محرم و آئین تعزیه و تعزیه خوانی

کربلا تنها یک مکان نیست. کربلا به واسطه عاشورای حسین است که کربلا می شود و باز به خاطر اوست که فرهنگ تعزیت عاشورایی ادامه پیدا می کند. بی گمان از ریشه دارترین مناسک مذهبی و فرهنگی ما، دهه اول محرم است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایمنا، تعزیه در لغت به معنای سوگواری و برپاشدن مراسم عزاداری به یادبود درگذشتگان است. تعزیه دراصل و در زبان عرب به معنای تسلا دادن به مصیبت دیدگان و خویشاوندان متوفی و دعوت آنان به صبر و شکیبایی است و تقریباً معادل و هم معنا باکلمه «تسلیت» است.

تعزیه یا تعزیت از لحاظ دستوری مصدر فعل متعدی(ازباب تفعله و تفعیل) از ماده «عزا» است و «عزا» مصدر لازم آن و به معنای صبر و شکیبایی و آرامش یافتن است. هر دو کلمه عزا و تعزیه از نظر دستوری و معنایی مانند بسیاری دیگر از کلمات عربی فارسی شده تحول یافته اند.

کلمه تعزیه که مصدر فعل متعدی بود، به دو صورت متعدی و لازم یعنی تسلیت گفتن و سوگواری هر دو بکار رفت. تعریف تعزیه در اصطلاح به نوعی نمایش آیینی و مذهبی براساس واقعه کربلا و شهادت امامان معصوم(ع) و وقایع دیگر مذهبی و قصه ها و داستانهای تاریخی و اساطیری و عامیانه اطلاق می شود. بعدها نویسندگان کلمه مفرد «شبیه» را هم به مجلس تعزیه و هم به تعزیه خوان اطلاق کردند. همچنین برخی از فضلا و علمای مذهبی باتوجه به نمایشی بودن تعزیه و صحنه آرایی آن، اصطلاح «تعبیه» را نیز به کار بردند و به اصطلاح‌های تشبیه و شبیه افزودند. بنابراین چون عامه مردم تعزیه را فتوا در مفهوم و ماهیت آیینی و مذهبی اش می شناختند اصطلاح تعزیه درمیان مردم همچنان باقی ماند. بیشتر ایران شناسان و پژوهشگران غربی نیز که در این زمینه مطالعه و تحقیق کرده اند همین اصطلاح تعزیه را به کاربرده اند.

تعزیه از نظر ظاهری

تعزیه از نظر لغوی به معنی همدردی، سوگواری و تسلیت است ولی به عنوان شکلی از نمایشی که در اجتماعات و مراسم مانند شهادت امام حسین(ع) در ایام محرم ریشه دارد گرفته شده است و در طول تکامل خود بازنمایی محاصره و کشتار حاضران صحرای کربلا محور اصلی آن بوده و هیچگاه ماهیت مذهبی اش را از دست نداده است. از آنجاکه شیعیان ندای حق طلبانه امام حسین(ع) را ندای راستی و پاکدامنی و حرمت انسانی و مقدس می دانند اجرای مراسم محرم را نیز نوعی تلاش به سوی همان اهداف مقدس می دانند. بعدها نیز با این اعتقاد که مشارکت در نمایش های تعزیه، خواه در ردیف بازیگران، خواه تماشاگران، آنان را از شفاعت امام حسین(ع) در روز قیامت بهره مند خواهد ساخت به رونق این مقوله همت گماشتند.

روندتکوین و تحول تعزیه در ایران

دسته های عزاداری

در ابتدا دسته ها و جماعت عزادار در کوچه ها و بازارها راه می افتادند و با سینه زدن و نوحه خواندن و نواختن سنج و برخی از سازهای ساده موسیقی و حمل علَم و علامت و امثال آن و نیز همسویی و هماوازی در خواندن نوحه، فاجعه کربلا را یادآوری می کردند.

برگزاری اینگونه مراسم و تظاهرات مذهبی، چنان که می دانیم از دوران آل بویه و حتی پیش از آن در ایران معمول شده بود، لیکن در دوره صفویان صورت منظم تری پیدا کرد و با آداب و رسوم و تشریفات بیشتر و باشکوه تری برگزاری می شد. این دسته ها پس از مدتی راهپیمایی وقتی به چهارسوها و میدان ها می رسیدند، لحظاتی می ایستادند و نوحه خوان هر دسته به جای خواندن اشعار ضربی و نیم ضربی(خواندن اشعار سینه زنی)، چنان که امروزه نیز معمول است، مرثیه و قطعه شعری می خواند. اشعار مرثیه گاهی به زبان اول شخص و بیان مستقیم بود و گاه به زبان نقل و روایات و غیر مستقیم. سرانجام دسته ها و سوگواران به صحن مسجد یا امامزاده و یا تکیه و میدانی می رفتند و در آنجا به روضه خوانی و ذکر مصیبت می پرداختند.

کاربرد اسباب نمایشی در دسته ها

اسباب و وسایلی چون کجاوه، عماری، صندوق، تابوت، نخل و چیزهای دیگر بعدها به دسته های عزاداری اضافه شد. این اسباب نشانه و نماد حرکت کاروان امام به کربلا و وقایع بعد از شهادت حضرت، همچنین نشان دهنده همدلی و همنوایی عزاداران در سرنوشت امام بود.

این دسته ها بعضی پیاده و برخی سواره حرکت می کردند. چند کودک و نوجوان، و گاهی مردانی بصورت زنان، بر شتر ها سوار می شوند و در فواصل زمانی معین اشعاری می خواندند. این شعرها بیشتر به شیوه زبان حال و بیان مستقیم بود. در این دسته تابوت ها و نعش هایی که بیشتر آنها مصنوعی بودند و آنها را از بالش و قطیفه و چلوار و چکمه و سرمومی یا چوبی و امثال آن می ساختند حمل می شد.

روی نعش ها و تابوت ها عامه سبز رنگ خون آلود، یا چند کبوتر سفید قرار می دادند. اسب هایی را که مظهر ذوالجناح (اسب امام حسین(ع)) و اسب حضرت عباس و علی اکبر بودند، با تیره پوش های خون آلود می آراستند و روی تیر پوش ها و گردن اسب ها شمشیر و سپر و زره و روی گردن آن شال سبز باریک و بر پیشانی آینه و امثال آن می بستند. رفته رفته، علاوه بر شبیه های کودکان و زنان که نشان دهنده و یادآور کلی واقعه و حوادث بعد از شهادت بودند از جنگجویان و مبارزان و سایر شهیدان(به جز خود امام) نیز شبیه هایی می ساختند. این شبیه ها در آغاز مردانی بودند که با چهره های غرقه به خون بر اسب های خاک آلود سوار می شدند و در کنار دسته ها حرکت می کردند، اما بعدها حرکات نمایشی خود را گاه سواره گاهی پیاده در میدان وروی سکوها انجام می دادند.

شبیه سازی در دسته ها

ساختن شبیه از شهیدان کربلا و گاهی مخالفان دشمنان اهل بیت(ع) و تجسم وقایع به تدریج هم متنوع تر شد و هم وضع و حالت جاندارتر و محسوس تری پیدا کرد. مثلاً علاوه بر ساختن تابوت، نعش ها در آنهاا می خوابیدند. این تابوتها را گروهی از مردم با ارابه ها حمل می کردند. در برخی از شهرهای ایران، کسانی که شبیه نعش شده بودند، در ارابه هایی دراز می کشیدند و روی آنها شن سرخ رنگ می ریختند، بطوری که فقط سرشان از زیر شن پیدا بود و بدین‌سان هم واقعه شهادت و هم صحنه واقعه دشت کربلا را به نمایش می گذاشتند. رفته رفته، علاوه بر ساختن شیبه از شهیدان کربلا، از اشقیا و دشمنان امام نیز کم و بیش شبیه هایی می ساختند.

شکل اولیه تعزیه خوانی در ایران
در اواخر دوره صفویان، علاوه بر اجرای مراسم دسته گردانی و نوحه خوانی و اعمال و حرکات نمایشی و نیمه نمایشی و مکالمات کوتاه و ناپیوسته افراد شبیه که در نه روز به تفاریق صورت می گرفت، خلاصه ای از تظاهرات نمایشی را در روز عاشورا به گونه ای ترکیبی و جامع در میدان یا صحن امامزاده برگزار می کردند. بدین ترتیب که نخست روضه خوانی‌هایی از روی کتاب روضه الشهداء روضه می خواندند و عزاداران را برای تماشای تعزیه آماده می کردند، سپس شبیه خوانی آغاز می شد. چنین بود که تعزیه های ثابت و مجلس و میدانی پدید آمد. در برخی از شهرهای ایران نیز همان مراسم پیشین، یعنی حرکت دسته ها و نمایش واره ها، با اندک تحولی به صورت تعزیه به مفهوم امروزی آن در دوره صفویان پدید آمده و در دوره افشاریان و آغاز عهد زندیان رشد و تحول یافته و کم و بیش رایج شده است.

در تعزیه خوانی های اولیه، نخستین تعزیه های محرم فقط در یک یا دو روز(عاشورا و یا احتمالاً تاسوعا و عاشورا) خوانده می شده اند نه در سراسر دهه محرم و از دوره زندیان به تدریج برای هریک از ده روز محرم یک مجلس تعزیه ساخته شد.

دوم اینکه موضوع نخستین تعزیه های روز عاشورا، خلاصه وقایع کربلا و شهادت امام و سایر شهیدان است و اسارت اهل بیت(ع) تا رفتن به شام و بارگاه یزید بود ولی نخستین و قدیمی ترین تعزیه، تعزیه شهادت امام حسین(ع) نبود بلکه مجلس هفتاد و دو تن بوده است. تعزیه شهادت امام حسین(ع) به صورتی مستقل و مفصل بعدها ساخته شد. نکته دیگر اینکه در تعزیه های قدیم، اشقیا و شبیه های مخالفان یا اصلاً نقشی نداشتند یا نقششان بسیار اندک و محدود بود. شاید به دلیل اینکه تماشاگران مومن و متعصب و ساده دل، شبیه اشقیا را اذیت و آزار می کردند و گهگاه مردم با شهرخوانان رفتاری ناخوشایند داشتند. همچنین حرکت و عمل در تعزیه های نخستین بسیار اندک و محدود بود و تعزیه بیشتر بر آواز و کلام تکیه داشت و در واقع چیزی همانند اپراهای مذهبی بود. ضمن اینکه تعزیه و تعزیه خوانی ظاهراً در همه شهرها و روستاهای ایران در یک زمان و بر یک منوال رواج نیافت و از نظر کیفیت و شیوه ارائه و اجرا نیز، یکسان نبود. در معدودی از شهرها و روستاهای ایران تعزیه به شکل خاص و نسبتاً قدیمی آن که اکنون به تعزیه های سیار و دوره ای معروف است، باقی ماند و در بسیاری دیگر از شهرها شکل ثابت آن یعنی تعزیه های میدانی و مجلس باب شد.

صورتهای ادبی و نمایشی تعزیه

تعزیه به دوشکل هنر کلامی نوشتاری و گفتاری در جامعه و فرهنگ ایران حضور یافته است. شکل کلامی – نوشتاری تعزیه به صورت مکتوب می باشد و شکل کلامی و گفتاری آن تعزیه خوانی است که به صورت بیان واقعه های تعزیه نامه ها به شیوه نقالی و نمایش صحنه های واقعه هاست.

تعزیه و تعزیه خوانی در ایران

تعزیه خوانی و شبیه خوانی از عهد باستان در ایران مرسوم بوده و ایرانیان از عهد کهن با نمایش آیین های مذهبی زمینه و بستر شکل گیری تعزیه در دوره های بعد را مهیا کرده اند. مهم ترین و اصلی ترین آئین های باستانی «مصائب میترا» و «سوگ سیاوش» بوده است، ایرانیان مهرپرست به هنگام برگزاری مناسک آیینی خود واقعه «مصائب میترا» را نیز به نمایش درمی آوردند. در این نمایش چند تن از نقش آفرینان صورتک هایی بر چهره خود می زدند و روی سکویی که پیروان آیین مهری برای نیایش های مذهبی ساخته بودند، می رفتند و همراه نمایش، واقعه مصائب مهر را نشان می دادند و همچنین در سال مرگ سیاوش، مردم بخارا همراه آیین سوگواری سیاوش شهادت او را نمایش می دادند. در این نمایش، شبیه سیاوش را می ساختند و در عماری یا محملی می گذاشتند. این عماری یا محملی را که چهار سویش بازبود روی دوش می گرفتند و مویه کنان و سینه زنان در گذرگاه ها می گرداندند.

اوج و نماد تعزیه در ایران

اوج و نماد تعزیه در ایران بر بنیاد وقایع کربلا یعنی نبرد اولیاء با اشقیا و شهادت مظلومانه امام حسین(ع) در یک نمایش ما واگرفته و به صورت تعزیه جلوه گر شده است. گرچه در آغاز، بسیاری از فقیهان سنت گرا با شبیه و تشبیه و تعزیه خوانی مخالفت می کردند و به لباس معصومان درآمدن و در نقش آنان ظاهر شدن و شبیه در آوردنهای مذهبی را گناه و اهانت به ساحت مقدس ائمه اطهار(ع) می دانستند. این گروه روحانی معتقد بودند که نباید به قصد عزاداری برای سیدالشهداء و اهل بیت(ع) و یاران او و انجام دادن هر کار ثواب یا منتخب به کاری ناشایست و حرام دست زد. اما باتوجه به زمینه و پیشینه تعزیه در ایران و علاقه توده مردم دیندار و متعصب کوچه و بازار در جامعه ایران جا افتاد و علاقه توده مردم دیندار شیعه را به سوی خود کشانید. روحانیون سنت گرا با مشاهده شور و هیجان مردم به حضور در مجالس تعزیه خوانی، دریافت تاثیر شدید نمایش مصایب ائمه بر عامه مردم و نزدیک کردن بیش از پیش مردم به مذهب و دستگاه مذهبی، دست از مخالفت کشیدند و رفته رفته به پذیرش تعزیه تن دادند و تعزیه خوانی را با رعایت شرایطی مجاز و شرعی دانستند. بنابراین تعزیه خوانی درپی مراسم دسته گردانی های مذهبی در دهه اول محرم و دهه آخر صفر پدید آمد و با این مراسم آمیخت و همراه شد و تعزیه خوانان که گروهی از عامه مردم بودند، داستان مصایب و آلام شخصیت های مذهبی و حماسه های قهرمانی شهیدان کربلا را که پیش از آن در مقتل نامه ها و سوکچامه ها روایت شده بود و از زبان مرثیه گویان و روضه خوانان و مداحان نقل می شد، همچون نقالان با استفاده از هنر بیان و تقلید به نمایش درآوردند.

از این زمان که احتمالاً اواخر دوره صفوی باید باشد، تعزیه خوانی همچون نمایش آیینی- مذهبی، در عرصه هنر ایران آشکار شد و تحول تعزیه از حوزه بسته خود هرگز از دین و مذهب دور نساخت و ارتباط آنرا با روحیه و اعتقادات فرهنگی – مذهبی مردم حفظ کرد و حفظ این ارتباط به تعزیه کمک کرد تا جایگاه و مقامش را همواره در جامعه سنتی – مذهبی ایران نگه دارد، از این رو، تعزیه در جامعه ایران پیوسته جدا از تئاتر، به معنی امروزی اش، مطرح بوده است.

پیدایش و زمینه تاریخی تعزیه در ایران

عده ای تاریخ پیدایش تعزیه در ایران را مربوط به اواسط یا اواخر دوره صفویان و بعضی به دوره زندیان و گروهی به اوایل عهد قاجار می دانستند. حتی بعضی از نویسندگان و تاریخ نگاران مراسم سوگواری و دسته گردانی های دوره دیلمیان را که گویا گهگاه با شبیه های صامتی نیز همراه دسته های عزادار بوده است، آغاز تعزیه پنداشته اند. اما مشهورترین فرض و نظریه ها درباره پیدایی تعزیه در ایران این است که تعزیه شکل متحول و تکامل یافته مردم و آیین های سوگواری مذهبی است که از قرن های اول، دوم، بویژه قرن چهارم یعنی دوره آل بویه در ایران رایج بوده است. همچنین احتمال داده می شود که زمینه نمایش این مراسم از برخی آداب و شعائر و نمایش‌وارهای جمعی ایران قبل از اسلام، مانند سوگ سیاوش و ایرج و امثال آنها ریشه و مایه گرفته باشد. ظاهر این مراسم و تظاهرات مذهبی با رسمیت یافتن مذهب شیعه در دوره صفویان، شکل و هیئت منظم و سامان یافته ای پیدا کرد و به تدریج با پدیده ها و عناصر فرهنگی، شبیه گردانی و امثال آنها درآمیخت و سرانجام اواخر دوره صفویان به صورت کنونی درآمد.

تعزیه در دوارن قاجار

دوره اوج تعزیه و اهمیت و ارج نهادن به آن دوران قاجاریه است. در این دوره است که بزرگان حکومتی و رجال درباری به برپایی تعزیه به نحوی باشکوه می پردازند و از فراهم آوردن امکانات برای این نمایش مذهبی جهان اسلام کوتاهی نمی کنند.

تعزیه خوانی در آغاز دوره سلطنت قاجارها به صورت یک نمایش آیینی- مذهبی جلوه گر بود و روند تحول و تکامل را پیمود. فتحعلی شاه مردی مذهبی یا به ظاهر مذهبی بود، به تعزیه و تعزیه خوانی علاقه نشان می داد و در همگانی کردن آن، کمابیش نقش مهم و موثری داشت.

او سرپرستی و نظارت بر امور مربوط به مراسم عزاداری و تعزیه خوانی دربار و دولت را در ماه محرم به بزرگان و رجال دربار خود می سپرده و در بعضی مجالس تعزیه، بخصوص مجالس روز تاسوعا و عاشورا، که کارگزاران دربار بر پا می کردند حاضر می شده است. رجال درباری و اعیان و بزرگان به علت تعصبات مذهبی به سنت آبا و اجدادی خود تمام تلاش برای برگزاری این مراسم به نحو احسن را می کردند، که هر یک به نوبه خود در دهه ی اول محرم در تکیه ها یا حیاط های بزرگ خانه هایشان، مجالس سوگ و تعزیه خوانی بر پا می کردند.

انگیزه ی این گروه در تعزیه داری یکسان نبود، بعضی به نیت ادای دین مذهبی یا به جا آوردن نذر و نیاز و سبک کردن بار معصیت و تلطیف روح دست به این کار می زند، از جمله میرزا ابوالحسن خان ایلچی وزیر امور خارجه فتحعلی شاه که بخاطر شفا یافتن پسرش از یک بیماری ۱۴ یا ۱۵ روز بساط تعزیه بر پا کرد.

تعزیه خوانی در زمان این دو پادشاه هم مرسوم بوده و بیشتر در میدان ها و کاروانسراها و خانه های اعیان و اشراف برگزار می شده است و در دوره هر دو شاه چندین تکیه جدید ساخته می شود که بانیان این تکایا رجال درباری و اعیان و اشراف بوده اند که بسیاری از آنان در ایام محرم در خانه های خود تعزیه خوانی می کردند واین تکایا را به تعزیه خوانی های عمومی اختصاص می دادند تا در میان عامه مردم بر اعتبار و حیثیت و موقعیت اجتماعی نفوذ خود بیفزایند. ازسویی بدلیل رویداد احترام فتحعلی شاه و احمد شاه با میرزای قمی، رسمیت و مشروعیت مذهبی تعزیه رواج و رونق بیشتری پیدا کرده است.

اوج تعزیه خوانی در دوره حکومت ۵۰ ساله ناصرالدن شاه بوده است. ناصرالین شاه بیش از شاهان دیگر قاجار به تعزیه دلبستگی و علاقه داشت. نمایش مذهبی یا شبیه خوانی از نوع نمایش های منظوم آهنگ دار بود و کارگردانان نمایش در کار خود مهارت کامل داشتند و چون شبیه خوانی مورد توجه و علاقه خاص ناصرالدین شاه واقع شد و رنگ اشرافیت و تجمل به خود گرفت، رهبران نمایش درباری(کارگران و رهبر تعزیه و شبیه خوانی را معین البکاء و معاون او را ناظم البکاء می خواندند).

علاوه بر اصلاح نسخه های شبیه خوانی در انتخاب گفتارهای منظوم و آهنگ های متناسب با پرسوناژها کوشش و سلیقه زیادی به کار بردند. نقارخانه دولتی وارد دستگاه نمایش شد و برای هر یک از پرسناژها آهنگ خاصی از یکی از دستگاه های موسیقی ایران انتخاب گردید. مثلا برای حضرت عباس(ع) آهنگ چهارگاه و برای دیگر آهنگ عراق و حجاز؛ برای حضرت زینب(ع) آهنگ کبری. هنگام مکالمه منظوم سیدالشهدا(ع) با عباس(ع) اگر سیدالشهدا آهنگ شور می خواند عباس(ع) با همان آهنگ جواب می داد.

تعزیه خوانی هرچند در دوره قاجار جنبه مذهبی و سوگواری داشت، خود موجب حفظ نغمات ملی و ردیف ها و گوشه های دستگاه های موسیقی ایرانی گردید. چون خواننده خوش صدا بهتر می توانست در دل تماشاچیان تعزیه و عزاداران رخنه کند، کارگردانان، تعزیه خوانانی را که صدای گرم و خوش آهنگی داشتند برای نقش های تعزیه انتخاب می کردند و این جوانان مدتی نزد تعزیه خوانان استاد ماهر که به موسیقی ایرانی کاملا آشنا بودند طرز صحیح خواندن را فرا می گرفتند و تمرین می کردند و بدین ترتیب مکتب تعزیه و شبیه خوانی، خوانندگانی را پرورش داد که در فن آوازخوانی به تبحر و در مقام موسیقی ایرانی به مقام هنری رسیدند.

پس از قاجاریه تا امروز

دوره پهلوی، دوره افول تعزیه است، تعزیه رو به زوال می گذرد و انگیزه ای برای دسته های تعزیه خوانی باقی نمی ماند که به این کار مداومت ورزند. در دوره پهلوی دیگر از تکیه دولت یادگار دوران شکوه تعزیه دوره قاجاری خبری نیست، تعزیه به همان سرعت که به وجود آمده بود رو به زوال گذاشت و دسته های بازیگران برای تأمین معاش مجذوب ارزش تجاری شدند. دسته ها برای بدست آوردن بهترین مکان برای نمایش با هم در نزاع بودند. افرادی که هزینه های تعزیه را متقبل می شدند کم و کمتر شدند، بنابراین هنگام اجرای تعزیه بازیگران به جمع آوری پول از تماشاچیان می پرداختند، در حساس ترین موقع، تعزیه قطع می شد. هم چشمی میان دسته های حرفه ای یا نسبتاً تجاری و کارهای آنان از جمله دزدیدن نسخ خطی از یکدیگر و افزوده شدن تعزیه خوانان روی تعزیه تاثیر بدی گذاشت.

با روی کار آمدن رضاخان اجرای تعزیه و مراسم سوگواری مشابه آن ممنوع گردید و از سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در اثر جلوگیری از تعزیه خوانی، دست اندرکاران این نمایش، شهرها را رها کرده و روانه روستاها و نقاط دور افتاده کشور شدند، به کارهایی مانند دست بردن در نسخه های اصیل، دگرگون نمودن متن تعزیه ها و ایجاد تحریف در برخی صحنه ها به منظور تأمین اهداف خوانین و حکمرانان محلی پرداختند.

گرچه تعزیه از شهرها دور شد و از فرهنگ شاهی و سنت های درباری مصون ماند ولی در روستاها گرفتار مطالب موهوم و فرهنگ های عامیانه گردید. پس از سقوط رضاخان در سال ۱۳۲۰ شمسی و روی کارآمدن محمدرضا، تعزیه با قوت بیشتر و تجدید حیات گذشته و جلوه های هنری بازمانده از دهه های قبل، حضور خود را در برخی محافل شهری نشان داد ولی به دوران اوج خود یعنی عهد ناصری بازنگشت، هم چنان به صورت موروثی و عادات مذهبی با شیوه های ابتدایی و با امکانات ساده اجرا می گردید و اثری از نضج مجدد، تنوع و بازسازی متون نسخ در آن مشاهده نشد.

در این دوره(پهلوی) با به اجرا درآمدن مجلس تعزیه عبدالله عفیف در سال ۱۳۴۴ در تهران و نیز برگزاری چند تعزیه در شیراز، تعزیه در شهرهای بزرگ دیگر متداول گردید اما هرگز به رونقی که شایسته باشد دست نیافت. با پیروزی انقلاب شکوه مند اسلامی و بر اثر تأکیدهای مکرر حضرت امام خمینی(ره)، مبنی بر اجرای عزاداری سنتی باشکوه، تعزیه خوانی رواج رو به رشدی یافت. اما تعزیه بر همان روش قبل و روال آفت زای خود برگزار شد و حتی پاره ای از مرکز فرهنگی به انتشار متن های مخدوش آن روی آورده اند و به بهانه‌ نشر میراث ملی و هنرهای مردمی و حمایت از سوگواری های سنتی و بومی در این راستا به تلاش های پرداختند./

کد خبر 320246

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.