به گزارش خبرگزاری ایمنا، ازدواج یکی از مهمترین تصمیمهای زندگی هر فرد است؛ تصمیمی که نه تنها بر حال، بلکه بر آینده فرد و نسلهای بعدی تأثیر میگذارد. انتخاب همسر، انتخاب یک شریک برای مسیر طولانی زندگی است که پر از چالشها، تغییرات و فرصتها است و اگر این انتخاب بر پایه شناخت درست، ارزشهای مشترک و همفکری شکل بگیرد، میتواند منبعی از آرامش، رشد و امنیت روانی باشد، اما انتخاب نادرست، به جای آرامش، اضطراب و تعارضهای مداوم را به همراه خواهد داشت.
شناخت عمیق از خود و طرف مقابل، نخستین گام در انتخاب صحیح همسر است و فردی که نیازها، ارزشها و اهداف خود را نمیشناسد، بیشتر در معرض انتخابهای نادرست قرار دارد. روانشناسی بر اهمیت خودشناسی پیش از ازدواج تأکید دارد، زیرا تنها زمانی میتوان شریک مناسبی انتخاب کرد که فرد بداند چه میخواهد و چه چیزی برایش اهمیت دارد. در کنار خودشناسی، شناخت دقیق از شخصیت، باورها و سبک زندگی طرف مقابل نیز ضروری است و این شناخت، مانع از آن میشود که فرد تحت تأثیر هیجانات زودگذر یا فشارهای بیرونی، انتخابی عجولانه و اشتباه داشته باشد.
ازدواج موفق، منبعی بزرگ برای سلامت روانی و اجتماعی است و زوجهایی که بر اساس انتخاب صحیح کنار هم قرار میگیرند، نه تنها روابطی سالم و پایدار دارند، بلکه محیطی امن و آرام برای فرزندان خود فراهم میکنند، در مقابل، انتخاب اشتباه میتواند منجر به تنشهای روانی، افسردگی، اضطراب و حتی مشکلات جسمی شود و اهمیت انتخاب درست در اینجا است که ازدواج تنها یک رابطه شخصی نیست، بلکه بنیانی اجتماعی است که کیفیت آن بر جامعه نیز اثر میگذارد.
ازدواج را میتوان نوعی سرمایهگذاری بلندمدت دانست و همانطور که در سرمایهگذاری مالی نیاز به بررسی دقیق و شناخت شرایط وجود دارد، در ازدواج نیز باید با دقت و آیندهنگری تصمیم گرفت. انتخاب درست همسر، سرمایهای است که در طول زمان سود آن به شکل آرامش، رشد فردی، حمایت متقابل و تربیت نسل سالم بازمیگردد و در مقابل، انتخاب نادرست میتواند هزینههای سنگین روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی به همراه داشته باشد.

داشتن باورهای غیرواقعی درباره زندگی مشترک؛ از دلایل اصلی انتخاب اشتباه در ازدواج / انتخابهای سطحی و بدون شناخت کافی زمینهساز نارضایتی و اختلافات جدی است
فاطمه خدادادی، روانشناس بالینی با بیان اینکه یکی از دلایل اصلی انتخاب اشتباه در ازدواج، داشتن باورهای غیرواقعی درباره زندگی مشترک است، به خبرنگار ایمنا میگوید: برخی افراد تصور میکنند ازدواج میتواند همه مشکلات فردی را حل کند یا اینکه همسر پس از ازدواج تغییر خواهد کرد. این نگاه غیرواقعی باعث میشود فرد بدون شناخت عمیق وارد رابطه و پس از مدتی با ناامیدی و سرخوردگی مواجه شود.
وی با بیان اینکه ترس از تنها ماندن یا فشار روانی ناشی از مجرد بودن، افراد را به انتخابهای عجولانه سوق میدهد، میافزاید: در چنین شرایطی، فرد بیشتر به پر کردن خلأ عاطفی توجه دارد تا انتخاب درست و این نوع تصمیمگیری به طور معمول منجر به روابط ناسالم و وابستگیهای آسیبزا میشود که دوام چندانی ندارند.
روانشناس بالینی با اشاره به اینکه در بعضی از فرهنگها، فشار خانواده یا جامعه برای ازدواج سریع وجود دارد، تصریح میکند: این فشار میتواند فرد را به انتخابی سطحی و بدون شناخت کافی از طرف مقابل سوق دهد و نتیجه چنین ازدواجهایی اغلب نارضایتی و اختلافات جدی است، زیرا تصمیم بر اساس نیاز واقعی و شناخت درست گرفته نشده است.
فردی که معیارهای مشخصی برای انتخاب همسر ندارد، بیشتر در معرض انتخاب اشتباه قرار میگیرد / امید به تغییر شخصیت یا رفتارها؛ اشتباهی رایج در ازدواج
خدادادی با بیان اینکه فردی که معیارهای مشخصی برای انتخاب همسر ندارد، بیشتر در معرض انتخاب اشتباه قرار میگیرد، ادامه میدهد: پیش از ازدواج باید شناخت دقیقی از ارزشها، اهداف و نیازهای شخصی داشت و نبود این شناخت، فرد را به سمت انتخابهایی میبرد که با شخصیت و خواستههای او همخوانی ندارد.
وی با بیان اینکه رفتارهای ناسالم، تفاوتهای اساسی در ارزشها یا بیاعتمادی، نشانههایی هستند که نباید نادیده گرفته شوند، اما برخی افراد به دلیل غلبه احساسات یا امید به تغییر، این هشدارها را نادیده میگیرند، میگوید: چنین چشمپوشیها به طور معمول به مشکلات جدی در زندگی مشترک منجر میشود.
روانشناس بالینی با بیان اینکه یکی از رایجترین خطاها، امید به تغییر شخصیت یا رفتارهای اساسی همسر پس از ازدواج است، اضافه میکند: تغییر تنها زمانی رخ میدهد که خود فرد بخواهد، بنابراین انتخاب همسر با این تصور که او را تغییر میدهم، به طور معمول به ناامیدی و شکست ختم میشود.

بسیاری از انتخابهای اشتباه در ازدواج ناشی از هیجانات لحظهای است / افراد گاهی ناخواسته الگوهای ناسالم را در انتخاب همسر بازتولید میکنند
زهره سادات کاظمی، روانشناس و مشاور تربیتی با بیان اینکه بسیاری از انتخابهای اشتباه در ازدواج ناشی از هیجانات لحظهای و عشقهای سریع است، به خبرنگار ایمنا میگوید: روانشناسی نشان میدهد که تصمیمگیری در اوج هیجان، توانایی فرد برای ارزیابی منطقی را کاهش میدهد و چنین انتخابهایی به طور معمول بر پایه احساسات شدید، اما کوتاهمدت شکل میگیرند و در بلندمدت به نارضایتی منجر میشوند.
وی با بیان اینکه افراد گاهی ناخواسته الگوهای ناسالم خانواده خود را در انتخاب همسر بازتولید میکنند، میافزاید: به عنوان مثال کسی که در خانوادهای پرتنش بزرگ شده، ممکن است به طور ناخودآگاه جذب روابط مشابه شود که این پدیده تکرار الگو نامیده میشود و آگاهی از گذشته و درمان زخمهای روانی، شرط لازم برای انتخاب درست است.
روانشناس و مشاور تربیتی با اشاره به اینکه ازدواج موفق نیازمند مهارتهای ارتباطی مانند گفتوگو، حل تعارض و همدلی است، تصریح میکند: وقتی فرد این مهارتها را ندارد، احتمال انتخاب شریک نامناسب بیشتر میشود، زیرا نمیتواند در فرایند شناخت، ارتباط سالم برقرار کند و کمبود این مهارتها حتی اگر انتخاب اولیه درست باشد، در ادامه رابطه مشکلات جدی ایجاد میکند.
پیشگیری از خطاها در ازدواج نیازمند خودشناسی، مهارت ارتباطی و توجه به نشانههای هشداردهنده است / ضرورت شناخت هویت شخصی و مسیر زندگی خود پیش از ازدواج
کاظمی با بیان اینکه فردی که هنوز هویت شخصی و مسیر زندگی خود را نشناخته است، بیشتر در معرض انتخاب اشتباه قرار دارد، ادامه میدهد: ازدواج باید بر پایه خودشناسی و استقلال فردی باشد و وقتی فرد نمیداند چه میخواهد یا چه ارزشهایی دارد، احتمال دارد به رابطهای وارد شود که با شخصیت او ناسازگار است.
وی با بیان اینکه گاهی شرایطی مانند شرایط اقتصادی یا جایگاه اجتماعی باعث میشود فرد به جای انتخاب بر اساس عشق و همفکری، به معیارهای مالی یا موقعیت اجتماعی توجه کند، میگوید: این نوع انتخابها ممکن است در کوتاهمدت جذاب به نظر برسند، اما در بلندمدت به دلیل نبود پیوند عاطفی و فکری، به شکست منجر میشوند.
روانشناس و مشاور تربیتی اضافه میکند: تفاوت در ارزشها، باورهای دینی، اهداف زندگی یا سبک تربیتی، اگر پیش از ازدواج نادیده گرفته شود، بعدها به منبع اصلی تعارض تبدیل خواهد شد و توصیه میشود که افراد پیش از ازدواج درباره این تفاوتها گفتوگو کنند و به جای امید به سازگاری بعدی، واقعیتها را بپذیرند و این نگاه تازه نشان میدهد که انتخاب اشتباه در ازدواج تنها نتیجه عجله یا فشار بیرونی نیست، بلکه مجموعهای از عوامل روانی، اجتماعی و فردی در آن دخیل و پیشگیری از این خطاها نیازمند خودشناسی، مهارت ارتباطی و توجه به نشانههای هشداردهنده است.

یکی از مهمترین کارکردهای ازدواج، ایجاد احساس امنیت روانی و عاطفی است، وقتی انتخاب همسر بر اساس شناخت درست و ارزشهای مشترک انجام شود، فرد در زندگی مشترک احساس آرامش و حمایت میکند. این امنیت روانی، زمینهساز رشد فردی و اجتماعی است و در مقابل، انتخاب اشتباه میتواند منبع اضطراب، بیاعتمادی و ناامنی باشد که سلامت روانی را به شدت تهدید میکند. ازدواج تنها رابطهای میان دو نفر نیست، بلکه بستری برای پرورش نسل آینده است و انتخاب درست همسر، محیطی سالم و پایدار برای تربیت فرزندان فراهم میکند. کودکانی که در خانوادهای متعادل و هماهنگ رشد میکنند، از نظر روانی و اجتماعی توانمندتر خواهند بود، بنابراین انتخاب صحیح در ازدواج، نه تنها برای زوجین، بلکه برای آینده جامعه نیز اهمیت حیاتی دارد.
یکی از معیارهای کلیدی در انتخاب همسر، همسویی در اهداف و ارزشهای زندگی است، وقتی دو نفر در مسیرهای متفاوت حرکت کنند، دیر یا زود با تعارضهای جدی مواجه خواهند شد و انتخاب صحیح یعنی یافتن فردی که نه تنها در حال حاضر، بلکه در آینده نیز بتواند همراهی واقعی در مسیر رشد و تحقق اهداف باشد. رضایت از زندگی مشترک، نتیجه انتخاب درست و آگاهانه است. ازدواج موفق تنها به عشق اولیه وابسته نیست، بلکه به توانایی دو نفر در ایجاد تعادل، حل مشکلات و حمایت متقابل بستگی دارد. انتخاب صحیح همسر، پایهای محکم برای این رضایت بلندمدت فراهم میکند و مانع از فرسایش رابطه در برابر چالشهای زندگی میشود.
انتخاب اشتباه در ازدواج میتواند پیامدهای اجتماعی گستردهای داشته باشد، اما در مقابل، انتخاب صحیح همسر، به انسجام خانواده و کاهش آسیبهای اجتماعی کمک میکند و روانشناسان بر این باورند که ازدواج موفق، یکی از مهمترین عوامل در سلامت اجتماعی یک جامعه است. ازدواج موفق حاصل یک تصمیمگیری آگاهانه و هنرمندانه است که این تصمیم نیازمند ترکیب عقل، احساس و تجربه است و فردی که بتواند میان این سه عنصر تعادل برقرار کند، شانس بیشتری برای انتخاب درست دارد و در واقع، انتخاب صحیح همسر، هنر شناخت خود، شناخت دیگری و پیشبینی آینده مشترک است.




نظر شما