به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از Goal Global، تاتنهام هاتسپر که زمانی تا فینال لیگ قهرمانان اروپا پیش رفته بود، حالا به جایی رسیده که صحبت از خطر سقوط به میان میآید. تاتنهام در روز کریسمس در رتبه چهاردهم جدول لیگ برتر قرار داشت، فصل ۲۰۲۵–۲۰۲۴ را در جایگاه هفدهم به پایان رساند و در تمام دهه ۲۰۲۰ تنها یکبار موفق شده در جمع چهار تیم برتر لیگ قرار بگیرد. با این حال، هنوز هم در کنار آرسنال، چلسی، لیورپول، منچسترسیتی و منچستریونایتد بهعنوان یکی از اعضای «بیگ سیکس» لیگ برتر شناخته میشود.
حامیان تاتنهام شاید این نقد را جانبدارانه بدانند و نویسنده را به دشمنی با باشگاه متهم کنند؛ اما واقعیت این است که این نوشته از سوی هواداری با بیش از دو دهه سابقه حمایت از تاتنهام و خبرنگاری که هفت فصل اخیر را به پوشش این تیم پرداخته، تهیه شده است؛ از نخستین فصل کامل حضور تاتنهام در ورزشگاه جدیدش.
زمان آن رسیده که باشگاه شمال لندن با واقعیتی تلخ روبهرو شود؛ تاتنهام فرصت خود برای باقی ماندن در جمع قدرتهای اصلی فوتبال انگلیس را از دست داده و دیگر آن تیم خاصی نیست که با بزرگان رقابت میکند، بلکه به باشگاهی در آستانه گیر افتادن در میانه جدول یا حتی بدتر تبدیل شده است.
پایههای قدرتمند، نتایج ضعیف
هرچند تاتنهام در سالهای اخیر جامهای مهمی کسب نکرده تا جایگاهش را تثبیت کند، اما در قرن ۲۱ همواره یکی از مدعیان کسب سهمیههای اروپایی بوده است. این تیم در هفت فصل از لیگ قهرمانان اروپا حضور داشته؛ آماری که از زمان تغییر ساختار این رقابتها در سال ۱۹۹۲، تنها توسط دیگر تیمهای بیگ سیکس بهتر شده است. اسپرز همچنین یکی از تیمهای تأثیرگذار فوتبال انگلیس در قرن بیستم بود؛ تیمی که به فوتبال هجومی و شخصیت جاممحور شناخته میشد، حتی اگر گاهی این سبک به سادهلوحی تاکتیکی نزدیک میشد؛ موضوعی که هواداران تا حد زیادی آن را پذیرفته بودند.
تاتنهام یکی از بهترین کمپهای تمرینی اختصاصی فوتبال جهان را در اختیار دارد. این باشگاه در سال ۲۰۱۲ از مرکز کوچک اسپِرز لاج به مجموعه فوقمدرن هاتسپر وی منتقل شد؛ جایی که تقریباً هیچ کمبودی برای کادر فنی و بازیکنان وجود ندارد. در سال ۲۰۱۹ نیز ورزشگاه جدید و میلیارد پوندی تاتنهام افتتاح شد؛ استادیومی مدرن با فضایی خشن و گوشخراش در روزهای اوج. با این حال، این تصویر باشکوه با واقعیتهای اخیر همخوانی ندارد؛ چرا که تاتنهام در سالی که گذشت کمترین تعداد برد خانگی لیگ را از سال ۱۹۱۵ و در میانه جنگ جهانی اول ثبت کرد؛ آماری که اهمیت و عمق بحران را بهخوبی نشان میدهد.
زمانی که شرکت ENIC در سال ۲۰۰۱ مالکیت عمده باشگاه را به دست گرفت و دنیل لوی (هوادار قدیمی اسپرز) را بهعنوان رئیس منصوب کرد، هدف اصلی، توسعه زیرساختهای باشگاه بود. آنها زمینی در شمال لندن و نزدیکی بزرگراه M25 برای ساخت کمپ تمرینی خریدند و همزمان با توجه به کمبود فضا در پایتخت، املاک اطراف ورزشگاه وایت هارت لین را به تملک خود درآوردند. برنامه روشن بود؛ به حداکثر رساندن پتانسیل خارج از زمین به این امید که این پیشرفت، مستقیم یا غیرمستقیم، به موفقیت در زمین مسابقه منجر شود؛ دستکم این نقشه اولیه بود.

در نیمه نخست ۲۴ سال ریاست دنیل لوی، تاتنهام بار دیگر به مقصدی جذاب برای استعدادهای جوان تبدیل شد. سیاست «ارزان بخر، گران بفروش» بدون برچسب مشهور مانیبال. منتقدان معتقد بودند این رویکرد بیشتر به نفع سودآوری ENIC بهعنوان یک شرکت سرمایهگذاری است تا تلاش برای فتح جامها. با این حال، چه پیش از اجرای قوانین فیرپلی مالی و چه پس از آن، تاتنهام نه آنقدر ثروتمند بود و نه آنقدر جذاب که بتواند ستارههایی جذب کند که بلافاصله تهدیدی جدی برای «بیگ فور» سنتی (آرسنال، چلسی، لیورپول و منچستریونایتد) باشند. منچسترسیتی تنها پس از خرید توسط گروه ابوظبی در سال ۲۰۰۸ به این جمع اضافه شد؛ در حالی که تاتنهام با مدل مدیریتی، استراتژی مشخص و البته کمی خوششانسی، بهطور طبیعی خود را به این سطح رساند.
فروپاشی «DESK»؛ اوجگیری تاتنهام و شروع افول
تا سال ۲۰۱۱، تاتنهام طعم حضور در لیگ قهرمانان اروپا را چشیده بود و سه نفر از بهترین بازیکنان لیگ برتر را در اختیار داشت؛ گرت بیل، لوکا مودریچ و رافائل فندرفارت. بیل و مودریچ نخست در راستای همان سیاست «ارزان بخر، گران بفروش» جذب شده بودند و فندرفارت نیز خریدی فرصتطلبانه با رقم ۱۱ میلیون پوند در آخرین روز نقلوانتقالات تابستان ۲۰۱۰ بود.
پنج سال طول کشید تا اسپرز بار دیگر به سطح اول فوتبال اروپا بازگردد، اما اینبار با هستهای جدید از ستارهها. کریستین اریکسن، نابغه آژاکس، تنها با ۱۱.۵ میلیون پوند جذب شد و عملاً تنها خرید موفق از میان هفت بازیکنی بود که با پول فروش رکوردشکن گرت بیل به رئال مادرید وارد تیم شدند. دله علی به پیشنهاد دیوید پلیت، استعدادیاب افسانهای باشگاه، با مبلغ ۵ میلیون پوند از میلتون کینز دونز در لیگ یک انگلیس به تاتنهام پیوست. برای سون هیونگمین، مبلغ ۲۲ میلیون پوند به بایرلورکوزن پرداخت شد و البته هری کین، در مدتزمانی کوتاه، از سوژه شوخیها به بزرگترین بازیکن تاریخ مدرن باشگاه تبدیل شد. این چهار نفر در کنار هم به نام «DESK» شناخته میشدند؛ لقبی که با محبت از سوی هواداران به آنها داده شده بود.
در اطراف این چهار ستاره، بازیکنان برجسته دیگری نیز حضور داشتند؛ از هوگو لوریس، کاپیتان تیم ملی فرانسه، تا مدافعان بلژیکی توبی آلدرویرلد و یان فرتونگن، فولبکهای پویایی مانند کایل واکر و دنی رز و البته موسی دمبله که عملاً بهتنهایی یک خط میانی کامل بود. این تیم موفق شد چهار فصل پیاپی در جمع چهار تیم برتر لیگ برتر قرار بگیرد؛ رکوردی که تنها با تیم افسانهای سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۴ قابل مقایسه است. آنها همچنین با کسب ۸۶ امتیاز، بهترین فصل تاریخ باشگاه در لیگ سطح اول را رقم زدند و مهمتر از همه، در سال ۲۰۱۹ به شکلی دراماتیک به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسیدند؛ جایی که تنها مقابل لیورپولی شکست خوردند که بیچونوچرا بهترین تیم اروپا بود.
اما زمانی که تاتنهام به آن فینال رسید، عملاً آخرین نفسهای خود را میکشید. تنها ۱۲ ماه پیش از آن، مائوریسیو پوچتینو، سرمربیای که این تیم جوان را پرورش داده و هویت روشنی به باشگاه بازگردانده بود، هشدار داده بود که برای حفظ مسیر صعودی، تاتنهام نیاز به یک «بازسازی دردناک» دارد. پاسخ هیئتمدیره اما چیزی جز بیعملی نبود؛ آنها طی ۱۸ ماه بعد، دقیقاً صفر بازیکن جدید جذب کردند و اجازه دادند تیمی فرسوده، آرامآرام فروبپاشد.
پس از شکست در فینال، اریکسن تمایل خود برای تجربه چالشی جدید را اعلام کرد و سرانجام در ژانویه ۲۰۲۰ راهی اینتر شد. دله الی نیز نتوانست از مصدومیتهای پیاپی عبور کند و دو سال پس از جدایی اریکسن، به اورتون فروخته شد. هری کین و سون هیونگمین در تیم ماندند، اما دیگر در کنار بازیکنانی با همان کیفیت دوران اوج خود بازی نمیکردند و مجبور بودند در سالهای پایانی حضورشان در باشگاه، بار اصلی تیم را به دوش بکشند.

دوران پس از پوچتینو؛ تصمیمهای اشتباه زنجیرهای
در آستانه فینال لیگ قهرمانان اروپا، مائوریسیو پوچتینو تأیید کرد که اگر تاتنهام قهرمان شود، از سمت خود کنارهگیری خواهد کرد؛ چرا که معتقد بود مأموریتش در باشگاه به پایان رسیده است. در واقع، این اعتراف نشانهای روشن از فرسودگی او و خروجی بود که دیر یا زود رخ میداد. اخراج پوچتینو چند ماه بعد، با واکنشهای تند و اعتراضآمیز زیادی همراه شد، اما دستکم میشد دلایلی برای آن یافت. تاتنهام فصل ۲۰۲۰–۲۰۱۹ را ضعیف آغاز کرده بود و دیگر با همان شدت و انرژی همیشگی بازی نمیکرد. آنچه منطقی به نظر نمیرسید، تغییر ناگهانی و رادیکال استراتژی دنیل لوی بود.
لوی با این تصور که تیمش بسیار به فتح بزرگترین جامها نزدیکتر از آن چیزی است که واقعاً بود (آن هم با وجود تنها چهار خرید در دو سال و خستگی آشکار بازیکنان) سرانجام به رؤیای دیرینه خود جامه عمل پوشاند و ژوزه مورینیو را بهعنوان سرمربی منصوب کرد. او در آن زمان مدعی شد که سرمربی سابق چلسی و منچستریونایتد «یکی از دو مربی برتر جهان» است؛ ادعایی که برای بسیاری از اهالی فوتبال، حتی در همان مقطع نیز باورپذیر نبود.
فارغ از تردیدهای تاکتیکی درباره مورینیو، «آقای خاص» عادت داشت با بودجههایی کار کند که فاصله زیادی با رقبا ایجاد میکردند؛ چیزی که تاتنهام حتی پس از افتتاح ورزشگاه جدید هم قادر به تضمین آن نبود. در تنها پنجره نقلوانتقالاتی تابستانی مورینیو بهعنوان سرمربی، اسپرز مت دوهرتی، پیر-امیل هویبرگ، سرخیو رگیلون، جو رودون و جو هارت را جذب کرد. گرت بیل نیز با قراردادی قرضی به باشگاه بازگشت، هرچند با توجه به میزان کم استفاده مورینیو از او، در نگاه امروز این انتقال بیشتر به تصمیمی از سوی دنیل لوی شباهت دارد. با وجود صدرنشینی مقطعی در ابتدای فصل ۲۰۲۱–۲۰۲۰، مورینیو در آوریل همان فصل و در حالی که تیم در رتبه هفتم قرار داشت و تنها شش روز تا فینال جام اتحادیه فاصله بود، از کار برکنار شد.
شکست مورینیو کاملاً قابل پیشبینی بود، اما باشگاه باز هم از اشتباهات خود درس نگرفت. پس از بیش از دو ماه جستوجو برای یافتن جانشین، تاتنهام ناچار شد به نونو اسپیریتو سانتو رضایت دهد؛ مربیای که تنها ۱۷ بازی دوام آورد و درست زمانی اخراج شد که گزینه اصلی باشگاه، آنتونیو کونته، دوباره برای همکاری ابراز تمایل کرد.
اگرچه کونته اغلب از سوی هواداران تاتنهام در همان دسته مورینیو قرار داده میشود، اما او شروع موفقی داشت و تیم را برخلاف انتظار به رتبه چهارم لیگ رساند؛ آن هم به بهای عقب ماندن آرسنال. در آستانه فصل ۲۰۲۳–۲۰۲۲، این تاتنهام بود که بهعنوان مدعی احتمالی قهرمانی شناخته میشد، نه رقیب سنتی شمال لندنیاش.
اما داستان آشنا دوباره تکرار شد. اسپرز خریدهای ضعیفی انجام داد، کیفیت لازم برای حمایت از کین و سون را اضافه نکرد و در پایان فصلی پرتنش (که با چند تراژدی شخصی در زندگی کونته نیز همراه بود) سرمربی ایتالیایی عملاً با حملهای تند به تمام ارکان باشگاه در یک کنفرانس خبری جنجالی، استعفای خود را اعلام کرد. در تابستان همان سال، هری کین پس از امتناع از تمدید قرارداد، به بایرن مونیخ فروخته شد؛ انتقالی که بهسختی میشد او را بابت آن سرزنش کرد.

خرجهای نادرست، آشوب مدیریتی و قربانیان جدید
جدایی هری کین ضربه سنگینی به تاتنهام وارد کرد، هرچند این اثرگذاری با کمی تأخیر نمایان شد. آنژه پوستکوغلو پس از قبول هدایت تیم موفق شد در منطقه N17 (شمال لندن) روحیهها را تا حد زیادی احیا کند و بهسرعت حس اتحاد را به تیم بازگرداند. شروع کار او فوقالعاده بود؛ هشت برد و دو تساوی از ۱۰ بازی نخست لیگ برتر، آن هم با ارائه فوتبالی تهاجمی و جذاب.
اما زمانی که سایر تیمهای لیگ بهخوبی با تاکتیکهای پوستکوغلو آشنا شدند، تاتنهام به تیمی کاملاً تکبعدی تبدیل شد و دیگر نمیتوانست مانند گذشته روی کیفیت فردی بازیکنان برای نجات از بحرانها حساب کند. سون هیونگمین که بهعنوان کاپیتان انتخاب شده بود، از نظر بدنی وارد سراشیبی شد؛ هرچند هنوز آمار قابل توجهی ثبت میکرد. در همین حال، تاتنهام تازه یک سال پس از جدایی کین اقدام به جذب مهاجم نوک کرد و با پرداخت ۶۰ میلیون پوند، دومینیک سولانکه را از بورنموث به خدمت گرفت. او تنها بازیکن غیرنوجوانی بود که پیش از فصل ۲۰۲۵–۲۰۲۴ به تیم اضافه شد؛ در حالی که آرچی گری، لوکاس برگوال و ویلسون اودوبرت دیگر خریدهای باشگاه بودند، آن هم در شرایطی که تیم بهشدت به تجربه، رهبری و گزینههای آماده نیاز داشت.
مشکل تاتنهام فقط تشخیص نادرست نیازهای نقلوانتقالاتی نیست. همانطور که کارشناس مالی «سوئیس رمبل» گزارش داده، نسبت دستمزد به درآمد این باشگاه در سال مالی گذشته ۴۲ درصد بوده که پایینترین رقم در لیگ برتر محسوب میشود. تنها تیمی که درصدی کمتر از ۵۰ داشت، لوتون تاون بود؛ تیمی که حالا در لیگ یک انگلیس حضور دارد. تاتنهام نهتنها به دلیل کمبود افتخارات ملموس مقصد جذابی برای ستارههای بزرگ نیست، بلکه به خاطر عدم تمایل آشکار به پرداخت دستمزدهای بالا برای جذب بازیکنان باکیفیت نیز دچار محدودیت شده است.
در دوران مدیریت دنیل لوی، این احساس همواره وجود داشت که او باید در هر مذاکرهای «برنده» باشد. اگر معاملهای حس خوبی به او نمیداد، احتمالاً انجام نمیشد. حتی زمانی که مدیر ورزشی مسئول نقلوانتقالات بود، لوی همچنان راهی برای دخالت مستقیم در تصمیمات پیدا میکرد.
این مسائل پیش از آن است که به فهرست گرانترین خریدهای تاریخ باشگاه نگاه کنیم و از خود بپرسیم استعدادیابهای تاتنهام دقیقاً چه چیزی را زیر نظر داشتهاند. پرداخت ۶۰ میلیون پوند برای هرکدام از دومینیک سولانکه، ریچارلیسون و تانگوی اندومبله در صدر این فهرست قرار دارد. تنها در تابستان اخیر بود که باشگاه قالب همیشگی خود را شکست و با مجموع ۱۰۶ میلیون پوند، محمد کودوس و ژاوی سیمونز را جذب کرد؛ با این حال، هیچیک از آنها نیز تاکنون جهان فوتبال را به وجد نیاوردهاند.

آشوب در طبقات مدیریتی
مدیران ارشد تاتنهام مدتها پیش از کنار گذاشتن دنیل لوی در ماه سپتامبر، محبوبیتی نزد هواداران نداشتند. این باشگاه سالهاست جزو گرانترین تیمهای انگلیس از نظر قیمت بلیت محسوب میشود؛ موضوعی که در دوران پوچتینو و زمانی که تیم رو به پیشرفت بود، قابل تحملتر به نظر میرسید. اما زمانی که کیفیت فوتبال پایین میآید و تیم بهویژه در خانه نمیبرد، دیگر نمیتوان چنین شرایطی را توجیه کرد.
بسیاری از حامیان لوی و ENIC در جریان ماجرای سوپرلیگ اروپا در سال ۲۰۲۱ تغییر موضع دادند. هواداران تاتنهام به اندازه رقبا متعجب بودند که چگونه باشگاهشان توانست نام خود را در فهرست ۱۲ تیم جداشده قرار دهد.
با انتصاب وینای ونکاتشام (مدیر اجرایی پیشین آرسنال) بهعنوان مدیرعامل جدید در اوایل سال جاری و کنارهگیری متعاقب آن دنیل لوی، باشگاه تلاش کرد تصویری از آغاز عصری تازه ترسیم کند. اما ENIC همچنان سهامدار عمده است. در مقابل آنها، خانواده لوئیس که کنترل باشگاه را در اختیار دارند، ناگهان بهعنوان چهرهای فعالتر در رسانهها ظاهر شدهاند. نشریه The Athletic گزارش داده که آنها خواهان «بردهای بیشتر، با تداوم بیشتر» هستند. در ماه اکتبر، ۱۰۰ میلیون پوند سرمایه جدید به باشگاه تزریق شد که قرار بود زمینهساز یک زمستان شلوغ در نقلوانتقالات باشد؛ هرچند تاکنون شواهد قانعکنندهای وجود ندارد که این تحرکات چیزی فراتر از تغییر ظاهری باشد.
در سطوح پایینتر مدیریتی، یوهان لانگه، مدیر ورزشی، عملاً تحتالشعاع بازگشت فابیو پاراتیچی قرار گرفته است؛ فردی که پس از پایان محرومیت ۳۰ ماههاش از فوتبال به دلیل تخلفات مالی در یوونتوس، دوباره به تاتنهام بازگشته. همزیستی دو چهره قدرتمند در چنین ساختاری از ابتدا محل تردید است، آن هم در شرایطی که فیورنتینا بهشدت به دنبال بازگرداندن پاراتیچی به ایتالیا است. در حال حاضر، هیچ سطحی از باشگاه از ثبات برخوردار نیست.

قربانیان جدید
ونکاتشام و لوی زمانی که هنوز در سمت خود بودند با تبلیغات فراوان اعلام کردند که توماس فرانک گزینه ایدهآل برای جانشینی پوستکوغلو است. سرمربی استرالیایی پس از پایان دادن به انتظار ۱۷ ساله باشگاه برای کسب جام و قهرمانی در لیگ اروپا در ماه می، به شکلی بیرحمانه اخراج شد. با توجه به اینکه تاتنهام فصل را در رتبه هفدهم لیگ برتر به پایان رسانده بود، این تصمیم از نظر مدیریتی قابل درک و بهدور از احساسات بود. با این حال، مشکلات فعلی فرانک بار دیگر نگاهها را متوجه مدیران بالادستی کرده است.
نسخه کنونی تاتنهام تیمی کسلکننده و بهطور فزایندهای خودویرانگر است. جهش از برنتفورد به تاتنهام شاید برای فرانک بیش از حد بزرگ بوده باشد. او نزد هواداران محبوبیتی ندارد و بسیاری از آنها همین حالا خواستار اخراجش هستند. در حالی که فرانک در برنتفورد چهرهای نجاتدهنده بود، در تاتنهام مجبور شد از نقطه صفر و زیر فشاری بهمراتب سنگینتر کار کند و بارها نشانههایی از فروپاشی روانی نشان داده است؛ از جمله زمانی که بهطور علنی هواداران ناراضی را به خاطر جو ورزشگاه در جریان شکستهای پرتعداد خانگی مورد انتقاد قرار داد. هرچند او با شرایط سختی روبهرو بوده، اما مدیریت این شرایط نیز ضعیف بوده است.
صعود از رتبه هفدهم فصل گذشته به جایگاه سیزدهم فعلی، نگرانیهایی جدی درباره سطح واقعی این تیم ایجاد کرده است؛ تیمی که حتی به گرد پای نسخههای دوران مورینیو، نونو یا کونته هم نمیرسد.
تاتنهام بار دیگر به باتلاق میانجدولی سقوط کرده است و در لیگ برتری که رقابت در آن بیش از هر زمان دیگری متعادل شده، مشخص نیست چه زمانی (یا حتی آیا اصلاً) میتواند جلوی این روند را بگیرد. شاید هرگز نتواند و پس از آنکه فصل گذشته تنها به لطف ضعف سه تیم تازه صعود کرده از سقوط گریخت، در سالهای آینده واقعاً بوی خطر سقوط را استشمام کند. اسپرز ممکن است تیمی باشد که چند ماه پیش قهرمان لیگ اروپا شد و سابقه حضور در لیگ قهرمانان را دارد، اما در حال حاضر صرفاً در لباس یک تیم نخبه ظاهر میشود؛ نمایشی متقلبانه که برای مدت طولانیتری قابل ادامه نخواهد بود.





نظر شما