به گزارش خبرگزاری ایمنا، جلسه عصر چهارشنبه مسعود پزشکیان با نمایندگان احزاب سیاسی، در مقطعی برگزار شد که کشور بیش از هر زمان دیگری با ضرورت تمرکز بر مدیریت داخلی، ساماندهی اقتصاد و پاسخ به مطالبات معیشتی مردم روبهرو است. این نشست، اگرچه در ظاهر با هدف شنیدن دیدگاههای احزاب برگزار شد، اما در عمل به صحنهای تبدیل شد که بخشی از جریانهای سیاسی، بهویژه احزاب نزدیک به اصلاحطلبان، تلاش کردند اولویتهای خود را بر دستور کار دولت تحمیل کنند. همین تضاد میان نیازهای واقعی جامعه و محورهای طرحشده در جلسه، توجهها را به کارکرد و جایگاه احزاب در ساختار سیاسی ایران معطوف کرد.
فضای جلسه از همان ابتدا نشان داد که برخی مدعوین نه با رویکرد ارائه راهحلهای عملی برای مشکلات کشور، بلکه با هدف تکرار گفتمانهای آشنا و فشار برای بازگشت به مسیر مذاکره با آمریکا وارد بحث شدهاند. اصرار بر نسخههایی که پیشتر تجربه شده و نتایج ملموسی برای مردم به همراه نداشته، در مقابل صراحت رئیسجمهور قرار گرفت، جایی که پزشکیان با تأکید بر تجربههای گذشته، بار دیگر بر اصل عزت، استقلال و انسجام ملی بهعنوان محور سیاست دولت پافشاری کرد. این تقابل، نشست را از یک گفتوگوی عادی فراتر برد و آن را به آینهای از شکافهای فکری در میان احزاب تبدیل کرد.

روایت نشست: صحنهای میان واقعیت و نمایش سیاسی
جلسه بیش از سه ساعت طول کشید و محور اصلی بحث نمایندگان احزاب نزدیک به اصلاح طلب، بازگشت دولت به مسیر مذاکرات آمریکا بود. از همان ابتدا، فضای جلسه نشان داد که برخی از مدعوین، نه برای ارائه راهحل عملی، بلکه برای تکرار همان نسخههای قدیمی مذاکره و فشار بر دولت آمدهاند. تلاش برای وادار کردن رئیسجمهور به تکرار تجربههای ناکام گذشته، صراحت پزشکیان را برانگیخت؛ او با قاطعیت اعلام کرد: با آمریکا مذاکره کردیم و آماده توافق بودیم، اما آنها توافق را با جنگ بر هم زدند. اکنون نیز برای ادامه مذاکره شرایطی تحقیرآمیز مطرح میکنند که بنده حاضر به پذیرش آن نیستم؛ زیر بار ذلت نمیرویم و ایرانی ضعیف و تکهپاره را نمیپذیریم… بر اعتقادم ایستادهام و ایران را با عزت و سربلندی میخواهم و برای حفظ این جایگاه به کسی باج نمیدهم.»
در طول جلسه، پزشکیان ضمن تأکید بر ضرورت انسجام ملی، نشان داد که راه حل واقعی مشکلات کشور در وحدت و عزت ملی است، نه تسلیم در برابر فشارهای خارجی. پاسخهای صریح وی به درخواست اصلاحطلبان، بار دیگر نشان داد که سیاست دولت در مسیر عقلانی و عزتمندانه، با فشارها و نسخههای تکراری جریان غربگرا تغییر نخواهد کرد.
احزاب؛ واسطهای نیمهکاره میان مردم و دولت
یکی از موضوعات مهم جلسه، ضعف نظام حزبی در ایران بود. کارشناسان سیاسی، بارها تاکید کردهاند که احزاب ایران هنوز نتوانستهاند نقش واقعی خود را بهعنوان پل میان مردم و دولت ایفا کنند. جلسات با احزاب اغلب جنبه صوری دارند و ظرفیت قانونی افزایش یافته برای حضور احزاب در انتخابات شوراها، هنوز به کارکرد عملی و اثرگذاری واقعی احزاب در حل مسائل مردم منجر نشده است.

حمیدرضا ترقی در این باره توضیح داد که هزینه تحزب در ایران بالا است و نیروهای نخبه و تازهنفس اغلب با تغییر دولت کنار گذاشته میشوند. این وضعیت نهتنها مانع از توسعه احزاب سالم و برنامهمحور میشود، بلکه موجب میشود احزاب، به جای حل مسائل واقعی کشور، بیشتر به دغدغههای داخلی خود و منافع جریانهای خارجی فکر کنند.
اصلاحطلبان و اصرار بر مذاکره با آمریکا
تمرکز اصلی جلسه، اصرار جریانهای نزدیک به اصلاحطلب بر مذاکره با آمریکا بود؛ موضوعی که کارشناسان سیاسی آن را انحراف از اولویتهای واقعی مردم و مصالح ملی میدانند. به جای پرداختن به مشکلات اقتصادی و معیشتی، تلاش کردند رئیسجمهور را به بازگشت به مسیر مذاکرات بینتیجه و تحمیلشده وادار کنند. این اصرار، یا ناشی از نادانی سیاسی است یا از غربباوری و پیروی از منافع دشمنان خارجی نشئت میگیرد.
رئیسجمهور در پاسخ، با صراحت اعلام کرد: «زیربار تحمیلهای تحقیرآمیز نمیروم؛ ایرانی ضعیف و تکهتکه را نمیپذیرم و برای حفظ عزت کشور به کسی باج نمیدهم.» وی به تجربه گذشته مذاکرات اشاره کرد و یادآور شد که حتی توافقهای اولیه با طرفهای اروپایی نیز توسط آمریکا نقض شد و شرایط کنونی نیز تحقیرآمیز و یکطرفه است.
از این منظر، نشست چهارشنبه تنها یک دیدار سیاسی نبود، بلکه بهانهای شد برای طرح یک پرسش بنیادین: احزاب در ایران امروز چه جایگاهی دارند و تا چه اندازه توانستهاند نماینده واقعی خواست مردم باشند؟ تمرکز بخشی از احزاب بر سیاست خارجی و مذاکره، در حالی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی در صدر مطالبات عمومی قرار دارد، نشان میدهد که فاصله میان گفتمان حزبی و واقعیتهای جامعه همچنان پابرجاست. این گزارش، با اتکا به همین نشست، تلاشی است برای واکاوی وضعیت احزاب در ایران و بررسی اینکه چرا تحزب هنوز نتوانسته نقش تعیینکننده خود را در مسیر حکمرانی و حل مسائل کشور ایفا کند.

ترقی: اصرار اصلاحطلبان بر مذاکره با آمریکا، انحراف از اولویتهای واقعی مردم است
حمیدرضا ترقی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: همانطور که از محتوای جلسه برمیآمد، اصلاحطلبان در این نشست نیز همچنان بر طبل مذاکره با آمریکا برای حل مسائل کشور کوبیدند و تلاش کردند رئیسجمهور را قانع کنند که بهجای پرداختن به مسائل اصلی کشور، از جمله رفع گرانیها، کاهش فشارهای اقتصادی وارد بر مردم، حل ناترازیها و سایر مشکلاتی که مردم آنها را جزو اولویتهای خود میدانند، بار دیگر مسیر مذاکره با آمریکا را در پیش بگیرد و تجربه چندین سال و حتی چند دهه مذاکره بینتیجه را این دولت نیز تکرار کند.
وی میافزاید: اینگونه پیشنهادها نشاندهنده آن است که برخی جریانگویی تعهدی نسبت به آمریکا و غرب دارند که نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. اگر این تعهد فراموش یا تکرار نشود، در عمل امکان جلب حمایت غربیها برای آنها وجود نخواهد داشت. با این حال، رئیسجمهور با قاطعیت مواضع مورد نظر مقام معظم رهبری را مطرح کردند و زیر بار چنین پیشنهادهایی نرفتند. پیش از این نیز شاهد موضعگیریها و ایستادگی ایشان در برابر نگاههای غربگرایانه و فشارهایی که در این مسیر به ایشان وارد میشود، بودهایم.
کارشناس مسائل سیاسی تصریح میکند: طبیعی است که این جریانها بیشتر بهدنبال وادار کردن رئیسجمهور به استعفا هستند و از این دست مطالب را با همین هدف مطرح و دنبال میکنند، اما رئیسجمهور در این جلسه در برابر این مسائل ایستادگی کرد، مسائلی که پشت پرده آنها و اهداف نهفته در آنها به طور کامل روشن است.
حال احزاب چطور است؟
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه ادامه میدهد: در مجموع در رابطه با جلسه دولت با احزاب، اگرچه اقدام اخیر مجلس در موضوع انتخابات شوراها بهای جدیدی به احزاب داده و ظرفیت تازهای برای حضور آنها در عرصه انتخابات ایجاد کرده است، اما همچنان در کشور نقشی مؤثر برای استفاده از ظرفیت احزاب برای افزایش مشارکت سیاسی مردم و مشارکت آنها در حکمرانی شکل نگرفته است. باوجود جلساتی که بهطور معمول در آستانه انتخاباتها از سوی وزارت کشور، ریاستجمهوری و نهادهای مرتبط برای تبادل نظر با احزاب برگزار میشود، احزاب در ارائه برنامه و راهحل برای مشکلات کشور عملکرد ضعیفی دارند.
ترقی بیان میکند: این مسئله موجب میشود از یکسو دولت نتواند به احزاب تکیه کند و از سوی دیگر، بستری برای جذب نیروهای نخبه، تازهنفس و دارای نگاههای عمیق حل مسئله به احزاب فراهم نشود. زمانی که هزینه تحزب در کشور بالا باشد و هر فردی که عضو حزب است، به محض تغییر دولتها از مسئولیتهای اجرایی کنار گذاشته شود و در عمل از سرمایه نیروی انسانی نظام حذف شود، این هزینه سنگین به حزبگریزی در کشور منجر خواهد شد.
وی میگوید: تا زمانی که این مسئله در نظام اجرایی و حکمرانی حل نشود، نمیتوان از احزاب انتظار داشت کارکرد واقعی خود را برای حل مشکلات جامعه و مردم و ارائه برنامه برای اداره کشور ایفا کنند، بنابراین به نظر میرسد جلسات دولت با احزاب باید به سمت یک روند بهرهبرداری بهینه از ظرفیت احزاب سوق پیدا کند و دولت حساب ویژهای روی نظرات کارشناسی احزاب باز کند.
ترقی: ما به میدان آمدیم، پیشنهاد دادیم و راهحل ارائه کردیم، اما وقتی این موضوعات به زیرمجموعهها ارجاع داده میشود، در عمل گم میشود؛ چراکه برخی از این زیرمجموعهها دیدگاههایشان قابل تغییر نیست و حاضر نیستند نقطهنظرات دیگران را در حل مسائل اقتصادی بشنوند یا اجرا کنند
کارشناس مسائل سیاسی عنوان میکند: ما خودمان در این زمینه چندین نامه درباره حل مشکلات کشور نوشتهایم و پیشنهادهایی نیز ارائه دادهایم. رئیسجمهور همواره تأکید میکنند هر کس حرفی دارد یا راهحلی ارائه میدهد، به میدان بیاید. ما به میدان آمدیم، پیشنهاد دادیم و راهحل ارائه کردیم، اما وقتی این موضوعات به زیرمجموعهها ارجاع داده میشود، در عمل گم میشود، چرا که برخی از این زیرمجموعهها دیدگاههایشان قابل تغییر نیست و حاضر نیستند نقطهنظرات دیگران را در حل مسائل اقتصادی بشنوند یا اجرا کنند.
ترقی ادامه میدهد: این موضوع نیازمند آن است که دولت با قاطعیت بیشتری در مسیر بهرهگیری از احزابی که اهل برنامه، اهل فکر و اهل کمک به تثبیت نظام هستند، حرکت کند و برای استفاده از نظرات آنها امتیاز ویژه یا سازوکار مناسبی در نظر بگیرد. در مقابل، احزابی که بهدنبال حل مسائل کشور نیستند و تلاش میکنند دولت را از اهداف و آرمانهای اصلی و از مشکلات واقعی مردم دور کرده و به سمت وابستگی بیشتر به غرب سوق دهند، باید تکلیفشان از سوی دولت روشن شود.
وی تصریح کرد: حزبی که نمیتواند استقلال کشور را حفظ کند، حزبی که به آرمانهای انقلاب اسلامی پایبند نیست و حزبی که به دنبال تضعیف مؤلفههای قدرت کشور است، ادامه فعالیتش به ضرر منافع ملی خواهد بود و باید درباره دوام و بقای آن تصمیمگیری شود. برخی احزاب سالها است همین مواضع را به کار میگیرند و در مناسبات مختلف، بیانیهها و موضعگیریهایی کامل خلاف منافع ملی دارند، بدون اینکه رسیدگی جدی به آنها صورت بگیرد یا برخورد مؤثری با آنها انجام شود.
ترقی گفت: این وضعیت موجب تشویش افکار عمومی میشود و زمینهساز آن است که فردی از مسئولان همین احزاب، مانند آنچه در بیرجند رخ داد، در حضور رئیسجمهور به شهید رئیسی و عملکرد او اهانت کند.

مذاکره در سایه تهدید و تحقیر نه عقلانی است و نه به نفع منافع ملی
علیرضا خجستهپور در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: بحث اول درباره احزاب است. ببینید، مردم سلیقه خودشان در اداره کشور و مشارکت در آن را به دو شکل بیان و اعمال میکنند. یکی از این راهها انتخابات است؛ در انتخابات مختلف، مردم میآیند و به یک سلیقه سیاسی رأی میدهند. یکی به اصلاحطلب رأی میدهد، یکی به اصولگرا و یکی هم به مستقلین. یعنی مردم برای اینکه سلیقه و رفتار سیاسی خودشان را به منصه ظهور برسانند، در فرایند اداره کشور از طریق انتخابات عمل میکنند.
وی میافزاید: اما یک جای دیگر هم وجود دارد که برخی از مردم و برخی اقشار دوست دارند مشارکت بیشتری داشته باشند. در اینجا است که وارد فعالیت در قالب احزاب و گروهها میشوند. یعنی فرد متناسب با سلیقهای که دارد، وارد یک بسته یا گروه سیاسی میشود؛ برای مثال وارد جریان اصلاحطلبی میشود یا به یک جریان سیاسی موسوم به اصولگرایی میپیوندد. این مسئله بر اساس سلیقه افراد شکل میگیرد.
کارشناس مسائل سیاسی تصریح میکند: اینکه آیا احزاب نماینده همه گروههای مردم هستند، پاسخ منفی است. احزاب نماینده بخشی از سلیقههای مردم هستند. مردم برای اینکه سلیقههایشان را پیاده کنند، باید ببینند کدام جمع و کدام تشکل میتواند این کار را انجام دهد، چراکه نمیشود بهدنبال تکتک افراد گشت. ممکن است افرادی چندان شناختهشده نباشند، اما وقتی یک جریان حزبی از آنها حمایت میکند، مردم آن حزب را میشناسند. برای مثال میدانند حزب جامعه اسلامی در جبهه اصولگرایی تعریف میشود یا حزب کارگزاران در جریان اصلاحطلبی قرار میگیرد. بنابراین افرادی که منتسب به این احزاب هستند، در همان سلیقه سیاسی شناخته میشوند. این نکتهای است که به نظر من باید بهدرستی تفکیک و تبیین شود، یعنی نحوه فعالیت احزاب در جامعه چگونه است.
در کشور ما نظام حزبی رشد قابل توجه و بالندهای نداشته است
خجستهپور بیان میکند: نکته دوم این است که آیا همه سلایق مردم پوشش داده میشود؟ باز هم میتوان گفت نه. در کشور ما نظام حزبی رشد قابل توجه و بالندهای نداشته است. احزاب، همانطور که شما میبینید، در انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا وارد شدند و در تهران بحث انتخابات تناسبی مطرح شد تا نقش بیشتری به احزاب داده شود. اگر نقش احزاب در اداره و تعیین امور پررنگتر باشد، مردم هم راحتتر میتوانند سیاستها و سلیقههای خودشان را اعمال کنند.
وی ادامه میدهد: مردم میگویند ما به فلان لیست رأی دادیم، اما اکنون فلان فرد پاسخگو نیست. اگر قرار باشد یک حزب پاسخگو باشد، باید لیست معرفی کند و مردم به آن لیست رأی بدهند؛ در این صورت حزب باید به مردم پاسخگو باشد، چون مردم به برنامه و سیاستهای معرفیشده از سوی آن حزب رأی دادهاند.
کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان میکند: نکته بعدی این است که در حزب، پاکسازی و پالایش انجام میشود و این موضوع بسیار مهمی است. میبینیم بعضی افراد وقتی رئیسجمهور میشوند، تازه بهدنبال پیدا کردن کادر و نیرو میافتند. در حالی که این نیروها باید در بستر احزاب ساخته شوند. هر چقدر نقش احزاب پررنگتر باشد، به سمت احزاب قویتر حرکت میکنیم و هر چقدر احزاب قویتر شوند، میتوانند نقش مؤثرتری در سرنوشت کشور ایفا کنند. این یک چرخه است، چرخهای که باید مدام بهبود پیدا کند. نقش دادن به احزاب، نتیجهاش قویتر شدن احزاب است.
خجستهپور میکند: در این میان، کاری که پزشکیان انجام دادند، به نظر من کار بسیار خوبی بود. از اقدامات مثبت ایشان بود که با همان شعاری که داشتند و با نگاه به دولت رفاه، بهدنبال شنیدن نظرات احزاب مختلف، چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، هستند و میخواهند به احزاب در تعیین سیاستهای کشور نقش بدهند.
خجستهپور: اگر نتیجه مذاکره از قبل نوشته شده باشد، دیگر مذاکره نیست؛ بلکه دیکتهای است که یک قدرت یا یک جریان استکباری دستور میدهد و طرف مقابل باید اجرا کند.
وی میافزاید: از سوی دیگر، به طور کامل مشخص است که مذاکره در سایه تهدید و تحقیر فایدهای ندارد. مذاکره زمانی معنا دارد که منجر به گفتوگو، تفاهم و مفاهمه شود. اگر نتیجه مذاکره از قبل نوشته شده باشد، دیگر مذاکره نیست؛ بلکه دیکتهای است که یک قدرت یا یک جریان استکباری دستور میدهد و طرف مقابل باید اجرا کند.
کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان میکند: در بسیاری از موارد شاید نیازی به مذاکره نداشته باشیم، اما وقتی میخواهید معاملهای انجام دهید یا بر سر موضوعی به تفاهم برسید، مذاکره معنا پیدا میکند. اینکه از ابتدا گفته شود یا این شروط را بپذیرید یا مذاکره نمیکنیم و همزمان تهدید به بمباران، موشکباران یا حمله به سایتهای هستهای شود، نه با عقل جور درمیآید، نه با منطق و انصاف، نه با مصالح و منافع ملی. پاسخی که پزشکیان در این زمینه دادند، به نظر من پاسخ خوبی بود و حرفی قابل درک، قابل فهم و قابل تأمل از سوی رئیسجمهور محسوب میشود.
خجستهپور اظهار میکند: همه احزاب ما نیز در این مسیر حرکت کنند. خودمان در جامعه اسلامی، در دوره شانزدهم و دوره جدید، یک مهندسی مبنایی طراحی کردهایم و به طظور تقریبی هر ماه با یکی از احزاب تعریفشده در داخل نظام جلسه داریم. این احزاب گاهی احزاب همجریان ما هستند و گاهی احزاب رقیب، حتی از جریان اصلاحطلب. هدف از این جلسات این است که حول محور مصالح ملی و منافع ملی گفتوگو کنیم.
وی تصریح کرد: اشتراکات زیادی حتی میان احزاب رقیب بر سر مسائل ملی و منافع ملی داریم. انتظار این است از کسانی که صاحب کرسی، صاحب تریبون و صاحب اثر هستند، با نگاهی واقعگرایانه، به دور از ترس و واهمه، مصالح و منافع ملی را مدنظر قرار دهند. ترس میتواند انسان را از مسیر عقل، انصاف و عدل دور کند و چنان بر انسان مسلط شود که او را از مسیر صحیح منحرف کند.
کارشناس مسائل سیاسی گفت: به نظر من، با شجاعت و افتخار به آنچه داریم و آنچه تاکنون به آن دست یافتهایم و با امید به آینده، میتوان مسائل کشور را پیگیری و حل کرد. البته با نگاهی که مبتنی بر منافع ملی، عزت و مصلحت کشور باشد.
پیش به سوی تقویت احزاب سالم
به گزارش ایمنا، در مجموع، وضعیت احزاب در ایران را میتوان «میانسال اما ناپخته» توصیف کرد؛ احزابی که از نظر تعداد و عناوین رشد کردهاند، اما از حیث کارکرد، برنامهمحوری و پاسخگویی اجتماعی هنوز جایگاه تثبیتشدهای ندارند. بخش قابل توجهی از احزاب، بهجای آنکه بازوی فکری و اجرایی جامعه باشند، در بزنگاههای سیاسی فعال میشوند و پس از آن، به حاشیه میروند. فقدان کادرسازی مستمر، نبود پیوند واقعی با مطالبات روزمره مردم و وابستگی شدید به قدرت یا دولتها، باعث شده احزاب نتوانند نقش مؤثر خود را در حکمرانی، حل مسائل اقتصادی و افزایش سرمایه اجتماعی ایفا کنند.
از سوی دیگر، آینده نظام حزبی در ایران وابسته به یک بازتعریف جدی است؛ بازتعریفی که در آن احزاب تکرار گفتمانهای فرسوده، به سمت ارائه برنامههای عملی، تربیت نیروهای متخصص و پاسخگویی شفاف به افکار عمومی حرکت کنند. اگر احزاب نتوانند میان منافع ملی، استقلال کشور و مطالبات واقعی مردم توازن ایجاد کنند، نهتنها جایگاه خود را در جامعه از دست خواهند داد، بلکه به عاملی برای بیاعتمادی سیاسی تبدیل میشوند. نشست اخیر نشان داد که تقویت احزاب سالم و مسئولیتپذیر، یک ضرورت است؛ ضرورتی که بدون اصلاح رفتار احزاب و تغییر نگاه دولتها به تحزب، همچنان معلق خواهد ماند.




نظر شما