از ضرورت توجه به بندهای قانون جامع حمایت از معلولان تا اجرای مدل «شهروند همیار معلولیت»

خبرگزاری ایمنا با دعوت از کارشناسان و فعالان حوزه افراد دارای معلولیت، به بررسی چالش‌ها و فرصت‌های حضور افراد دارای معلولیت در جامعه، ضرورت تقویت مشارکت اجتماعی آنها، اهمیت توجه به سلامت روان افراد دارای معلولیت، مناسب‌سازی شهرها و خدمات و تاثیر آگاهی‌بخشی به جامعه پرداخت.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، افراد دارای معلولیت بخش جدایی‌ناپذیر جامعه هستند و حضور فعال آنان نه تنها حقی طبیعی، بلکه سرمایه‌ای اجتماعی است و بی‌توجهی به نیازهای این گروه، به معنای محروم کردن جامعه از ظرفیت‌های انسانی و فکری آنان است و نگاه برابر به افراد دارای معلولیت، نخستین گام در ساختن جامعه‌ای عادلانه و فراگیر است.

یکی از چالش‌های اصلی، کمبود آگاهی عمومی درباره حقوق و توانمندی‌های افراد دارای معلولیت است و رسانه‌ها، نظام آموزشی و نهادهای مدنی باید با تولید محتوا، برگزاری کارگاه‌ها و کمپین‌های اجتماعی، ذهنیت‌های نادرست را اصلاح کنند و آموزش جامعه در این زمینه، به کاهش تبعیض و افزایش همدلی منجر می‌شود.

شهرها باید برای همه ساخته شوند و از پیاده‌روها و ایستگاه‌های حمل‌ونقل عمومی گرفته تا ساختمان‌های اداری و مراکز فرهنگی، باید قابل دسترسی برای تمام افراد باشند و مناسب‌سازی فضاهای شهری نه یک امتیاز، بلکه یک ضرورت قانونی و اخلاقی است و دسترسی برابر به امکانات شهری، امکان مشارکت فعال افراد دارای معلولیت در زندگی اجتماعی را فراهم می‌کند.

سیاست‌گذاران و مدیران شهری وظیفه دارند استانداردهای دسترس‌پذیری را در طراحی و اجرای پروژه‌ها رعایت کنند و قوانین حمایتی باید به طور جدی اجرا شوند و نظارت بر عملکرد دستگاه‌ها افزایش یابد، چراکه تحقق عدالت اجتماعی بدون توجه به حقوق افراد دارای معلولیت امکان‌پذیر نیست.

جامعه‌ای که افراد دارای معلولیت را در تمام عرصه‌ها به رسمیت بشناسد، آینده‌ای پایدارتر و انسانی‌تر خواهد داشت و این نگاه نه تنها به بهبود کیفیت زندگی آنان کمک می‌کند، بلکه ارزش‌های همبستگی، عدالت و توسعه پایدار را در کل جامعه تقویت می‌سازد و رسانه‌ها می‌توانند با روایت‌های مثبت و الهام‌بخش، این مسیر را هموارتر کنند.

با توجه به ضرورت تقویت مشارکت اجتماعی افراد دارای معلولیت، اجرای کامل قانون جامع حمایت از معلولان و اهمیت توجه به هوشمندسازی، مناسب‌سازی و دسترس‌پذیری خدمات برای افراد دارای معلولیت، در میزگرد خبرگزاری ایمنا، میزبان «علی عباسی، مشاور استاندار اصفهان در امور معلولان»، «اعظم نقوی، دانشیار گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان» و «علیرضا ابراهیمیان، مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران آسیب نخاعی استان اصفهان» بودیم که مشروح این نشست را از نظر می‌گذرانید:

از ضرورت توجه به بندهای قانون جامع حمایت از معلولان تا اجرای مدل «شهروند همیار معلولیت»

ایمنا: جامعه چگونه باید با مفهوم معلولیت آشنا شود و چه مؤلفه‌هایی در این مسیر نقش اساسی دارند؟

ابراهیمیان: در جامعه افرادی حضور دارند که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت و امروز پذیرش معلولیت بسیار بیشتر از گذشته شده است. زمان آن رسیده که این افراد را در جامعه ادغام کنیم، توانمندی‌های آنها را ببینیم و از ظرفیت‌های مؤثر آنها بهره ببریم و هر اقدامی که برخلاف این جهت باشد، در حقیقت فرصت‌های جامعه را از بین می‌برد.

شیوه برخورد با معلولیت نقشی تعیین کننده دارد و نتیجه نهایی به نوع نگاه افراد جامعه بازمی‌گردد؛ افراد دارای معلولیت نیز مانند دیگر افراد تمام ابعاد زندگی را تجربه می‌کنند، اما با محدودیت‌هایی مواجه هستند که باید به درستی دیده شود.

نگاه ترحم‌آمیز بزرگ‌ترین مانع رشد اجتماعی این افراد است و موظف هستیم با دید مشارکت اجتماعی، حضور فعال و ادغام واقعی در جامعه به موضوع معلولیت نگاه کنیم و یکی از بخش‌های مغفول، وضعیت خانواده‌های افراد دارای معلولیت است.

زمانی که فردی دچار معلولیت می‌شود، خانواده او نیز همزمان درگیر چالش‌ها می‌شود و اگر توجه تنها بر فرد معلول متمرکز شود و خانواده نادیده گرفته شود، این نگاه کامل و منطقی نیست، امروز گفته می‌شود ۱۵ درصد جامعه دارای معلولیت است، اما با احتساب خانواده این افراد این عدد به ۴۵ درصد می‌رسد و آمار ذکر شده به این معنا است که بخش بزرگی از جامعه باید دیده شود.

پیشگیری از معلولیت اولین گام مهم است و پس از آن موضوع آموزش اهمیت می‌یابد که باید از دوران کودکی آغاز شود، کودکان آینده‌سازان جامعه هستند و اگر از همان ابتدا یاد بگیرند معلولیت بخشی از واقعیت جامعه است، در بزرگسالی نیز در سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها دغدغه‌مندتر خواهند بود.

وقتی آموزش در سنین پایین نهادینه شود، بعدها در طراحی برنامه‌ها و سیاست‌های کلان کشور نیز به این مسئله توجه خواهد شد و دغدغه‌ها در ذهن افراد شکل جدی‌تری می‌گیرد.

ایمنا: چه مشکلاتی در فرایند آگاهی‌بخشی به بیماران و ارائه شدن اطلاعات صحیح در بیمارستان‌ها به بیماران درگیر معلولیت و خانواده آنها وجود دارد و این مشکلات چه پیامدی به همراه خواهد داشت؟

نقوی: بخشی از چالش‌های روانی افراد درگیر معلولیت از همان مراحل اولیه پس از بروز محدودیت شکل می‌گیرد. بسیاری از بیماران در روزهای نخست آگاهی دقیقی از وضعیت خود ندارند و این ناآگاهی به طور معمول از بیمارستان آغاز می‌شود.
پزشکان اغلب به بیماران اطلاع نمی‌دهند که وضعیت جسمی آنها ادامه‌دار است یا چه پیامدهایی در انتظار آنها است، زیرا خود آنها نیز برای مواجهه با این بحران آماده نیستند و دلیل اصلی این ضعف، فقدان روانشناس و مشاور توانبخشی در بیمارستان‌ها است و این موضوع باعث می‌شود فرد بدون آمادگی وارد مسیر سخت‌تری شود.

هنگامی که فرد آگاهی اولیه ندارد، ناچار است با روش آزمایش و خطا پیش برود و این مسیر در بسیاری از مواقع آسیب‌زا است و ممکن است پیامدهای روانی شدیدی ایجاد کند، در حالی که اگر از ابتدا کمک تخصصی وجود داشت، بسیاری از اضطراب‌ها، ترس‌ها و شوک‌های اولیه قابل پیشگیری بود.

همین مسئله نشان می‌دهد که آگاهی بخشی، بخشی جدایی‌ناپذیر از مناسب‌سازی است و در واقع مناسب‌سازی فقط ساخت رمپ نیست و آگاهی از شرایط، یادگیری مواجهه با بحران و داشتن اطلاعات صحیح یکی از ارکان مهم زندگی افراد دارای معلولیت است.

پروتکل‌هایی مانند بد نیوز (خبر بد) برای همین هدف طراحی شده است تا مشخص کنند چگونه باید یک خبر حساس یا تکان‌دهنده به فرد منتقل شود. این پروتکل‌ها در آموزش‌های پزشکی وجود دارد، اما در عمل کمتر رعایت می‌شود و نبود اجرای صحیح همین اصول ساده سبب می‌شود بیمار از ابتدا در وضعیت روانی دشواری قرار گیرد و این شرایط بعدها به اضطراب و افسردگی عمیق تبدیل شود.

ایمنا: چرا مشارکت افراد دارای معلولیت در تصمیم‌گیری‌های شهری یک حق بنیادین و یک ضرورت مدیریتی محسوب می‌شود؟

عباسی: مشارکت افراد دارای معلولیت در تصمیم‌گیری‌های شهری تنها یک مطالبه اجتماعی نیست، بلکه حقی بنیادین است که اسناد بین‌المللی نیز بر آن تأکید کرده است و در مدیریت شهری مدرن، حضور افراد دارای معلولیت در فرایند سیاست‌گذاری، باعث شده تصمیم‌ها هم کارآمدتر و هم عادلانه‌تر باشد.

دلیل این امر به تجربه زیسته این افراد باز بازمی‌گردد که این تجربه به آنها توانایی تشخیص دقیق مشکلات و ارائه راه‌حل‌های واقع‌بینانه را می‌دهد و حضور معلولان در کمیسیون‌های تخصصی شورای شهر یا حتی خود شورا یک مزیت بزرگ برای مدیریت شهری به همراه دارد.

زمانی که تصمیم‌ها با حضور این گروه اتخاذ می‌شود، میزان خطای اجرایی کاهش می‌یابد و هزینه‌های اصلاحات آتی کمتر خواهد شد و تصمیماتی که صاحبان تجربه زیسته در آن نقش داشته باشند، نه تنها برای مردم قابل پذیرش‌تر است، بلکه از ابتدا با دقت و شناخت بیشتری طراحی می‌شود.

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای این مشارکت کاهش شکاف میان قانون و جامعه شهری است که این شکاف در بسیاری از موارد به دلیل نبود تجربه و ناآشنایی تصمیم‌گیران با واقعیت‌های زندگی افراد دارای معلولیت ایجاد می‌شود.

این حضور، عدالت فضایی (عدالت در توزیع خدمات) را نیز تقویت می‌کند و سرمایه اجتماعی شهر را افزایش می‌دهد و هرچه صدای افراد دارای معلولیت در مدیریت شهری بلندتر باشد، دموکراسی شهری نیز قوی‌تر خواهد بود.

از ضرورت توجه به بندهای قانون جامع حمایت از معلولان تا اجرای مدل «شهروند همیار معلولیت»

ایمنا: قانون جامع حمایت از معلولان چه جایگاهی در حمایت از افراد درگیر معلولیت دارد و اجرای کامل و صحیح این قانون از کدام منظر اهمیت پیدا می‌کند؟

ابراهیمیان: قانون جامع حمایت از معلولان یکی از مهم‌ترین ابزارهای حمایتی در کشور است و باید به عنوان یک سند کلان و چندوجهی دیده شود. این قانون به دلیل اینکه تمام ابعاد زندگی افراد درگیر معلولیت را شامل می‌شود، نمی‌تواند به صورت تک‌بندی یا تک‌بعدی تفسیر شود.

بند به بند این قانون اهمیت دارد، چراکه زندگی افراد دارای معلولیت نیز چندوجهی است و نمی‌توان یک بخش را اجرا کرد و بخش دیگر را نادیده گرفت و وقتی تمام ابعاد قانون کنار هم قرار می‌گیرند، تصویری جامع‌تر شکل می‌گیرد و حقوق افراد به صورت کامل‌تری قابل تحقق می‌شود.

در حقیقت این قانون باید به عنوان یک چارچوب الزام‌آور برای تمام دستگاه‌ها تلقی شود و اگر اجرای بخشی از آن ناقص بماند، تأثیرات منفی آن در سایر حوزه‌ها نیز دیده خواهد شد. نگاه تک‌بُعدی، ناقص و سطحی به موضوع معلولیت یکی از آفت‌های اصلی در اجرای قوانین حمایتی است.

به طور کلی، برای رسیدن به عدالت اجتماعی، اجرای تمام بندهای قانون ضروری است و هرگونه غفلت موجب می‌شود بخش بزرگی از جامعه همچنان با چالش‌های متعدد روبه‌رو باشد.

از ضرورت توجه به بندهای قانون جامع حمایت از معلولان تا اجرای مدل «شهروند همیار معلولیت»

ایمنا: چگونه جامعه می‌تواند خود باعث ایجاد معلولیت شود و تا چه میزان کلیشه‌ها و دیدگاه‌های نادرست قادر است افراد را به سمت معلولیت سوق دهد؟

نقوی: معلولیت فقط با یک اتفاق پزشکی به وجود نمی‌آید و نباید آن را تنها نتیجه یک آسیب جسمی دانست، چراکه بسیاری از افراد ممکن است یک محدودیت جسمی یا توانایی متفاوت داشته باشند، اما همچنان قادر به انجام فعالیت‌های مؤثر و ارزشمند در جامعه باشند.

آنچه در بسیاری از مواقع معلولیت را تشدید می‌کند، نگاه کلیشه‌ای، تعصب‌ها و برداشت‌های نادرست جامعه است که این نگاه‌ها افراد را از هویت واقعی خود دور می‌کند و آنها را در جایگاهی قرار می‌دهد که جامعه برای آنها تعریف می‌کند، نه جایگاهی که توانمندی‌های آنها تعیین می‌کند.

زمانی معلولیت شکل پررنگ‌تری پیدا می‌کند که جامعه با رفتار ناتوان‌ساز خود، فرد را در محدودیت فرو ببرد و جامعه‌ای که نتواند پذیرای تنوع انسانی باشد، خود تبدیل به تولیدکننده معلولیت می‌شود و این اتفاق در برخی کشورها رخ می‌دهد.

در واقع از یک مسئله ساده پزشکی، معلولیتی ساخته می‌شود که بخش بزرگی از آن ناشی از دیدگاه‌های نادرست و رفتارهای تبعیض‌آمیز است و دسترس‌پذیر نبودن خدمات، زیرساخت‌ها و محیط شهری، نمونه‌ای از همین ناتوان‌سازی اجتماعی است.

در مصاحبه‌های شغلی نیز این نگاه به خوبی دیده می‌شود و بسیاری از کارفرمایان ترجیح می‌دهند فردی بدون محدودیت‌های ظاهری انتخاب کنند، حتی اگر فرد درگیر معلولیت توانایی حرفه‌ای بالاتری داشته باشد و این رفتار، نگاه ناتوان‌ساز جامعه را استمرار می‌بخشد و باعث می‌شود تبعیض تا زمانی ادامه پیدا کند که خود افراد یا یکی از عزیزان آنها با محدودیتی مواجه نشوند و واقعیت را از نزدیک لمس نکنند و در چنین شرایطی، معلولیت نه تنها نتیجه یک مسئله پزشکی، بلکه نتیجه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است.

از ضرورت توجه به بندهای قانون جامع حمایت از معلولان تا اجرای مدل «شهروند همیار معلولیت»

ایمنا: مناسب‌سازی و دسترس‌پذیری برای افراد دارای معلولیت چه ویژگی‌هایی دارد و امروز شهرها تا چه میزان با استانداردهای مطلوب فاصله دارند؟

ابراهیمیان: مناسب‌سازی به معنای سازگار کردن محیط شهری برای دسترسی همه افراد بدون تبعیض، بدون معیارهای فرعی، با استقلال، امنیت و آرامش است و اگر خارج از این تعریف حرکت کنیم یا بخواهیم مناسب‌سازی را بر اساس معیارهایی که به این اصول بی‌ارتباط است، ارزیابی کنیم، دچار خطا شده‌ایم، همچنین اگر تنها یکی از ابعاد مناسب‌سازی رعایت شود، اما بخش‌های دیگر نادیده بماند، این فرایند موفق تلقی نمی‌شود.

مناسب‌سازی از جنس درصدبندی نیست و این موضوع که بیان کنیم یک شهر ۳۰ یا ۵۰ درصد مناسب‌سازی شده، مبنای علمی و کاربردی درستی ندارد و نکته مهم دیدگاهی است که هنگام ارائه آمار اتخاذ می‌کنیم.

درباره شهر اصفهان نیز باید گفت که این شهر از نظر بودجه و ظرفیت‌های زیرساختی وضعیت قابل توجهی دارد و کم‌کاری در حوزه مناسب‌سازی نشده است، اما فاصله میان وضعیت موجود و وضعیت ایده‌آل همچنان زیاد است که این فاصله باید شناخته و برنامه‌ریزی‌ها متناسب با آن تنظیم شود، در واقع می‌توان گفت تلاش‌ها وجود دارد و صورت می‌گیرد، اما کافی نیست و نیازمند اقدامات جدی‌تر هستیم.

برای بهتر شدن شرایط، باید فرهنگ تعامل با افراد دارای معلولیت در جامعه نهادینه و دغدغه‌های آنها باید دیده شود و رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی نقش مهمی در شکل‌دهی این نگرش دارند و بهبود شرایط امری ایستا نیست و نمی‌توان آن را متوقف کرد.

باید به صورت مدام رو به جلو حرکت کرد تا درک و تعامل جامعه نسبت به افراد دارای معلولیت ارتقا یابد و در ادامه، نباید فراموش کرد که تعریف شهر دوستدار کودک، سالمند و معلول اگر بر پایه تفکیک افراطی باشد، از مسیر صحیح خارج شده است.

انسان در آغاز زندگی با ناتوانی و در پایان زندگی با کم‌توانی روبه‌رو می‌شود و این پیوستگی باید در طراحی شهری دیده شود و به همین دلیل سه حوزه کودک، سالمند و افراد دارای معلولیت باید همراه یکدیگر پیش بروند و متولی واحد داشته باشند تا اقدامات آنها باهم هم‌راستا باشد.

ایمنا: نقش هوشمندسازی و الکترونیکی شدن خدمات در بهبود زندگی افراد دارای معلولیت چیست و چه تجربه‌هایی از شهرهای موفق جهان در این حوزه می‌تواند مورد توجه قرار گیرد؟

ابراهیمیان: امروز بسیاری از خدمات شهری به صورت الکترونیک ارائه می‌شود و هرچه شهرها به سمت هوشمندسازی حرکت کنند، دسترس‌پذیری برای افراد دارای معلولیت افزایش می‌یابد؛ هوشمندسازی امکان دریافت خدمات غیرحضوری را فراهم می‌کند و این فرصت به معنای کاهش وابستگی به محیط‌هایی است که شاید هنوز به صورت کامل مناسب‌سازی نشده است.

یکی از ارکان اصلی مناسب‌سازی، وجود داده‌های دقیق و قابل اتکا است و باید داده‌های درست به برنامه‌ریزان ارائه شود تا مناسب‌سازی بر مبنای نیاز واقعی انجام گیرد و باید توجه داشت که حدس، گمان و برداشت‌های سطحی نمی‌تواند مبنای مناسب‌سازی و دسترس‌پذیری باشد.

هرچه هوشمندسازی گسترده‌تر شود، شرایط برای افراد دارای معلولیت بهتر خواهد بود و تجربه شهرهای موفق جهان نیز همین موضوع را نشان می‌دهد. شهرهایی که به سمت هوشمندسازی رفته‌اند، همگی توجه ویژه‌ای به نیازهای افراد دارای معلولیت داشته‌اند و به این درک رسیده‌اند که افراد دارای معلولیت بخش جدایی‌ناپذیر جامعه هستند و نمی‌توان آنها را در برنامه‌ریزی کنار گذاشت.

در نهایت باید گفت اولویت‌های افراد دارای معلولیت نیز باید به درستی شناخته شود و نخست هزینه‌های درمان، سپس موضوع امرار معاش و در ادامه سایر نیازها مطرح می‌شود و برنامه‌ریزی خدمات نیز باید با توجه به همین سلسله‌مراتب انجام گیرد.

اگر این نگاه دقیق در سیاست‌گذاری‌ها حاکم شود، نه تنها کیفیت زندگی افراد دارای معلولیت افزایش می‌یابد، بلکه جامعه نیز به سمت عدالت و توسعه فراگیر حرکت خواهد کرد.

از ضرورت توجه به بندهای قانون جامع حمایت از معلولان تا اجرای مدل «شهروند همیار معلولیت»

ایمنا: وضعیت عدالت فضایی در توزیع خدمات شهری برای افراد درگیر معلولیت چگونه است و چه مشکلاتی وجود دارد؟

عباسی: عدالت فضایی به معنای توزیع متناسب خدمات زیرساختی و شهری در سطح محلات است، به‌گونه‌ای که تمام شهروندان فارغ از محل سکونت، وضعیت اقتصادی یا نوع معلولیت، بتوانند به امکانات عمومی دسترسی داشته باشند.

عدالت فضایی در واقع به این معنا است که خدمات توان‌بخشی، حمل‌ونقل دسترس‌پذیر، فضاهای فرهنگی و ورزشی و مسیرهای مناسب‌سازی‌شده باید برای تمام افراد دارای معلولیت قابل استفاده باشد و در کشورهای پیش‌رو، عدالت فضایی یکی از اصول برنامه‌ریزی شهری است و در توسعه فراگیر اهمیت ویژه‌ای دارد.

یکی از چالش‌های مهم در شهرها، پراکندگی نامتوازن خدمات است و بسیاری از خدمات مرتبط با افراد دارای معلولیت به شکل جزیره‌ای و غیرمنسجم توزیع شده است و این الگوی نادرست باعث می‌شود افراد برای دریافت خدمات مورد نیاز خود مجبور به طی مسافت‌های طولانی شوند که این موضوع علاوه بر اتلاف وقت، هزینه‌های مالی بالایی هم برای آنها به دنبال دارد.

این پراکندگی نامتوازن نه تنها کیفیت زندگی افراد دارای معلولیت را کاهش می‌دهد، بلکه نشان می‌دهد برنامه‌ریزی یکپارچه در حوزه عدالت فضایی به خوبی اجرا نشده است و خدمات باید به طور متوازن در محلات توزیع شود.

از ضرورت توجه به بندهای قانون جامع حمایت از معلولان تا اجرای مدل «شهروند همیار معلولیت»

ایمنا: چه تفاوتی میان سلامت روان افراد درگیر معلولیت با سایر افراد وجود دارد، این تفاوت‌ها ناشی از چه عواملی است و چگونه بر زندگی افراد تأثیر می‌گذارد؟

نقوی: اگر سلامت روان افراد درگیر معلولیت را با دیگر افراد جامعه مقایسه کنیم، تفاوت‌هایی قابل مشاهده است که این تفاوت‌ها نه تنها به محدودیت جسمی مرتبط هستند، بلکه به شرایط اجتماعی و روانی که فرد تجربه می‌کند نیز وابسته است.

تمام ابعاد زندگی افراد دارای معلولیت از تحصیل و اشتغال گرفته تا روابط اجتماعی، تعاملات روزمره و حتی ساده‌ترین فعالیت‌های شخصی، بر سلامت روان آنها اثر می‌گذارد و گاهی یک مانع کوچک، مانند نبود امکان خروج از منزل، می‌تواند فشار روانی سنگینی ایجاد کند.

افسردگی و اضطراب از شایع‌ترین مشکلات میان افراد دارای معلولیت است و دلیل آن هم در بسیاری از موارد به شرایط محیطی، نبود دسترس‌پذیری و احساس انزوا بازمی‌گردد. برخی از افراد به دلیل نبود امکانات مناسب‌سازی یا شرایط نامناسب محیطی، ناچار هستند در منزل بمانند و این انزوا به تدریج آنها را درگیر آسیب‌های روانی می‌کند و واقعیت این است که سلامت روان بدون توجه به شرایط زندگی روزمره قابل ارزیابی نیست و افراد درگیر معلولیت در بسیاری از موارد با موانعی روبه‌رو هستند که دیگران با آن مواجه نیستند.

در پژوهشی که درباره مناسب‌سازی منازل افراد دچار ضایعه نخاعی یا سکته مغزی انجام شد، مشخص شد بخش زیادی از منازل مناسب‌سازی نشده و این در حالی است که مناسب‌سازی منازل در نگاه اول موضوعی ساده به نظر می‌رسد، اما نبود آن می‌تواند فرد را در انزوا یا اضطراب شدید قرار دهد، بنابراین سلامت روان این افراد از تمام جهات تحت تأثیر قرار دارد و بی‌توجهی به این موضوع می‌تواند آسیب‌های عمیق‌تری ایجاد کند.

ایمنا: وضعیت درگیر شدن افراد دارای معلولیت با افسردگی چگونه ارزیابی می‌شود و این موضوع چه پیامدهایی برای این افراد به همراه دارد؟

نقوی: بر اساس پیش‌بینی‌های معتبر جهانی، تا سال ۲۰۳۰ حدود نیمی از جمعیت جهان با افسردگی درگیر خواهند شد که این عدد بسیار قابل توجه است و نشان می‌دهد افسردگی یکی از بحران‌های مهم آینده جوامع خواهد بود.
با وجود اقدامات پیشگیرانه، این پیش‌بینی همچنان پابرجا است و باید آن را جدی گرفت و حال اگر این آمار را با وضعیت افراد دارای معلولیت مقایسه کنیم، اهمیت موضوع دوچندان می‌شود، زیرا این افراد در معرض عوامل تحریک‌کننده بیشتری قرار دارند.

افسردگی شدید در بسیاری از موارد به افکار منفی منجر می‌شود و همین مسئله در میان افراد دارای معلولیت نیز مشاهده می‌شود، بخشی از این وضعیت به اضطراب، احساس تنهایی و محدودیت‌های محیطی بازمی‌گردد و بخش دیگر به میزان مشارکت اجتماعی آنها وابسته است.

هرچه محیط مناسب‌سازی نشده‌تر باشد و مشارکت اجتماعی محدودتر، احتمال افسردگی نیز افزایش پیدا می‌کند، بنابراین توجه به سلامت روان افراد درگیر معلولیت نه یک موضوع تکمیلی، بلکه یک ضرورت جدی و اساسی است و بی‌توجهی به این مسئله از نظر اجتماعی، انسانی و حتی اقتصادی، هزینه‌های سنگینی به جامعه تحمیل می‌کند.

ایمنا: چه اقداماتی لازم است تا آگاهی‌بخشی و آموزش تخصصی به یک بخش ثابت و مؤثر از فرایند توان‌بخشی و مناسب‌سازی تبدیل شود؟

نقوی: آگاهی‌بخشی سنگ‌بنای مناسب‌سازی روانی و اجتماعی است و یکی از مهم‌ترین اقدامات، این است که جلسات آموزشی برای بیماران، خانواده‌ها و کادر درمان به صورت منظم برگزار شود. این جلسات باید درباره نحوه مواجهه با شرایط جدید، مدیریت احساسات، شناخت محدودیت‌ها و استفاده از توانایی‌های موجود باشد.

اگر بیمار و خانواده او در همان روزهای ابتدایی اطلاعات صحیح و کاربردی دریافت کند، روند سازگاری آنها با شرایط جدید بسیار سریع‌تر و سالم‌تر پیش می‌رود و از سوی دیگر، کادر درمان نیز باید آموزش‌های تخصصی مرتبط با خبر بد، نحوه ارتباط با بیمار و شیوه اطلاع‌رسانی را دریافت کند.
این آموزش‌ها در سرفصل‌های دانشگاهی وجود دارد، اما در عمل اجرا نمی‌شود و نبود اجرای دقیق این پروتکل‌ها باعث می‌شود بیمار در شوک اولیه تنها بماند و مسیر روانی دشوارتری را تجربه کند.
مناسب‌سازی باید هم‌زمان در سه سطح محیط، اطلاعات و حمایت روانی انجام شود و بدون آگاهی‌رسانی مؤثر، هیچ مناسب‌سازی کامل نخواهد بود، حتی اگر بهترین زیرساخت‌ها فراهم شود.

از ضرورت توجه به بندهای قانون جامع حمایت از معلولان تا اجرای مدل «شهروند همیار معلولیت»

ایمنا: مدل «شهروند همیار معلولیت» چیست و چگونه می‌تواند مدیریت شهری را متحول کند؟

عباسی: مدل شهروند همیار معلولیت، مدلی است که جایگاه افراد دارای معلولیت را از یک دریافت کننده صرف خدمات، به یک کنشگر فعال در مدیریت شهری ارتقا می‌دهد و در این مدل، ساختار فعالیت‌ها شبکه‌محور است و همیاران در قالب یک شبکه گسترده و منسجم در سطح شهر حضور دارند و به شکل سازمان‌یافته عمل می‌کنند.

بخش مهم دیگر این الگو، توانمندسازی است و افراد دارای معلولیت آموزش‌هایی دریافت می‌کنند تا بتوانند مسائل شهری را با نگاه تخصصی تحلیل کنند و گزارش‌های دقیق ارائه دهند و در کنار این، نقش نظارتی و مشورتی همیاران قرار دارد و همیاران، معابر، ایستگاه‌ها، ساختمان‌ها و فضاهای عمومی را بررسی می‌کنند و گزارش‌های استاندارد و مستند به مدیران شهری ارائه می‌دهند.

این مدل حلقه ارتباطی شفافی بین افراد درگیر معلولیت و مدیریت شهری ایجاد می‌کند و مسائل واقعی و قابل استناد را منتقل می‌کند و یکی از بخش‌های مهم این الگو، مشارکت در پروژه‌های عمرانی است.

در برخی کشورها افراد دارای معلولیت در پروژه‌های جدید به عنوان ناظر حضور دارند و اجرای این مدل باعث کاهش خطاهای طراحی، صرفه‌جویی در هزینه‌ها، افزایش حس تعلق و مسئولیت‌پذیری و تولید داده‌های دقیق برای سیاست‌گذاران می‌شود.

ایمنا: نقش رسانه‌ها در ارتقای مشارکت اجتماعی و حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت چیست؟

عباسی: رسانه ستون اصلی مشارکت اجتماعی است و باید روایت‌های واقعی از زندگی افراد دارای معلولیت منتشر کند تا آگاهی عمومی افزایش یابد و حساسیت اجتماعی شکل بگیرد. زمانی می‌توان انتظار داشت شهرها نسبت به اجرای قانون پاسخگو باشند که افکار عمومی از وضعیت مناسب‌سازی و روند اجرای قوانین اطلاع داشته باشد.

انتشار گزارش‌های میدانی درباره نقاط ضعف، موانع و وضعیت فضاهای عمومی، نقش مهمی در شفافیت و مطالبه‌گری دارد و رسانه تنها ابزار اطلاع‌رسانی نیست، بلکه شریک سیاست‌گذاری است و می‌تواند مسیرهای اصلاح شهری را روشن کند.
رسانه همچنین مرکز آموزش شهروندی است و می‌تواند به مردم بیاموزد چگونه باید با افراد دارای معلولیت تعامل کنند، افراد درگیر معلولیت چه حقوقی دارند و چه رفتارهایی باید اصلاح شود که این نقش آموزشی باعث می‌شود فرایند فرهنگ‌سازی مداوم و هدفمند ادامه پیدا کند.

ایمنا: وضعیت شهرهای دوستدار معلول و سالمند چگونه است و چه خلأهایی در مدیریت این حوزه وجود دارد؟

عباسی: شهر دوستدار معلول و سالمند در ایران متولی مشخص ندارد و همین نبود ساختار متمرکز باعث می‌شود که این مفهوم کم‌کم به حاشیه برود و روابط خواهرخواندگی میان شهرها به طور معمول محدود به نام‌گذاری خیابان‌ها و اقدامات نمادین می‌شود و از ظرفیت واقعی این روابط برای انتقال تجربه استفاده نشده است. اگر از تجربه‌های واقعی شهرهای دیگر بهره گرفته شود، می‌توان مسیرهای موفق آنها را دقیق و با کیفیت اجرا کرد.

مفهوم شهر دوستدار باید ساختار مشخص، هدفمند و متمرکز داشته باشد و نبود مدیریت واحد باعث شده اقدامات پراکنده، کوتاه‌مدت و کم‌اثر باشند و تا زمانی که نهاد مسئول مشخص نشود، عنوان شهر دوستدار معلول یا سالمند بیشتر در حد نام باقی می‌ماند.

تجربه سایر کشورها، چه در مناسب‌سازی و چه در حوزه هوشمندسازی، زمانی قابل استفاده است که ارتباطات بین‌شهری فعال و عملیاتی باشد و در حد نمادین باقی نماند و با ایجاد ساختار مدیریتی مناسب می‌توان این تجربه‌ها را به شکل مؤثر در شهرها پیاده‌سازی کرد.

کد خبر 928357

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.