به گزارش خبرگزاری ایمنا، شانزدهم آذر در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران به نام «روز دانشجو» ثبت شده است؛ روزی که نماد مقاومت، حقخواهی و ایستادگی قشر فرهیخته دانشگاهی در برابر استبداد و سلطهجویی قدرتهای خارجی است. این روز تاریخی تنها چند ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد رخ داد؛ زمانی که کشور در اختناق کامل به سر میبرد، اما دانشگاه سکوت نکرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره این روز میفرمایند: «۱۶ آذر مال دانشجوی ضدنیکسون است، دانشجوی ضدآمریکاست، دانشجوی ضدسلطه است.» (۱۳۸۷/۰۹/۲۴)
رژیم پهلوی؛ دولتی ضد دانشگاه
نگاه رژیم پهلوی به دانشگاه، نگاهی امنیتی و سرکوبگرانه بود که در طول سلطنت محمدرضا پهلوی بارها با حملات نظامیان به دانشگاهها و مراکز علمی بروز پیدا کرد. نخستین نمونه جدی این سرکوب، حمله خونین ۱۶ آذر ۱۳۳۲ بود که سه دانشجوی جوان — مهدی شریعترضوی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی — به شهادت رسیدند و جنبش دانشجویی ایران را وارد مرحلهای تازه کرد.
این سرکوب به این حادثه محدود نماند؛ در اول بهمن ۱۳۴۰ نیروهای چترباز و کماندوهای ارتش با هجوم به دانشگاه تهران بیش از ۶۰۰ دانشجو و استاد را زخمی کردند. در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۷ نیز دانشجویان دانشگاه تبریز در اعتراض به کشتار مردم یزد و اهواز هدف گلوله قرار گرفتند و تعدادی به خاک و خون افتادند. سرانجام در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ یکی از خونینترین حملات رژیم پهلوی به دانشگاه تهران رقم خورد و دهها دانشآموز و دانشجو به شهادت رسیدند.

ریشههای حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲
تنشهای سیاسی پس از کودتای ۲۸ مرداد، دادگاههای نظامی برای دکتر مصدق و یارانش، سفر قریبالوقوع کاردار سفارت انگلیس و حضور ریچارد نیکسون در تهران، همه موجب شد فضای دانشگاه تهران به شدت ملتهب شود.
دانشجویان دانشکدههای فنی، پزشکی، حقوق و علوم سیاسی از ۱۳ تا ۱۵ آذر تجمعات اعتراضی برگزار کردند و شعارهای ضدسلطه و ضدآمریکایی سر دادند. اما روز ۱۶ آذر متفاوت بود؛ دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه با حضور گسترده نیروهای شهربانی و ارتش روبهرو شدند و با شجاعتی بینظیر به کلاسها رفتند. دقایقی بعد، یورش نظامیان به کلاسها و بازداشت دانشجویان، فضای دانشگاه را به صحنهای خونین تبدیل کرد.
لحظه شهادت سه جوان تاریخساز
در همان دقایق اولیه درگیری، مصطفی بزرگنیا و مهدی شریعترضوی در محوطه دانشکده فنی هدف گلوله قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. احمد قندچی نیز پس از مجروحیت شدید و انتقال به بیمارستان نیروی زمینی ارتش، بر اثر بیتوجهی و خونریزی جان خود را از دست داد. دهها دانشجو زخمی و ۲۷ نفر دستگیر شدند، اما خون این سه جوان، دانشگاه تهران را برای همیشه به نماد مقاومت تبدیل کرد.

چراغ راه نسلهای دانشجو
خون شهدای ۱۶ آذر نهتنها یک واقعه تاریخی، بلکه چراغ راهی است برای نسلهای دانشجوی ایران در هر دورهای. این روز یادآور شجاعت، همت و مبارزه قهرمانانه دانشجویان ایران در برابر ظلم و استبداد است و با بزرگداشت آن، ارزشها و هویت دانشجویی زنده نگاه داشته میشود. ۱۶ آذر، روز دانشجو، روز پاسداشت شجاعت و مقاومت قشر فرهیخته دانشگاهی است، روزی که نشان داد دانشجو نه تماشاگر، بلکه بازیگر اصلی تاریخ کشور است.

واقعه ۱۶ آذر از نگاه مصطفی چمران و روزنامه اطلاعات
پس از واقعه ۱۶ آذر تمام دانشگاههای تهران و بیشتر شهرستانها و حتی بسیاری از مدارس و دبیرستانها در اعتصاب کامل به سر میبردند. دولت از نتایج این واقعه وحشت زده بود و به همین دلیل خیلی زود روزنامههای طرفدار دولت با انتشار مقالات توجیهی در صدد سرپوش گذاشتن بر این اقدام دولت برآمدند. از جمله این روزنامهها، روزنامه اطلاعات بود که عصر ۱۶ آذر ۱۳۳۲ گزارشی درباره «تظاهرات چند تن از دانشجویان» منتشر کرد و از آن بهعنوان «تحریکات عناصر اخلالگر و افراطی» یاد کرد و آورد: امروز عدهای از عناصر اخلالگر که منتسب به حزب منحله توده بودند به دانشگاه رفته و عدهای از دانشجویان را مجبور به تظاهرات کردند و در حال دسته جمعی به مأموران فرمانداری نظامی محافظ دانشگاه که مسلط بر اوضاع بودند حمله کرده، قصد ربودن اسلحه آنها را داشتند و مأموران نیز اقدام به تیراندازی کردند.
شانزده آذر به روایت شهید چمران
اما برخلاف گزارش روزنامه دولتی اطلاعات و گفتههای مسئولان آن روز که ناآرامیهای دانشگاه و باقی نقاط شهر را به «تحریکات برخی عناصر اخلاگر» نسبت میدادند، مصطفی چمران که خود از دانشجویان دانشکده فنی بود و در روز حادثه شاهد عینی کشتار دانشجویان بود، در خاطرات خود این روز را اینگونه توصیف میکند: «از آن روز – یعنی ۱۶ آذر ۱۳۳۲ – نه سال میگذرد، ولی وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم میبینم؛ صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین میاندازد، سکوت موحش بعد از رگبار بدنم را میلرزاند، آه بلند و ناله جانگذار مجروحین را در میان این سکوت دردناک میشنوم، دانشکده فنی خونآلود را در آن روز و روزهای بعد به رأی العین میبینم. آن روز ساکتترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهای را نشان میداد، دانشجویان بیاندازه آرام و هوشیار بودند که بههیچوجه بهانهای به دست کودتاچیان حادثه ساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چطور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ نیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟»
در قسمت دیگری از روایت شهید چمران آمده است: «در تاریخ ۲۴ آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران میآید. نیکسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در کنگره آمریکا بعد از کودتای ۲۸ مرداد) را ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، ضمن دمونستراسیون عظیمی، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند. تظاهرات علیه افتتاح مجدد سفارت و اظهار تنفر به دادگاه «حکیم فرموده» همه جا به چشم میخورد و وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون حتمی مینمود. ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام میشد زیرا تار و پود وجود آنها بستگی به کمک سرشار آمریکا داشت. این بود که دستگاه برای خفه کردن مردم و جلوگیری از تظاهرات از ارتکاب هیچ جنایتی ابا نداشت. روز ۱۵ آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد که باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبندهای نجنبد...
صبح ۱۶ آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوقالعاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شده و وقوع حادثهای را پیشبینی میکردند…ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و چون بهانهای به دست سربازان نیامد به داخل دانشکدهها هجوم آوردند… آنها نقشه کشتن و شقه کردن دانشجویان را کشیده بودند و این دستور از مقامات بالاتری به آنها داده شده بود. سرکردگان اجرای این دستور و کشتار ناجوانمردانه عدهای از گروهبانان و سربازان بودند که اختصاصاً برای اجرای آن مأموریت در آن روز به دانشگاه اعزام شده بودند. در ساعت ۱۰ صبح دسته جانباز به همراه سربازان معمولی به دانشکده فنی رفتند. در این ساعت دانشجویان در سر کلاسهای درس حاضر بودند و به خاطر شرایط ویژه دانشگاه و حضور گسترده نظامیان از هر اقدامی که بوی اعتراض و تظاهرات دهد، اجتناب میکردند. هنگام حضور سربازان در دانشگاه و مقابل دانشکده فنی، دکتر سیاسی رئیس دانشگاه، مهندس خلیلی رئیس دانشکده فنی و دکتر عابدی معاون وی سعی کردند که با مذاکره نیروهای نظامی را از دانشکده فنی خارج کنند ولی توفیقی به دست نیاوردند…سربازان به دانشکدهها حمله کردند و بدین ترتیب سه تَن از دانشجویان به نامهای (مهدی شریعترضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگنیا) به شهادت رسیدند و ۲۷ تن دیگر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند.»




نظر شما