به گزارش خبرگزاری ایمنا، آنچه در طبع پاییز و زمستان است؛ خوردنیهای خوشمزه و دلنشین این ماههای سرد است. سرمایی که میل انسان را به خوردن سوق میدهد؛ شبهای طولانی با هم بودن که خوردنیها را شیرینتر میکند. در اوج همه این شبها، شب یلداست که بلندترین شب سال است و قدمت دورهمیها و مهمانیهایش به چند صد سال میرسد. دورهمیهایی که شاید یکی از شیرینیهایش خوردن خوراکیهای متناسب با این زمان است.
چرا انار؟
انار، بیتردید یکی از کهنترین و معنادارترین میوههای حاضر در آئین شب یلدا است. حضور این میوه سرخفام بر سفره یلدا، ریشه در نمادشناسی عمیق فرهنگ ایرانی دارد؛ جایی که رنگ سرخ همواره نشانه حیات، خون، گرما و نیروی زاینده طبیعت بوده است. انار، با پوستهای سخت و دانههایی فراوان در دل خود، تصویری استعاری از جهانبینی ایرانی ارائه میدهد که در آن کثرت در دل وحدت پنهان شده است.
در باورهای کهن، انار نماد باروری، تداوم نسل و پیوند میان مرگ و زندگی بوده است. شکافتن انار در بلندترین شب سال، حرکتی نمادین تلقی میشده؛ گویی انسان با گشودن دل تاریکی، زندگی را از درون آن بیرون میکشد. انار یادآور این معنا است که حتی در فشردهترین و سختترین لایهها، امکان زایش و ادامه وجود دارد.

چرا هندوانه؟
هندوانه، میوهای تابستانی است که حضورش در شب یلدا، در نگاه نخست متناقض به نظر میرسد؛ اما همین تضاد، کلید فهم معنای آن است. نگهداشتن هندوانه تا آغاز زمستان، در گذشته نشانه دوراندیشی و ارتباط آگاهانه انسان با چرخه فصلها بوده است. خوردن هندوانه در شب یلدا، تنها یک عادت غذایی نبوده، بلکه نوعی آئین نمادین برای حفظ گرمای درون در برابر سرمای پیشرو تلقی میشده است.
در فرهنگ عامه، باور بر این بوده که خوردن هندوانه در شب یلدا، بدن را در طول زمستان از سرما حفظ میکند. اگرچه این باور امروز بیشتر جنبه نمادین دارد، اما نشاندهنده درک تجربی انسان از پیوند خوراک، طبیعت و سلامت است. رنگ سرخ هندوانه نیز، همچون انار، تأکیدی دوباره بر حضور زندگی و نور در دل شب تاریک یلدا است.
چرا آجیل؟
آجیل شب یلدا، مجموعهای از دانهها و میوههای خشکشده است که هر یک حامل معنایی فراتر از طعم و مزهاند. در روزگاری که ذخیرهسازی مواد غذایی ضرورتی حیاتی بود، خشکبار نماد عقلانیت، آیندهنگری و احترام به نعمتهای طبیعت به شمار میآمد. حضور این خوراکیها بر سفره یلدا، یادآور این حقیقت است که بقا، نتیجه دوراندیشی و صبر است.
مغزها و دانهها، بهواسطه ساختار درونی خود، همواره نماد اندیشه، خرد و جوهر زندگی بودهاند. شکستن پوست سخت و رسیدن به مغز، استعارهای روشن از عبور از ظاهر به باطن است؛ مفهومی که با روح شب یلدا، یعنی عبور از تاریکی به روشنایی، همخوانی دارد.

چرا سیب و به؟
در برخی مناطق ایران، سیب و به نیز جایگاهی ثابت بر سفره یلدا دارند. این میوهها در فرهنگ ایرانی، نماد تندرستی، تعادل و آرامشاند. سیب، با شکل متقارن و طعم متعادل خود، همواره بهعنوان میوهای شفابخش شناخته شده و حضورش در شب یلدا، تأکیدی بر آرزوی سلامت برای اعضای خانواده است.
به نیز با عطر گرم و طبع معتدلش، پیوندی مستقیم با مفهوم آرامش و صمیمیت دارد. پختن یا خامخوری به در شب یلدا، در گذشته نوعی دعوت به سکون، تأمل و آرام گرفتن در دل سرمای زمستان محسوب میشده است.
چرا خرمالو؟
خرمالو و دیگر میوههای پاییزی، نماد پذیرش تغییر فصل و هماهنگی با طبیعتاند. این میوهها یادآور این حقیقتاند که هر فصل، زیبایی و معنای خاص خود را دارد و انسان خردمند، با پذیرش این تغییرات، به تعادل درونی میرسد. حضور آنها در شب یلدا، نوعی آشتی نمادین با زمستان است؛ فصلی که اگرچه سرد و سخت است، اما حامل آرامش و است.

شیرینیها؛ امید به شیرینی روزهای پیشرو
شیرینیهای ساده خانگی که در برخی مناطق در شب یلدا مصرف میشوند، حامل پیامی روشناند، امید به شیرینی آینده. در بلندترین شب سال، کام گرفتن از طعم شیرین، حرکتی نمادین برای دعوت خوشی، گشایش و روشنی به روزهای پیشرو است. این شیرینیها اغلب ساده و بی تکلفاند؛ درست مانند امیدی که در فرهنگ ایرانی، آرام و بیادعا است.
سفرهای که سخن میگوید
به گزارش ایمنا، سفره شب یلدا، مجموعهای از خوراکیهای پراکنده نیست؛ روایتی کامل از جهانبینی ایرانی است که در قالب طعم، رنگ و بافت روایت میشود. هر میوه و دانه، نشانی از فهم عمیق انسان از طبیعت، زمان و زیستن است. در شبی که تاریکی به اوج میرسد، این سفره یادآور میشود که زندگی، حتی در سکوت و سادگی، معناهای عمیق خود را حفظ میکند. یلدا میگذرد، اما زبان نمادین سفرهاش، همچنان با ما سخن میگوید




نظر شما