تابوتها آرام از میانِ دریایِ دستهایِ گرهخورده میگذرند؛ گویی زمین هم میداند که پیکرِ فرزندانش را به آغوش میکشد و در این مسیر، هر گلِ سپید، هر فریادِ خاموش و هر اشکی که رویِ سنگفرشها میغلتد، حکایتِ دلهایی است که هنوز باورمندانه میتپند.
اینجا پاهای بیقرار شهر بهدنبال تابوتهایی میرود که عطر ایثار میدهند.


نظر شما