به گزارش خبرنگار ایمنا، فریال بهزاد متولد گرگان است. کاکلی، دره شاپرکها، مرد نامرئی، روزی که خواستگار آمد، شور زندگی، پرستوهای عاشق و ... از جمله فیلمهای این هنرمند است. دریافت جایزه نقرهای بهترین کارگردانی از جشنواره A.B.U شیراز و جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره جیفونی(ایتالیا) برای فیلم «کاکلی»، دیپلم افتخار بهترین فیلم از جشنواره کودک و نوجوان و دیپلم افتخار بهترین کارگردانی از جشنواره کودک و نوجوان برای فیلم «دره شاپرک ها» از عناوین این سینماگر برجسته است.
اینها گفته های امیرشهاب رضویان، مجری برنامه بود که در وصف فریال بهزاد گفته شد...
سپس فریال بهزاد با تشویق ممتد و طولانی حاضرین برای ثانیههای زیاد، به جایگاه میرود و برنامه شکل رسمی به خود میگیرد.
فریال بهزاد میگوید: شاید دلیل اصلی اینکه سینمای کودک را دوست داشتم این بود که خودم دو کودک داشتم که دوست داشتم برای آنها فیلم بسازم و سرگرمشان کنم و بهعنوان مادر اثرگذار باشم. کاکلی نخستین کار من بود که در اصفهان کار کردیم که در آن زمان تنها یک کودک داشتم. ماجرای فیلم کاکلی در اصفهان قدیم اتفاق میافتاد. در این فیلم کاروانی از شترها بود با یک الاغ در این کاروان، بازیگر اصلی این فیلم فرزانه کابلی بود که در یکی از صحنههای فیلم در دشت بسیار بزرگی سوار یکی از شترهای کاروان بود که با شدت زیاد شتر او را به زمین کوباند و من روی زمین نشسته بودم و گریه میکردم که چه بلایی به سر هنرپیشه فیلمم آمده. دویدم و به جلو رفتم که دیدم خوشبختانه هنرپیشه سالم است و چیزی نشده و میخندد، برای شتر هم اتفاقی نیفتاده بود و میخندید ...
این خاطره خوبی بود که از فیلم کاکلی دارم. کاکلی فیلم خوبی بود که با استقبال زیادی هم روبهرو شد.
بهزاد در توصیهای به نوجوانان علاقمند به ساخت فیلم میگوید: با تخیل و فیلمهای فانتزی و رویاپروری در کودکان موافق هستم. به نظر من یکی از بهترین کارهایی که کودکان و نوجوانان در آینده میتوانند انجام دهند این است که برای هر رویا و فانتزی که در ذهن دارند و هر آنچه را که دوست دارند در آینده به آن دست پیدا کنند، فیلمی بسازند. کوچکترین قدم ساخت فیلم درباره رویاهایشان است و اینکه رویاهای خود را به فیلم تبدیل کنند. اگر دقت کنیم در تاریخ بشریت همه چیز از رویا و تخیل شکل گرفته است. به طور مثال اگر ژول ورن "سفر به ماه" را نمینوشت شاید اصلاً انسان به کره ماه سفر نمیکرد. به همین دلیل کودکان هرچه بیشتر تخیلپردازی کنند و به رویاهای خود بها دهند، فیلم بسازند، میتوانند در آینده فیلمسازان خوبی شوند. حتی اگر این فیلمها به نظر دیگران خندهدار و مسخره بیاید، اما بالاخره رویای آن کودک و نوجوان است. ممکن است در ابتدا این فیلمها خام باشد، اما کم کم پختهتر میشود و فیلمسازان آینده این مملکت شکل میگیرند.
فریال تأکید میکند: والدین باید رویاهای بچهها را جدی بگیرند. نباید به فیلمهای آنها بخندیم. در واقع این کودکان فیلمسازان آینده مملکت هستند و همین فیلمهای کوتاه بعداً به فیلمهای بلندتر و بزرگتری تبدیل میشود و ما شاهد فیلمسازان کودک خلاقتر و بهتری در آینده خواهیم بود.
وی ادامه میدهد: کودکی خودم در جنگلهای گرگان با تخیل و رویا میگذشت که اکنون فیلمساز شدم. الان شاید از آن جنگلها چیز زیادی باقی نمانده باشد، اما کودکان الان گوشی موبایلی دارند که میتوانند با آن هرگونه خلاقیتی انجام دهند و شاید از این جهت این نسل از ما خوشبختتر باشد چراکه با کمترین امکانات میتوانند فیلمی بسازند که جشنواره آن هم با نام "جشنواره فیلم های ساخته شده توسط گوشی موبایل" در سطح دنیا برگزار میشود. به نظر من کودکان و نوجوانان تا میتوانند فیلم بسازند و از هیچ چیز نترسند. در هر صورت روزی به همه خواستههایشان میرسند.
رفته رفته به تعداد حاضرین در سالن افزوده میشود و تقریباً تمامی صندلیهای سالن سینما فلسطین پر میشود.
آفرین عدیلی دختر نوجوانی است که به نمایندگی از داوران و خبرنگاران کودک و نوجوان مدرسه سینمایی جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، متنی را در مورد فریال بهزاد از وسط جمعیت ایستاده میخواند که با تشویق بسیار زیاد مجری رو به رو میشود و او را تحسین میکند.
غلامرضا آزادی فیلمبردار فیلمهای فریال بهزاد که همسر فریال هم است از چگونگی آشناییشان میگوید: روزی که وارد دانشکده صدا و سیما شدم با دوربینی که داشتم عکسی گرفتم و همان عکس تبدیل به این ارتباط شد. همه چیز به همان عکس برمیگردد. در طول دوران دانشجویی سفرهای گروهی زیادی میرفتیم که حاصل آن سفرها فیلمهایی بود که هر دوی ما با هم میساختیم. فکر میکنم ۱۲ فیلم کوتاه و بلند ۱۶ میلیمتری ساختیم که نخستین فیلم رنگی تلویزیون به نام "با مرگ ماهیها" یکی از این ۱۲ فیلم بود. در حقیقت آشنایی ما با کار شروع شد، مشترک کار میکردیم که کارمان به زندگی تبدیل شد نه زندگی به کار.
فریال در ادامۀ صحبتهای همسرش که فیلمبردار و تهیه کننده فیلمهایش هم است، تأکیدمیکند: شروع کار ما از مدرسه صدا و سیما بود. من و غلامرضا جزو پرکارترین دانشجویان بودیم. اگر دانشجویان دیگر بیشتر برای تفریح به گردش میرفتند، اما ما واقعاً همیشه کار میکردیم. اگر پروژه فیلمسازی یا فیلمبرداری در دانشکده بود که باید انجام میدادیم، ما نخستین کسانی بودیم که دوریبن میگرفتیم و زودتر از سایر دانشجویان آماده فیلمبرداری میشدیم. من و رضا واقعاً دو دوستی بودیم که از همان ابتدای آشنایی بسیار اهل کار و فیلمسازی بودیم. آقای آزادی(همسرم) زمانی که دوران تحصیلش را در دانشکده به اتمام رساند، استادیار شد، اما من در جام جم شروع به کار کردم و با این حال این ارتباط کاری را همیشه با هم داشتیم.
وی اضافه میکند: یکی از دلایلی که رابطه ما دوام پیدا کرده به این دلیل است که ما رابطه کاری خیلی محکمی با هم داشتیم و از زمان دانشجویی با هم خیلی خوب کار میکردیم. به همین دلیل هنوز این ارتباط ادامه دارد و امیدوار هستم با لطفی که علیرضا رضاداد به ما دارد بتوانیم با کمک او فیلم دیگری برای بچهها بسازیم و برای همین هم تصمیم گرفتم که به اصفهان بیایم و فیلم دیگری بسازم. هنوز هم عوامل پشت صحنه هرکسی که من را میبیند سوال میکند که چرا کار نمیکنم و از اینکه فیلمی نمیسازم عصبانی هستند و به همین دلیل هم من از این فرصت استفاده میکنم میخواهم که برای ساخت فیلم دیگری به ما کمک کنند و رضاداد لطف بیشتری به ما کند.
غلامرضا آزادی میگوید: من اصفهانی هستم. اصفهان به دلیل خاصیت خاصی که دارد و زمانی که به مدرسه و دبیرستان میرفتیم، توریستهای خارجی زیادی در اصفهان بود و به همین دلیل ما هم زبان خارجی را از همان بچگی یاد گرفتیم و منهای زبان، ارتباط را. ارتباطی که در بچههای اصفهان با همه آدمهای بینالمللی وجود داشت لینک تازهای به بچههای اصفهان میداد.
فیلمبردار فیلمهای فریال بهزاد تصریح میکند: در آن زمان توریستها را به این طرف و آنطرف میبردم که در سن ۱۱ سالگی با گروه فیلمبرداری آشنا شدم که برای ساخت فیلم به اصفهان آمده بودند. حدود یک ماه با این گروه کار کردم و همان زمان بود فکر کردم دوست دارم به این شغل بپردازم و در آینده به دانشکده صدا و سیما رفتم.
وی ادامه میدهد: مسئله اساسی این بود که در آن زمان دانشکده صدا و سیما امتحان بزرگی گذاشت و دانشجویان ممتاز را به امریکا فرستاد که من و فریال هم نفرات اول و دوم آن امتحان بزرگ شدیم و به امریکا رفتیم و وقتی آن سرزمین را دیدیم هر دو عاشق سینمای فانتزی شدیم. زمانی که به ایران برگشتیم برای نخستینبار فیلم "کاکلی" را ساختیم. کاکلی فیلمی برگرفته از ادبیات کهن ایرانی بود و در حقیقت فولکلور بود. موضوع دیگر هم اصفهان بود که در این فیلم شاخص بود. از آن به بعد سعی میکردیم به طرف ساخت فیلمهای فانتزی برویم. فیلم "دره شاپرکها" را هم با قصه گفتن برای بچههایمان نوشتیم. افتخار میکنم من و بهزاد توانستیم برگ جدیدی به عنوان سینمای فانتزی، رویاپرداز و سینمایی که سازنده تفکر بچهها است در سینمای ایران باز کنیم.
آزادی معتقد است که باید در بچهها انگیزه ایجاد کرد، نه آرزو و ما سعی میکنیم این انگیزه را بارور کنیم. امروز هم دو کامیون وسایلمان را به اصفهان آوردیم تا به زودی در اصفهان کارهای زیادی انجام دهیم.
پس از پخش کلیپی از فریال بهزاد که با تشویق بسیار زیاد حاضرین همراه بود، از وحید نیکخواه آزاد کارگردان، تهیهکننده، نویسنده، شاعر و ترانهسرا در حوزه فیلمهای کودکان و نوجوانان دعوت شد تا روی سن بیاید و چند کلامی برای حضار بگوید.
نیکخواه آزاد میگوید: روز رونمایی از بزرگداشت پوستر فریال بهزاد گفتم که بهزاد تقریباً نسبت به همه سینماگران کودک و نوجوان بعد از انقلاب، پیشکسوت است و یکی دوسال جلوتر از خودِ من فیلم ساخته است و شاید بتوان گفت که خطشکن بوده و این راه را با کمک غلامرضا آزادی با ساخت فیلم "کاکلی" با هم باز کردند و پس از آن ما فیلم گلنار، دزد عروسکها، سفر جادویی و ... را ساختیم.
وی میافزاید: هر زمان که اسم بهزاد و آزادی میآید دلم پر از این حسرت میشود که چرا بچههای ما تا این اندازه محروم شدهاند از اینکه آثار جدیدتری را از این دو نفر ببینند و الان خیلی خوشحال شدم که گفتند میخواهند فیلمهای فانتزی و خیالپردازانه بسازند و بیشتر خوشحال شدم که گفتند میخواهند در اصفهان فیلم بسازند.
این کارگردان و تهیهکننده در حوزه کودکان و نوجوانان خاطرنشان میکند: ماه گذشته در اصفهان فیلمی ساختم که خیلی به من خوش گذشت. آنقدر همه از مردم اصفهان تا مسئولان این شهر خوب بودند که با وجود اینکه چهارمین فیلمی بود که در اصفهان میساختم اما یادم رفته بود و با خودم گفتم که باید هر سال به اصفهان بیایم و فیلم بسازم. بزرگداشت واقعی فریال بهزاد زمانی است که سال آینده در اختتامیه جشنواره برای دریافت جایزه یا برای اینکه از ارزشهای فیلمش تقدیر شود، روی سن بیاید.
نیکخواه بهزاد در همینجا صحبتهایش را پایان میدهد و سن را ترک میکند.
در ادامه این مراسم فریال بهزاد در پاسخ به سوال خبرنگار نوجوانی در مورد دلیل علاقهاش بیشتر در ساخت فیلم برای کودک تا فیلمهایی درباره کودک، میگوید: هدف من به عنوان فیلمساز، سرگرم کردن بچهها، ساختن فیلمی جذاب، انتقال پیامی خوب در خلال قصه و در حقیقت شعاری نبودن یک فیلم است که این مختصات را خیلی در فیلمهای درباره کودک نمیبینم و فیلمهای درباره کودک شاید بیشتر به درد والدین یا مربیان بخورد اما زمانی که یک فیلم برای کودک ساخته میشود در واقع خمیرمایه اصلی آن سرگرمکننده بودن و جذاب بودن و تمام چیزهایی است که بچهها در زمان بچگی برای شکلگیری شخصیت خود به آن نیاز دارند. به نظر من زمانی که یک کودک جذب فیلمی میشود صد در صد پیام آن را هم دریافت میکند و در واقع ما میتوانیم با ساختن فیلم حرفی برای گفتن داشته باشیم و چیزی را به بچهها بیاموزیم بدون آنکه به آنها بگوییم شما بچه هستید و ما بزرگترها بیشتر از شما میفهمیم. به همین دلیل این مختصات را کمتر در فیلم درباره کودک میبینم. اکثر بچهها از دیدن فیلمهای درباره کودک خسته میشوند و برایشان یکنواخت است و جذاب نیست در صورتی که فیلم برای کودک الزاماً باید جذاب باشد چون بچهها تحمل دیدن ۹۰ دقیقه فیلم خستهکننده و کسلکننده را ندارند.
فریال در مورد تأثیر کتابخوانی در کودکان تاکید میکند: به نظر من خواندن کتاب تأثیر زیادی در کودکان دارد و بیشتر برای کسانی که میخواهند فیلمنامهنویس یا فیلمساز شوند، بسیار مفید است. این افراد هر چه بیشتر کتاب بخوانند و فیلم ببینند احتمال اینکه فیلمساز بهتری شوند خیلی زیاد است. کتاب از مقولههایی است که تخیل کودکان را برمیانگیزد. کودک در خواندن کتاب همیشه خودش را جای قهرمان درون قصه میگذارد. به نظر من کتاب در همه زمینهها کمککننده است.
وی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار نوجوان این جشنواره در مورد اینکه جای چه موضوعاتی در سینمای کودک و نوجوان خالی است، میگوید: فیلم کودک داستانی جذاب و زیبا را تعریف میکند، اما موضوعات فیلمهای کودکان موضوع خاصی نیست چون مستند نیست اما میتواند برخی مسائل که در بچههای ما کمرنگتر شده مثل اعتماد به نفس، تلاش و کوشش، متکی نبودن زیاد به فضای مجازی، را به صورت فیلم درآورد و پیامهای دوستانه انسانی و خوبی که در افسانههای کهن ما وجود داشته را پررنگ کنیم تا بهتر زندگی کردن و تفکر بهتر را یاد بگیرند.
پس از پخش قسمتهایی از فیلم کاکلی، ناصر صفاریان کارگردان، مستندساز و نویسنده دقایقی کوتاه برای حاضران با اشاره به نکته مهمی درباره سینمای فریال بهزاد، میگوید: بهزاد در سالهایی فیلم کودک میساخت که بسیار متفاوت بود با سالهایی که الان بچهها دوران کودکی خود را در آن سپری میکنند. سالهای دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، در سالهای کودکی و نوجوانی من، فضای کشور امکانی به کودکی شاد و مفرح نمیداد. در آن سالهایی که تفریح و سرگرمی برای کودکان بسیار کم بود، فریال بهزاد با ساخت فیلمهایی به خصوص کاکلی برای نسل من و بچههای آن زمان یک اتفاق خیلی مهم بود. دوره تاریخی فعالیت بهزاد نکته بسیار مهمی است.
وی تأکید دارد: فانتزی که بهزاد وارد سینما کرد و توانست ما بچهها را جذب کند نکته مهمی داشت و این بود که آن فانتزی از جنس سینمایی که ما روی نوار ویدیوی سینمایی میدیدیم، نبود. سینمای فانتزی دیده میشد که از دل یک فرهنگ ایرانی بیرون میآمد که به نظر من خیلی نکته مهمی است. از او به خاطر پدید آوردن ان فضا در آن سالها بسیار تشکر می کنم.
بخشهایی از فیلم "دره شاپرکها" بر روی پرده سینمای فلسطین به نمایش گذاشته میشود و چشم همگان را خیره میکند ...
طهماسب صلحجو منتقد، نویسنده سینمایی و مورخ برای ایراد سخن پشت میکروفون روی سن میآید.
او میگوید: ارزشمندترین دستاورد و حاصل ما از زندگی، خاطرههایمان است. به نظر من چیزی که رفتن از این دنیا را کمی سخت میکند، دل کندن از خاطرهها است. سینما خاطرهسازی را به وجود میآورد.
وی ادامه میدهد: جای احترام و ستایش است برای کسانی که در دورانی سعی کردند برای فرزندان سرزمین خاطره بسازند. دورانی که بهزاد و امثال او فیلم میساختند، ساخت فیلم به آسانی الان نبود. عکاسی هم به این آسانی نبود گرچه الان در دست همه بچهها یک دوربین عکاسی است و خیلی راحت به هر اندازه که بخواهند عکس میگیرند اما در آن زمان این امکانات وجود نداشت.
وی میافزاید: نسل فریال بهزاد با سخت ترین و کمترین امکانات تلاش کردند فیلمی بسازند که جایگاهی در تاریخ سینمای ما داشته باشد و این خود بسیار کار ارزشمندی است. به این فکر میکردم که چه خوب است برای مثال فیلم دره شاپرکها را فریال بهزاد با تکنولوژی امروز بسازد و با ابزاری که بشدت و با ضریب بسیار بالایی فیلم سازی را آسان کرده است و می شود تمام لحظههای فانتزی در این فیلم را با این تکنولوژی به شکل بسیار بهتری بازسازی کرد و دوباره سازی کرد و همین فیلم برای این نسل بستر خاطره شود.
صلحجو ادامه میدهد: همیشه هر کار و ماجرایی و اتفاقی یک لحظه آغاز دارد و من می گویم آن لحظه آغاز است که بسیار محترم است. کسی که نخستین قدمها را در هر زمنیهای از جمله فرهنگی و هنری برداشته، شایسته احترام است. خوب است که هم نسل جوان ما و هم مدیران و متولیان فرهنگی، پیشکسوتان را همیشه به یاد داشته باشند و اجازه ندهند برخی با بیمبالاتی روی اسم آنها خط بکشد و از صحنه فرهنگ آن ها را حذف کند یا نادیده بگیرد. هر اتفاق تازهای که میافتد، ریشه آن در همان اتفاقی است که روزگاری در گذشته افتاده است. خوب نیست که تاریخمان را به باد فراموشی بسپاریم و فکر کنیم آنچه امروز داریم همینطوری به وجود آمده است و به رگ و ریشه ان اهمیتی ندهیم.
وی ابراز امیدواری میکند که فریال بهزاد همچنان با همکاری آقای آزادی به فیلمسازی ادامه دهند. او میگوید: باز هم با صمیمیت و صداقتی که در فیلمهایشان میبینیم، پیامهای انسانی را منتقل کنند. سرگرمی مهمترین و ارزشمندترین جریان فرهنگساز است و اصلاً فرهنگ از سرگرمی جدا نیست. سینمایی که نمی تواند مغز بچه را به سمت خود بکشاند یعنی نمی تواند او را سرگرم کند. سینماهای برتر و بزرگ دنیا بیشترین سرمایه خود را اول بر روی بخش سرگرمی سازی هر اثری می گذارند. ما متأسفانه گاهی طوری درباره سرگرمی حرف می زنیم که انگار سرگرمی کار بدی است. بچه زمانی که سرگرم شد همه چیز یاد میگیرد.
علیرضا رضاداد نیز میگوید: برای من سخت است که بخواهم در مورد فریال بهزاد صحبت کنم. آشنایی من با وی از زمانی شروع شد که از سال ۶۰- ۶۱ که به گروه کودک رفتم. بهزاد شاید پایهگذار سینمای فانتزی در سینمای کودک و نوجوان است.
وی ادامه میدهد: قبل از انقلاب هم برخی فیلمهای کودک و نوجوان داشتیم، اما بیشتر جریان آن درباره کودک یا سینمای واقعگرا بود. با توصیفات دوستان در این مراسم فکر میکنم امسال کار درستی انجام دادیم که این غفلت را جبران کردیم. سالهای پیش باید درواقع این مراسم را برای بهزاد برگزار میکردیم.
رضاداد میگوید: بهزاد یک خانواده است. فرزندان آنها هم سینماگر و هنرمند هستند. آنها تأثیر خیلی خوبی در سینمای ما گذاشتند و از زحمات وی سپاسگذار هستم. از اینکه آزادی همسر فریال بهزاد گفت میخواهیم به اصفهان بیاییم و کار کنیم بسیار خوشحال شدم. برای من مایه افتخار است و هرکاری که از دستم برآید که هیج و همه تلاشم را میکنم که این اتفاق بیفتد. اگر ما نتوانیم کاری در شایستگی فریال بهزاد و خانواده او انجام دهیم، حتماً میتوانیم به قدر وسعمان کمک کنیم. از سال گذشته جلسات بزرگداشت ما تنها برگزاری یک کلیپ نیست بلکه برای بچهها آموزشی است.
اهدای جایزه به فریال بهزاد و گرفتن عکس یادگاری پایانبخش این مراسم بزرگداشت بود ...
نظر شما