشان داده بودند حسین طلاکار بود، از دیگر مواردی که استاد مصورالملکی در ساخت آن قدرت زیادی داشتند ساخت روغن کمان بود که به من هم آموختند و بعدها در حین ساختن روغن بزرک حادثه ای برایشان پیش آمد و دیگ روی دستشان برگشت و دستشان لرزش پیدا کرد اما با این حال با دست چپشان دست راستشان را می‌گرفتند و طرح می زدند و نقاشی می کردند و درمجموع هنرمند بسیار قدرتمندی بودند.»

یقینی می افزاید: «زمانی که مرحوم استاد عیسی بهادری رئیس هنرستان هنرهای زیبای اصفهان بود کلاسی به صورت آزاد گذاشته بودند که بعدازظهرها در این هنرستان برگزار می‌شد و استاد مصورالملکی مُدرس آن بودند.»

وی که شاگردان استاد حاج حسین مصورالملکی بوده است، تصریح می کند: «استاد مصورالملکی تابلوهای بسیاری ازخود بر جای گذاشتند مثلا تابلوی "شیخ صنعان و دختر ترسا" که در موزه ملی تهران است، تابلوی حضرت سعدی که برای هفتصدمین سال تصنیف کتاب گلستان نقاشی کردند و در آلمان نگهداری می شود، مرحوم پرفسور آرتور پوپ سفارشاتی به استاد داده بودند که ملکه الیزابت اول آن ها را دیده بود و بعد ملکه هم به استاد سفارشات نقاشی را دادند که استاد هم برای او نقاشی کردند، تابوی چوگان در میدان نقش جهان در موزه لندن است، تابلوی تخت جمشید و جنگ نادرشاه که به لحاظ فنی بسیار مهم است نزد پسرشان است، تابلوی چهلستون و بسیاری اثر دیگر هم کار کرده اند و نشان ها و مدال های مختلفی هم در داخل و خارج از کشور دریافت کرده اند.»

مصورالملکی و تابلو برای سران متفقین

حسن مصورالملکی فرزند استاد حاج محمد حسین مصورالملکی با یاد از پدرش اظهار می کند: «بابا برای هر یک از سران متفقین یعنی چرچیل، استالین و رزولت تابلویی کشیدند که در هریک آنها سوار بر اسب با موسولینی طرف بود یعنی در یک تابلو چرچیل سوار بر اسب با موسولینی رهبر ایتالیا طرف شده بود و در یکی یا استالین و در تابلوی دیگر هم رزولت سوار بر اسب بود که ازطرف رزولت و چرچیل برای بابا تقدیرنامه ارسال شد اما استالین چیزی نداد شاید به این دلیل که روس ها اغلب چیزی می گیرند که تاریخ هم این موضوع را نشان داده است!»

وی با اشاره به متن تقدیرنامه چرچیل می گوید: «با یک دنیا مسرت تابلوی یادبود را که به اینجانب مرحمت نموده اید قبول می نمایم. تابلوی مزبور از دو لحاظ برای اینجانب دارای ارزش است یکی از نقطه نظر کار صنعتی و دیگری از لحاظ احساسات مودت آمیز شما نسبت به این کشور و خود اینجانب که آن احساسات منشأ کار شما بوده است. با تقدیم مراتب ارادت وینستون چرچیل»

مصورالملکی ادامه می دهد: «حرفی که بابا درباره پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم گفتند در واقع یک پیش بینی بود، آن موقع همه در اصفهان می گفتند هیتلر پیروز می شود و متفقین شکست می خورند و بابا برعکس گفتند و حتی شنیدم که می خواستند پدر را بکشند که چرا این پیش بینی را کرده اند.»

با اشاره به تاریخ ساخت و معماری خانه حاج حسین مصورالملکی، تصریح می کند: «بابا در سال ۱۳۵۶ فوت کردند، آن موقع می گفتند شخصی به نام محمدعلی خان وزیر این خانه را ساخته و آن زمان می گفتند خانه ۲۴۰ سال قدمت دارد که با حساب این مدت نزدیک به ۳۰۰ سال می شود. خانه ها را یا استاد معمار می ساخته یا شاگرد او، اما این خانه را استاد معمار ساخته است که پدران آن معمار هم حتما معمار بوده اند و سن آن شخص هم به تاریخ این خانه افزوده می شود و ما نمی توانیم بگوییم این خانه را در فلان تاریخ ساخته اند چون آن استادی که این خانه را ساخته آن را براساس داشته های معماری پیشین ساخته است. »

آرزویی برای ساختمان هفت گنبد

فرزند استاد مصورالملکی با اشاره به ضرورت تبدیل خانه حاج مصورالملکی به موزه می گوید: «خانه الان در مالکیت وُراث است، من می خواستم این خانه را به موزه حاج مصورالملکی تبدیل کنم و تابلوهای موجود بابا مثل تابلوی تخت جمشید و جنگ نادر را جمع آوری کنم البته تابلوهای دیگری هم موجود است اما نشد چون اگر بخواهم هرکدام از تابلوهایی که در دست دیگران است را بازگردانم میلیاردها پول می خواهد. ۹۰ درصد آثار پدر را توریست ها به خارج برده اند و الان دست فرزندانشان است و چون متوجه تابلو نمی شوند اثر را در حراجی می گذارند و به این ترتیب کم کم تابلوها برمی گردند.»

وی با اشاره به زمین کشاورزی استاد که ازبین رفته است، می افزاید: «بابا می‌گفتند که اگر کارهایش را در خانه نگه می داشت خانه پُرمی‌شد چون زبردست بودند و نمی توانستد آرام کار کنند. اگر مشتری می آمد نمی گفتند این اثرها بچه های من هستند و نمی فروشم چون می دانستند بهتر از آن را می توانستند بکِشند و نگاه می کردند که چند روز کار کردند هزینه زندگی شان چقدر بوده و براساس آن قیمت می دادند. چون آن موقع قحطی بود بابا با یک مقدار از پولشان را اراضی کشاورزی در خیابان کاوه کنونی می خرند تا گندم خودشان را تهیه کنند که متاسفانه شهردار وقت اصفهان تمام اراضی را گرفتند و به باغ گل محمدی تبدیل کردند و بخشی از آن هم بازارچه شد که بعد بازارچه را برداشتند، قسمتی از آن هم مرکز مخابرات مرکز تلفن خودکار خاتم الانبیاء شد و بخشی نیز به آتش نشانی تبدیل شد. من حتی در آن باغ درخت زردآلو شکرپاره کاشته بودم که الان یکی از آن زردآلوها در اصفهان نیست اما حتی این درخت شش ساله را هم زیر و رو کردند. من می خواستم آنجا یک ساختمان هفت گنبد بسازم و هنرهای مختلف را در آن قرار دهم و گنبد وسط هم کار پدر باشد اما نشد، کاش آنجا را به اسم پارک می گرفتند اما نابود شد.»

سبک‌های مختلف نقاشی در سیطرۀ استاد

فرزند استاد مصورالملکی به سبک پدر در نقاشی اشاره کرده و می گوید: «بابا سبک های مختلفی کار می کردند، شیوه قاجار به خوبی کار می کردند و جنگ نادر شاه و محمد شاه هندی را به شیوه قاجاری کار کردند که الان حتی ارزش دو تابلوی جنگ نقاشی داخل چهلستون به اندازه نقاشی جنگ نادر که پدر کشیده‌اند نیست. بابا شیوه صفویه را به شیوه کمال الدین بهزاد انجام می‌دادند که نمونۀ آن تابلویی به نام مسجد خیالی است که نزد ملکه انگلیس موجود است البته بابا این تابلو را برای پروفسور پوپ کشیده بودند اما ملکه تابلو را در یک نمایشگاه می بیند و می گوید این تابلو را به من بده که پروفسور پوپ نمی دهد و بعد ملکه به بابا  سفارش میدهد و بابا آن تابلو را می‌سازند و برای همین تابلو است که بابا از ملکه ژرژ پنجم مدال طلا گرفتند. بابا به شیوه رضا عباسی هم کار می‌کردند. اولین کسی بودند که پرسپکتیو خیالی را در نقاشی آوردند و نمونه اش هم نقاشی تخت جمشید است، بابا برای این تابلو به شیراز می‌روند و وقتی خرابه های شیراز را می بینند تصمیم می‌گیرد که آبادانی تخت جمشید را نقاشی کنند و نقشه کف را از هرتسفلد آلمانی می‌گیرند و برای نقاشی تخت جمشید بر اساس قانون پرسپکتیو مجبور بودند که ۳۰۰ متر از پای تخت عقب بروند حدود کوه رحمت و چون ستون های رفیعی داشته۸۰ متر اوج می گیرند و نقشه کف را پیاده می کنند. در تابلوی تخت جمشید چهار هزار آدم وجود دارد. بابا حتی نقشه فرش و کاشی و معماری هم کار می کردند و طراح خوبی بودند ضمن اینکه به انجمن شعرا می رفتند و ۸۰ غزل از پدر وجود دارد.»

استاد مصورالملکی کوه هنر بودند

زینت السادات امامی فرزند حاج میرزاآقا امامی که سالها در زمینه هنر سوخت، طلاکوبی، تذهیب و تشعیر، مینیاتور و گل و مرغ فعالیت دارد، می گوید: «یادم است بعد از فوت پدرم نزد مرحوم حسین ختایی، تذهیب و تشعیر و لایه چینی را یاد گرفتم. بعد به تهران رفتم و چند جلسه در تهران نزد استاد حسین بهزاد طراحی کار کردم و بعد به اصفهان بازگشتم و نزد "استاد حاج مصورالملک رفتم. خدا رحمتشان کند استاد مصورالملک با حرف، من را راهنمایی کردند، یک‌روز ۳۰ عدد از طرحهایشان را به من دادند و گفتند برو از رویشان بکش و برای من بیاور. من روزها کار و شبها مشق و طرح می کشیدم. بعد که ۳۰ طرح را از رویشان کشیدم و نزد استاد حاج مصورالملک بردم، ایشان گفتند "شما یک قلم مو در دست گرفتی و با استفاده از آن مثل شمشیر با مردها می جنگی" و برای من خیلی مهم بود که حاج مصورالملک از کارم تعریف کند.»

وی ادامه می دهد: «بعد از پدرم که تاثیر زیادی روی من گذاشت استاد حاج مصورالملکی بیشترین تاثیر را داشتند، استاد مصورالملکی که کوه هنر بودند. یادم است که آقای حقیقی، پدرشوهر خواهرم من را نزد حاج مصور الملک بردند و به ایشان گفتند "حاج میرزا آقا را می شناختید؟ " گفتند "بله"، گفتند "این دختر حاج میرزا آقا است ببینید چه کار دارد به او کمک کنید" و حاج مصوالملک گفتند که "من هر قدم که می گذارم ایشان پشت سرم بیایند". بعدها که می خواستند من را به هنرستان ببرند، استاد مصورالملک به من گفتند که "هنرستان بچه های شیطانی دارد و در شأن شما نیست هنرستان بروید، تا من زنده هستم این میز من است بیا پای میزم". حاج مصورالملک خیلی انسان بزرگی بود. همه استادان من عالی بودند.

تابلو به سران متفقین با قلم سحرکننده استاد

هوشنگ پوریای ولی از شهرداران و مدیران سابق شهرداری اصفهان، پژوهشگر تاریخ و اصفهان شناس که با استاد حاج مصورالملکی دیدار داشته اند، می گوید: «من در اوایل دهه چهل با استاد هوشنگ جزی زاده و آقای حسن مصورالملکی در دبیرستان سعدی اصفهان همشاگردی بودیم البته در خدمت استاد حاج مصورالملکی که استاد ما بودند. ما ایام نوروز به بهانه دیدن همشاگردیمان حسن آقا که فرزند استاد مصورالملکی هستند به خانه حاج مصورالملکی می آمدیم در زیارت استاد حاضر می‌شدیم و در پای خاطرات استاد می نشستیم. یکی از خاطرات استاد که آن زمان برای ما تعریف کردند حضورشان برای گذراندن دوره کارآموزی مرمت تابلوهای نقاشی در موزه لوور پاریس بود. استاد تعریف می کردند که با پروفسور آرتور اپهام پوپ در جریان کتابی که درباره تاریخ شش هزارساله ایران نوشتند آشنا شده بودیم، یک روز پروفسور پوپ آمدند تا از موزه دیدن کنند و از من پرسیدند که در موزه لوور چه می کنی و برایشان گفتم و بعد دوباره پروفسور پوپ پرسیدند که بعد می خواهی چه کاری انجام دهی و من گفتم که می خواهم به مکه برای زیارت خانه خدا برم، پوپ گفت برو مسجد جامع عباسی را زیارت کن که این مسجد یک مجموعه بزرگ هنر جهانی است.»

وی ادامه می دهد: «استاد مصورالملکی در زمان جنگ دوم جهانی پیروزی متفقین بر متحدین یعنی بر هیتلر و موسولینی و ژاپن را پیش بینی کرده بودند و برای هر یک از سران متفق یعنی روزولت، چرچیل و استالین تابلوی نقاشی کشیده بودند و زمانی که موسولینی شکست خورده و از اسب افتاده بود در مینیاتور ایرانی استاد سقوط موسولینی را هم با قلم سحرکننده خود کشیده بودند؛ ضمن اینکه از طرف ژرژ پنجم انگلستان به استاد مدال اهدا شد و رزولت و چرچیل هم برای استاد تقدیرنامه فرستادند.»

به گزارش ایمنا،خانه‌ استاد مصورالملک در سال ۱۳۵۳ با شماره ۹۹۱ در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسیده است یعنی در زمان حیات استاد، خانه ای متعلق به اواخر دورۀ زندیه و اوایل قاجار که اگرچه دقیقاً مشخص نیست که سازندۀ این خانه چه کسی بوده اما شخصی به نام حاج علی نقی از بازاریان اصفهان که تیمچه ای نیز به همین نام در بازار دروازۀ اشرف داشته است از بانیان آن بوده است. استاد حاج مصوّرالملکی در حدود سال ۱۳۲۰ این خانه را خریداری کرده و تا پایان عمر خود در آن سکونت داشت و امید است که حال به موزه ای تبدیل شود خاطره این هنرمند را زنده نگه دارد.

گزارش از: شیرین مستغاثی، سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 365732

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.