به گزارش خبرگزاری ایمنا، اصفهان سالها نماد معماری ایرانی، باغهای سرسبز و ترکیبی کمنظیر از حیات شهری و طبیعت بوده است؛ شهری که در حافظه تاریخی ایران با عنوان «باغشهر» شناخته میشد، اما مرور وضعیت فعلی و مطالعه روند اکولوژیک این کلانشهر در هفت دهه اخیر نشان میدهد که پیکره سبز آن بهشدت کوچک شده است.
اگرچه شهر اصفهان امروز هنوز بیش از ۵۷۰۰ هکتار فضای سبز شهری و پیرامونی دارد، اما همین عدد در مقایسه با وسعت ۴۰ هزار هکتاری باغات تاریخی، نشاندهنده عقبنشینی عمیق یک میراث طبیعی است؛ عقبنشینیای که نه ناگهانی، بلکه تدریجی و بر اثر مجموعهای از عوامل اقلیمی، اجتماعی و شهری رقم خورده است؛ هرچند در طی سالهای اخیر شهرداری اصفهان با چنگ و دندان همین مقدار فضای سبز را نیز حفظ کرده است.
آب، نخستین عامل فرسایش باغشهر
هیچ عامل دیگری به اندازه بحران کمآبی بر سرنوشت فضای سبز اصفهان اثرگذار نبوده است؛ از دهههای پایانی قرن گذشته تاکنون، افت آورد زایندهرود و کاهش محسوس بارشها در حوضه این رودخانه، رگهای حیاتی باغات اصفهان را کمرمق کرده است.
از یک سو زایندهرود، که روزگاری درختان دو سوی ساحل را سیراب میکرد، در دورههای متعدد خشکسالی خشک شد و امکان آبیاری مستمر باغهای شهر از میان رفت و از سوی دیگر بهگفته کارشناسان، کاهش آبهای زیرزمینی، افت سطح آبخوانها و تداوم خشکسالیهای چندساله، موجب شده است بسیاری از باغات سنتی بهصورت خاموش از بین بروند؛ باغهایی که در گذشتههای نهچندان دور در شرق، غرب و مناطق پیرامون شهر، نوار سبزی بر سیمای اصفهان ترسیم کرده بودند.
فشار توسعه شهری و تغییر کاربری باغات
در کنار آسیبهای اقلیمی، توسعه شهر نیز نقش پررنگی در این فرسایش داشته است؛ رشد جمعیت، افزایش نیاز به مسکن، توسعه پهنههای تجاری، ایجاد راههای جدید و گسترش محدوده خدمات شهری، بهتدریج باغات پیرامونی و حتی برخی باغهای درونشهری را تحت فشار قرار داد. آنچه ابتدا بهصورت ساختوساز محدود آغاز شد، در دهههای اخیر شکل منسجمتری به خود گرفت و بخش چشمگیری از اراضی سبز را به کاربریهای سکونتی و تجاری بدل کرد.
افزایش ارزش اقتصادی زمین در بافتهای سبز نیز به تسریع این روند کمک کرد. بسیاری از مالکان، باغداری را — که در شرایط کمآبی، هزینهبر و کمبازده بود — کنار گذاشتند و با فروش یا تغییر کاربری، به چرخه توسعه کالبدی شهری پیوستند؛ نتیجه این فرایند، ایجاد لکههای ساختمانی در دل باغات و سپس از بین رفتن یکپارچگی آنها بود؛ فرایندی که در بسیاری از شهرهای ایران رخ داده اما در اصفهان، بهدلیل جایگاه تاریخی باغها، اثر حسی و زیستمحیطی سنگینتری برجا گذاشت.
عکس زیر مربوط به سالهای ۱۹۸۴ تا ۲۰۲۱ است.

تبعات کاهش فضای سبز تنها به عدد و آمار محدود نمیشود و کوچکشدن پهنه سبز اصفهان، اثری مستقیم بر وضعیت زیستمحیطی شهر داشته است؛ از بین رفتن سایهاندازی طبیعی در معابر و محلات، کاهش نقش خنککنندگی اراضی سبز، افزایش دمای محسوس در تابستانها، کاهش رطوبت نسبی و تشدید پدیده «جزیره حرارتی شهری» از پیامدهایی است که کارشناسان بارها درباره آن هشدار دادهاند.
در حالی که باغها و کمربندهای سبز بهعنوان ریه تنفسی شهر عمل میکنند، کاهش آنها، تابآوری اصفهان در برابر گرمایش اقلیمی را تضعیف کرده است. این وضعیت در کنار آلودگیهای صنعتی و کاهش جریان طبیعی باد، سبب سختتر شدن شرایط زیستی در برخی فصول سال میشود؛ وضعیتی که شهروندان آن را نه در آمار، بلکه در کیفیت هوای روزمره، آسمان دودآلود و افزایش مصرف انرژی برای سرمایش تجربه میکنند.
راه نجات؛ مدیریت پایدار و بازگشت به طبیعت
تحلیل این روند نشان میدهد که عبور از بحران بهمعنای بازگشت کامل به گذشته نیست، اما میتوان با برنامههای علمی و پایدار، بخش قابل توجهی از این سرمایه طبیعی را حفظ و احیا کرد. مدیریت گونههای گیاهی مقاوم به کمآبی، تغییر روشهای آبیاری، استفاده از پساب تصفیهشده، جلوگیری از تغییر کاربری باغات باقیمانده، احیای باغهای تاریخی با مشارکت مردم و اجرای طرحهای سبز محلهمحور، بخشی از رویکردهایی است که میتواند سیر فرسایش را کند کند یا حتی متوقف سازد.
به گزارش ایمنا، اصفهان امروز در موقعیتی قرار دارد که آینده آن را نه حجم سازهها، بلکه کیفیت زیست تعیین میکند؛ تجربه دهههای اخیر نشان داده که توسعه کالبدی بدون موازنه طبیعی بهویژه در شهرهایی با سابقه فرهنگی و اقلیمی ویژه، هزینهای سنگین بر شهروندان تحمیل میکند.
اگرچه احیای ۳۵ هزار هکتار باغات تاریخی رؤیایی دستنیافتنی به نظر میرسد، اما حفظ ۵۷۰۰ هکتار فعلی، خود، مأموریتی حیاتی است؛ باغشهر ایران هنوز ایستاده است و تصمیمهای امروز درباره منابع آب، محدودههای سبز و توسعه شهری، همان تصمیمهایی است که مشخص میکند اصفهان در دهههای آینده، شهری زیستپذیر خواهد بود یا به خاطرهای سبز در تاریخ بدل میشود.


نظر شما