وقتی حاتمی کیا فقط یک دیده بان بود

"ارتباط خط کمین با نیروهای خودی توسط دشمن قطع شده و احتمال سقوط منطقه بسیار زیاد است.مقابله و مقاومت نیروها در مقابل دشمن نیازمند حضور دیده بان جهت هدایت آتش سنگین است." این ماجرای دیده بان حاتمی کیا است که پس از سی سال در این روز ها از آن یاد می کنیم.

به گزارش ایمنا، دیده‌بان یکی از مهم‌ترین فیلم های ابراهیم حاتمی کیاست که شخصی‌ترین و سینمایی‌ترین اثر او را ، به زعم برخی از منتقدان ، به تصویر کشید، در ژانر دفاع مقدس ، مسئله فراتر از روایت عملیات‌ها، شکست‌ها یا پیروزی‌های جنگی است. در این‌گونه سینمایی مسئله انسان‌های درحال جهادِ فی سبیل الله است. جنگ در این‌گونه ی سینمایی از یک امر مذموم تبدیل به یک امر مقدس می‌شود و رزمنده به مجاهد فی سبیل الله تبدیل می شود. روایت حال و هوای این مجاهدین و تصویر کردن جهاد در راه خدا علاوه بر شناخت فضای حاکم بر جبهه‌های دفاع مقدس نیاز به اُنس و اُلفت با این مجاهدین را دارد.

فیلم دیده‌بان روایت گر ساعت‌های پایانی قبل از شهادت رزمنده دیده‌بانی است که با نگاهی «تکلیف گرایانه» از حصار «ترس‌ها و تعلقات» رها می‌شود و «شهادت و مرگی آگاهانه» را انتخاب می‌کند و ابراهیم حاتمی کیا در روایت این داستان آن‌ هم به بیان سینمایی بسیار موفق است. حاتمی کیا فضای جبهه‌ها را تجربه و رزمندگان جبهه‌ها را می‌شناسد و در اینجا به صورت خاص شخصیت دیده بان را می شناسد و از احوالات و آنچه بر آن‌ها گذشته آگاه است. این تجربه زیستی برای حاتمی کیا تبدیل به مسئله و دغدغه شده است که می‌تواند آن را به زبان سینما تصویر کند. فیلم‌ساز چون از نگاه رزمندگان به جبهه می‌نگرد-همان‌گونه که شروع فیلم دیده‌بان از چشمی دوربین شخصیت اصلی داستان آغاز می‌شود- بین انسان و فضا ارتباطی درست شکل می‌گیرد و رشد شخصیت در این فضا معنا پیدا می‌کند.

در نگاه دینی ما «جهاد» کارخانه انسان‌سازی است، فضایی که انسان را با ضعف‌ها، کاستی‌ها و ترس‌هایش روبرو می‌کند و به او فرصت و امکان رشد می‌دهد. همین می‌شود که بعضی یک‌شبه راه عُرفای صدساله را طی می‌کنند. یک عرفان جهادی و یک جهاد عرفانی. عرفانِ اصل!. جنس دیده بان از جنس همین عرفان اصیل است. نه عرفان تار و تنبوری! و چقدر خوب که حاتمی کیا بدون شعار دادن - نه در دیالوگ و نه در تصاویر و نه در شخصیت‌ها- با شناخت درست از مدیوم و زبان سینما، این عرفان و تحول شخصیت را روایت کرده است.  

سکانس‌های بعد از آتش گرفتن موتور رزمنده و آغاز پیاده‌روی- سفر و تحول روحی او- با استفاده درست از موسیقی، صدا و دوربین و تأکیدهای تصویری تمام حس و فضای این تحول را برای ما می‌سازد. برای مثال در ابتدای این سکانس ، دوربین روی دست است و لرزان، رزمنده از خمپاره‌ها می‌ترسد و می‌نشیند. کم‌کم نگاه تکلیف گرایانه او برای رسیدن به هدف و تأکیدهای بصری کارگردان- برای مثال بر خمپاره‌های عمل‌ نکرده و کنایه ای از تقدیر الهی- همه ی حرف را می‌زند. در آخر این سکانس دوربین در آسمان است - کنایه از اِهتزاز و اوج گرفتن رزمنده- و دیده‌بان را می‌بینیم که محکم گام برمی‌دارد و صدای خمپاره‌ها و پاهایش تبدیل به یک سمفونی شجاعت و دلاوری شده است.

این روایت درست سینمایی و ساختن آدم‌ها و فضا - ضعف‌های تکنیکی دیده بان که محصول سال ۶۷ و جزء اولین تجربه‌های فیلم‌سازی حاتمی کیاست را تا حد زیادی می‌پوشاند و آن را برای علاقه‌مندان به سینمای اصیل تبدیل به اثری مهم می‌کند.

کد خبر 354411

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.