به گزارش خبرگزاری ایمنا، بهرام بیضایی (زاده پنجم دی ۱۳۱۷ در تهران) یکی از برجستهترین چهرههای تئاتر و سینمای معاصر ایران است که روز گذشته در سن ۸۷ سالگی درگذشت؛ او هنرمندی چندوجهی بود که نقش او در شکلگیری و تحول نمایش مدرن ایرانی انکارناپذیر است.
بهرام بیضایی کیست؟ مروری بر زندگی و میراث یکی از ستونهای تئاتر و سینمای ایران
بیضایی فعالیت هنری خود را از جوانی با پژوهش در تاریخ نمایش، اسطورهها و آئینهای ایرانی آغاز کرد و خیلی زود بهعنوان نمایشنامهنویسی متفاوت و اندیشمند شناخته شد. نگاه پژوهشمحور او سبب شد که آثارش تنها روایت داستان نباشند، بلکه بستری برای بازاندیشی در تاریخ، هویت و فرهنگ ایرانی فراهم کنند.
این چهره برجسته تئاتر و سینما، علاوهبر نمایشنامهنویسی، در حوزه سینما نیز آثاری ماندگار خلق کرده است. فیلمهایی چون رگبار، مرگ یزدگرد، باشو، غریبه کوچک و سگکشی از مهمترین نمونههای سینمای مؤلف در ایران بهشمار میآیند؛ آثاری که با زبانی نمادین و ساختاری متفاوت، مسائل انسانی، اجتماعی و تاریخی را به تصویر کشیدهاند. تأکید بر اسطوره، نقش فعال زنان و نقد قدرت و حذف تاریخی از ویژگیهای برجسته جهان فکری اوست.
بیشتر بخوانید: بهرام بیضایی درگذشت + بیوگرافی و آثار
از دیگر وجوه مهم کارنامه بیضایی، پژوهشهای نظری او در زمینه نمایش ایرانی است که کتابهایی همچون نمایش در ایران حاصل آنهاست. او همواره بر پیوند میان سنت و نوگرایی تأکید داشت و باور داشت بدون شناخت گذشته، نمیتوان به آیندهای خلاق دست یافت. بهرام بیضایی با وجود محدودیتها و موانع بسیار، تأثیری ماندگار بر نسلهای بعدی هنرمندان گذاشته و همچنان بهعنوان یکی از اندیشمندترین و تأثیرگذارترین هنرمندان فرهنگ معاصر ایران شناخته میشود.
سیدرضا اورنگ، روزنامهنگار و منتقد سینما، درباره این شخصیت برجسته سینما و تئاتر ایران در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با تأکید بر جایگاه چندوجهی بهرام بیضایی، او را هنرمندی فراتر از یک کارگردان تئاتر یا سینما دانست و گفت: نمیتوان بهرام بیضایی را تنها در قالب یک کارگردان معرفی کرد. او پژوهشگر، محقق، فرهنگشناس، اسطورهشناس و آشنا به ادبیات فارسی بود؛ هنرمندی که در تمام این حوزهها بهصورت جدی کار کرده و پشتوانهای عمیق از دانش و مطالعه داشت. بیضایی تنها دوربین به دست نمیگرفت یا نمایشنامهای را روی صحنه نمیبرد، بلکه با تکیه بر دانشی گسترده، اثری اندیشمندانه خلق میکرد.
وی افزود: هنرمندانی که چنین پشتوانه فکری محکمی دارند، وارد بازیهای سطحی سیاسی نمیشوند. آنها عقاید خود را دارند و پای باورهایشان میایستند. برای بیضایی، مفاهیمی همچون وطن، ایران، فرهنگ، رسوم، مردم و حتی باورهای دینی جامعه اهمیت بنیادین داشت. او هیچگاه دشمنی نداشت، بلکه نگاهش نقادانه بود. حتی در رویارویی با دین، موضع او نه ستیز، بلکه پرسش و تأمل بود. فیلمنامه «روز واقعه» نمونه روشنی از احترام او به باورهای مردم است، اثری که اگرچه خودش آن را کارگردانی نکرد، اما عمق تفکرش در آن نمایان است.
چرا بهرام بیضایی به حاشیه رانده شد؟
اورنگ با اشاره به نسبت نادرست برخی جریانها به نام بیضایی گفت: تلاش برخی شبهروشنفکران برای کشاندن نامهایی چون بیضایی، ناصر تقوایی، خسرو سینایی یا علی حاتمی به حاشیههای سیاسی، در واقع نوعی دشمنی پنهان با این بزرگان است. این افراد دایره را آنقدر تنگ کردند که نتیجهاش حذف و خانهنشینی یا مهاجرت هنرمندانی چون بیضایی شد. وقتی بزرگان واقعی حضور داشته باشند، جایی برای کوتولهها باقی نمیماند؛ و چون توان رقابت ندارند، یا توطئه میکنند یا سعی دارند بزرگان را پایین بکشند. برخی مدیران فرهنگی نیز تحت تأثیر همین فضا قرار گرفتند.
این منتقد سینما تأکید کرد: بهرام بیضایی، تقوایی و امثال آنها نه دشمن دین بودند، نه دشمن مردم و نه مخالف کشور. اگر نقدی در آثارشان دیده میشود، همراه با راهحل و نگاه سازنده است، نه سیاهنمایی. آنها هرگز فیلم جشنوارهپسند نساختند و نگاهشان معطوف به سیاست جشنوارهها نبود. ناصر تقوایی جشنواره را رقابت ورزشی نمیدانست و معتقد بود هنر، در ذات مسیر خودش را دارد. بیضایی نیز منتسب به هیچ حزب و گروهی نبود؛ خودش بارها گفته بود: «من جز هیچکس نیستم، من بهرام بیضایی هستم.»
اورنگ ادامه داد: امروز که بسیاری از این بزرگان دیگر در قید حیات نیستند، سوءاستفاده از نام آنها آسانتر شده است. برخی برای منافع شخصی، عکس گرفتن یا اعتبار گرفتن، به این بزرگان نزدیک میشوند، در حالی که بزرگی با تلاش، دانش و تعهد به فرهنگ بهدست میآید. این هنرمندان متعلق به کل ایران هستند و هیچ جریان سیاسی، شبهروشنفکری یا ریاکار مذهبی نمیتواند آنها را مصادره کند.
ببینید: بهرام بیضایی از ایران میگوید
وی درباره شیوه کاری بیضایی گفت: او بر کار خود مسلط بود و اجازه دخالت به کسی نمیداد. بازیگران و عوامل میدانستند با چه هنرمند بزرگی کار میکنند و همه تابع نگاه کارگردان بودند. این تسلط بر جزئیات، نشانه یک کارگردان واقعی است. کارگردانی که دانش ندارد، ناچار بازیگر را رها میکند، اما بیضایی، حاتمی و تقوایی بر اثر خود سوار بودند.
اورنگ در پاسخ به این پرسش که آیا بیضایی را باید بیشتر کارگردان دانست یا نویسنده گفت: بیضایی با تحقیق و پژوهش وارد نویسندگی شد و همین نگاه پژوهشی را به تئاتر و سینما آورد. او نمایشنامهنویس برجسته، فیلمنامهنویس توانمند و کارگردان مهمی بود، چون کولهباری از دانش، فرهنگ و هنرهای مختلف داشت؛ از ادبیات و اسطوره تا موسیقی. نمیتوان او را به یک عنوان محدود کرد.
وی درباره تأکید بیضایی بر اسطوره و تاریخ توضیح داد: اسطورهها آغاز تاریخ هر ملتاند. کشورهایی همچون ایران، یونان، چین و مصر، تمدنهایی اسطورهمحور دارند. آئینها، قصهها و حتی نوروز ما ریشه در اسطوره دارد. بیضایی با بازگشت به اسطوره و شاهنامه، به ما یادآوری میکند که بریدن از گذشته، مانع پیشرفت است. ملتی که فرهنگ و حافظه تاریخی خود را فراموش کند، هویت و انگیزه حرکت را از دست میدهد.
این منتقد سینما با اشاره به تفاوت نگاه بیضایی با جریانهای رایج زمان خود گفت: او همزمان با شناخت عمیق از تئاتر جهان، به فرهنگ ایران وفادار بود. آثارش بهروز بودند، اما ریشه در تاریخ و اسطوره داشتند و با انسان امروز سخن میگفتند. به همین دلیل نمایشنامههایش هنوز معاصر به نظر میرسند و قابلیت اجرا دارند.

«رگبار»؛ فیلمی که اندیشه را به تصویر تبدیل کرد
اورنگ در بخش دیگری از گفتوگو به فیلمهای بیضایی اشاره کرد و گفت: از فیلم کوتاه «عمو سیبیلو» تا «رگبار» و «سگکشی»، همه نشانه توانایی اوست. «رگبار» نخستین فیلم بلندش، از نظر من یکی از بهترین آثار اوست؛ فیلمی که با وجود زمان طولانی، تماشاگر را با خود همراه میکند و نشان میدهد بیضایی چگونه اندیشه را به تصویر تبدیل میکند. به همین دلیل، بازیگران همیشه مشتاق بودند حتی در نقشهای کوتاه در آثار او حضور داشته باشند؛ این برایشان افتخار بود.
در پایان، اورنگ درباره تأثیر بیضایی بر نسلهای بعدی گفت: شاگردان مستقیم او بسیار محدود بودند و کمتر کسی توانست راهش را ادامه دهد. میتوان تا حدی از یک استاد آموخت، اما بزرگی، نتیجه رشد فردی و دانش عمیق است. بهرام بیضایی با تکیه بر همین دانش و فرهنگ، به هنرمندی ماندگار تبدیل شد؛ هنرمندی که نامش با تاریخ تئاتر و سینمای ایران گره خورده است.
به گزارش ایمنا، بهرام بیضایی نهتنها یک کارگردان یا نمایشنامهنویس، بلکه چهرهای جامعالاطراف در فرهنگ و هنر ایران است؛ او هنرمندی است که پشتوانهای عمیق از دانش، پژوهش، ادبیات، اسطوره و شناخت تاریخی داشت. از نگاه اورنگ، رمز ماندگاری بیضایی در همین آگاهی گسترده و استقلال فکری او نهفته است؛ استقلالی که موجب شد به هیچ حزب، جریان سیاسی یا موج روشنفکری وابسته نشود و تنها به کار و اندیشه خود وفادار بماند.
نگاه نقادانه بیضایی هرگز از سر دشمنی نبود، بلکه تلاشی آگاهانه برای پرسشگری، بازخوانی تاریخ و حفظ هویت فرهنگی ایران محسوب میشد. توجه ویژه او به اسطورهها و گذشته، نه برای ماندن در گذشته، بلکه برای فهم امروز و ساختن آیندهای آگاهانه بود.
بیضایی با تسلط کامل بر کارگردانی، نویسندگی و پژوهش، الگویی از هنرمند مسئول و متعهد ارائه داد؛ هنرمندی که آثارش هنوز هم معاصر، قابل اجرا و تأثیرگذارند.




نظر شما