به گزارش گروه جامعه خبرگزاری ایمنا، بر اساس پژوهشی که سال ۱۳۸۵ در تهران انجام شده بیش از ۲۷.۷ درصد پسران با جنس مخالف ارتباط دارند از این تعداد ۵۷ درصد اولین تجربه جنسی خود را در سن ۱۵ سالگی داشتهاند، همچنین ۱۳ درصد دختران دبیرستانهای دولتی تهران رابطه جنسی را تجربه کردهاند.
بر اساس این پژوهش ۳۸ درصد دانشجویان متاهل تجربه رابطه با همسرشان را پیش از ازدواج گزارش کردهاند که ۱۰ درصد از این تعداد رابطه پیشرفته جنسی داشتهاند، ۲۹.۵ درصد از دانشجویان متاهل اعلام کردهاند که با غیرهمسرشان رابطه دوستی دارند و ۸ درصد نیز اعلام کردهاند که با غیرهمسرشان رابطه جنسی نیز دارند، در واقع این پژوهش اجتماعی خبر از شیوع رابطه جنسی در ایران میدهد، رابطهای که به نظر میرسد در ۱۰ سال اخیر چند برابر بیشتر از قبل شده است.
ایران از دهه هفتاد به بعد با کاهش شدید بعد خانوار، وارد بحران جنسی شد، با توجه به آمارهای منتشر شده، در دهه ۶۰، متوسط فرزندان در خانوادههای ایرانی ۶.۴ بود، در صورتی که این آمار در دهه هفتاد به زیر چهار رسید و اکنون این آمار به ۱.۷ رسیده است همچنین طبق تحقیقات چند سال پیش دانشکده علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران مشکلات جنسی در ۶۰ تا ۷۰ درصد طلاقها حرف اول را میزند، آمارهایی که اگرچه در سالهای اخیر به روز نشدند تا بیشتر شدن آن تایید شود، اما نگاهی به تعداد زیاد طلاق بین زوجهایی که هنوز یک سال از زندگی مشترکشان نمیگذرد تا حدی گواه بحران جنسی است.
اما سوال اساسی اینجاست با توجه به این بحران جامعهشناسان و مسئولان ارگانهای اجتماعی غیر از هشدار، مصاحبه و بزرگنمایی این موضوع چه آموزش و اطلاعرسانیهای صحیحی برای مردم داشتهاند؟
فضای ملتهب بحران جنسی در کشور
زهرا لاهیجانیان، کارشناس آسیبهای اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا میگوید: بحران جنسی مقدمه انقلاب جنسی است، در واقع انقلاب جنسی زمانی برای آزادسازی جنسی است که کلیشههای سنتی جنسی جامعه به پارامترهای دیگری تبدیل شود و هنوز این اتفاق در ایران نیفتاده است.
وی با اشاره به ویژگیهای بحران جنسی اظهار میکند: ازدواج سفید، عدم تمایل زوجین به فرزندآوری یا تکفرزندی، سقط جنین، خیانت، تمایل ارتباط با حیوانات، همجنسگرایی و ... با یکدیگر و تمایل به انواع جراحیهای پلاستیک از ویژگیهای شیوع بحران جنسی در کشور است.
این روانشناس با هشدار روند رو به رشد بحران جنسی در کشور خاطرنشان میکند: وقتی توجه به رژیمهای لاغری اندام مهم شود، یعنی التهاب بحران جنسی روز به روز بیشتر میشود.
لاهیجانیان سبک زندگی خانوادههای ایرانی را متفاوت با غرب میداند و ادامه میدهد: در کشورهایی مثل کره، ژاپن و آمریکا که دچار انقلاب جنسی شدهاند دستاوردهای هنری و تاریخی جنسی در موزههایشان وجود دارد، در صورتیکه این اتفاقات در ایران نیفتاده است و اگر این اتفاق بیفتد تقدسزدایی میشود همانطور که در حال حاضر بسیاری از افراد هم مقدسات را انجام میهند و هم رابطه جنسی آزادشان را دارند و این موضوع نباید فراگیر شود.
وی با اشاره به قبحزدایی مسائل جنسی در کشور میگوید: وقتی روابط جنسی آزاد شود اختلالات جنسی زیاد میشود، تمایل به فرزندآوری و ازدواج کمتر میشود، آمار بیماریهای مقاربتی و سقط جنین بالا میرود، چون سن بارداری در مدارس پایین میآید.
این آسیبشناس مسائل روانی با انتقاد از وضعیت فرهنگی و اجتماعی کشور ادامه میدهد: وقتی روحانیت در سنت ماندهاند، با احکام و شرایط فعلی جامعه پیش نرفتهاند و روز به روز از مردم فاصله میگیرند همچنین مسائل اقتصادی و سیاسی کشور هم باعث شده دولت و حاکمیت هم از مردم فاصله بگیرند و زمانیکه مردم میبینند مثلا فلان رخداد جنسی برای پسر وزیر به وجود آمده و هیچ اتفاقی نیفتاده، همین مسئله موجب بیاعتمادی در جامعه میشود و مسائل جنسی را تحتالشعاع قرار میدهد.
لاهیجانیان راهحل رهایی از بحران جنسی را ازدواج میداند و اظهار میکند: در گذشته بانوان برای فرزندآوری و تکامل ازدواج میکردند در صورتی که اخیرا هدفشان از ازدواج فقط پرداختن به مسائل جنسی است و ترجیح میدهند این روابط جنسی را در رابطههای آزاد داشته باشند تا تن به تعهد ازدواج بدهند همچنین جو جامعه افراد را به سمتی سوق میدهد که داشتن رابطه جنسی قبل از ازدواج برای آنها شان و منزلت اجتماعی به همراه دارد.
نیازهای جنسی نباید روی هم تلنبار شود
سید محمد سجادزاده جامعهشناس هم با انتقاد از جدی نگرفتن آموزش جنسی در کشور به خبرنگار ایمنا میگوید: آسیبها و اختلالات جنسی مثل خودارضایی و اعتیاد جنسی افراد از دوران بارداری و شیردهی به وجود میآید همچنین اختلال به برهنهسازی در اثر بیاحتیاطی خانوادهها به وجود میآید.
وی بحران جنسی را محصول انباشته شده آسیبهای جنسی میداند و خاطرنشان میکند: سازمانهای اجتماعی هنجار درستی برای نیاز جنسی تعریف نکرده و اکنون جامعه با وضعیت به هم ریختهای روبرو است در واقع در گذشته جامعه به وسیله عرف و شرع کنترل میشد با اینکه خودارضایی بود اما نیازهای جنسی روی هم تلنبار نمیشد.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: کمانگاری و زیادشماری در این زمینه غلط است و جامعه را به بیراهه میکشاند در باب شیوع بحران جنسی هیچ شکی نیست اما عدهای میخواهند این موضوع را در فضای علمی بحرانی شدید جلوه دهند.
سجادزاده با اشاره به انکار بحران جنسی در ایران توسط جامعهشناسان در دهههای ۷۰ و ۸۰ اظهار میکند: در دهه کنونی این موضوع درشتنمایی شده است طوری که انگار همه از بروز این اتفاق ذوق زده هستند در صورتی که باید دانست آسیب اجتماعی حذف نمیشود بلکه به بحران بزرگتری تبدیل میشود پس نباید از این اتفاق فاجعهسازی کرد.
مدیریت ناکارآمد در حوزه آسیبهای اجتماعی
وی حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد جامعه را درگیر بحران جنسی میداند و میگوید: نهاد متولی خاصی در حوزه آسیبهای اجتماعی وجود ندارد که آمار بحرانهای جنسی را منتشر کند و معمولا همه میخواهند این موضوع را انکار کنند در صورتی که تبدیل به سیاهنمایی میشود و اگر هم دچار درشتنمایی شود، ترس همه جامعه را خواهد گرفت و بیاعتمادی رواج میگیرد.
این جامعهشناس با هشدار نسبت به تبدیل به هم ریختگی جامعه به انقلاب جنسی میافزاید: عدهای نگران حیات جنسی ایران نیستند و فقط برای اغراض سیاسی خودشان مصاحبه و بحران را به انقلاب تشبیه میکنند مثلا فاسدترین شهرهای ایران را قم و مشهد معرفی کردند یعنی شهرهای مذهبی ایران اوضاعشان خراب است، در صورتی که باید دید آیا همه افراد این دو شهر مذهبی درگیر مسائل جنسی هستند؟
سجادزاده با انتقاد از مدیریت ناکارآمد اجتماعی در ایران اظهار میکند: مسئولان اجتماعی حیات جنسی را جدی نگرفتهاند در صورتی که باید قبل از ازدواج در سیستم آموزشی آمادگی لازم را ایجاد کرد در واقع نیاز نیست مردم متهم شوند فقط آگاهیهای لازم باید به آنها داده شود.
به گزارش ایمنا، نگاه به مسائل جنسی در ایران از هستیشناسی موضوع و آنچه در جامعه وجود دارد تا برخورد نهادها با آن تفاوت زیادی وجود دارد، باید دانست برای گذار از بحران جنسی حداقل نیاز به یک دهه آموزش و اطلاعرسانی وجود دارد تا مسائل جنسی یا به شکلی نهادینه درآیند و یا خود جامعه برخی وجوه آن را حذف کند، همچنین راهحل گذار از این بحران، ورود روشنفکران و متخصصان اجتماعی به این بحث با حمایتهای دولتی است، این افراد باید بدون شعارزدگی با این مسئله برخورد و در مورد آن بحث و تحلیل کنند. در واقع راهحل موجود تنها میان مسئولان و دولتها نیست بلکه در دل نهادها و افرادی قرار دارد که میان مردم حضور دارند تا مسائل جنسی در ایران را از سه بعد هستیشناختی، معرفتشناختی و متودولوژی مورد بررسی قرار دهند. اگر مثل گذشته نهادهای اجتماعی در برخورد با اینگونه آسیبها متوسل به سیاستهای فرهنگی سفت و سخت شوند، نمیتوان به راحتی از بحران جنسی موجود در جامعه عبور کرد.
نظر شما