طوفان زمستانی زندگی آوارگان غزه را می‌بلعد

در آستانه ورود طوفان زمستانی و سرمای کشنده، صدها هزار خانواده آواره در سراسر غزه شب‌هایی را می‌گذرانند که چادرهای خیس و پاره، تنها مانع میان آنان و مرگ است؛ شب‌هایی که در آن نه از سرپناه خبری هست، نه کمک فوری، نه حتی یک پتو که هنوز خشک مانده باشد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، باد سردی که از ساحل مدیترانه برخاسته، در کوچه‌های خاکی و بی‌سقف غزه می‌پیچد و بوی طوفانی را با خود می‌آورد که بیش از آنکه خبر از باران داشته باشد، نشانه‌ای از رنج بیشتر است. ابرهای تیره آرام‌آرام آسمان را می‌پوشانند و سایه سنگین یک فاجعه تازه، روی اردوگاه‌های آوارگان گسترده می‌شود؛ اردوگاه‌هایی که ماه‌هاست زیر ضربات جنگ متلاشی شده و اکنون باید در برابر خشم طبیعت نیز دوام بیاورند.

پیش‌بینی‌ها هشدار می‌دهند: سیل، بادهای ۸۰ کیلومتری و باران‌های ۱۵۰ میلی‌متری در راه است

اما برای بیش از یک و نیم میلیون آواره‌ای که در چادرهای تکه‌پاره زندگی می‌کنند، این اعداد زبان واقعیت نیستند؛ واقعیت آن‌ها صدای پارگی چادرها در باد، فرو ریختن سقف‌های نایلونی زیر باران، و لرزیدن کودکان با لباس‌های نم‌دار است.

دفتر اطلاع‌رسانی دولتی غزه هشدار داده است که «طوفان قطبیِ در راه»، می‌تواند فاجعه‌ای تازه بر ویرانه‌های سال گذشته بیفزاید. این نهاد اعلام کرده است که اشغالگران با بسته نگه‌داشتن گذرگاه‌ها و جلوگیری از ورود ۳۰۰ هزار چادر و خانه سیار، عمداً صدها هزار انسان را در برابر این خطر مستقیم و مرگبار رها کرده‌اند.
حق داشتن سقف—یکی از ابتدایی‌ترین حقوق بشری—برای مردم غزه تبدیل به مطالبه‌ای دور از دسترس شده است.

طوفان زمستانی زندگی آوارگان غزه را می‌بلعد

در اردوگاه‌ها؛ جایی میان گل و خاکستر

قدم که در اردوگاه‌های آوارگان بگذاری، چیزی شبیه زندگی نمی‌بینی. چادرهایی که با طناب‌های فرسوده بسته شده‌اند، لای باد می‌لرزند. زمین زیر چادرها گل شده؛ گلِ آمیخته به آب باران، فاضلاب، و خاکِ ساختمانی که زمانی خانه بوده و امروز فقط تکه‌سنگ‌هایی پراکنده است. مادران، پتوهای خیس و پارگی‌های تازه چادر را با دست‌های یخ‌زده‌شان می‌گیرند و به‌دنبال کمترین روزنه‌ای از امید می‌گردند. کنارشان کودکان با لباس‌هایی که از شدت سرما به بدن چسبیده، در پی شعله‌های کوچک آتش می‌گردند؛ شعله‌هایی که باد هر لحظه تهدیدشان می‌کند.

فریاد کمک؛ صدایی که در میان جهان گم شده است

دفتر اطلاع‌رسانی غزه در بیانیه‌ای تأکید می‌کند که جهان باید قبل از برخورد موج اصلی طوفان وارد عمل شود: باز کردن گذرگاه‌ها، ورود کمک‌های اضطراری، آزادی حرکت تیم‌های امداد و ایجاد پناهگاه‌های موقت. اما چراغ‌ها خاموش است و گوش‌هایی که باید بشنوند، بسته‌اند. در این بیانیه آمده است: «در ساعت‌های آینده ممکن است شاهد صحنه‌هایی باشیم که انسانیت را به لرزه می‌اندازد؛ خانواده‌هایی که در چادرهای فرو ریخته تقلا می‌کنند تا از مرگ بگریزند، در حالی که هیچ دست یاری‌ای برای نجاتشان دراز نمی‌شود.»

طوفان زمستانی زندگی آوارگان غزه را می‌بلعد

گزارشی از خط مقدم فاجعه؛ روایت دفاع مدنی

محمود بصل، سخنگوی اداره دفاع مدنی غزه، با صدایی گرفته از exhaustion، واقعیتی دردناک را توضیح می‌دهد:
«هزاران چادر به‌شدت آسیب دیده، پتوها و لباس‌ها خیس هستند و هیچ جایگزینی وجود ندارد. تجهیزات مقابله با سیل و طوفان نابود شده. ما حتی قایق کافی نداریم… تنها کاری که از دست‌مان بر می‌آید جابه‌جایی محدود مردم است، اما کجا؟ وقتی هیچ پناهگاهی باقی نمانده؟» او می‌گوید هر قطره باران تبدیل به تهدیدی جدید می‌شود؛ چون شبکه‌های زهکشی و فاضلاب کاملاً از کار افتاده‌اند و بارش‌ها باعث سرریز فاضلاب به داخل چادرها شده است. تصویری دردناک: کودکانی که روی زمین خیس نشسته‌اند، کنار ظرفی از آب آلوده که از سقف چکه می‌کند.

سیستم شهری فروپاشیده؛ شهر بدون ابزار بقا

شهرداری‌ها و خدمات شهری، آنچه از آن‌ها باقی مانده، دیگر توان مقابله با بحران را ندارند. ماشین‌آلات تخریب شده‌اند، پمپ‌ها از کار افتاده‌اند و نیروهای خدماتی با دست‌خالی می‌کوشند جلوی گسترش سیلاب را بگیرند. اما در شهری که زیرساخت‌ها در آتش جنگ سوخته، باران ساده هم می‌تواند به یک دشمن تبدیل شود.

طوفان زمستانی زندگی آوارگان غزه را می‌بلعد

وقتی چادر نام "خانه" گرفته، اما هیچ چیز در آن خانه نیست

منابع محلی می‌گویند بسیاری از چادرها حتی برای اسکان چند روزه مناسب نبودند، چه رسد به یک سال زندگی مداوم. چادرهایی که به درد بادهای معمولی می‌خورند، نه طوفان‌های زمستانی.
پارچه‌ها سوخته، نخ‌ها پوسیده، ستون‌ها خم‌شده. داخل این چادرها، خبری از نور نیست؛ هیچ چراغی برای خواندن، هیچ بخاری برای گرم شدن، هیچ پریز برقی برای شارژ یک تلفن، هیچ شیر آب تمیزی برای نوشیدن.خانواده‌ها در فضایی که گاهی حتی از سه متر کمتر است، کنار هم زندگی می‌کنند؛ بدون حریم خصوصی، بدون امنیت، بدون امید.

اولین بارش؛ اولین فروپاشی

با اولین باران، چادرها یکی‌یکی فرو می‌ریزند. تشک‌های نازک در گل غرق می‌شوند. پتوها بوی رطوبت می‌گیرند و تا مغزشان خیس می‌شود. و وقتی هیچ وسیله‌ای برای خشک کردن وجود ندارد، سرما تبدیل به قاتلی آرام و بی‌صدا می‌شود.مادران شب تا صبح بیدار می‌مانند، چادر را با دست نگه می‌دارند، لباس‌های نم‌دار کودکان را می‌فشارند، اما باد قوی‌تر است و رطوبت لجوج‌تر. خواب برای آوارگان غزه دیگر به معنای استراحت نیست؛ به رؤیایی دور و دست‌نیافتنی تبدیل شده است.

طوفان زمستانی زندگی آوارگان غزه را می‌بلعد

غزه؛ شهری که تنها مانده، شهری که جهان رهایش کرده

در حالی که ساعت‌ها تا رسیدن طوفان اصلی باقی مانده، چهره‌ها پر از ترس است. نه از باران و باد؛ از بی‌پناهی، از فراموش‌شدن، از اینکه هیچ گزینه‌ای جز ماندن در چادری خیس و لرزان باقی نمانده. غزه در انتظار شبی است که شاید سخت‌ترین شب یک سال گذشته باشد؛ شبی که در آن کودکان با صدای پارگی چادرها از خواب می‌پرند و مادران با هر ضربه باد، سینه‌شان فشرده‌تر می‌شود.

کد خبر 931333

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.