سالمندی؛ فصلی برای پویایی

فریدن - سالمندی گرچه در نگاه اول به منزله خزان عمر تلقی می شود؛ اما بهاری برای شکفتن شکوفه های پویایی از درخت تنومند تجربه است.

به گزارش خبرنگار ایمنا از شهرستان فریدن، سالمندی مرحله ای از رشد است که با کاهش قابل ملاحظه ای  توان حسی -حرکتی ظاهر می شود .طبق تعاریفی که توسط سازمان بهداشت جهانی از سالمندی ارائه شده است افراد بالای سن ۶۵ سال را می توان جزء جامعه سالمندان به حساب آورد.

کهنسالی یک سرنوشت مشترک همگانی است .در واقع سالمندی یکی از مراحل رشد انسان است ، به عکس آنان که آن را پایان زندگی می دانند ، خود یکی از مراحل است و به عنوان یک روند طبیعی گذر عمر و زندگی مطرح می شود.

بررسی های انجام شده در زمینه سالمندی و همچنین آمار و ارقام اعلام شده توسط سازمان بهداشت جهانی ، حکایت از سرعت پیشرفت روند سالمندی و افزایش تعداد و شمار سالمندان در جهان ، به خصوص در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه دارد .

سالمند؛ سایه بان خانواده

در یک خانواده متعارف و متعادل، سالمندان نقش سرپرست، راهنما یا کدخدایی را ایفا می کنند که کارشان امر و نهی، هدایت و ارشاد و تنظیم سیاست کلی خانواده است. فرزندان از آنها پیروی کرده و شیوه زندگی را می آموزند.

 سالمندان، پاسدار ارزش ها و حافظ سنت های اصیل و ارزیاب فرهنگ و میراث اجتماعی هستند. آنان با معاشرت و انس با نسل جدید، می کوشند مفهوم زندگی را برای آن ها روشن کنند، و مراقب باشند لغزش و خطایی از ایشان سرنزند، اخلاق و ادب را به آنها بیاموزند و حفظ و حراست از دستاوردها را به آنان آموزش دهند. سالمندان، همانند نگاهبانی هستند که امور و جریان های داخل شونده و بیرون رونده را تحت مراقبت دارند و تلاش می کنند خانواده در مسیر صواب هدایت شود.

بسیاری از این افراد برای نسل جوان افرادی مهم و قابل اعتمادند که می توانند به تربیت جوانان پرداخته و مشکلات و مسائل آنان را حل کنند. سالمندان باتجربه ها و اندوخته هایی که دارند، قادرند اعضای خانواده و جامعه را در حل مشکلات یاری دهند و شادی و طراوت در زندگی به وجود آورند. تدابیری که سالمندان برای زندگی در پیش می گیرند و تلاش هایی که در زندگی به کار می برند، بسیار مهم و ارزنده است.

گنجینه هایی از تجربه

جامعه و نسل جوان، به هدایت و ارشاد نیاز دارد تا بتواند در مسیر صحیح زندگی گام بردارد. سالمندان از این جهت که صاحب آگاهی ها و اطلاعات فراوان هستند، می توانند با فراهم آوردن موجبات هدایت و ارشاد جوانان، جامعه ای را از سقوط در سراشیبی انحطاط و زوال حفظ کنند. سالمندان، گنجینه هایی از تجربه های زندگی را به همراه دارند و می توانند برای نسل جوان، مشاور و راهنمای خوبی باشند. آنان با استفاده از خطرات شیرین و تلخ زندگی خود یا حتی آنچه از دیگران دیده یا شنیده اند، می توانند به راهنمایی افراد پرداخته و با گذشت و صفای خود، به انتقال ارزش های سنتی بپردازند و وظیفه نسل جوان را در مورد آینده زندگی و مردم روشن کنند.

وجود سالمندان مایه برکت جامعه است. آنها، اختلاف ها و درگیری هایی را که در محیط خانواده ها پدید می آید، کج روی ها و انحراف هایی که در جامعه انسانی رخ می نماید و روابط تیره و نابه سامانی که در جامعه ها وجود دارد را با بیان و مراقبت خود از میان برده و به حل و رفع دشواری ها می پردازند. سالمندان، راهنما و رهبر همه اند و نه تنها نسل جوان، که گاه میان سالان هم به رهبری آنها نیازمندند. اختلاف ها به دست آنها رفع و حل می شود و تجربه های آنها ارزنده و کارساز، و طرز فکر و اندیشه شان جهت دهنده و رهایی بخش است. جوان نمی تواند مدعی شود به علت بالا بودن سطح علم و مدرک تحصیلی، از سالمند بالاتر و برتر است. اگر ارزش وجودی آنها و آگاهی هایشان را همواره در نظر داشته باشیم، چه برکتی بالاتر از برکت این نسل و چه نعمتی برتر از نعمت وجود سالمندان خواهد بود؟

نیاز جوانان به وجود سالمندان

وجود افراد سالمند در جامعه غنیمت است و آدمی قدر آنها را هنگامی می شناسد که خود فرد بزرگسال یا پدر و مادر شود و به جایگاه این افراد پی ببرد. بر این اساس، ارتباط با سالمندان با نسل جوان، امری ضروری است. جوان ناگزیر است در مسیر زندگی، روش درست و استواری داشته باشد و این هدف قابل دسترسی نیست، مگر اینکه آدمی راه خود را پخته و استوار سازد و از تجربه های آنهایی بهره گیرد که عمری این راه و برنامه را پیموده اند.

بسیاری از افتادن ها، سقوط ها و انحطاط ها به دلیل نادانی است و جوان به علت قدرت و غرور، راه بهره گیری درست از آن را نمی شناسد و زندگی با سالمندان، جلو این سقوط ها و انحطاط ها را می گیرد. جوان با بهره مندی از تجربه های سالمندان می تواند نتیجه و حاصل عمر را غنا ببخشد و از مسیر اصلی خود منحرف نشود.

پیری پایان راه نیست

پیری به معنی از دست دادن توانایی‌های جسمی، از کار افتادگی یا بیهودگی برای خود فرد و جامعه نیست بلکه تنها ورود به مرحله جدیدی از زندگی است و پذیرفتن آن باعث افزایش اعتماد به نفس و حس مفید بودن برای فرد و خانواده‌اش می‌شود.

آدمی به هر میزان که سالخورده تر می شود، تصور روشن تری از زندگی به دست می آورد؛ راه و روش زندگی را بهتر فرا گرفته و متوجه لغزش ها و اشتباه های گذشته می شود.

در دوران سالمندی، بسیاری از حالات و صفات تجدید و احیا می شود و نقاط مثبت و منفی بسیاری بروز و ظهور پیدا می کند. اصولاً دوران سالخوردگی، با نوعی بیداری همراه است که سالمندان در آن فرصت می یابند گذشته و آینده را در نظر مجسم کنند و همه آنچه بوده و خواهد بود را به صحنه آورند. این حالت ها ممکن است افراد را شاد یا ناراحت کند. در این سنین، تازه آدمی متوجه می شود که لذت ها چه زود فانی شدند و روزهای جوانی به چه سرعتی گذشتند و از دست رفتند.

یک روانشناس -درباره حالات و روحیات سالمند می گوید: اصولاً دوران سالخوردگی، با نوعی بیداری همراه است که سالمندان در آن فرصت می یابند گذشته و آینده را در نظر مجسم کنند و همه آنچه بوده و خواهد بود را به صحنه آورند. این حالت ها ممکن است افراد را شاد یا ناراحت کند.

وی اضافه می کند: بعضی افراد ذاتا احساس خوبی نسبت به خود ندارند. از اعتماد و عزت نفس پایینی برخوردارند یا دوران ماقبل سالمندی را به خوبی سپری نکرده‌اند و بنابراین نمی‌توانند به سادگی با ورود به مرحله سالمندی کنار بیایند. نتیجه این می‌شود که چنین افرادی به وسیله جنگ با عوامل و مظاهر پیری سعی در انکار آن می‌کنند. مثلا مدام موهای خود را رنگ یا لباس‌هایی غیرمتناسب با سن‌شان به تن می‌کنند.

این روانشناس تاکید می کند:  البته ناگفته نماند که مبارزه کردن با مظاهر پیری اگر در حد معمول و معقول و مناسب با سن فرد و عرف جامعه انجام پذیرد و او در پی حفظ ظاهری آراسته و روانی سالم با ورزش کردن، کوهنوردی یا پیاده‌روی باشد، نه تنها اشکالی ندارد بلکه برای جلوگیری از ابتلا به افسردگی و شاداب ماندن هم بسیار مفید است. این حرکات وقتی خانواده و جامعه را نگران می‌کند که از حد اعتدال بگذرد؛ مثلا انجام دادن حرکات و رفتاری غیرمناسب با سن، پوشیدن لباس‌های نامناسب و غیره این جاست که خانواده فرد با نپذیرفتن و قبیح دانستن این رفتار، او را از خود طرد می‌کنند که بی‌شک کار اشتباهی می‌کنند. خانواده این افراد می‌توانند به سادگی با صحبت کردن و معرفی یک مشاور یا روان‌پزشک در صدد حل مشکل عزیزشان برآیند.

وی ادامه می دهد: سالمندی که عمری کار کرده و مسئولیت بسیاری را پذیرفته و به انجام رسانده است، اکنون در نزد وجدان احساس رضایت می کند؛ اما سالمندانی نیز هستند که قرار و آرام خود را از دست داده و بر گذشته خود ناراحت و متأسف اند، به ویژه اگر عمر را به بیهودگی گذرانده باشند. زود رنجی و نازک دلی، رکود و خمودی یا سرگرم شدن به کار و برنامه ای که حاصل ارزنده ای ندارد، تعصب در گفتار و عمل که گاه خود مانعی بزرگ برای ایجاد تفاهم و اشتراک فکری آنهاست و نیز رعایت آداب و رسومی که ممکن است بی ریشه بوده یا از گذشتگان به ارث رسیده و در آنان پایدار شده باشد، از جمله تظاهراتی است که در وجود افراد پیر و سالمند بروز و ظهور می کند.

کنار آمدن با بازنشستگی

مسئله دیگر کنار آمدن با دوران بازنشستگی است. اگر افراد بازنشستگی را پایان عمر مفید کاری و آغاز از کارافتادگی و بیهودگی ندانند، اگر چند ماه قبل از بازنشستگی کاری سبک و مناسب باتجربه و دانسته‌هایشان پیدا کنند، اگر به فکر خدمت و مشاوره دادن به مردم با توجه به تجربیاتشان باشند، آن وقت است که احساس درونی خوبی نسبت به خود پیدا می‌کنند و برای خدمت رساندن به اطرافیان و جامعه پس از بازنشستگی برنامه‌ریزی می‌نمایند و مسلما با این کار جامعه و خانواده افراد سالمند هم به سمت تجربیات او گرایش پیدا می‌کنند.

نقش سلامتی و رفاه در کیفیت زندگی سالمندان

یک کارشناس جامعه شناسی- نیز با بیان این که کیفیت زندگی سالمندان به عوامل مختلفی بستگی دارد، داشتن استقلال مالی در سالمندی و توانایی برقراری ارتباطات اجتماعی و خانوادگی قوی را برای سالمندان ضروری می داند و می گوید: حبس کردن خود در منزل، گوشه‌گیری، انزوا، قطع روابط اجتماعی و خانوادگی به منزله عامل سقوطی برای سالمندان به شمار می‌روند.

وی اظهار می کند:  یک فرد سالمند باید بداند که انزوا و دوری از خانواده‌ نه تنها باعث خوشحالی‌شان نمی‌شود بلکه بیشتر آنها را اذیت می‌کند، اینکه خانواده یک سالمند ببیند که او با آنها همراه است و احساس خوبی نسبت به خود دارد مسلما برایشان رضایت‌بخش‌تر است تا دیدن افسردگی و گوشه‌گیری او.

این جامعه شناس ادامه می دهد: از آنجا که سالمندی مرحله حساس از عمر انسان است که اگر با سلامت و رفاه توأم باشد از دوران بسیار خوش زندگی است اما اگر همین دوران با فقر و بیماری توأم شود دوران پر مصیبت و تلخی است لذا سالمندان در ابتدا به فکر آینده و زمان پیری باید تدابیری را اتخاذ کنند و خود را مهیای پذیرش دوران زندگی بنمایند و خانواده ها هم ضمن انتقال فرهنگ احترام به سالمندان به فرزندان خود کانون گرم و با محبت خانه ها را برای تأمین سلامتی روحی و روانی سالمندان فراهم کنند و جامعه نیز نقش و جایگاه و توانمندیهای سالمندان را تبیین و جهت استفاده از تجربیات ارزنده آنان بسترسازی مناسب نمایند.

بهار تجربه در خزان عمر

سالمندی گرچه در نگاه اول به منزله خزان عمر تلقی می شود؛ اما بهاری برای شکفتن شکوفه های پویایی از  درخت تنومند تجربه است.دورانی که در صورت مدیریت درست می تواند منشا تکاپو، تلاش و شادابی باشد.

تحقق این امر مستلزم تقویت خودباوری در سالمندان و فراهم کردن بستر مناسب برای بروز توانایی هایی آنان است، مسئله ای که باید بیش از پیش مورد توجه نهاد ها و سازمان های مسئول قرار بگیرد.

سالمندان به ظاهر پیر و ناتوان شده اند و به عبارتی به مرحله باز نشستگی رسیده اند، اما واقعیت این است که این افراد، توانایی های بسیاری دارند که به تناسب سن و امکان می توانند آنها را مورد استفاده و بهره برداری قرار دهند.

کد خبر 321803

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.