۳ بار مرگ در ۳ ثانیه پایانی

هفدهم آبان ماه ۹۶ قرار بود برای «سیدحسین میرحاج» یک روز پر افتخار دیگر در کارنامه‌اش باشد، روزی با چاشنی استرس شرکت در مسابقات تکواندو قهرمانی کشور و انتخابی تیم ملی که نوید قهرمانی و رسیدن به رنگ طلایی تلاش را می‌داد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، حسین با شکست تمام حریفان خود به دیدار فینال مسابقات تکواندو قهرمانی کشور، سبک هیانگ رسید و فکری به جز کسب مدال طلا در سرش نمی‌پروراند، مانند همیشه ایستاد، بر استرس غلبه و نام اصفهان را برای چندمین بار طلایی کرد، اما در اوج ناباوری همه کسانی که در تکاپوی برپایی جشن قهرمانی‌اش بودند، تشک را بر سکو ترجیح داد!

ضربه پای حریف به سر حسین در سه ثانیه پایانی مبارزه، مسیر دیگری جز سکوی طلایی ایران را پیش روی این تکواندوکار ۲۰ ساله  گذاشت. حسین با وجود قبول آن ضربه پا، برنده از شیاپ‌چانگ مبارزه خارج شد، اما به دلیل سنگینی آن، دچار ضربه مغزی شده بود. او را به بیمارستان بردند و پزشکان با بررسی عکس‌ها و آزمایش‌ها از او قطع امید کردند و با خانواده‌اش از مرگ مغزی پسرشان سخن گفتند! آنچه در ادامه می‌خوانید روایت سید محمدعلی، برادر سیدحسین میرحاج برای خبرنگار ایمنا است از آنچه بر این تکواندوکار و خانواده‌اش گذشت: 

سیدمحمدعلی میرحاج می‌گوید: «وقتی حسین میدان مبارزه را ترک می‌کند، روی زمین می‌افتد. همه فکر می‌کنند از شدت خوشحالی است، اما وقتی دوستانش بالای سرش می‌رسند، می‌بینند دچار تشنج و بی‌هوش شده است و نه ضربان قلب دارد و نه نبضش می‌زند! پزشک مسابقات را بالای سر حسین فرا می‌خوانند، اما این پزشک در حد یک پزشک مسابقه ورزشی نبوده و در آن شرایط، کاری از دستش برنمی‌آمده است.»

آمبولانس بدون اکسیژن!

برادر حسین ادامه می‌دهد: «در این لحظه، علی معینی، یکی از مربیان تیم اصفهان خودش دست به‌کار می‌شود و شروع به احیای قلبی حسین می‌کند و ضربان قلب برادرم دوباره برمی‌گردد و در همین فاصله آمبولانس از راه می‌رسد، اما در مسیر به دلیل نبود وسایل مورد نیاز به خصوص کپسول اکسیژن، حسین دوباره دچار ایست قلبی می‌شود. در بیمارستان شهدای تجریش دوباره احیا می‌شود، اما به دلیل نرسیدن اکسیژن به کما می‌رود.»

وی می‌گوید: «بعد از این اتفاق با خانواده ما تماس می‌گیرند و می‌گویند حسین در مسابقات دچار شکستگی فک شده است و برای عمل جراحی باید اولیای او رضایت بدهند. پدر و مادرم بلافاصله عازم تهران می‌شوند و وقتی به بیمارستان می‌رسند به آنها می‌گویند حسین دچار ضربه مغزی شده و الان هم در کما است. صبح روز پنجشنبه ۱۸ آبان ماه، پزشک حسین اعلام کرد احتمال زنده ماندن او یک درصد است و خانواده را راضی کنید که اعضای بدنش را اهدا کنند.»

محمدعلی اظهار می‌کند: «حسین به دلیل نبود تخت خالی، از ساعت ۱۹ روز چهارشنبه ۱۷ آبان تا ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه روز شنبه ۲۰ آبان، در اورژانس بستری بود و به دلیل شرایط وخیم و حاد جسمانی، امکان جابجایی به بیمارستان دیگری هم وجود نداشت، تا اینکه صبح شنبه یک تخت در ICU خالی شد و حسین را به این بخش منتقل کردند.»

حسین و کُما

برادر حسین از روزهایی می‌گوید که برادر کوچکترش در کُما بود: «یک هفته تمام در کما بود، تا اینکه یک هفته بعد از انتقال به ICU، پزشکش به ما گفت این جوان تمام علم پزشکی را زیر سوال برد و حالش رو به بهبودی است. در حال حاضر نیز دو دستگاهی که با کمک آنها زنده بود را هم قطع کرده‌ایم.» در این لحظه، اشک‌های مادر حسین تمام پهنای صورتش را در بر گرفته است.

محمدعلی ادامه می‌دهد: «ضربه‌ای که به سر حسین اصابت کرده بود، آنقدر سنگین بود که پزشکان از مرگ مغزی حتمی‌ او صحبت می‌کردند، اما خوشبختانه برادرم اکنون زنده است. در حال حاضر دست راست حسین و قدرت تکلمش از کار افتاده که به برگشت آن هم امیدواریم. رگی که در سمت چپ سر حسین است، دچار آسیب شدید شده و باید عمل می‌شد و احتمال خطرات زیادی به دلیل سه بار ایست قلبی و نرسیدن اکسیژن به مغز  وجود داشت. به همین دلیل قرار شد رگ را با فنر زدن باز کنند و احتمال باز شدن این رگ هم ۵۰ درصد بود. با این شرایط، پزشک رگ سر حسین را آنژیو کرد که متاسفانه رگ پاره شد و برای اینکه حسین زنده بماند، به سرعت رگ را مسدود کردند.»

روایتی از یک هفته رنج

برادر تکواندوکار اصفهانی از حال و روز خانواده‌اش هم گفت: «روزهای بسیار سختی را در بیمارستان پشت سر گذاشتیم، چون اصلاً نمی‌دانستیم چه بلایی سر حسین خواهد آمد و تیم پزشکی تنها می‌گفتند فقط دعا کنید و واقعاً حسین با دعا، زندگی دوباره گرفت.»

محمدعلی می‌گوید: «جالب است بدانید وقتی عکس‌ها و سی‌تی اسکن مغز حسین را در اصفهان به یکی از پزشکان مطرح که با یکی از دوستان پدرم آشنا است، نشان دادیم گفته بود حسین زنده نمی‌ماند و دوست پدر گریه‌کنان به خانه ما آمد و گفت دکتر چنین چیزی مطرح کرده است. وقتی به او گفتیم حسین برگشته و به بخش منتقل شده، مات و مبهوت ماند. جالب‌تر اینکه، وقتی دوست پدرم به آن پزشک گفته بود حسین زنده مانده، با تعجب گفته بود شوخی می‌کنی و تا فیلم این پسر را نبینم این موضوع را باور نمی‌کنم.»

از برادر حسین میرحاج در مورد هزینه‌های درمانی برادرش و اینکه آیا مسئولان فدراسیون تکواندو، متولی ورزش اصفهان و هیأت تکواندو استان، حالی از حسین پرسیده‌اند یا نه می‌پرسیم که اضافه می‌کند: «برادرم بیمه ورزشی دارد و هزینه‌ها را خودمان پرداخت کرده‌ایم، اما به جز مسئول سبک هیانگ کشور، از طرف هیچ مسئول دیگری نه تنها کمکی نشده که جویای وضعیت حسین هم نبوده‌اند. حسین سه بار مرگ را تجربه کرده است، یک بار در سالن، یک بار در زمان انتقال به بیمارستان و یک بار هم در بیمارستان و فقط خدا را شکر می‌کنیم که دوباره حسین را داریم.»

وقتی از حسین می‌پرسیم اگر بهبود پیدا کنی، دوباره به تکواندو برمی‌گردی؟ به سختی سرش را به علامت پاسخ مثبت تکان می‌دهد و با کمک برادرش از آرزوهایش می‌گوید: «می‌خواهم به تیم ملی بروم و قهرمان جهان شوم.» (اشک‌های مادر همچنان سرازیر بود)

مادر حسین هم در میان اشک‌هایش چند کلمه‌ای در مورد پسرش می‌گوید: «برای حسین در خانه ۱۰ شب روضه گرفتیم. پدربزرگ و عموی حسین شهید شده‌اند. شب آخر، مداح به ما گفت دو نفر با لباس‌های سفید به خواب من آمدند و گفتند برای حسینِ ما در شب آخر سنگ تمام بگذار و من هم امشب به تمام ائمه متوسل می‌شوم و مطمئن هستم حسین خوب می‌شود. شفا و زنده ماندن حسینم را آن شب از ائمه گرفتم و خدا را شاکرم که پسرم در کنارم است.»

کد خبر 333285

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.