به گزارش خبرگزاری ایمنا، نشست شورای امنیت ملی درباره قطعنامه ۲۲۳۱ که باوجود مخالفت روسیه و چین و به درخواست برخی کشورهای غربی عضو این شورا، در آخرین روزهای سال ۲۰۲۵ میلادی برگزار شد، شکاف میان ۵ عضو دائم شورای امنیت را بر سر موضوع هستهای ایران بیشازپیش آشکار ساخت.
در این جلسه که ساعت ۱۰:۰۵ صبح به وقت نیویورک برگزار شد، بیستمین گزارش دبیرکل سازمان ملل درباره اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ قرائت شد. این جلسه با درخواست دانمارک، فرانسه، یونان، کره جنوبی، اسلوونی (رئیس دورهای شورا)، بریتانیا و آمریکا و با حمایت پاناما برگزار شد.
در این نشست روسیه و چین بر خاتمه کامل قطعنامه ۲۲۳۱ درباره برنامه هستهای ایران، فقدان هرگونه مبنای حقوقی برای برگزاری نشستهای شورای امنیت و گزارشدهی دبیرکل سازمان ملل و نیز مکانیسم بازگشت تحریمهای سازمان ملل یا همان اسنپ بک تاکید کردند.
در مقابل، انگیس، فرانسه، آمریکا و برخی اعضای اروپایی شورای امنیت نیز بر اعتبار و تداوم قطعنامه ۲۲۳۱، بازگشت تحریمهای سازمان ملل و دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تأسیسات هستهای آسیبدیده ایران در پی حمله آمریکا و اسرائیل تاکید داشتند.
«امیر سعید ایروانی» سفیر و نماینده دائم ایران در این نشست گفت: قطعنامه ۲۲۳۱ مهر سال جاری بهطور قطعی خاتمه یافت. ایران به دیپلماسی اصولی و مذاکرات واقعی متعهد است، اما در برابر اجبار و فشار سیاسی تسلیم نخواهد شد و اکنون مسئولیت برعهده فرانسه، انگلیس و آمریکاست که گامهای عملی برای بازسازی اعتماد بردارند.
در این هنگام، «مورگان اورتگاس» یکی از نمایندگان آمریکا با تاکید بر بازگرداندن محدودیتها و تحریمها، با ادعای پیشنهاد مذاکره مستقیم و معنادار دولت ترامپ با ایران تاکید کرد: غنی سازی نباید در خاک ایران صورت گیرد.
سفیر ایران نیز خطاب به نماینده آمریکا گفت: ما از هرگونه مذاکره منصفانه و معنادار استقبال میکنیم، اما اصرار بر سیاست «غنیسازی صفر» مغایر با حقوقی است که ایران بهعنوان عضو ان پیتی از آن برخوردار است.
از این رو، اختلاف در شورای امنیت سازمان ملل بر سر قطعنامه ۲۲۳۱، نهتنها سیاسی، بلکه حقوقی و رویهای است و بهطور مستقیم به اعتبار، انسجام و اقتدار این شورا مربوط میشود و نشان میدهد که برای نخستین بار میان اعضای شورای امنیت درباره سازوکارهای تحریمی ذیل فصل هفت منشور ملل متحد، اختلاف نظر اساسی وجود دارد.
تضاد میان اصول حقوق بینالملل و منافع ملی قدرتهای بزرگ
موضوع قطعنامههای هستهای ایران از ابتدا یکی از جنجالیترین مسائل بینالمللی بوده است؛ جایی که تضاد میان اصول حقوق بینالملل و منافع ملی قدرتهای بزرگ به وضوح دیده میشود. از یک سو، ایران، روسیه و چین بر اساس ساختار حقوق بینالملل و اصول قانونی، موضعی قابل دفاع دارند؛ از سوی دیگر، اروپا و آمریکا با فشار و ابزارهای سیاسی، تلاش میکنند روایت خود را غالب کنند و حقوق بینالملل را به ابزاری برای تحقق اهداف سیاسی خود تبدیل کنند.
این کشمکش روایتها، نشاندهنده دو دیدگاه متضاد است: رویکرد ایران و متحدانش که بر قانون، ثبات سازوکارهای بینالمللی و پافشاری بر قطعنامههای لغو شده تأکید دارد و رویکرد اروپا و آمریکا که از منظر واقعیگرایانه و براساس منافع ملی خود، حقوق بینالملل را ابزاری برای اهداف خود به کار میگیرند. نتیجه این تضاد، بازتابی از رقابت قدرتها در عرصه بینالمللی و اهمیت روایت غالب است.
ایران در این وضعیت، باید نهتنها موضع قانونی و حقوقی خود را حفظ کند، بلکه از ظرفیت دیپلماسی چندجانبه برای تغییر و تثبیت روایتها بهره گیرد. پافشاری مستمر بر قانونی بودن قطعنامهها، تقویت همکاری با متحدان کلیدی و نشان دادن نادرستی روایت اروپایی-آمریکایی، از جمله راهبردهایی است که میتواند هم اعتبار بینالمللی ایران را افزایش دهد و هم جایگاه خود در مذاکرات هستهای و شورای امنیت را تثبیت کند.
این پرونده نشان میدهد که دیپلماسی و قدرت نرم، میتوانند به اندازه فشار و تهدید سیاسی، در تعیین مسیر پروندههای بینالمللی مؤثر باشند؛ و ایران با استفاده هوشمندانه از این ابزارها، میتواند روایت غالب را به نفع خود تغییر دهد و جایگاه واقعی خود را در عرصه جهانی بازتعریف کند.

روایت ما درست است و باید با پافشاری آن را جا بیندازیم
حمیدرضا غلامزاده، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: این موضوع از ابتدا یک موضوع جنجالی بود، زیرا از نظر ساختار حقوقی، موضع ایران و روسیه و چین درست است و از منظر منطق حقوق بینالملل قابل قبول است. با این حال، رویهای که اروپاییها و آمریکاییها پیش گرفتهاند، این است که با فشار و اعمال نفوذ، سعی میکنند روایت خودشان را غالب کنند.
وی افزود: به ویژه روسیه و چین، همچنان پای کار هستند و مقابل این روایت ایستادهاند. ما هم ذینفع هستیم و حضور و حمایت این کشورها اهمیت زیادی دارد، زیرا برای آنها مهم است که سازوکارهای بینالمللی پابرجا بماند. در مقابل، اروپا و آمریکا دغدغهای نسبت به سازمانهای بینالمللی ندارند و از ابتدا نیز این سازمانها را بهعنوان ابزار منافع خود به کار گرفتهاند و اکنون نیز تلاش میکنند روایت خود را غالب کنند.
کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: موضوع مهم این است که ما باید به روایت خود پافشاری کنیم؛ روایتی که بر اساس آن قطعنامه از بین رفته و هیچ جای تردیدی در ادبیات ما نباید احساس شود. با این پافشاری، کمکم میتوان جا انداخت که روایت اروپاییها غلط است و شورای امنیت دیگر نقشی در پرونده هستهای ایران ندارد و قطعنامه ۲۴۱ نیز ملغی شده است.
پرونده هستهای ایران همچنان صحنهای برای تقابل روایتها و آزمون کارآمدی نهادهای بینالمللی است
به گزارش ایمنا، آنچه در نشست اخیر شورای امنیت درباره قطعنامه ۲۲۳۱ رخ داد، بیش از آنکه یک بحث تنها حقوقی باشد، بازتابی از تداوم شکاف عمیق قدرتها در نظم بینالملل است؛ شکافی که در آن، قواعد و سازوکارهای رسمی تنها زمانی معتبر شمرده میشوند که با منافع بازیگران مسلط همراستا باشند. این وضعیت نشان میدهد پرونده هستهای ایران همچنان صحنهای برای تقابل روایتها و آزمون کارآمدی نهادهای بینالمللی است.
ابزارهای گذشته دیگر برای آمریکا و اروپا کارایی ندارد
از سوی دیگر، همراهی روسیه و چین با موضع ایران، تنها یک حمایت مقطعی سیاسی نیست، بلکه دفاع از اصل ثبات حقوقی در نظام بینالملل به شمار میرود؛ اصلی که تضعیف آن میتواند دامنگیر همه بازیگران شود. در مقابل، اصرار اروپا و آمریکا بر زنده نگهداشتن قطعنامهای که از منظر حقوقی پایان یافته، نشانهای از تلاش برای حفظ اهرم فشار در شرایطی است که ابزارهای گذشته کارایی سابق را ندارند.
در چنین فضایی، مسیر پیشروی ایران بیش از هر چیز بر تداوم انسجام در روایت، پرهیز از دوگانگی در ادبیات رسمی و بهرهگیری هدفمند از دیپلماسی چندجانبه استوار است. تثبیت روایت حقوقی، نه یک اقدام کوتاهمدت، بلکه فرایندی تدریجی و مستمر است که میتواند در بلندمدت، جایگاه ایران را در معادلات بینالمللی تقویت کرده و هزینه سیاسی روایتسازی رقبای غربی را افزایش دهد.











نظر شما