صدای صلابت نقال

صدایش هنوز هم صلابت دارد، سخن که آغاز می‌کند گویی در میان گود است و قصه می گوید؛ قصه ای که از میان صفحات زندگی‌اش بیرون کشیده و فرازها و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است تا همه جا بگوید "چو ایران نباشد تن من مباد".

به گزارش ایمنا، مرشد "بستور" با لباس سپیدی که بر تن دارد با ما همراه می شود تا تجربه های خود را از بیش از نیم قرن قصه هایی که از دل شاهنامه بیرون کشیده و در میان مردم نقل کرده است را بگوید، همان تجربه هایی که گرد سپیدی بر موهایش نشانده‌اند و اینک او را به عنوان یک پیشکسوت در عرصه نقالی می‌شناسند.

استاد «غلامرضا خوشحال پور» با نام مستعار «مرشد بستور» از سال ۱۳۵۵ به بازیگری تئاتر مشغول شد و در گروه کارگری به نام «گروه تئاتر کارگری حاج آقا اعتزازی» فعالیت کرد. فعالیت او در تئاتر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تا سال ۱۳۶۵ ادامه یافت، اواسط جنگ بود که به نقالی گرایش پیدا کرد و تا کنون بیش از ۳۰۰۰ اجرای نقالی در استان اصفهان داشته است.

آنچه می خوانید بخش نخست گفت‌وگوی خبرنگار ایمنا با غلامرضا خوشحالپور، نقال پیشکسوت است.

نقالی شغل پدری شما است؟

بله، پدر و پدربزرگ من نقال بودند. پدرم کمتر درگیر نقالی بود و به شغل اصلی خود که کفاشی بود بیشتر می پرداخت و گاهی که پیش می آمد در بازار نقالی می کرد، اما شغل اصلی پدربزرگم نقالی بود. پدر بزرگم «مرشد حسین خوشحال» به «مرشد حسین علی کلاه مال» معروف بود و کودکی ام را با او در معرکه هایش همراه می شدم.

شما از چه سالی وارد عرصه نقالی شدید؟

از سن ۳۰ سالگی کار نقالی را آغاز کردم و قبل از آن فقط در معرکه گیری ها همراه پدربزرگ بودم.

در این راه با چه مشکلاتی مواجه شدید؟

من از تجربیات پدربزرگم استفاده و شروع به کار کردم. اوایل بسیار اذیت شدم و گاهی که هنگام نقالی افرادی دور من جمع می‌شدند توسط پلیس دستگیر می‌شدم و تا صبح در بازداشت می‌ماندم و وقتی مسئول اداره می آمد می گفتم "من کارمند دولت هستم و کاری جز تعریف قصه انجام نداده ام و چیزی نگفتم که به کسی لطمه وارد کند و من ایرانی هستم و افتخار می کنم که بگویم ما ایرانی ها پهلوانی و از خود گذشتگی داریم." خلاصه اینکه چندین بار از من تعهد گرفتند، اما خوشبختانه کم کم از فشارها کاسته شد.

برای کار شما ابزار خاصی تعریف شده است؟

نقال معمولا چوب دستی دارد و در ابتدا دست می زند تا حواس مخاطب را به خود جذب کند در بین اجرا نیز گاهی که حس می کند مخاطب خسته شده با تغییر صدا و دست زدن دوباره او را همراه می کند.

آیا درآمد نقالی به عنوان یک شغل کافی است؟

من کارمند ذوب آهن هستم و حقوقی که از دولت می گیرم برای گذران زندگی ام کافی است؛وقتی به دنبال پدربزرگم می رفتم او مقداری از درآمد خود را به من می داد و برای نیازمندانی که می شناخت می بردم، به همین دلیل من هم درآمد اندکی را که از نقالی به دست می آوردم به افراد کم بضاعت می دهم.

شاگردی هم دارید که با آن ها گروهی کار کنید؟

قاسم هاشمی، امیر رضوانی که اکنون عضو اتحادیه صنف نئوپان است و دیگر کار نمی کند و آقای سفیددشتی که مدرک وکالت خود را گرفته و نقالی را کنار گذاشته از شاگردان من بودند و تا اردیبهشت امسال نیز با چند نفر کار می کردم، اما چون ضعف به من نفوذ کرد ترجیح دادم تنها کار کنم که به آنها لطمه وارد نشود.

شما به جز نقالی، پرده خوانی نیز انجام داده اید؟

شغل من نقالی است و بر عکس بسیاری از نقال ها که پرده خوانی هم می کنند من سعی کردم که به پرده خوانی نزدیک نشوم. خیلی از نقال های قدیمی نقالی پرده خوانی و مداحی هر سه را انجام می دادند، اما ما بعد از انقلاب به این نتیجه رسیدیم که این سه حوزه تفکیک شود و هر کس کار خود را انجام دهد.

تفاوت میان نقالی و پرده خوانی چیست؟

نقالی داستان پردازی ایرانی است، یعنی ما داستان های تاریخ ایران و شاهنامه را در چارچوب داستانی قرار داده و به فرزندان خود یاد می دهیم که عِرق وطن پرستی و ملی گرایی داشته باشند، اما پرده خوانی به واقعه عاشورا می پردازد که روی هر پرده ۷۲ داستان وجود دارد که از هر جایی شروع به خواندن کنید در آخر به مرکز داستان که ظهر عاشورا است می رسید.

 

بنایر این با رسمی شدن مذهب شیعه در ایران موضوع پرده خوانی ها حول موضوعات شیعی چرخید. درست است؟

 ۴۰۰ سال از تاریخ پیدایش پرده خوانی می گذرد قبل از آن وقایعی که تعریف می‌شد کاری به آیین و مذهب نداشت و سوگواره هایمان سوگ سیاوش و اسفندیار بود.

ریشه واژه نقالی، نقل است و نقال یک داستان سرا است شما چه واژه ی دیگری را به جای نقالی پیشنهاد می کنید؟

به کار بردن کلمه نقالی که یک واژه عربی است درست نیست، اما میان مردم جا افتاده است. حدود ۴۰۰ سال قبل با ورود حکومت شیعه، سوگواری های ما سمت و سوی مذهبی به خود گرفت و البته باعث شد واژه های عربی نیز مانند نقالی به این هنر وارد شود. نقالی خوانی نیز واژه اشتباه دیگری بود که بعد از انقلاب به کار برده شد، این واژه ها غلط هستند و من لغت "داستان گذار" و "داستان گذاری" را جایگزین نقل و نقالی کردم که از آن در مناطق مختلف مثل کهکیلویه و بویر احمد استفاده می شود.

ادامه دارد...

گفت و گو از: رویا سادات مویدی، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 352851

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.