سینا قربانی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با تغییر نقش اجتماعی مدیران در فضای مجازی و فعالیت بلاگرطوری آنها اظهار کرد: این تغییر نقش را میتوان یک پدیده فرهنگی در عصر رسانههای دیجیتال دانست؛ مدیران دولتی یا سازمانی بهطور سنتی در چارچوبی رسمی و نهادی دیده شدهاند، جایگاهی که با زبان خشک، ساختار اداری و فاصله از مردم تعریف شده است، اما وقتی همان مدیر وارد فضای بلاگنویسی یا ایفای نقش فعال در شبکههای اجتماعی میشود، تصویر اجتماعی او از «نماینده نهاد» به «فردی با روایت شخصی» تغییر میکند، که این جابهجایی نهتنها مرز میان رسمی و غیررسمی را کمرنگ میکند، بلکه نشاندهنده فرهنگ جدید ارتباطات مستقیم است؛ فرهنگی که در آن مخاطب انتظار دارد حتی از مدیران و سیاستگذاران، روایت انسانی، تجربه شخصی و زبان صمیمی دریافت کند؛ در واقع میتوان گفت بلاگر شدن مدیران بخشی از روند گستردهتر «شخصیسازی قدرت» و «فرهنگی شدن سیاست» است.
وی در ادامه در رابطه با نگاه مردم به تغییر نقش مسئولان در فضای مجازی افزود: این تغییر نقش همزمان میتواند جنبههای مثبت و منفی داشته باشد؛ از یک سو، ورود مسئولان به فضای سوشال مدیا و بلاگری موجب میشود مردم آنها را دسترسپذیرتر، انسانیتر و شفافتر ببینند که این نزدیکی میتواند تا حدودی در تقویت اعتماد اجتماعی تأثیرگذار باشد، اما از سوی دیگر، همین تغییر نقش ممکن است بهعنوان کاهش شأن رسمی و جدیت جایگاه مدیریتی تلقی شود و برخی مخاطبان این ایفای نقش توسط مسئولان در فضای مجازی را تبلیغ شخصی یا تلاش برای محبوبیت تلقی کنند، بنابراین نگاه مردم وابسته به زمینه فرهنگی، سطح اعتماد عمومی و کیفیت روایت مدیر یا مسئول است؛ اگر روایت صادقانه باشد، در مثبت دیده شدن این نقش مؤثر خواهد بود و اگر تبلیغاتی باشد، نگاه مخاطب و جامعه به این شخصیت را تا حد زیادی تقلیل خواهد داد.

این کارشناس و تحلیلگر رسانه گفت: برداشت مردم از چنین فضایی برای مدیران دوگانه است؛ اگر محتوای ارائه شده توسط مسئولان در فضای مجازی با شفافیت، پاسخگویی و ارائه اطلاعات کاربردی همراه باشد و مخاطب این شفافیت را به خوبی در این فضا حس کند، آن را خدمت میبیند؛ یعنی مسئول در حال ایفای نقش و مسئولیت خود در جایگاه اطلاعرسانی مستقیم حضور داشته باشد؛ اما اگر روایت بیش از حد شخصی یا تبلیغاتی باشد و به جای نشان دادن انجام وظیفه و ایفای مسئولیت بیشتر فرد بلد شود و در ایفای نقش جلوه کند، ذهنیت عمومی به سمت خودنمایی و نمایشی بودن فعالیت میرود و این امر میتواند اعتماد جامعه نسبت به آن مسئول و حتی سایر مسئولان را تضعیف کند؛ در واقع، کیفیت محتوا و میزان همخوانی آن با نیازهای واقعی جامعه تعیینکننده است، به همین دلیل میتوان گفت: «بلاگر شدن مسئولان، اگر روایت صادقانه و مسئولانه باشد خدمت تلقی میشود؛ اما اگر روایتی شخصی و خودنمایی باشد نمایشی و تبلیغاتی تلقی میشود.»
قربانی در ادامه از جنبههای مثبت و منفی این گونه فعالیت مسئولان و مدیران در فضای مجازی بیان کرد: از منظر مثبت، این فضا میتواند شفافیت را افزایش دهد، فضایی مناسب برای برقراری ارتباط مستقیم مسئولان با مردم ایجاد کند، فاصله نهادی با مردم و سایر دستگاهها را کاهش دهد و اگر از این فضا به درستی و صادقانه استفاده شود، فرهنگ پاسخگویی را تقویت کند، اما در سوی دیگر وجه منفی این فضا خطر شخصیسازی قدرت، کاهش جدیت جایگاه رسمی مسئولان، ایجاد بیاعتمادی و تشدید شکاف فرهنگی میان مردم و مسئولان را میتواند به همراه داشته باشد، بنابراین بلاگر شدن مسئولان یک شمشیر دو لبه است: فرصتی که میتواند برای شفافیت و اعتماد مردم ایجاد شود و در عین حال اگر به سمت نمایش و تبلیغ شخصی منحرف شود میتواند خطری برای مشروعیت نهادی ایجاد کند.
وی در ادامه برای استفاده و حضور صحیح مسئولان در این فضا توصیه کرد: مسئولان باید پیش از ورود به این عرصه بر سواد رسانهای و ارتباطی مسلط شوند که این سواد شامل شناخت منطق پلتفرمها، الگوریتمهای انتشار، نشانهشناسی زبانی و تصویری و درک روانشناسی مخاطب و بهویژه جامعهای که در آن به ایفای نقش میپردازند، است، بنابراین میتوان گفت حضور فعال مدیران در فضای مجازی بدون داشتن مهارتلازم و سواد رسانه در کنار صداقت، حتی اگر با نیت خدمت باشد، میتواند آسیبزا باشد و با برداشت منفی همراه شود، همچنین این گونه فعالیتها از منظر راهبردی در سه محور کلیدی اهمیت دارد: نخست، معماری پیام برای انتقال شفاف و هدفمند؛ دوم، حکمرانی تعامل برای مدیریت نقد و پاسخگویی و سوم، حسابرسی روایت برای سنجش بازخورد و اصلاح خطاها و اگر این سه خطمشی اجرا شوند، رسانههای نوین ابزار اعتماد خواهند بود و اگر غایب باشند، همان رسانهها به منبع بدبینی و تظاهر تبدیل میشوند.


نظر شما