به گزارش خبرنگار ایمنا، کارگاه شروع شده بود... منتظر ماندیم تا صحبتهای مربی کارگاه به پایان رسید و جلو رفتیم، خود را معرفی کردیم و از کم و کِیف کارگاه جویا شدیم. مربی کارگاه "ریحانه قاسمرشیدی" وقتی متوجه شد که ما از اصفهان آمدهایم با اشتیاق فراوان از خاطرات خوب کودکی خود در اصفهان سخن گفت... اینکه به خاطر شغل پدرش دو سالی را در اصفهان حضور داشتند و روزهای خوشی را در میدان نقشجهان، چهلستون و خیابان چهارباغ گذراند. وی در زمینه ترویج کتاب و کتابخوانی بهخصوص برای کودکان فعالیت دارد، در واقع او "تسهیلگر کتاب کودک" است و از سال ۷۵ به حرفه روزنامهنگاری وارد شد و در حوزههای مختلف اجتماعی فعالیت داشته است.
آنچه در زیر میخوانید گفتوگو با "ریحانه قاسمرشیدی" است که به عنوان "تسهیلگر کتاب کودک" و مربی "کارگاه قدمهای کوچک در نمایشگاه لوور" فعالیت دارد.
شما تسهیلگر کتاب کودک هستید. چه شد که ایده این کار به ذهن شما آمد؟
پیش از تولد فرزندم برایش کتاب کودک خواندم و این مسیر ادامه پیدا کرد تا امروز که تقریبا او ۹ سال دارد. ما با هم گنجینه بزرگی از آثار مربوط به کودکان را خواندهایم. به خاطر حضور فرزندم در برنامههای فرهنگی ویژه کودکان شرکت میکردم که در همین حین به طور خیلی تصادفی با "جهک" یا همان جنبش همخوانی کتاب آشنا شدم. "جهک" سازمانی غیر دولتی است که کار ترویج خواندن برای گروههای مختلف سنی را انجام میدهد و بیشتر تمرکزش بر روی گروه بزرگسال است. این سازمان طرحی به نام "ماراتن کتابخوانی" دارد که در مدارس اجرا میشود و از این طریق معلمان و دانشآموزان را وارد پروژه خواندنِ مداوم میکند. من در کارگاههای آموزشی "جهک" شرکت کردم و تصمیم گرفتم این طرح را در سراهای محله، آموزشگاهها و مکانهای مختلف دیگر انجام دهم.
آیا با اولیاء مدارس و موسسات فعال در حوزه کودک تعامل دارید؟ این تعامل چگونه انجام میشود؟
ورود من به مدارس و مهدکودکها بسیار سخت است. تا به حال فقط در چند جلسه محدود، موفق به اینکار شدهام. عجیب است که بچهها علاقهمند هستند و دوست دارند که کارگاهها تکرار شود، اما متاسفانه مدیران مدارس تمایلی ندارند. در مهدکودکها هم به نظر میرسد بیشتر مدیران به دنبال برنامههای به اصطلاح دهان پُرکن و مشتری پسندی مثل موسیقی و نمایش خلاق هستند و به ندرت حاضر میشوند روی این موضوع که میتواند تاثیر کاملا مستقیمی بر آینده تحصیلی کودکان داشته باشد، وقت و هزینه صرف کنند. از سوی دیگر خانوادهها هم خیلی راحت برای هر چیزی غیر از کتاب هزینه میکنند. اما حتی حاضر نیستند بچهها را به عضویت کتابخانه دربیاورند!
توصیه شما به خانواده ها برای تشویق کودکان به کتابخوانی چیست؟
کافی است بچههای ما لذت خواندن را درک کنند آنوقت میتوانیم مطمئن باشیم کمک بزرگی به رشد فکری آنها کردهایم و چه بسا این فرزندانِ کتابخوان در مقابل آسیبهای دوران نوجوانی هم واکسینه شوند.
شما فکر میکنید برنامههای ترویج کتابخوانی را در چه مکانهایی باید اجرا کرد؟
برنانه ترویج را میتوان در هر جا از خانه تا پارک یا مدرسه و یا هرجایی که بچهها باشند، انجام داد. ماجرا پیداکردن والدینی است که اهمیت خواندن را درک کرده باشند.
آیا با ناشران تعامل دارید؟ تعامل ناشران با شما چگونه است؟
با ناشران هم کم و بیش در ارتباط هستم. آنها بیشتر تمایل دارند در زمینه معرفی کتابهمکاری کنند. به نظر من این موضوع که برگزاری کارگاه میتواند به افزایش فروششان منجر شود، برایشان خیلی قطعی نیست. البته با چند ناشر وارد گفتگو شدهام و در حال طراحی کارگاههایی هستم که بتوانند آثارشان را در آن رونمایی کنند.
نقش رسانهها را در ترویج کتابخوانی چگونه ارزیابی میکنید؟
طبیعی است که رسانهها هم یکی از ابزارهای ما هستند، اما به نظر من ما به شیوههای جدید نیاز داریم چراکه راههای قبلی نتیجه رضایتبخشی نداشتهاند.
نظر شما در خصوص کتابهای صوتی چیست؟
برای بزرگسالان نمیپسندم ولی برای علاقهمندکردن بچهها به نظرم راه جالبی است. هر چند خیلی بر ارتباط عاطفی والدین و کودک در زمان کتابخوانی تاکید دارم که در این شیوه وجود ندارد.
اولین و آخرین کتابی که خواندید را به خاطر دارید؟
سوال بسیار مشکلی است. در زمان کودکی من در دهه پنجاه آثار کودک تنوع زیادی نداشت. چیزی که یادم میآید مجموعه داستانهای پیامبران است که دو سال پیش در نمایشگاهی در موزه هنرهای معاصر بعد از سالها دیدم. این کتابها درباره زندگی حضرت نوح و عیسی بود که طراحی مدادی و چاپ تک رنگ داشت. آخرین کتاب را هم امروز خواندم که "پچ پچ، و یک داستان دیگر" از انتشارات غنچه بود.
کتابی که توجه شما را به خودش جلب کرده معرفی کنید.
اثری که خیلی بر من اثر گذاشته کتاب "خداحافظ راکون پیر " نوشته خانم کلر ژوبرت است. این کتاب را انتشارات کانون پرورشی چاپ کرده است. در این کتاب موضوع بسیار مبهم مرگ و نحوه روبه روشدن با آن برای من حل شد و به دیدگاه تازهای در زندگیم رسیدم.
چه کسی بیش از همه روی شما تأثیر گذاشته است؟
فکر نمیکنم هیچ کسی در ایران کاری مرتبط با کودکان انجام دهد و از بانو میرهادی الهام نگیرد. هر وقت ناامید و دلگیر شدم، به خاطرات و تلاشها و زندگی ایشان و رنجهای بزرگی که متحمل شدهاند فکر میکنم و انرژی میگیرم. البته تلاشهای آقای فرهاد حسنزاده که در هفتهنامه دوستداشتنی دوچرخه در خدمتشان بودهام نیز همیشه به من امید بخشیده است.
چندی قبل کارگاهی با عنوان "قدمهای کوچک در نمایشگاه لوور" برگزار کردید، در مورد این کارگاه توضیح دهید؟
طرح "قدمهای کوچک لوور" در حین گفتوگو با دوست خوبم خانم درنا حمیدی که فارغالتحصیل هنر از سوربن هستند، شکل گرفت. او از طرحهایی که به طور مداوم در موزه لوور انجام میشود و از روزهای سهشنبه که روز موزهگردی بچههای اروپایی است. صحبت کردند. همین صحبتها من را به فکر تلفیق کارگاه "کتابخوانی خلاق" و بازدید از موزه انداخت، اما متاسفانه کتابهای دایرهالمعارف تاریخی چندانی برای بچههای گروههای سنی الف و ب وجود نداشت. اغلب آثار موجود برای گروه ج به بالا نوشته یا ترجمه شدهاند. حتی استادان هم نتوانستند در این زمینه به من کنند. اما یک روز در کتابخانه حسینیه ارشاد به طور غیرمنتظره کتابی را دیدم که سیر تمدنهای موجود در نمایشگاه لوور در تهران را برای بچههای کوچک با تصاویر کارتونی توضیح میداد. با الهام از این کتاب که "مردمان سیاره من" نام دارد، توانستم پکیج مورد نظرم را طراحی کنم.
من سه دوره این کارگاه را برگزار کردم که تقریبا ۳۵ کودک در کارگاهها شرکت کردند. همین که میتوانستند در موزه آثار تمدنهای مختلف را شناسایی کنند و از روی تصاویر کتاب گلدانهای یونامی، سنگ مزارهای رومی و گلدانهای تدفین را نشان بدهند برایم بسیار لذتبخش بود. البته تا یادم نرفته باید بگویم این گشتها با هماهنگی خانم حمیدی؛ مشاور کمیته تجسمی ایکوم، برگزار شد. البته متاسفانه فضای موزههای ما چندان برای پذیرایی از بچهها آماده نیست. بچهها همانطور که در سطح شهر، شهروند درجه دوم به حساب میآیند در موزهها هم گاهی مزاحم به حساب میآیند. ما نیاز به آموزش داریم هم موزهداران، هم خانوادهها و هم بچهها باید چیزهای زیادی را یاد بگیرند. این تنها راهی است که در پیش داریم و مطمئن هستم با فعالشدن واحد کودک در پژوهشگاه میراث فرهنگی، معرفی مجموعه تاریخی فرهنگی نیاوران به عنوان مرکز دوستدار کودک و فعالیت مروجان مختلف چشم انداز روشنی وجود دارد.
چه توصیه و پیشنهادی برای فعالان حوزه ترویج کتابخوانی دارید؟
کار ترویج به صبر و تداوم نیاز دارد. در فضای مجازی از طریق کانالی با عنوان "کودک و فرهنگ" با خانوادهها ارتباط دارم. من در آنجا با معرفی مداوم کتاب سعی دارم توجه خانوادهها را به مفاهیمی که در کتابها مطرح می شود جلب کنم و همین که این کانال در عرض ۱۳ ماه توانسته بیش از ۶۰۰ عضو داشته باشد، قدم مثبتی است.
به گزارش ایمنا، وقتی گفتوگوی ما با ریحانه قاسمرشیدی به پایان رسید در هوای خردادماه قدم میزنیم و با خود فکر میکنیم که ای کاش اولیای آموزشی، پدرها و مادرها و هر کسی که تریبونی دارد قدمی در راستای ترویج کتاب و کتابخوانی برمیداشت تا همانقدر که کودکانمان اسامی بازیکنان فوتبال را میشناختند با اسامی نویسندگان و شاعران ایرانی هم آشنا بودند.
گفتوگو از: سمانه آقائی آبچوئیه، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما